فعالان محیط زیست و موضوع تفاهم ملی

اطلاع‌رسانی‌هایی که صدا و سیما و دیگر دستگاه‌های رسمی درباره‌ی دستگیری فعالان مؤسسه‌ی «حیات وحش میراث پارسیان» داشته‌اند، از چند جهت ایراد داشته و افکار عمومی را درباره‌ی علت این دستگیری قانع نکرده است. مشخصاً آن‌چه که در تلویزیون به نمایش گذاشته شد، گذشته از این که تا حد زیادی نقض قوانین جمهوری اسلامی (به جهت ورود به فضای شخصی متهمِ فوت‌شده، و انتساب جرم به یک فرد پیش از برگزاری دادگاه و صدور حکم نهایی) بوده، موردهایی را به عنوان اتهام برای دستگیرشدگان مطرح کرد که از کارهای عادی هر دوستدار محیط زیست و حتی افراد عادیِ جامعه است. مواردی مانند حضور در کوه و بیابان، عکسبرداری (در غیرِ مناطقی که تابلوی «عکسبرداری ممنوع» دارد)، رفت‌و‌آمد با خارجیانی که از مرزهای رسمی وارد کشور شده‌اند، جذب کمک مالی مطابق ضوابط اعلام‌شده، فعالیت در پروژه‌های رسمی مانند «پروژه‌ی منارید» به‌خودی‌خود نمی‌تواند جرم باشد. این گونه «اطلاع‌رسانی» نه تنها نقض حقوق افرادی است که دستگیر شده‌اند، بلکه جفایی است به نظام حکومتی کشور و دادن خوراک به بیگانه‌هایی که مدام در پی سنگ‌اندازی بر سر راه ما هستند.

اما یک اشکال بزرگِ دیگر در این ماجرا به چشم می خورد که کم‌تر به آن پرداخته شده است. این اشکال که حتی فعالانِ محیط زیست هم به نظر من دقیق به آن ورود نکرده‌اند، این است که اساساً آیا اطلاقِ عنوانِ «فعالِ محیط زیست» به دستگیرشدگان درست بوده است؟ نگارنده معتقد است که این انتساب، دقیق نبوده و به نظر می رسد که رسانه‌ای کردن آن با هدف‌هایی خاص و برخلافِ مصالح جمهوری اسلامی و ملت (اگرچه ناآگاهانه یا از روی بی دقتی) صورت گرفته است.

اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تأکیدهای مکرر رهبر انقلاب، و نطق‌های انتخاباتی رییس جمهور و گفته‌های بعدی ایشان، حفظ محیط زیست را به عنوان یک «وظیفه» (و نه امری از نوع «مباح») برای عموم مردم ایران و البته مسوولان، تعریف کرده است. در نوشتارها و گفتارهای دو سه دهه‌ی اخیر کشور، «فعال محیط زیست» به‌طور معمول به کسی گفته شده که در زمینه‌ی حفظ طبیعت یا محیط‌های شهری و روستایی تلاش دارد اما این کار برای او یک شغل یا حرفه‌ی تمام‌وقت نیست، بلکه فعالیتی است داوطلبانه برپایه‌ی احساس وظیفه‌ی اجتماعی (مانند آن‌چه که از اصل پنجاهم قانون اساسی برداشت می‌شود). و باز به‌طور معمول، اعضای آن دسته از سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن‌ها) که بی دریافت دستمزد بخشی از وقت خود را صرف کنش‌های محیط زیستی می‌کنند، «فعال محیط زیست» خوانده شده و می‌شوند. دیگر کسانی که در عرصه‌ی محیط زیست کار می‌کنند، با عنوان‌هایی مانند متخصص محیط زیست، استاد محیط زیست، تسهیلگر محیط زیست، و کارمند یا مدیر یک مؤسسه‌ی محیط زیستی خوانده می‌شوند.

