این گونه انتقادها، از دیرباز، خوراک خوبی برای نطقهای انتخاباتی بوده تا مردمِ ناراضی از اوضاعِ جاری را به رأی دادن ترغیب کنند. اما دامنهی کاربستِ این شیوه، از کارزارهای انتخاباتی فراتر رفته و به نشستهای رو در رو با فعالان داوطلب یا روزنامهنگارانی که برای گرفتن پاسخ نزد مقام مسوول رفتهاند نیز کشیده شده است. ممکن است شما از آلودگی هوا سخن بگویید، آن مقامِ محترم که امروز مسوولیت دارد یا دیروز بر مسند تصمیمگیری و تصمیمسازی بوده، مفصلتر از شما قضیه را تحلیل میکند (مثلاً: اینگونه) یا با انبوهی از آمار و اطلاعات، دربارهی یک جنبه از ماجرای مورد نظر شما سخنسرایی میکند (مثلاً: این گونه)؛ شاید بخواهید که از فساد اداری بگویید، او که بیش از شما به اطلاعاتِ خاص دسترسی دارد، در این زمینه گزارش مفصلی خواهد داد (شاید اینجوری)؛ ممکن است که بخواهید از فساد اداریِ فراگیر بگویید، اما مدیر ارشدی که بالاترین پستها را داشته، خود داد سخن سر میدهد و حتی طلبکار می شود (برای مثال، اینجوری)؛ اگر زبان به انتقاد از تخریب باغ های شهری بگشایید، آن مدیر محترم که در بخشهای اجرایی و مقننه و لابیهای قدرت بسیار نفوذ داشته و دارد، از شما سلیستر سخن خواهد گفت (مثلاً: به این ترتیب)؛ شاید برای نقدِ سیاست های مدیریت آب و خاک نزد آن مقام والا «شرفیاب» شدهاید، اما ایشان که خود سالهای طولانی عهدهدار سیاستهای کشاورزی کشور بوده، با خطابهای غرا با شما همدردی میکند (شاید به این ترتیب)؛ و... .
این شیوهی برخورد، چه برای خرید رای باشد، یا برای لوث کردن ذاتِ انتقاد، و یا برای بری ساختن خویش از بدمدیریتیها و فسادها، می توانند کنشگرانِ بی جیره و مواجب و ساده را خلع سلاح کند. بنا بر این باید به هنگام روبرو شدن با مقامهای «از ما بهتر» حواسشان جمع باشد.
آقایانی که پستهای بالاتر از مدیرکل دارید، سرورانی که قدرت زیر سؤال بردن مقامهای دولتی را دارید، گرامیانی که میتوانید متخلفان را مجازات کنید، لطفاً انتقاد را به ما «یک لا قبایان» بسپارید و کار خودتان را درست انجام دهید... .
نظر شما