در مناظره خبرآنلاین بررسی شد؛ تراریخته‌ها، سفید یا سیاه؟

با آمدن عیسی کلانتری موضع این سازمان درباره محصولات تراریخته نسبت به قبل متفاوت‌تر شده است. او گفته است منتقدان تراریخته یک منطق علمی که ثابت کند این محصولات موجب بیماری در دنیا می‌شوند را ندارند

زهرا داستانی: آنچه منتقدان و موافقان محصولات تراریخته را بر سر یک موضوع باهم به تفاهم رسانده‌، این است که صبحت از تراریخته در فضای رسانه‌ای و عمومی کشور دارای رگه‌های علمی نیست.

در واقع متخصصان بیوتکنلوژی و مهندسی ژنتیک گلایه‌های زیادی از بحث‌های غیرعلمی در رابطه با تراریخته دارند و اتهاماتی چون «سرطان‌زا بودن، منتقل کننده ژن‌ها به گیاهان دیگر و حتی انسان، آلوده کننده خاک و نامناسب برای محیط زیست، برهم زننده تنوع زیستی، کاهش کرایی آنتی بیوتیک‌ها، وابسته شدن به کشورهای خارجی و استفاده از آن به عنوان یک سلاح بیولوژیکی» را وارد نمی‌دانند و در کنار آن مزایایی از جمله «تولید محصولات قوی‌تر در برابر بیماری‌ها و حشرات، محافظت محیط در برابر سموم، ماندگاری بیشتر محصولات، جنگل‌زدایی کمتر، کاهش گرم شدن زمین، کاهش قیمت غذا و تولید محصولات جدید» را درباره این محصولات عنوان می‌کنند.

مزایا و معایبی که سال‌هاست منتقدان و موافقان تراریخته درباره آنها بحث می‌کنند. اما حالا با آمدن عیسی کلانتری موضع این سازمان درباره محصولات تراریخته نسبت به قبل متفاوت‌تر شده است. او گفته است منتقدان تراریخته یک منطق علمی که ثابت کند این محصولات موجب بیماری در دنیا می‌شوند را ندارند و اگر چنین چیزی باشد یک مورد را ارائه دهند و مسئله علمی را نمی‌توان با شعار و تهمت پاسخ داد؛ اصلا موضوع تراریخته برای محیط زیست است و هیچ دلیلی برای مخالفت وجود ندارد.

با این حال برای خدمات یا خیانت‌های تراریخته به محیط‌زیست کشور، خبرآنلاین مناظره‌ای را با دکتر عبدالمجید مهدوی‌دامغانی، دانشیار اگرواکولوژی گروه کشاورزی اکولويژیک به عنوان منتقد محصولات تراریخته و دکتر حسین عسکری، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به عنوان موافق محصولات تراریخته ترتیب داده است .

مشروح این مناظره به شرح زیر است:

آقای مهدوی به عنوان منتقد بحث تراریخته، بفرمایید چقدر بحث‌هایی که در این باره انجام می‌شود با واقعیت علم مهندسی ژنتیک همخوانی دارد؟

مهدوی‌دامغانی:
من نمی‌دانم که چرا همه در حوزه تراریخته‌ها به هم ناسازا می‌گوییم. چرا انقدر از هم بدمان می‌آید و از هم نفرت داریم؟ اغلب افرادی که در رسانه‌ها درباره تراریخته صحبت می‌کنند حتی نمی‌دانند که تراریخته چیست؟ این عدم شناخت برای مردم نیز وجود دارد؟ بر طبق تحقیقات یکی از دانشجویان درباره تراریخته که حاصل آن در مجله علمی نیز چاپ شده، بخش قابل توجهی از مردم تعریفی که از تراریخته داشته‌اند این بوده که «تراریخته محصولی است که ژن دارد».

حتی بسیاری از رسانه‌ها عکسی را که برای انتشار خبر تراریخته در نظر می‌گیرند یک محصول گیاهی مثلا گوجه است که چند آمپول موادی را به آن تزریق می‌کنند.

مهدوی‌دامغانی: این تصویر فرایند انتقال ژن را به مثابه دوپینگ به مخاطبان منتقل می‌کند. علاوه‌بر این‌ افرادی درباره این موضوع صحبت می‌کنند که صلاحیت آن را ندارند. بحث تراریخته یک بحث مشوشی در فضای رسانه‌ای شده که هر کسی درباره آن اظهار نظر می‌کند. من خودم را نه جزو موافقان و نه مخالفان تراریخته می‌دانم. من بر ضرورت احتیاط در بهره‌برداری از محصولات تراریخته تاکید دارم.

آقای عسگری چقدر تصوری که امروز از مهندسی ژنتیک در میان غیرمتخصصان وجود دارد، با واقعیت این علم همخوانی دارد؟