در تارنمای مؤسسه‌ی حیات وحش میراث پارسیان، بخشی هست با تیتر «ما که هستیم»؛ در هیچ جای این بخش و در اساسنامه‌ی مؤسسه نیامده که این مؤسسه، «غیرانتفاعی» یا NGO است و به معنای مشخصی که در «آیین‌نامه‌ی تأسیس و فعالیت سازمان‌های غیردولتی» آمده، به فعالیت «داوطلبانه با اهداف غیرانتفاعی» مشغول است. برعکس، با مطالعه‌ی تارنمای مؤسسه و با نگاه به کارنامه‌ی آن می‌توان دریافت که میراث پارسیان یک نهاد حرفه‌ای بوده که فعالیت گسترده و درازمدتی با دستگاه‌های دولتی (در دولت‌های مختلف) و سازمان‌های بین‌المللی که به صورت رسمی در ایران کار می‌کنند (نهادهای وابسته به سازمان ملل و...) داشته است. همچنین، چندین بنگاه اقتصادی معروف (شرکت‌ و بانک‌ و...) حامی مالی این مؤسسه بوده‌اند.

من نمی‌توانم درباره‌ی اتهام‌هایی که به این مؤسسه وارد شده، اظهار نظر کنم (چراکه گذشته از ماهیت این نوع اتهام‌ها، مراوده‌ای با آن مؤسسه نداشته‌ و هیچ شناختِ از نزدیک هم از آنان ندارم) اما درمقام یک فعالِ داوطلب و غیرحرفه‌ایِ محیط زیست، و در پی گفتگوهایی که در این چند هفته با دیگر فعالان این عرصه داشته‌ام، به نظرم می‌رسد که بر اثر اطلاق صفت «فعال محیط زیست» به دستگیرشدگان، ترس سنگینی بر تلاشگرانِ بی‌جیره و مواجب محیط زیستِ مظلوم کشورمان حاکم شده است؛ این گروهِ بزرگ که عنوان «فعال محیط زیست» برازنده‌ی ایشان است و تا همین چند هفته پیش می‌پنداشتد که به ایفای مسوولیت اجتماعی مشغول‌اند، حال می‌گویند که خانواده‌هاشان نگران‌اند و توصیه می‌کنند که «سری را که درد نمی‌کند، دستمال نبندید». آیا هدفِ آن نوع رسانه‌ای کردن خبرهای مربوط به متهمان، همین نکته نبوده است؟ آیا محافلی در نظر ندارند اتهام‌های وارد به یک جمع متخصص و حرفه‌ای محیط زیست را (که البته هنوز ثابت نشده) به شمشیری در بالای سر فعالان ساده‌ی محیط زیست که با جنگل‌خواری و کوه‌خواری (به تعبیر رهبر انقلاب) مبارزه می‌کنند، بدل سازند؟ و آیا قرار نیست سازمان‌های غیردولتی فعال در حوزه‌ی محیط زیست را که امروزه از خودِ سازمان حفاظت محیط زیست هم فعال‌تر و بلکه مؤثرتر هستند، به کنج عافیت برانند...؟

اگر مسوولانِ کشور این روند را اصلاح نکنند، آسیبی جدی به فعالیت محیط زیستی که از مهم‌ترین ضرورت‌های کشور است، و خدشه ای بزرگ به اعتماد و تفاهم ملی وارد خواهد شد. ما، در منطقه‌ی پرآشوبِ خاورمیانه از ثبات قابل قبولی برخورداریم که تا حد زیادی ریشه در تفاهم و همزیستی دیرپای گروه‌های مختلف اجتماعی و قومیِ این مرز و بوم دارد. فعالان محیط زیست، از دلسوزترینِ گروه‌های اجتماعیِ این آب و خاک هستند؛ دلسرد کردن این گروه و انکارِ واقعیتِ تخریب‌هایی که بر هوا، منابع آب، و بر خاک کشور می‌رود، هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و فقط سنگی بر سر راه توسعه‌ای که شایسته‌ی مردم ما است، می‌گذارد.

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 757616

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =