محمد اکبری: در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بحثهای بسیاری در مورد سیاست خارجی دولت شکل گرفته است که نیازمند بررسی های بیشتر در این زمینه است. دولت یازدهم بجز اینکه در زمینه های مختلف دستاوردهایی را داشت، اما دستاوردهای سیاست خارجی آن بسیار قابل توجه و حساس بود. دیپلماسی ظریف در مذاکرات هسته ای توانست با شکل دادن برجام شروع روند تعاملات و مناسبات با جهانی باشد که قصد داشت بر ایران سخت بگیرد و آنرا به سمت تنش و افزایش هزینه ها سوق دهد. در این باره دکتر مرتضی صفاری نطنزی عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس و سفیر پیشین ایران در اسپانیا را به کافه خبر خبرآنلاین دعوت کردیم تا در مورد سیاست خارجی دولت یازدهم، تعامل مجلس با وزارت خارجه در مورد سیاست خارجی و همچنین چشم انداز سیاست خارجی دولت آینده گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
به نظر شما چرا مجلس شورای اسلامی در بعضی از موضوعات امنیت و سیاست خارجی کشور ورود میکند و بجحثهای زیادی در مورد آن می شود ولی در بعضی مسائل ورودی نمی کند؟ مثلاً در موضوع برجام، مجلس نهم خیلی ورود کرد و خیلی به موضوع برجام انتقاد میشد، ولی در یکسری مسائل حرفی زده نمیشود. به طور مثال، در مورد مسائل سوریه، مجلس خیلی بحث نمیکند و به این موضوع که سیاست خارجی ایران در ارتباط با سوریه باید چگونه عمل کند و چه کاری انجام دهد و یا در این ارتباط، چه رهیافتهایی داشته باشد مجلس صحبتی نمیکند. پیرامون این موضوعات چه نظری دارید؟
البته این نقطهنظر شخصی من است و به صورت مشخص این موضوع نظر کمیسیون نیست، ما در مجلس، افراد با نقطهنظرات مختلف داریم که در کنار هم برای تصویب قانون و نظارت بر قوانین کار جمعی انجام میدهند و برآیند این دیدگاهها و نقطهنظرات چیزهایی هستند که در قالب لوایح مصوب، بیرون میآیند و شاید به دلیل برخی نوسانات و اختلافنظرها که در گذشته وجود داشته، قوانین ضد و نقیض زیادی در این مجموعه قوانینی که به تصویب رسیده است، داریم.
به طور کلی باید بگویم که قوانین زیادی داریم در صورتی که نیاز به حجمی از این قوانین نداریم، زیرا زمانی که قوانین زیاد میشود، کسی به این قوانین توجه نخواهد کرد و بسیاری از قوانین نادیده گرفته میشود و تعارض پیش میآید و در بعضی موارد از این تعارضها و روزنههایی که بین قوانین وجود دارد، حتی در برخی موارد سوء استفاده نیز میشود؛ لذا یک ضعف اساسی ما این است که قانون زاید بسیاری داریم. به عبارتی ما نزدیک به 12 هزار قانون تصویب شده در کشور داریم که شاید بیش از نیمی از آن و بیش از 7 هزار قوانین، بعد از انقلاب تصویب شده است. خود این یک مشکل و معضل است.
یکی از ضعفهای موجود در جامعه و شاید مشکلاتی که در برخی مواقع مانع رشد میشود، همین تعدد قوانین و بعضی قوانین متعارض است. به نظر بنده در ترکیب دوره دهم مجلس یک ترکیب عقلانیتر مشاهده میشود؛ یعنی در موارد احساس میشود که دیدگاه یک مقدار بیشتر به سمت نگاههای ملی است. در این دوره کمتر نگاه بخشی، منطقهای، جناحی و سیاسی دیده میشود. ولی به هر حال وجود دارد و نمیتوان منکر وجود آن شد. این یک نقطهنظر در مورد کلیت مجلس بود که عرض کردم.