عسکری: کاش مسیری که امروز ما در آن قدم گذاشتیم، رسانه‌ها از ابتدا در آن قدم بر می‌گذاشتند. همان طور که آقای مهدوی گفت متاسفانه شاهد مفاهیمی در حوزه علم هستیم که انتظار می‌رود بیشتر آن را در یک هوچی‌گری خیابانی دید. گاهی عبارات عجیب و غریبی را از کسانی می‌شنوم که داعیه‌دار علم،مذهب و فرهنگ هستند. گاهی من نوعی به عنوان یک متخصص اخلاق علمی را رعایت می‌کنم و برحسب اطلاعات موجود اظهار نظر می‌کنم، دانشی را تبیین می‌کنم که در جامعه آگاهی به وجود می آورد ولی مسئله‌ای که وجود دارد این است که دوستان بیشتر به سمتی رفته‌اند که دیگران را حامی راکفلر و وطن فروش بخوانند آیا این منجر به خلق آگاهی در جامعه خواهد شد؟ این مثل آن است که به خالق موتورسیکلت بگوییم که تو آدم‌کش هستی مگر دوچرخه چه ایرادی داشت؟ بعضی از بحث‌ها بدلیل ماهیت و الزامات ادراکی خود باید در حوزه علم و اندیشه و بدور از هیاهو مورد بررسی قرار گیرد. ممکن است در حوزه اجتهاد هزاران نقد و بحث علمی و تخصصی وجود داشته باشد اما اینکه این موضوع به مردم منتقل شود خیلی عجیب است. چرا که وقتی باید مردم را در مقام قضاوت قرار داد که قبل از آن اطمینان حاصل شده باشد که آیا آنها قادر به درک مفهوم هستند یا خیر؟ مثلا اگر یک متخصص فیزیک هسته ای در مورد جوش هسته ای و الزامات آن در فضای رسانه ای به من نوعی توضیح دهد آن مطلب به گونه ای به من منتقل میشود که امکان تصمیم گیری مستقل را برایم فراهم کند؟ در جلسه‌ای این موضوع را بیان کردم که از انتقال مفاهیم با الزامات غیر قابل انتقال تحت عنوان آگاهی دادن به مردم خودداری کنید مورد اعتراض واقع شدم. درک دقیق مفهوم تراریخته نیاز به گذراندن 12 واحد درسی دارد تامخاطب بتواند جان مطلب را درک کند. کارشناس جوانی در همان جلسه حضور داشت که گفت من به سادگی آن را تعریف می‌کنم: «بهتر است به جای تراریخت از واژه دستکاری استفاده کنیم» در پاسخ لازم به توضیح دیدم که مشکل همینجاست که در ترجمه باید رعایت مفاهیم حقیقی لغات را کرد. در واژه دستکاری در ادبیات فارسی معنای منفی وجود دارد که از آشفتگی و نادانی در خلق یک تغییر حکایت دارد در حالیکه manipulation به معنای دستورزی از دانش مهندسی و دست دقیق بهینه سازی بهره مند است. مهندسی ژنتیک (Genetic engineering) دانش عمیق مهندسی ساختار ژنوم برای بهبود زیست یک موجود است. به همین دلیل ما نیازمند آن هستیم تا این مفاهیم را به مردم به درستی منتقل کنیم تا بعد از آن از خوب بودن و بد بودن تراریخته سخن بگوییم.

پس تراریخته را به زبان ساده تعریف کنید. اصلا هدف متخصصان از به وجود آوردن تراریخته چه بود؟

عسکری: بهتر است این بحث را با گریزی به چرایی پدید آمدن کشاورزی در جهان آغاز کنیم. این سوال مطرح می‌شود که چه الزامی وجود داشت که انسان از محیط‌زیست بکر و طبیعی و از جنگل‌ها و مراتع طبیعی به سمت علم کشاورزی رفت؟ در گذشته های دور انسانها از گیاهی مرتعی و جنگلی نیاز خود را تامین میکردند. اما عدم امکان تامین نیاز با توجه به افزایش جمعیت منجر به خلق علم تولید مواد اولیه غذایی به نام کشاورزی شد. نیاز به اهلی سازی شکل گرفت و اهلی سازی گیاهان مرتعی علم عامل شکل گیری علم زراعت و اهلی سازی گیاهان جنگلی علم باغبانی را بوجود آورد. برای رسیدن به مفهوم اهلی شدن که تلاشی تمام نشدنی است و از گذشته تا همه آینده وجود خواهد داشت اولین قدم انتخاب گیاهان برتر بود. به عنوان مثال باغهای اولیه در نتیجه انتخاب بهترین درختان گردوی وحشی بوجود آمدند. این‌ موضوع اولین قدم در علم کشاورزی بود. قصد علم کشاورزی این نبود که مراتع را ویران کند، قصد این بود که به مردم غذای سالم‌تر، خواسته‌تر و منطبق‌تر بدهد. بدون شک بینش انسان در هر مقطعی نسبت به آینده دچار نقاط کور و نسبت به گذشته دچار بهبود و ارتقاء است. این در ذات هر اندیشه‌ای وجود دارد. وقتی کشاورزی پایه‌گذاری شد بشر شروع به انطباق گیاهان کرد که ما نام آن را «اصلاح نباتات» گذاشتیم.



اصلاح نباتات به معنی کلاسیک آن؟

عسکری: اصلاح نباتات به صورت کلی. مشکل از همین‌جا آغاز می‌شود که ما به گونه‌ای از بیوتکنولوژی سخن می‌گوییم که گویا چیز عجیب و غریبی است. همان طور که انسان اصلاح موتاسیومی را به وجود آورد که به خواسته‌ای برسد، مهندسی ژنتیک نیز به همین دلیل به وجود آمد.

از انتخاب گیاهان و اصلاح نباتات سخن می‌گفتید...

عسکری: در تمام رده‌های موجودات زنده وقتی از دنیای ویروئید‌ها، ویروسها تا دنیای مایکوپلاسماها و باکتریها عبور کرده و وارد دنیای مخمرها تا انسان می‌شویم تولید مثل از فرم رویشی یعنی دوتایی شدن به فرم زایشی تبدیل می‌شود. خیلی عجیب است که زوج بودن یعنی «نر و ماده» در تمام ساختار زنده وجود دارد. چرا بیولوژی چنین انتخابی را انجام داده است؟ از زمانی که دنیای بیولوژی سلولی پیشرفته با شکل گیری غشاهای درونی (یوکاریوتی) شکل گرفت، مفهوم نر و ماده یا امتزاج جنسی به وجود آمد. این امتزاج جنسی یک تفاوت ویژه دارد و آن این است که ترکیب دی‌ان‌ای فرزند با والدینش متفاوت است. علت اینکه بیولوژی تمایل پیدا کرده در فرآیند تکامل به سمت تولید مثل زایشی برود مفهوم ذاتی نو ترکیبی است. یعنی ژنوم فرزند با ژنوم مادر و پدر فرق می‌کند. چرا بیولوژی تمایل به این افتراق دارد؟ به این خاطر که ما نیاز داریم در فرآیند خلقت موجودی را به عنوان فرزند داشته باشیم که بتواندانطباق پیدا کند و بر حسب ظرف زمان و مکان خود موجود متمایزی شود. به همین خاطر است که ما متفاوت از اجدادمان هستیم. این ذات بیولوژی است و تمام آن به مفهوم و مقوله‌ای به نام نو ترکیبی (یعنی خلق یک ترکیب ژنی جدید) باز می‌گردد. بر همین اساس اصلاح کلاسیک گیاهان با تلاقی دادن گیاهان با صفات برتر شکل گرفت.

