۰ نفر
۱۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۳

با اینکه رویه بولسانارو متفاوت و میل به دگرگونی راهبردی در سیاست‌گذاری به سمت راست‌گرایی دارد، اما منجر به تغییر در ساختار سیاسی باثبات و دمکراتیک برزیل نخواهد شد.

این‌که جامعه برزیل در درازمدت دموکراسی را به عنوان انتخابی نهایی برگزید، نخبگان کشور در نیمه دوم قرن بیستم برآن مسیر توافق و مصالحه کردند و حکومت نظامیان به حاشیه رفت و به پادگان ها بازگشتند تا رفاه و توسعه مردم تامین شود، تحولی بسیار شگرف در ساختار جامعه برزیل بوده است. لکن استقبال گسترده جامعه برزیل از ژایر بولسانارو نشان‌دهنده امر دیگری است که جامعه برزیل وارد حیات سیاسی جدیدی شده است و نباید آن را بازگشتی شکست خورده به دوره نظامیان تلقی کرد.

با آشکارشدن بحث فسادهای سیاسی در حزب کارگران برزیل به عنوان یکی از ریشه‌دارترین احزاب کشور لولاداسیلوا حامی دیلما روسف با اقدامات سیاسی میشل تمر روانه زندان شد تا پرونده حزب کارگر برزیل تا چندی به حاشیه برود. در فضای افشای فسادهای حزبی -که شاید برای سیاستمداران بدیهی و عادی باشد اما از نگاه تیزبین افکار عمومی دور نیست و مساله خشونت‌های داخلی- جامعه سیاسی و اجتماعی برزیل دچار یک فرسایش سیاسی شدید شد.

جامعه و مردم برزیل احساس کردند که آنان از بازی‌های راس هرم قدرت مطلع نیستند و همین امر باعث شد تا استقبال از بولسانارو که خارج از این بازی‌های حزبی قرار داشت افزایش یابد. نقطه تمرکز بولسانارو در جامعه برزیل در درجه اول بحث تمرکز بردموکراسی در برزیل و مشکلات ناشی از این نوع دموکراسی بود. عامل دوم را باید بازگشت او به خاطره دوران حاکمیت نظامیان برزیل دانست. این دوران از ۱۹۳۰ و ۱۹۴۵ یادآور مدل حکومت وارگاس است که مانند پرونیست‌های آرژانتین نوعی پوپولیسم را دنبال می‌کرد که منجر به تنش سیاسی و اختلاف نظر درکشور برزیل شد.

آیدا سکوئیرا ویاردا در مقاله پژوهشی برزیل: بی‌نظمی‌های یک دموکراسی مترقی به شیوایی فضای دوره وارگاس را که منتهی به کودتای نظامیان شد، چنین برمی‌شمارد: «بین سال ۱۹۳۰و استعفا در سال ۱۹۴۵ وارگاس با ترکیبی از یک ائتلاف همیشه درحال تغییر و پرتزویر،یک مفهوم کورپوراتیستی مبهم که از اصطلاح دولت جدید برداشت شده بود و نوعی پوپولیسم حکومت کرد که او را نزد برزیلی‌ها محبوب و عزیز می‌کرد، برزیلی‌هایی که به او عنوان پدر فقرا را داده بودند. وی بدون این‌که توجه چندانی به قانون داشته باشد برنامه‌ها و سیاست‌های قراقانون اساسی خود را نهادینه ساخت و نسبت به سرکوبی بی‌رحمانه منتقدانش چندان حس انزجار و بیزاری نداشت. قدرت و آموزش متمرکز شد. سانسور به‌شدت اجرا می‌شد. سیستم تامین اجتماعی وی، به عنوان امری بدیع که او را نزد کارگران محبوب ساخت، هنوز هسته محوری سیستم رفاه اجتماعی برزیل را شکل می‌دهد.»

سپس حزب کارگران برزیل میراث‌خواری درازمدت از نظام فکری پدر فقرا شد و همین تشتت آرا و اختلافات سیاسی موجب شد تا نظامیان برای بازگرداندن آرامش کودتا کنند. اما فرایندکودتای ۱۹۶۴ مصالحه و دمکراسی و مخالفت مردم با بازگشت سلطنت و پایه‌گذاری سیستم فدرالیسم بسیار قدرتمندی مشابه ایالات متحده آمریکا شد. بولسانارو نیز امروز صحبت از بازگشت به همان دوران را مطرح کرده و لزوم بازسازی نظم و مبارزه با فساد در این کشور و هم‌چنین اتمام خشونت‌های داخلی در این کشور را ارجح دانسته است.

بولسانارو را نباید راست افراطی به معنای مصطلح دانست چراکه هرکجا صحبت از مبارزه با فساد به میان آید مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت و این موضوع چندان ارتباطی به راست یا چپ افراطی ندارد. مردم برزیل به دلیل سوء استفاده‌های گسترده از دموکراسی و بی‌اعتنایی سیاستمداران این کشور که عمدتا از حزب قدرتمند کارگر هستند، نیاز به تغییر و تحول جدی را احساس کرده‌اند و با ظهور بولسانارو با شعارها و برنامه‌های جدید مانند آزادی مجوز حمل اسلحه و یا مخالفت با رسانه‌ها و آزادسازی اقتصاد و ... توانسته لقب ترامپ برزیل را از آن خود کرده و نظر مساعد جامعه برزیل را به خود جلب کند.

چرخش افکار عمومی جامعه برزیل به سوی بولسانارو انجام گرفته است، اما اکثر نخبگان سوسیالیست این کشور هم‌چنان از رقیب او طرفداری خواهند کرد. ساختار سیاسی فدرالی برزیل باثبات و مورد مصالحه الیت جامعه است و به نظر من استناد به دوران دیکتاتوری نظامی این کشور به آن معنای بازگشت به اختناق نیست، بلکه بیشتر تاکید بر نظم و دیسیپلین برای حل مشکلات است، مضاف بر این‌که که دیکتاتوری نظامی برزیل در طول دوران معاصر همواره تعامل سیاسی داشته و قانون اساسی برزیل نیز دوران طولانی و پر فراز و نشیب را طی کرده است تا به دوران ثبات کنونی رسیده و بولسانارو نمی‌تواند آن را برهم زند.

ساختار سیاسی برزیل بسیار شبیه به سیستم ایالات متحده در آمریکای شمالی است و از این نظر یکی از موفق‌ترین دموکراسی‌های آمریکای لاتین محسوب می‌شود. در انتخابات ۶ آبان این کشور به احتمال بسیار زیاد، بولسانارو رای خواهد آورد و با کمک نظامیان -و نه مداخله سراسری- به دنبال برقراری نظم خواهد بود و این مساله باعث خواهد شد تا کشور وارد تنش‌های سیاسی نشود چرا که بخش‌های مختلف ساختار برزیل برای کنترل اوضاع با یکدیگر همکاری و تعامل خواهند داشت.

برزیل دوره کودتای نظامی را پشت سر گذاشته است و امروز دموکراسی باثبات و قدرتمندی را دارد و از سوی دیگر جامعه این کشور نیز مایل به تنش نیست و با ائتلاف‌سازی قدرتمندی که بدنه سیاسی این کشور دارد با این‌که رویه بولسانارو متفاوت و میل به دگرگونی راهبردی در سیاست‌گذاری به سمت راست‌گرایی دارد، اما منجر به تغییر در ساختار سیاسی باثبات و دمکراتیک برزیل نخواهد شد. 

* منتشر شده در روزنامه سازندگی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 811359

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 2 =