دربارة بحث کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی همانطور که اطلاع دارید ما در گذشته کمیسیون سیاست خارجی به صورت یک کمیسیون مستقل در مجلس داشتیم و کمیسیون دفاعی و امنیت و ... به صورت جداگانه مسائل در آن دنبال میشد و به اعتقاد من یک مقدار این ترکیب این کمیسیون ها در یک جا حوزه سیاست خارجی ما به حاشیه رانده شده است، یعنی نگاه ها در مجموعه این کمیسیون یک نگاه بیشتر امنیتی است تا سیاسی و سیاست خارجی، به نظر من این یک ضعف برای مجلس ماست.
به خاطر همین است که ما خیلی راحت نمیتوانیم نسبت به مسائل خارجی و بینالمللی موضعی اعلام کنیم؛ یعنی اولاً در سالهای گذشته کسانی که در این مجموعه وارد میشدند، کمتر نیروهای تخصصی به خصوص کارشناسان تخصصی سیاسی و سیاست خارجی بودند ولی اکنون در این دوره چند نفر از همکاران ما از وزارت خارجی ورود پیدا کردند و بالاخره میتوان مقداری به این مسائل پرداخت و آنها را پیگیری کرد ولی در گذشته کمتر از نیروها استفاده میشد و حضور حداقلی داشتند، این نیز یک مشکل اساسی است که ما در کمیسیون امنیت ملی داریم.
با وجود نگاه امنیتی در کمیسیون، یک زمانهایی برخی موارد، تحت تأثیر قرار میدهد، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی خیلی میتواند در درون مجلس و هم در تعاملات بیرون از مجلس نقشآفرینی کند و مجلس به عنوان یک نهاد مردمی میتواند در این حوزه فعالیت بیشتری نماید و متأسفانه در حال حاضر خیلی فعال نیست ما بایستی مثلاً جلسات متعددی را با دستگاههای ذیربط در حوزه سیاست خارجی داشته باشیم و مسائل بینالمللی را به خوبی در کمیسیون مرور کنیم و متأسفانه فرصتی برای این کار نیست. چون همیشه به یک طریقی درگیر مسائل امنیتی بودیم، بحث جنگ و بحث فضاهای بعضاً ساختگی امنیتی که در رابطه با کشورهای دیگر شاهد آن هستیم، شاید اگر این نگاهها یک مقدار برداشته شود، ما بتوانیم تأثیرگذاری بیشتری در ارتباط با مسائل سیاست خارجی داشته باشیم البته این نگاه امنیتی که خدمت شما عرض کردم؛ تنها اختصاص به کمیسیون ما ندارد.
همانگونه که عرض شد این نگاه امنیتی اختصاص به کمیسیون ما ندارد و گاهاً در بیرون هم دیده میشود اگر نگاهی به وزارت امور خارجه بیندازید، خواهید دید که عرصه فعالیت ها برای آنها و برای دستگاه های دیگر باز نیست و دستگاه های دیگر معمولاً مداخلاتی دارند و اعمال نظر میکنند. خود اینها روابط ما را با خارج از ایران و خارج از مرزها کُند میکند.
نکته که سئوال کردند در رابطه با بحث منطقهای؛ ما در منطقه خود مسائل امنیتی داریم جنگ هست، درگیری هست به طور طبیعی این افکار ما متوجه این مسائل میشود همین مسائلی که در چند وقت اخیر در سوریه، عراق، افغانستان هست دور تا دور کشور ما دچار تنش و درگیریهایی هست که نگرانیهای امنیتی برای ما ایجاد میکند و طبیعی است که این نگرانیها هم وجود داشته باشد، ولی نباید ما کل دنیا را به خاطر مسائل منطقهای کنار بگذاریم. ما این توانمندی های کشورمان را در حوزه سیاست خارجی بایستی نقد کرده و کشف نماییم؛ زیرا یک ظرفیت هایی در کشور ما و هم در کشورهای دیگر وجود دارد که اگر این امکان وجود داشته باشد که از این ظرفیت استفاده کرد، و ارتباط برقرار کنیم و استفاده لازم را ببریم، قطعاً به رشد و توسعه اقتصادی کشور ما کمک خواهد کرد.
بحث ما در اقتصاد مقاومتی این است که یک نگاه برون نگر داشته باشیم و صادرات محور باشیم. خوب این صادرات همین طوری اتفاق نمیافتد و این دنیا، دنیای رقابت است. ما باید برویم و به بازارهای جهانی وارد شویم و بازارهای جدیدی را کشف کنیم، شرایط را برای ورود به بازارهای جهانی فراهم کنیم تا امکان اینکه صادرات ما در آنجا شکل بگیرد، صورت پذیرد. وقتی صادرات شکل گرفت، به دنبال آن، از تولید داخلی در داخل کشور نیز حمایت میشود و به اشتغال کمک خواهد کرد و یک چرخهای از اقتصاد به جریان افتاده و میتوان در این کشور ساماندهی کرد.
ولی همانطور که گفتم یک مقدار نگاههای امنیتی که در حال حاضر وجود دارد، این روند کُند شده و بایستی برای این چارهاندیشی کرد. ما این موضوع را در کمیسیون بحث میکنیم و امیدوار هستیم که دوستان و مقامات توجه بیشتری به این قضیه داشته باشند و شرایط برای تعاملات بینالمللی برای ما فراهم شود.
در مورد سیاست خارجی که در این چهار سال پی گرفته شده و نقطه مهم آن همین برجام است؛ به نظر شما اگر یک سیاست خارجی مشابه با چهار سال گذشته ادامه پیدا میکرد، الآن ما در چه شرایطی بودیم، یعنی اگر برجام شکل نمیگرفت و مذاکرات انجام نمیشد، ما در نظام بینالمللی الآن چه جایگاهی داشتیم؛ یعنی میتوانستیم این فضای تعاملی را به وجود آوریم یا خیر؟
من قبل از رسیدن به توافق برجام، چهار سال قبل آن به عنوان سفیر ایران در یک کشور اروپا یعنی اسپانیا مشغول بودم و فعالیت داشتم و شرایط به قدری بسته و پیچیده بود؛ یعنی چه در بُعد تحرکات سیاسی و چه تحولات و تعاملات اقتصادی و به خصوص تعاملات بانکی به قدری فضا بسته و پیچیده بود که ما حتی برای هزینههای روزمره و بحث دریافت حقوق مان هیچ چارهای نداشتیم و پول را باید داخل چمدان میگذاشتیم و با خود میبردیم و این شرایط خیلی بد است؛ یعنی شما نمیتوانید مسائل اقتصای خود را در کشور مدیریت کنید در حالیکه دنیا به روی شما چه از بُعد سیاسی، بُعد اقتصادی و تعاملات بانکی بسته است.
واقعاً به یک نقطه غیرقابل تحمل رسیده بودیم؛ به خاطر همین ما چقدر در این خصوص خسارت دادیم و چقدر پولهای ایران بلوکه شده است و بحثهای آن در حال حاضر در تبلیغات انتخاباتی بیان میشود، حال درست یا غلط بودن آن را کار ندارم ولی یک بخشی از سرمایهها و درآمدهای ما بخاطر همین محدودیتها دست این و آن افتاد و معلوم نیست چه کاری با آنها کردند یا حتی خریدهایی که ما انجام میدادیم و به خاطر اینکه به صورت مستقیم به دست ما نمیدادند و از طریق واسطهها و دلالان با هزینههای هنگفتی مجبور بودیم خریداری نماییم، حتی نمیتوانستیم کالاهای مرغوب بخریم به خاطر اینکه پولهای ما در جاهای خاصی جابجایی بود و خوب ما هم محصولاتی که میخریدیم، باید از همان جاهای خاص میخریدیم، چون پول از جاهای دیگر نمیتوانست منتقل شود.