اصلاح نباتات به صورت کلی به روشهایی اطلاق می‌شود که باعث بهبود ساختار ژنتیک گیاهان میشود و در این مسیر تلاقی دادن گیاهان به عنوان روشی در ایجاد نوترکیبی و انتخاب فرزندان برتر مورد استفاده قرار میگیرد. اما اصلاح نباتات کلاسیک در محدوده توان ژنتیک گیاهان میتواند منجر به بهبود فرزندان شود. به عبارتی اصلاح نباتات کلاسیک سقف تولید دارد و نمیتوان از محدوده معینی خارج شد. برای افزایش قابلیت ژنتیک گیاهان از اصلاح موتاسیونی که منجر به ایجاد کشاورزی هسته ای و سپس از مهندسی ژنتیک استفاده شد. متاسفانه ما به گونه‌ای از بیوتکنولوژی سخن می‌گوییم که گویا چیز عجیب و غریبی است. همان طور که اصلاح موتاسیونی به وجود آمد مهندسی ژنتیک نیز به همین دلیل به وجود آمد تا بواسطه آن بتوان گیاهان را برای افزایش کیفیت و کمیت بالاتر اصلاح کرد. اما در جهان بیمارانی وجود دارند که دچار سندرم ژنتیک هستند. در این فرآیند نو ترکیبی نادرستی در یکی از کروموزوم‌هاو یا بخشهایی از ژنوم حادث میشود و یک نوزاد معلول به دنیا می‌آید. آیا با وجود این اتفاق ما باید تولید مثل جنسی را مردود بدانیم؟ این موارد جزو وقایع و ناخواسته‌ها است. به این معنی که در تمام مفاهیم نوترکیبی انحراف داریم و برای همین است که وقتی راجع به اصلاح ژنتیک صحبت می‌کنیم دقیقا به دنبال آن از انتخاب بهترین نوترکیبی حرف می‌زنیم. به این معنی که در تغییر ژنتیک الزام به غربالگری دارد و این کار را به طور ذاتی هر متخصصی انجام می‌دهد.

در بطن کشاورزی مفهوم اقتصاد وجود دارد. یعنی هیچ کشاورزی برای رضای خدا گیاهی را نمی‌کارد تا مردم از آن بخورند بلکه می‌خواهد از طریق آن درآمد و پول کسب کند. وقتی کشاورز گیاهی را پرورش می‌دهد گیاه به حمایت کشاورز وابسته می‌شود، به عبارت دیگر گیاه تابعیت از کشاورز پیدا می‌کند. در فرآیند انتخاب و کشت و کار مکرر گیاهانی تولید می‌شوند که قابلیت‌های ذاتی دنیای وحشی خود را از دست میدهند. یعنی باید کمکی به این گیاه شود، علف هرز‌های آن‌ از بین برده شود و به آن کود داده شود. چرا باید این کارها انجام شود؟ چرا پیش از این انسان این کارها را انجام نمی‌داد؟ چون انسان در فرآیند انتخاب برخی از توانایی‌های ذاتی گیاه را از آن گرفته‌ و این توانایی‌ها را به سمت تولید محصول بیشتر سوق داده‌ است.

وقتی که کشاورز به گیاهان کود می‌دهد ناخواسته سبب تقویت رشد علف‌های هرز نیز می‌شود. در اصل تعریف علف هرز اشاره به نوع گیاه ندارد بلکه اشاره به ناخواسته بودن رویش یک گیاه دارد. علف هرز عبارت است از گیاهی که در جایی که نمی‌خواهیم رشد کند. آفات و بیماریها سراغ گیاهان زراعی و باغی می آیند و کشاورزی برای حمایت از گیاهان از سموم استفاده میکنند. سم چیزی است که همه آنرا میفهمند ولی بدون استفاده از آن نمیتوان گیاهان را در حوزه کشاورزی مورد حمایت قرار داد و هزینه تولید به قدری بالا میرود که در نتیجه آن کشاورزی از حوزه اقتصاد خارج خواهد شد. بر همین اساس اصلاح نباتات برای رسیدن به گیاهانی که نسبت به سموم مقاوم باشند و یا نیازی به مصرف سم نداشته باشند به علم بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک برای خلق نوترکیبیهای وابسته شد که از طرق اصلاح معمولی و یا کلاسیک امکان ایجاد آنها وجود ندارد.

یعنی شما می‌گویید که بیوتکنولوژی همان انطباقی را ایجاد می‌کند که اصلاح نباتات به دنبال آن است؟

عسکری: دقیقا اراده حاکم بر بیوتکنولوژی این است. هیچ کس خلاف این را اراده ندارد. یک بیوتکنولوژیست نیامده‌ است تا فکر کند چطور مردم را بکشد.

یعنی بیوتکنولوژی در خدمت طبیعت و مردم قدم بر می‌دارد.

عسکری: اگر غیر از این باشد، بیوتکنولوژی نیست. نورمن بورلاگ بنیانگذار انقلاب سبز و تنها برنده نوبل کشاورزی می‌گفت: اولین کارکرد اصلاح نباتات و بیوتکنولوژی این است که محیط‌زیست حفظ شود چرا که اگر تولید در واحد سطح را بالا نبریم باید تمامی مراتع را تخریب و به مزرعه کشاورزی تبدیل کنیم. تصور کنید از یک هکتار زمین 10 تن محصول برداشت می‌شود، اگر این میزان محصول یک تن بود ما برای تامین نیاز خود لازم بود به جای یک هکتار 10 هکتار مزرعه داشته باشم. این نگاه از یک زاویه دیگر است که اگر تولید در واحد سطح را بالا ببریم قطعا می‌توانیم از منابع طبیعی خود بیشتر حفاظت کنیم تا دست‌ نخورده باقی بماند. در تفکر تمامی فعالان کشاورزی این سوال وجود دارد که چگونه میتوانیم بهره‌وری از منابع آب و کود را افزایش دهیم. برای پاسخ به این سوال سموم معرفی شدند. سم تعریف واضحی به معنی زیست کش دارد. کسی که سم را می‌سازد به این فکر میکند که موجود هدف را بکشد. جالب است که بدانید این سم وارد عرصه کشاورزی می‌شود و هیچ منتقدی ندارد. در عرصه کشاورزی به یک معضل می‌رسیم که وقتی ظرف غذا را برای یک گیاه می‌گذاریم آفات و بیماری‌ها و علف‌های هرز هم از آن استفاده می‌کنند. برای جلوگیری از این اتفاقات سموم معرفی می‌شوند. در ایران سازمانی به نام حفظ نباتات وجود دارد. سازمانی که به کشاورزان توصیه‌های لازم را برای میزان استفاده از سموم ارائه می‌کند. یعنی کسی نمی‌گوید که از سم استفاده نکنید، سمی که همه می‌دانند کشنده است. شما نمی‌توانید سمی را پیدا کنید که زیر آن عبارت «LD 50» نباشد. این عبارت یعنی سمی را که به گیاهتان می‌زنید تا از آفات و بیمارها و علفهای هرز در امان باشد در این غلظت توانسته 50 درصد از حیوانات آزمایشگاهی را از بین ببرد. جالب است در تعریف سم 2 مفهوم را میتوانیم ارائه کنیم. یکی اینکه گفته می‌شود حتی یک مولکول از برخی ترکیبات مثل تی‌ان‌تی و سیانید هیدروژن سم است. دیگر آنکه برخی ترکیبات هستند که دوز آنها سم بودنشان را تعریف می‌کند و وقتی از سمی بودن صحبت می‌کنیم موجود هدف بسیار مهم است. مثلا وقتی راجع به سم آفت کش «بی‌تی» صحبت میکنیم این آفت کش فقط برای حشرات آنهمه حشرات خاص نه همه حشرات اثر سمی دارد و برای ما سمی نیست.

رسیدیم به جایی که سم را توصیه کردیم. کمی بعد به خاطر افسارگسیخته شدن مصرف سم، اثرات منفی آن و گزارش‌های متعددی از وجود سم در منابع آبی، باقی‌ماندن آن در خاک و پسماندهای کشاورزی سبب شد تا علمی به نام کشاورزی ارگانیک یا کشاورزی پایدار به وجود آمد. کارشناسان اعلام کردند که استفاده از کود و سم شیمیایی باید محدود شود و این طور نباشد که به هر قیمتی تولید بالا برود. بنابراین مفهوم سلامت برای ما یک شاخص است. شاخصی که هیچ کس نمی‌تواند از آن عدول کند. یعنی نمی‌توان سلامت را فقط برای پر کردن شکم نادیده گرفت. دوستان ما در کشاورزی ارگانیک به دنبال آن هستند تا به میزان قابل توجهی استفاده از سم کاهش یابد تا کم‌کم بتواند حذف شود. برای همین منظور مدیریت تلفیقی آفات و مدیریت تلفیقی مواد غذایی را بوجود آوردند. به این دلیل که ما به ظرف حیاتمان صدمه نزنیم. تأکید می‌کنم که تمام متخصصان ژنتیک همین مفاهیم را باور دارند چراکه در همین محیط با مردم زندگی میکنند و صدمه زدن به محیط زیست برای همه صدمه ایجاد میکند لذا این باور در تمام متخصصین وجود دارد. بسیار عجیب است که متخصصان بیوتکنولوژی و اصلاح نباتات و مهندسی ژنتیک روبه‌روی فعالان و کارشناسان محیط‌زیست در نظر گرفته شوند.

باید این را باور کنیم که کشاورزی عرصه اقتصاد برای تولید نهاده‌های غذایی سالم است. کشاورزی نیامده تا غذاهای ناسالم را تولید کند چرا که اگر قرار باشد غذای ناسالم تولید شود نیازی به اینهمه قانون و قاعده در کشاورزی نیست. در بطن همین مفهوم تولید غذای سالم گیاهان تراریخته معرفی شدند گیاهانی که میتوانند بدون مصرف سم و با راندمان بالا از منابع محیطی استفاده کنند تولید در واحد سطح بالایی داشته باشند و بتوانند منجر به ایجاد امنیت و سلامت غذا شوند. بیوتکنولوژی، مهندسی ژنتیک در حقیقت فرزند اصلاح بناتات کلاسیک و ایمنی زیستی فرزند بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک است. همانطور که موتورسیکلت فرزند دوچرخه است.

آیا کشاورزی و محصولات ارگانیک هیچ پیامد منفی با خود ندارند؟

عسکری: ما بدون مخالفت و موافقت رشد نخواهیم کرد. اگر می‌بینید که ما تکنولوژی قفل داریم به دلیل این است که دزد داریم. اگر دزد نبود هیچ گاه قفل به وجود نمی‌آمد. علم پزشکی در جهان به واسطه جنگ‌ها رشد کرد. یعنی اگر معلولیتی به وجود نمی‌آمد جراحی پیشرفت نمی‌کرد. یعنی همیشه دانش بشری این امکان را برای او فراهم می‌کند تا به واسطه وقایع ناخواسته رشد علمی و ادراک داشته باشیم و این دقیقا همان چیزی است که باید بر روی آن تاکید کنیم. یعنی اگر قرار باشد فردی درباره کشاورزی ارگانیک صحبت کند باید دانش آن را داشته باشد. وقتی فرد دانایی از ملاحظه درباره موضوعی سخن می‌گوید باید حرف او را جدی بگیریم.
به آنجا رسیدیم که ما نیاز به آن داشتیم که منابع و نهاده‌ها را بدهیم و به یک سقف عامل محدود کننده برسیم که آن توان ژنتیک است. یعنی گیاه قابلیتی محدود دارد. اگر به جای یک کیلو ازت 300 کیلو ازت به گندم داده شود، تولید این گیاه بیشتر از یک وزن بالا نخواهد رفت. از اینجا به بعد اصلاح و مدیریت ژنتیک وارد عمل می‌شود.

مهدوی‌دامغانی: با وجود اینکه یکی از تخصص‌هایم کشاورزی ارگانیک است ولی به عنوان متخصص ارگانیک در بحث شرکت ندارم بلکه به عنوان یک مهندس کشاورزی در این بحث شرکت می‌کنم. اگر بخواهیم یک وظیفه یا یک رسالت را برای کشاورزی تعریف کنیم باید بگوییم که مهم‌ترین کشاورزی در تمامی دنیا تامین امنیت غذایی است. اولویت اول کشاورزی تامین غذا است. اولویت اول کشاورزی حفظ منابع، پایداری، ابعاد اجتماعی و اقتصادی نیست. هر نظام کشاورزی که می‌آید صرف نظر از برچسبی که بر روی خود دارد از ارگانیک، مهندسی ژنتیک، بایوداینامیک تا پایدار و ناپایدار وظیفه تامین امنیت غذایی را دارد. آنچه از امنیت غذایی در سال 800 قبل از میلاد، سال 350 پس از میلاد، سال 1900، 1950، سال 2000 و 2020 گفته می‌شود کاملا متفاوت است. در نتیجه امنیت غذایی مفهومی کاملا پویا است. اما تعریف پذیرفته‌شده حقوقی امنیت غذایی که امروز از آن استفاده می‌کنند این است که امنیت غذایی زمانی است که همه انسان‌ها همواره به غذای کافی، سالم و مغزی برای زندگی پویا دسترسی داشته باشند. غذای کافی به این معنی است که انسان‌ها باید به مقدار مشخص کمی کالری غذا مصرف کنند. در ابتدا این مقدار کمی 2000 کالری بود که امروز میانگین مصرف جهانی غذا به 2300 کالری رسیده است. بنابراین امروز وقتی از امنیت غذایی به عنوان اولویت کشاورزی صحبت می‌کنیم، این اولویت در کنار حفظ محیط‌زیست، منابع پایه (آب، خاک، تنوع زیستی)، ابعاد اقتصادی-اجتماعی جوامع است.

درباره با تراریخته منتقدان به صورت کلی چه احتیاط‌هایی درباره این موضوع دارند؟

مهدوی‌دامغانی: حوزه تراریخته حوزه‌ای است که قطعا مانند هر پدیده دیگری واجد ریسک‌هایی است که جامعه علمی به صورت آگاهانه و ناآگاهانه از مدیریت ریسک آن غافل شده است. اما آیا راه حل این موضوع این است که باید تراریخته را کنار بگذاریم. به طور قطع پاسخ منفی است. راه‌حل این است که باید تراریخته را مدیریت ریسک کنیم و در مدیریت آن به این نکته توجه کنیم که افکار عمومی و تصمیم‌گیری رفتاری افراد در جامعه در بیشتر مواقع بیش از اینکه مبتنی بر واقعیت‌ها باشد مبتنی بر دریافت‌ها است. بنابراین فقط نمی‌توان رفتار اجتماعی را در رابطه با پدیده‌ای به نام تراریخته در جامعه مدیریت کرد.

شما از مدیریت ریسک در پدیده‌ها سخن گفتید آیا علم به اندازه‌ای هست که بتواند تراریخته را مدیریت کند؟

عسکری: راجع به همین براساس داده‌ها و قواعدی که وجود دارد می‌گویم که کاملا امکان پذیر است. تاکید می‌کنم مخالفت یا موافقت نیاز به داده دارد. برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا نیاز به داده و دلایل هست. گفتن این جمله به مخاطب که «اگر خدا نبود...» هیچ معنایی را به او منتقل نمی‌کند. به همین خاطر است که تمامی متخصصان تلاش می‌کنند که داده و اطلاعاتی را جمع آوری کنند تا منتج به آگاهی شود. برای بیان مفاهیم ریسک باید آزمایشات متعددی انجام شود و به شبهات منطقی و مستدل پاسخ داده شود در حقیقت علم بیوتکنولوژی بر همین اصل استوار شده است که به گونه ای تغییر در ژنتیک ایجاد کند که فاقد اثر منفی باشد. باز هم تاکید میکنم وقایع نادر در حوزه ارزیابی مخاطرات ریسک مورد استناد قرار نمیگیرند همانطور که جهشهای ژنتیک و یا حذف قطعات کروموزومی به معنای ریسک تولید مثل جنسی به عنوان مخاطره و منع تولید مثل در نظر گرفته نمیشوند. در حوزه مهندسی ژنتیک متخصصین با ایجاد اصول اخلاق ایمنی زیستی و تصویب پروتکل ایمنی زیستی در اجلاس کارتاهنا با اعلام روشهای دقیق علمی برای حذف مخاطرات احتمالی در حوزه بیوتکنولوژی باعث شدند که هر محصولی که بتواند از مراجع ذیصلاح مجوز تجاری سازی بگیرد دقیقا همانند آن است که این محصول فاقد زیان است. در بطن همین قوانین اصل برچسب گذاری بر روی محصولات آورده شده است به عبارت دیگر کلیعه محصولات مهندسی ژنتیک شده باید برچسب گذاری شوند. این در حالیست که شما در مورد بسیاری از مخاطرات حقیقی مثل پسمان سموم و کودهای شیمیایی یا بار میکروبی محصولات حاصل از کشاورزی ارگانیک شما برچسب گذاری نمیبینید. لذا بر حسب قانون مسلم علم بیوتکنولوژی محصولی که روانه بازار شد کاملا قابل اعتماد است.

مقاله‌ای در مجله PANS که یکی از مهمترین و با کیفیت‌ترین مجلات علمی بین‌المللی است، منتشر شد که داده‌های بسیار مهمی را در بر داشت. در آن مقاله نوشته شده بود که زمانی که اصلاح موتاسیونی یعنی همان اصلاحی که باعث کشاورزی هسته ای میشود اتفاق می‌افتد تغییراتی در ژنتیک گیاه به وجود می‌آید که نمی‌دانید چیست و بسیار شگفت‌انگیز و زیاد است. یعنی نمی‌دانیم که چه کاری می‌کنیم و چه بلایی سرساختار ژنتیک گیاه می آوریم. متخصصان در این روش گیاه را در معرض اشعه قرار می‌دهند و معیار این است که 50 درصد دانه هایی که در معرض اشعه قرار دارند بمیرند، بعد آنچه که می‌ماند را می‌کارند و بعد صفات و ریخت آن را بررسی می‌کنند. ممکن است قد گیاه بلند شود و این همانی باشد که اصلاحگر آن را می‌خواسته است اما اصلاحگر نمی‌داند که چه چیزی در درون ژنتیک این گیاه اتفاق افتاده است. ارقام زیادی از گیاهان به این روش در دنیا تولید شده که در ایران نیز تا زمانی که من می‌دانم 2 رقم گندم به این شیوه تولید شده است و برایش جشن گرفته شد. نکته کلیدی در ایجا این است که چه کسی برای کشاورزی هسته‌ای در ایران ارزیابی ریسک انجام داده است؟ چرا کسی نیامد بگوید که این نوع کشاورزی خطرناک است؟ از نظر من یک دلیل واضح وجود دارد و آن این است که ما اصلا نمی‌دانیم که چه اتفاقی افتاده که بخواهیم درباره آن صحبت کنیم. برای همین به سادگی از کنار آن گذشتیم.

اما تراریخته‌ها که توسط مهندسی ژنتیک تولید می‌شود این قابلیت را دارند که مخاطرات و مشکلات احتمالی آن مشخص شود؟

عسکری: مهندسی ژنتیک آمد و کار ویژه‌ای را انجام داد. راهی را پیدا کرد که بفهمد کدام صفت توسط کدام ژن دقیقا کنترل می‌شود. به طور مثال مهندسی ژنتیک دریافت که مقدار ویتامینA در نوعی از گندم کم است. همچنین دریافت که چه ژنی در گندم منجر به تولید این ویتامین می‌شود. این مهندسی اعلام کرد که اگر این ژن را بردارد و دوباره آنرا وارد ژنوم گندم کند پس می‌تواند دو نسخه از ژن مسئول تولید ویتامین در این گیاه داشته باشد تا ویتامینA در آن افزایش یابد. عده‌ای گفتند که این ژن را از خوک می‌گیرند و به گیاه منتقل می‌کنند پس این گیاه نجس است. این بحث تنها یک توهم بیش نیست. پس مهندسی ژنتیک به معنای این است که متخصص، ژن کد کننده صفت را می‌داند و با تکنیکی آنرا به موجود منتقل می‌کند و ریخت ژنتیک آن در همان محدوده را نو ترکیب می‌کند. نکته اینجا است که در اصلاح کلاسیک، نو ترکیبی وجود دارد که کسی از نوع آن باخبر نیست و چون مسیر طلاقی معمول است، بحرانی را در تئوری و در عمل نمی‌سازد ولی وقتی به سراغ مهندسی ژنتیک می‌رویم حتی با وجود اینکه این مهندسی هزاران ایراد تکنیک‌های دیگر را حل کرده و دقیقا مشخص کرده که چه تغییری را ایجاد می‌کند اما متاسفانه مورد انتقاد قرار می‌گیرد. نکته‌ای که در مهندسی ژنتیک مبهم است و این ابهام برای عده‌ای دستاویز تخریب شده این است که نمی‌دانیم ژن هدف به کجا می‌رود؟ یعنی ژنی که به سازه ژنتیک هدف برده می‌شود، چون انتقال آن تصادفی است، مشخص نیست که ژن به کجا می‌رود. اما دوستان عزیز نمیدانند که به خوبی پس از انتقال ژن محل قرار گیری ژن را میتوان تعیین کرد. در جامعه علمی ما نیاز به موافقان و مخالفان دانا داریم. مخالفت و موافقت اصل پیشرفت است اما برای هر دو چه مخالفت و چه موافقت اصل دانایی و ارایه دلایل منطقی و علمی همراه با داده های علمی الزامیست.

با این حال این بحث سوالی را مطرح می‌کند که آیا حالا که نمی‌دانیم ژن کجا می‌رود مخاطره آمیز است یا خیر؟

عسکری: داده‌های بدست آمده نشان می‌دهد که هیچ ارتباط منطقی بین محل قرارگیری ژن و خلق مخاطره وجود ندارد. این همان خلق توهم در حوزه علم است. برای همین در بطن مهندسی ژنتیک علمی را به نام ارزیابی ریسک مطرح می‌کنیم و معتقد هستیم که باید اصول ایمنی رعایت شود. ما تعداد زیادی گیاه تراریخته تولید می‌کنیم که این باید مراحلی را با موفقیت پشت سر بگذارند تا به یک انتها برسد. عده‌ای گفتند که این ژن‌ها از گیاهان تراریخته اگر به انسان منتقل شود، مخاطره آمیز است.

پس آیا ممکن است فرضیه‌ای که به عنوان مخاطره تراریخته‌ها مبنی بر انتقال ژن محصولات تراریخته به انسان مطرح می‌شود، حقیقت داشته باشد؟

عسکری: از لحاظ علمی غیر ممکن است که ما از طریق خوردن ژنی را دریافت کنیم. می‌دانید که انسان‌ و همه حیوانات ژن‌خوار هستند. مطالعه‌ای در این باره انجام شده نشان میدهد یک گاو روزانه هزار میلیارد عدد کلروپلاست (همان واحد ژنتیکی در گیاهان که باعث ایجاد رنگ سبز میشود) می‌خورد. امروز میلیاردها سال از زمانی که گاو گیاه می‌خورد گذشته است و ما هیچ گاو سبزی ندیده‌ایم. اما چرا ژن‌های کلروپلاست به گاو منتقل نشده است؟ ما تمامی ژن‌های کلروپلاستی را ارزیابی و تمامی رده‌های جانوری از ستاره دریایی تا مار، انسان و موش را ردیابی کردیم و کوچک‌ترین شباهت‌های معنی‌داری را بین ژنهای کلروپلاست و ژنتیک این حیوانات پیدا نکردیم. با اینکه گاو سالیان درازی است که علف می‌خورد اما خصوصیاتش شبیه به علف نشده است. مار سالیان سال است که موش می‌خورد ولی صفاتش شبیه موش نشده است. سال‌هاست که انسان گوشت مرغ می‌‌خورد ولی گوشت مرغ به تنش اضافه نشده است. چرا؟ هضم یک مفهوم ذاتی، دقیق و عام از کلمه‌ (Depolymerisation) است. یعنی وقتی غذا در بدن هضم می‌شود پلیمرها شکسته میشوند. این پلیمرها برای آنکه به ژنوم انسان منتقل شوند باید فرآیند بسیار پیچیده‌ای را طی کنند. اما بدن انسان به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهد که ژن‌ها منتقل شوند. به قدری این احتمال ضعیف است که اصلا به هیچ عنوان نمی‌توان استنادی درباره آن باز کرد. مقاله علمی و دقیقی در این باره چاپ شده است. در این مقاله آمده که وقتی گیاه تراریخته‌ای به موش خورانده شده در خون این حیوان «مایکرو ار.ان.ای» گیاه تراریخته وجود دارد. «مایکرو ار.ان.ای» یک سازه ژنتیکی است که به راحتی وارد جریان خون می‌شود. وقتی شما خیار می‌خورید «مایکرو ار.ان.ای» خیار وارد بدن می‌شود. اما این به معنی آن نیست که سلول بدن اجازه ورود آنرا به سلول بدهد و بعد آن را بیان ‌کند. به لحاظ علمی امکان انتقال ژن از طریق خوردن وجود ندارد. فراوان‌ترین پروتئین در عالم حیات پروتئینی است به نام «روبیسکو» که در گیاهان وجود دارد. این پروتئین توسط دو ژن در گیاهان تولید می‌شود. این ژن‌ها می‌توانست که در طی قرنها به موجوداتی که آن را می‌خورند منتقل شود اما منتقل نشده است.

با توجه به اینکه علم ژنتیک اثبات می‌کند که ژن گیاه به هیچ عنوان به انسان منتقل نمی‌شود اما آیا گیاه تراریخته می‌تواند سرطان‌زا باشد؟

عسکری: خیلی علاقه‌مندم یک متخصص در حوزه ژنتیک پزشکی به من توضیح دهد که سرطان به لحاظ ژنتیک چطور رخ می‌دهد؟ من تاسف می‌خورم از این بحث که سرطان را به تراریخته پیوند می‌زنند. متخصصان می‌گویند که اوزون سرطان‌زاست. چرا؟ چون اوزون قادر است که سازمان ژنتیک انسان را بشکند و دی‌ان‌ای انسان را خرد کند. بعد از آن سازمان ژنتیک انسان به نحوه دیگری به یکدیگر بچسبد و یک نو ترکیبی به وجود آورد. در گیاه تراریخته چه چیزی وجود دارد که قادر به شکستن ژن انسان باشد؟ شما می‌توانید درباره ایجاد حساسیت در انسان‌ها به واسطه گیاه تراریخته صحبت کنید اما درباره سرطان‌زا بودن خیر.

به همین ترتیب آیا این ژن‌ها می‌توانند به علف‌های هرز منتقل شوند؟

عسکری: بعضی از ریسک‌ها ارتباطی به تراریخته ندارد بلکه در ذات کشاورزی وجود دارد. زمانی که کشاورزان به گندم سم می‌زنند تا تاج خروس‌ها بمیرند، در فرآیند تکامل وقتی سم زیادی زده می‌شود این امکان وجود دارد تا تاج خروسی به وجود آید که مقاوم به سم است. پس این اتفاق هیچ ارتباطی به تراریخته ندارد. شما هر عامل فشاری را علیه سوسک‌ها هم به کار بگیرید، آنها مقاوم‌ به آن خواهند شد.

نظر شما درباره بی‌خطر بودن تراریخته‌ها چیست؟ آیا تراریخته‌ها به همان اندازه که آقای عسکری از آن حرف زدند بی‌خطر است؟

مهدوی‌دامغانی: کشاورزی هسته‌ای در ابتدا ژنی را که نمی‌دانست از کجا به جایی که نمی‌دانست کجاست منتقل کرد. به اصطلاح فنی کشاورزی، «فرآیند» داخل یک جعبه سیاه اتفاق افتاده است. مهندسی ژنتیک خواست تا این جعبه سیاه را بکشند و همه چیز را شفاف‌سازی کند اما این جعبه به طور کامل شکسته نشد. یکی از مهم‌ترین جعبه‌های سیاهی که هنوز در حوزه تراریخته‌ها وجود دارد و منتقدان درباره آن حرف می‌زنند این است که مهندسی ژنتیک ژنی در یک گونه‌ گیاهی را برمی‌دارد و آن را به همان گونه یا گونه ‌ B منتقل می‌کند. این ژن در بستره‌ ژنومی گیاه الف بوده که در کنار مجموعه ژن‌های دیگر باعث افزایش ارتفاع گیاه و افزایش پروتئین و افزایش میزان هیدرات کربن به عنوان صفات مطلوب برای ما شده است. وقتی ما این ژن را از ژنومی جدا می‌کنیم و آن را وارد بستره ژنومی دیگر می‌کنیم چند اتفاق مبهم رخ می‌دهد. یک اینکه مشخص نیست که آیا این انتقال ژن فقط همین اثر و کارکرد را دارد یا ممکن است اثرات دیگری را در کشت ایجاد کند. قطعا ما نمی‌توانیم بگوییم که این کار اثر دیگری ندارد. ارزیابی ریسک دقیقا به همین نکته اشاره دارد که آیا می‌توان به طور قطع گفت که این کار اثر منفی و مثبت دیگری ندارد؟ این درجه از ابهام به قدری بالا است که تا مادامی که ما نتوانیم فرایند ارزیابی‌ها را به پایان برسانیم، نمی‌توانیم بگوییم که این کار بی‌خطر است. نکته دوم، محصولات تراریخته در سه دهه اخیر وارد بازار جهان شده‌‌اند و اثرات بسیاری از آن‌ها شناسایی شده است. بسیاری از آزمایشات در حد حیوانات آزمایشگاهی انجام شده و آزمایش‌های متعددی که روی موش‌ها انجام شده نشان داده است که اختلالات سیستم گوارشی و سیستم تنفسی یا کارکردی در آنها مشاهده شده است.

