به دلیل کثرت مخاطب و استقبال از برنامهها در این ساعت - یعنی بعد از اذان مغرب تا حولوحوش نیمهشب - این فاصله زمانی از حساسیت خاصی برخوردار بود. در سال های گذشته، بهرهگیری مجموعههای ملودرام خانوادگی از بازیگرانی که در این حوزه کارنامه نسبتا خوبی داشتند، باعث شد که آثاری بهیادماندنی بر جای بماند.
روابط واقعی بین شخصیتهای داستان و نگاه نویسندگان و کارگردانان این مجموعهها، باعث میشد که مخاطب از این سریالها استقبال کند. مهمترین عامل در این نوع سریالها، تحول و استحاله تدریجی آدمها بود که به صورتی باورپذیر و منطقی شکل میگرفت. از سویی ورود مسائل متافیزیکی از جمله مسائلی همچون به تصویر کشیدن ارواح رائج شد. اما متاسفانه درک عمیقی از این مفاهیم در سریال ها به چشم نمی خورد. از این رو تاثیر نادرست و تفسیر های غلطی که ممکن است این سریال ها در ذهن مخاطب ایجاد کند ، بسیار بیشتر از تاثرات مثبتی است که متولیان ای امر در تلویزیون به دنبال آنند.
تصویر برداری های ضعیف و کارگردانی شتابزده، از جمله ضعفهای فنی است که میتوان در مورد به تصویر کشیدن مفاهیم غیبی در سریال ها عنوان کرد.
پرداختن به موضوع روح به عنوان امیری غیبی به این شکل ابتدایی و کودکانه، نهتنها مخاطب امروز را تحت تاثیر قرار نمیدهد بلکه این مفاهیم معنوی را به لحاظ ماهیت مفهومی، تحتالشعاع قرار میدهد.
استفاده افراطی از موسیقی وهمآلود در سرتاسر کار اگر چه قصد دارد تا ضعف های این سریال ها را به تصویر بکشداما اساسا بهتصویرکشیدن تعابیر و مفاهیم اسلامی به این شکل، کلیت اثر را در سطح قرار میدهد و قطعا مانع تاثیرپذیری مخاطب میشود. در مجموع مفاهیمی همچون "روح" و"ارواح" مسائلی نیستند که بدون بررسی های دقیق و عمیق کارشناسانه بتوان به راحتی آن ها را دست مایه داستان های سطحی قرار داد تا فقط زمان را پر کرد و سریال ها را به سرانجام مناسبت ها رساند.
نظر شما