خوب اینها همه صدمه، هزینه و خسارت بود. منهای اینکه سند برجام و محتوای این سند چه چیزهایی بود حداقل چیزی که برای ما به همراه داشت این بود که این بندها را پاره کرد و فضای سیاسی کشور را باز کرد و تعاملات ما با کشورهای دیگر به خصوص کشورهای پیشرفته هم رونق گرفت و رفت و آمدها زیاد شد و راه تعاملات با کشورهای دیگر باز شد. و سرمایهداران خارجی مقامات خارجی شرکتهای خارجی اقدام به ورود به بازارهای کشور ما کردند و اگر چه هنوز این بانکها و شرکتهای خارجی با یک تهدیداتی در ارتباط با برخورد آمریکاییها با آنها پیش رو دارند، به خصوص بانکهای بزرگ که بخاطر ارتباط با ما با پرداخت جریمههای سنگین متحمل شدند به دلیل تعاملات بانکی با ما یک مقدار ترس دارند و نگرانی دارند ولی خوب بالاخره محدودیتهای گذشته برداشته شد و در بحث حمل و نقل دیگر ما هیچ محدودیتی نداریم و در خصوص موضوع بیمه که کشتیهای ما به خاطر اینکه بیمه نبودند و بیمه نمیکردند، متوقف بودند، این مشکلات برداشته شد.
در بحث تعاملات بانکی، ما دو مشکل داریم؛ یکی اینکه بانکهای بزرگ اروپایی و بینالمللی به خاطر اینکه اینها به صورت نهادهای بینالمللی کار میکنند و به اصطلاح جهانی هستند و سهام این بانکها در بورسهای جهانی عرضه میشود و با هر تحول جهانی سهامهای آنها بالا و پایین میشود. محتاطتر هستند و بالاخره اینکه در سیستم دلار تعاملات بانکی دارند و سیستم دلار معنیاش این است که هر جابجایی دلاری که میخواهید انجام دهید، تحتکنترل خود آمریکاییها هست. بالاخره با تجربیاتی که در گذشته داشتند و جریمههایی که بابت ارتباط با ایران مجبور شدند، بپردازند یک مقدار هنوز یخ آنها باز نشده و واقعیتش این است که میترسند ولی بانکهای کوچکتر که در سطحی که تحت تسلط آمریکاییها به آن شکل نیست، آنها با ما کار می کنند و به صورت قانونی هیچ تهدیدی برایشان وجود ندارد، زیرا اروپاییها همه تحریمها را از روی ما برداشتند و خود آمریکاییها تحریمهای ثانویه را برداشتند و اساساً به لحاظ تئوریک تحریمی وجود ندارد اگرچه میگویم که در حوزه بانکی هنوز به دلایلی که عرض کردم، هنوز یک ترس و نگرانیهایی دارند یک مقدار احتیاط میکنند.
ضمن اینکه سیستم بانکی ما قابل رقابت با سیستم بانکی بینالمللی نیست و باید قبول کنیم که بانکهای ما نیز مشکل دارند و از استاندارد و رنکینگ بالایی برخوردار نیستند. بالاخره وقتی بانکی میخواهد وارد تعامل با بانک شناخته شده بینالمللی داشته شود، این استاندارد را از این بانک میخواهد. یعنی اگر بانکی بخواهد یک ضمانتنامه صادر کند، نگاه میکند به رنکینگ بانک، نرخ ریسک و ... و همه این موارد در تعاملات تأثیر خواهد داشت و وقتی بانکهای ما این موارد را دارا نباشند، و یک سیستم پیشرفته و تثبیتشدهای نداشته باشیم، این نیز به آن تردیدها و احتیاطهای بانکهای بینالمللی در تعامل با بانکهای ایرانی دامن خواهد زد.
