هیچ روزی، روز بدی نیست. روز خدا که نمیتواند بد باشد، اما بعضی روزها حالت بدجوری بد است؛ آنقدر بد که دوست نداری حتی یک خاطره را به یاد بیاوری و میخواهی با سرعت از آن روز بگذری. درست مثل امروز، مثل نهم مردادماه که ۴ سالی است تا در تقویم به این روز میرسیم، حالمان بد میشود. روز، همان روز است؛ آفتاب درمیآید، شتاب میکند، به غروب میرسد، روز شب میشود، شب به پایان میرسد و حالمان همچنان خوش نیست. شما هم قطعاً در تقویم خود چنین روز یا روزهایی دارید، روزهایی که دوست ندارید بیاید و وقتی میرسد، آرزو میکنید زودتر برود.
امروز غم درگذشت زندهیاد ناصر احمدپور ۴ ساله میشود. ۴ سال از روزی که ناباورانه با خبر پرواز آخرِ اولین سردبیر خبرورزشی شروع شد، گذشت و هنوز این داغ برای ما که هزاران هزار خاطره از همکاری با دوست داشتنیترین سردبیر بداخلاق دنیا داشتیم و داریم، تازه است.
ناصر احمدپور چه در خبرورزشی که اولین سردبیرش بود و چه در هر رسانه دیگری به عشق مردم مینوشت و دلخوش به این بود که صدای مردم باشد. او ۴ سالی میشود که میان ما نیست و کاش در توانمان بود که جای خالیاش را پر کنیم. جای بعضی نفرات هرگز پر نمیشود، اما یاد بعضی نفرات عجیب آرامشبخش است. درست مثل ناصرخان که یادش با ماست.
* این یادداشت در ستون حرفآخر سهشنبه ۹ مرداد روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما