این زن به تشریح چگونگی ماجرای فروش نوزاد پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: کودک خردسالی بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند پدرم اعتیاد داشت و همین موضوع منجر به کشمکش های زیادی در زندگی آن ها شده بود به طوری که مدام با یکدیگر مشاجره می کردند و مشاجرات آن ها دقایقی بعد به کتک کاری و قهر می کشید که در نهایت هم آن ها نتوانستند به این زندگی ادامه بدهند و به ناچار از یکدیگر جدا شدند.
این گونه بود که
مادرم زندگی جدیدی تشکیل داد و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد در این
میان من نزد پدرم ماندم و با خواهران ناتنی ام به زندگی ادامه دادم تا این
که در سن 18سالگی با پسر جوانی به نام حبیب در خیابان آشنا شدم و با او
ارتباط برقرار کردم. حبیب جوانی کارگر و زحمت کش بود اما از نظر مالی در
سطح پایین جامعه قرار داشت.
مدتی بعد ما با یکدیگر ازدواج کردیم و من از
این که از شرایط آشفته زندگی با نامادری رها شده بودم خیلی خوشحال بودم
اما طولی نکشید که دخالت های پدر و یکی از خواهران ناتنی ام در زندگی ام
شروع شد چرا که پدرم اعتقاد داشت من باید از اموال و پول های همسرم به او
کمک کنم.
روزها به همین ترتیب می گذشت و من صاحب 2 فرزند شده بودم که روزی همسرم با یک خودرو تصادف کرد و به کما رفت.
در
همین روزها با اصرار پدرم و دخالت های خواهر ناتنی ام مهریه ام را به اجرا
گذاشتم و بدین ترتیب پول دیه ای را که به حبیب تعلق می گرفت تصاحب کردم.
پدرم آن پول را از من گرفت و طبقه بالای خانه اش را ساخت.
وقتی 6 ماه
بعد حبیب از کما بیرون آمد و متوجه ماجرا شد اختلافات ما با یکدیگر اوج
گرفت و بر سر همین موضوع درحالی کارمان به جدایی کشید که من روزهای آخر
سومین بارداری ام را می گذراندم. چند روز بعد از جاری شدن صیغه طلاق در
بیمارستان بستری شدم و پسری به دنیا آوردم در همین زمان پدر و خواهر ناتنی
ام تصمیم گرفتند فرزندم را به فردی که فرزندی نداشت بفروشند.
با گذشت یک
ماه از این ماجرا فرد خریدار با شماره حبیب تماس گرفته و عنوان می کند
مبلغ را به حساب پدر همسرت واریز کردم این گونه بود که حبیب در جریان فروش
نوزاد قرار گرفت و از من و خانواده ام شکایت کرد.
45302
نظر شما