باید موارد و مشکلات یاد شده را حل کنیم و اگر این اتفاقِ خوب بیفتد، علیرغم همه دشمنی ها و سیاست های خصمانهای که آمریکاییها علیه ما دنبال میکنند، ولی بالآخره فضا برای ما خیلی باز شده و می شود؛ یعنی حال حاضر کشور ما با 3 الی 4 سال قبل متفاوت است. این را کسی نمیتواند انکار کند، ولو اینکه در مذاکرات هستهای، دوستان که معتقدند به آن چیزی که می خواستیم، رسیدیم، ولی همان که این محدودیت ها و این حصارها برداشته شد، برای جمهوری اسلامی ایران ارزش داشت و به نظر من اگر آن تحریم ها و شرایط ادامه پیدا می کرد، معلوم نبود چه اتفاقی برای کشور میافتاد.
نظر شما در مورد چهار ساله آینده چیست و چه سیاست خارجی باید پی گرفته شود؟ یکسری افراد اعتقاد دارند که با توجه به اینکه ترامپ بر سر کار آمده یک نفر با روحیه او در صدر قدرت ایران باشد که ما بتوانیم با آن مقابله کنیم و یکسری دیگر اعتقاد دارند که نه، ما باید همین سیاستی که داشتیم و به صورت تعاملی و اعتدال را در پیش رو داشته باشیم که بتوانیم هزینه هایمان را کم کنیم. ایدهآل ما چیست؟
اساساً سیاست خارجی و تعاملات خارجی به اعتقاد من همخوانی با تندروی ندارد. مبنای سیاست خارجی باید منافع ملی تعریف شود؛ یعنی باید یک قوه عاقله بنشیند و فکر کند و تا آنجایی که منافع کشور ایجاب میکند، در آنجا اقدام کند. اینکه ما شعار بدهیم و حرف بزنیم و حرفی که زدیم، به آن عمل نکنیم و برایمان هزینه ایجاد کند، به نظر من این سیاست خارجی معقول نیست.
سیاست خارجی معقول و منطقی این است که پیگیر منافع ملی و منافع کشور باشد و هر جا لازم باشد موضع بگیرد، هرجا لازم باشد تعامل بکند و امروز دیگر برای همه روشن است، بالاخره باید شما وارد بازیهای بینالمللی شوید تا بتوانی منافع خود را حفظ کنید.
به نظر من ما باید در دولت بعدی یک کار اساسی در حوزه سیاست خارجی انجام دهیم، اینکه بالآخره برای جایگاه منطقهای ایران در طول یکی دو دهه گذشته جایگاهی متفاوتی ایجاد شده که این موضوع را دیگر دوست و دشمن ما به آن اعتراف دارند؛ در واقع قدرت چانهزنی و منطقهای ما افزایش پیدا کرده است و ما یکسری ظرفیتهایی را در منطقه پیدا کردیم و ما بایستی این ظرفیت را در روابط خارجی خود هم در حوزه منطقهای و هم در حوزه بینالمللی ترجمه و نقد نماییم و این نیازمند یک دیپلماسی قوی، فعال و روبه جلو است.
به جای اینکه بنشینیم شعار الکی دهیم و حرفهای توخالی بزنیم و برای کشور هزینه درست کنیم و دنبال فحاشی و پرخاش به این و آن باشیم، باید جهتگیری سیاست خارجی ما این باشد که خدمتتان گفتم، بایستی این توان و قدرت را که به دست آوردیم که در نتیجه تلاشهای همه جانبه در حوزههای دفاعی به دست آوردیم خوب طبیعی است و این واقعیت است و در حوزه منطقهای؛ در سوریه، عراق و افغانستان و اطراف کشورمان با فعالیت و بازی منطقهای که در این حوزهها داشتیم، جایگاه ما بالاتر آمده است و ما باید این جایگاه بالاتر در روابط بینالمللی، در رابطه با کشورهای دیگر و در حوزههای بینالمللی اینها را نقد کنیم و از منافع آن برای کشورمان استفاده کنیم.
این به نظر من بایستی روند حرکت سیاست خارجی باشد. ما باید تلاشمان این باشد اگر مشکل اساسی کشور ما مشکل اقتصادی است و ما باید به رشد و توسعه اقتصادی فکر کنیم، بایستی امنیت لازم برای کشور برای رسیدن به این رشد را ایجاد کنیم. خیلی درگیر منازعاتی که نفعی برای ما ندارد، نشویم و از آن توان و قدرت منطقهای که به دست آوردیم، برای ساخت و توسعه رشد اقتصادی کشور استفاده و بهره لازم را ببریم.
اگر بخواهیم در این موضوع موفقتر باشیم به صورت جزئی، به قول معروف تخممرغهای خود را در کدام حوزهها میتوانیم بچینیم؟ منطقه آسیای میانه که یک منطقه خوبی است و ما با آن تناقض و تضاد نداریم، و حوزه تمدنی ما حساب میشوند. روی این کشورها میتوانیم بیشتر سرمایهگذاری کنیم و با آنها تعامل داشته باشیم و یا به نظر شما اروپا باید مورد توجه قرار گیرد و یا کشورهای نوظهور آسیایی مثل چین؟ کدام حوزه نزدیکترین مکانی است که میتوانیم به هدف خود برسیم؟
اینها قابل ارزیابی است. همیشه همسایگان ما به لحاظ امنیتی و هم به لحاظ اقتصادی اولویت سیاست خارجی ما باشد. به دلیل اینکه همان نکتهای که اشاره کردم؛ ما باید مرزهای خود را امن کنیم و باید امنیت و آرامش ایجاد کنیم که توسعه اقتصادی اتفاق بیفتد؛ لذا نباید دنبال تنش با همسایگان باشیم و باید رابطه دوستانه با همسایگان خود داشته باشیم به طوری که امنیت در کشور حاصل شود ضمن اینکه در شرایط فعلی بازارهای صادراتی ما همین کشورهای همسایه هستند.
هم به لحاظ کوتاهی فاصلهها و نزدیکی ارتباطات و حمل و نقلی و هم اینکه این بازارها میتوانند خودشان را با کالاهای تولیدی ما در شرایط فعلی وفق دهند. به خاطر همین همسایگان نزدیک ما که در بعضی اوقات به آن اشاره کردیم که همان آسیای مرکزی هم حوزه تمدنی ما هستند و هم به نحوی همسایه تلقی میشوند؛ لذا باید اولویت کار ما این کشورها باشند؛ یعنی معنیاش این نیست که مناطق دیگر را رها کنیم و بالآخره ما میتوانیم منافعی را برای خود تعریف کنیم و چون مناطق پیشرفته چون صاحب تکنولوژی و سرمایه هستند، و ما برای رشد و توسعه اقتصادی نیاز به این دو فاکتور داریم؛ یعنی هم تکنولوژیهای جدید و هم سرمایه.
لذا نباید این طور فکر کنیم؛ چون میخواهیم به این کشورهای همسایه صادر کنیم، بقیه کشورها رها شوند. این گونه نیست؛ بلکه همزمان با این کشورها که آنها را به عنوان بازارهای مصرفی کالاهای خودمان نگاه می کنیم؛ لذا برای جذب سرمایه و تکنولوژی های جدید هم بایستی به کشورهای صاحب تکنولوژی و پیشرفته توجه کنیم و تعامل داشته باشیم؛ یعنی هم انتقال سرمایه شکل بگیرد و هم انتقال تکنولوژی.
همانگونه که مشاهده میشود، ثقل اقتصادی دنیا به سمت منطقه جنوب شرقی آسیا و کشوری مثل چین منتقل میشود که به لحاظ جمعیت و نرخ رشد بالایی که در این کشور دیده میشود، نگاه جهان در سده جدید به این سمت است. کما اینکه میبینید آمریکاییها نیز ثقل تعاملات خود را از اروپا به جنوب شرق آسیا منتقل میکنند و درگیریهایی که با اروپا دارند، سر همین موضوع است. اینها از قبل هم به این جمع بندی رسیده بودند و در واقع ایده آقای ترامپ نیست و این ارزیابی از قبل هم وجود داشت و صحبت این موضوع بود که در محافل علمی، پژوهشی به این جمعبندی رسیده بودند که بایستی به این منطقه توجه ویژه شود و ما باید این نگاه را به این منطقه داشته باشیم چون این منطقه رشد اقتصادی در آن اتفاق افتاده و یک بازار بزرگی است و ما نیز باید از این بازار استفاده و بهره لازم را ببریم و بایستی نگاه ما به آن منطقه نیز جدی باشد.
آیادر مجلس در این خصوص صحبتهایی شده است که با همراهی وزارت خارجه روشهایی در نظر بگیریم که هزینههای ترامپ را کاهش دهیم و جلوی صدمه زدن به برجام را بگیریم؟ احتمال این وجود دارد که در خلیجفارس بین کشتیها و نیروهای ما با آمریکاییها درگیری و تصادمی به وجود بیاید، آیا این موضوع وجود دارد که با یک صدای منسجم در کشور به آن پرداخته شود یا در این موضوع بعضی نهادها کار خودشان را میکنند و دست وزارت خارجه بسته است؟
متأسفانه همانطور که گفتم این موارد وجود دارد. ولی خیلی وزارت خارجه، در بعضی مسائل تصمیمگیرنده در حوزه سیاست خارجی نیست. ما بالآخره برای اینکه سیاست خارجی فعال داشته باشیم بایستی یک مقدار اختیارات، به آن هم بدهیم و یک مقدار این گونه نگاههای بسته و امنیتی را از مسائل خارجی باید دور شود و در حوزه ارتباطات فرمولها، لابیها و ارتباطگیریهایی وجود دارد که دیگران استفاده میکنند، و از فرصتها خوب استفاده کردن و به موقع استفاده کردن، لابی ایجاد کردن، همه این مسائل هست که خیلیها هم استفاده میکنند و منفعت میبرند. اگر ما میخواهیم دستاوردی برای سیاست خارجه خود داشته باشیم باید این کارها را انجام دهیم الآن این کارها را انجام نمیدهیم. بعضی کشورها در این زمینه مثل کشور عربستان خیلی خوب پول خرج میکنند یعنی کسی در دنیا عاشق چشم و ابروی عربستان در دنیا نیست، بلکه پول عربستان است که دیگران به او توجه میکنند و هوای آن را دارند؛ والّا عربستان نیرویی نیست که بتواند در منطقه تأثیرگذار باشد چون پیشینهای ندارد که بتواند تأثیرگذار باشد ولی کشور ما این سرمایه و ثروت را دارد و پیشینه لازم را داراست که میتوانیم در دنیا عرض اندام کنیم و ما را به عنوان یک تمدن بزرگ در دنیا قبول دارند. همه اینها سرمایه هستند و این همان سرمایههای بالقوه است که ما باید در تعاملات خود آنها را نقد کنیم و در این شرایط از آنها استفاده کنیم.
با ارتباطات میتوان خیلی کارها را پیش برد، این روزها جنگ خیلی نمیتواند عامل موفقیت و پیشبرد اهداف کشورها باشد؛ یعنی کشورهایی که میخواستند از طریق جنگ دستاوردی بدست بیاورند و از طریق جنگ و نزاع به دنبال منفعت بودند، دستاوردی ندیدیم، چه بسا آنها هزینه هم کردند و ضرر دیدند. به نظر من قدرت نرمافزاری این روزها خیلی میتواند دستآورد داشته باشد تا بحث سختافزاری.
بحثهای این شکلی در محافل علمی هست و باید این مباحث را دنبال کرد و باید تعاملات علمی، فرهنگی با دنیا را توسعه داد و از ظرفیتهایی که در دنیا هست، استفاده شود و نباید خودمان در چارچوب مرزهای خودمان محصور کنیم. بایستی یک مقدار تحرکات بیرونی بیشتری داشته باشیم و به نظر من از ظرفیتهای موجود در مناطق مختلف دنیا استفاده کنیم.
49312
نظر شما