نکته دوم درباره فرار ژنی از گیاهان تراریخته است. فرار ژنی قطعا وجود دارد. یعنی وقتی یک گیاه مانند کلزا براسیکا ناپوس دارید که اصلاحش می‌کنید و ژنی را واردش می‌کنید حتما احتمال فرار ژن به گیاه خردل وحشی که یکی از خطرناک‌ترین علف‌های هرز است را به وجود آورده‌‌اید. البته باید به این توجه داشته باشید که احتمال فرار ژن از خردل به گندم وجود ندارد ولی احتمال فرار ژنی از کلزا به گیاه هم‌خانواده خود که قابلیت تلاق آمیزش جنسی در حالت طبیعی را دارند اتفاق می‌افتد یا مشابه این اتفاق می‌تواند برای برنج تراریخته و برنج وحشی بیفتد. این بحث به کل کشاورزی و نه فقط به تراریخته مربوط می‌شود.

بنابراین لزوم ارزیابی ریسک بیشتر و بیشتر می‌شود. ارزیابی ریسک مراحل مختلف و سختگیرانه‌ای دارد که یک یک آن باید آزمایش شود. در مناطق دیگری از دنیا مانند آمریکا این مراحل ارزیابی و مدیریت ریسک آنقدر دقیق انجام می‌شود که وقتی گونه‌ای مانند گونه تراریخت وارد باز می‌شود تمامی این مراحل را می‌گذرانند. براساس آنچه‌ که من از مراجع ذی‌صلاح یعنی سازمان تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی و پژوهشکده بیوتکنولوژی شنیده‌ام می‌توانم به جرأت ادعا کنم که در مورد ارقام تراریخته‌ای که می‌گویند پنهانی کشت شده یا به بازار وارد شده است هیچ گونه ارزیابی ریسک صورت نگرفته‌ است. اگر کسی می‌گوید که این ارزیابی‌ها صورت گرفته بیاید و نتایج آن را منتشر کند و بگوید که نتیجه ارزیابی ریسک سبز، زرد، نارنجی یا قرمز است.

این آزمایش ریسک صورت نگرفته یا منتشر نشده است؟

مهدوی‌دامغانی: تا آنجا که من می‌دانم این ارزیابی انجام نشده است. من دست محقق و مدیرانی را می‌بوسم که رقم گندم تراریختی را وارد ایران کنند که بتواند با 2 هزار متر مکعب 5 تا 6 تن دانه بدهد و حتما از ارزیابی ریسک نمره قبولی گرفته باشد. ایران حتما به چنین تراریختی احتیاج داریم.

اما در صورتی که ارزیابی تراریخت بر روی آن انجام شده باشد و آن تراریخت توانسته باشد از این ارزیابی نمره قبولی دریافت کند.

مهدوی‌دامغانی: بله. ولی این اتفاق نیفتاده است و همین است که به ابهامات دامن می‌زند. در اصل بحث با آقای عسکری موافق هستم. کاملا موافقم که تراریخته فرآیند کاملا علمی را طی می‌کند، برای کشاورزی امروز لازم است، تراریخته قابل مخاطرات، قابل ارزیابی، قابل مدیریت و قابل کمینه‌سازی است. اما معتقدم که تراریخته در ایران از ارزیابی گذر نکرده است.

پاسخ شما به سایر ابهامات مربوط به تراریخته‌ها چیست؟ از جمله انتقال ژن از گیاهی به گیاه دیگر.

عسکری: به بحث درجه ابهام و عواقب انتقال ژن باز گردیم. گوجه فرنگی برای برخی از افراد حساسیت‌زا است. اگر ژنی از گوجه فرنگی به گندم منتقل شود حالا گندم هم به اندازه گوجه فرنگی برای افراد حساسیت‌زا است. زدن برچسب پشت محصولات به این دلیل است که فرد بداند که چه چیزی را می‌خورد نه به این خاطر که به افراد بفهمانیم که این محصول تراریخته است. مثلا افرادی که با لاکتوز درون شیر مشکل دارند از طریق برچسب روی کالا متوجه آن شوند. بسیاری از افراد به غذاهای دریایی حساسیت‌ دارند، حالا فکر کنید که ژنی از ماهی به گندم یا برنج منتقل شده باشد کاملا مشخص است که این محصول با قابلیت ایجاد ریسک سلامتی مواجه است. این‌ها مسائل دقیقی است که لیبل و برچسب محصول را الزام آور می‌کند.

اما ممکن است ژنی از گندم گرفته و به همان گندم منتقل شود. در مهندسی ژنتیک به این کار «بالابردن تعداد کپی ژن» گفته می‌شود. مثل این که یک ساختمان یک نگهبان دارد ولی به خاطر اینکه امکان مدیریت به وسیله یک نفر وجود ندارد تعداد نگهبانان به دو نفر افزایش می‌یابد. این ژن چه مخاطره‌ای می‌تواند داشته باشد. بنابراین ما به لحاظ علمی نیازمند مخالف و موافقی هستیم که مستندات علمی را بداند. در دنیای ژنتیک ژن خطرناک وجود ندارد بلکه شبکه ژنی خطرناک وجود دارد. به عنوان مثال اگر شاخ یک گاو را روبه‌رویتان قرار دهم خطری شما را تهدید نمی‌کند چرا که شاخ به یک سر، یک تن و چهار پا و رفتار نیاز دارد که بتواند شاخ را به سمت شما بیاورد. این یک شبکه ژنی است که به گاو داده می‌شود. اگر ژن کد کننده شاخ گاو را روی سر مگس بگذارم آیا شما انتظار خواهید داشت که مگس شاخ‌دار آسیبی به شما بزند؟ خیر. دلیل رسیدن به این پاسخ این است که مگس شبکه ژنی را ندارد بلکه فقط یک ژن را دارد. با رعایت تمام این ملاحظات که در جان مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی وجود دارد به جرات میتوان گفت گیاهان تراریخته جز با کیفیت ترین و سالمترین گیاهان هستند.

فرار ژن از گیاهان تراریخته را با مهندسی ژنتیک کلروپلاست به سادگی حل کرده ایم و این جز ابتدایی ترین مفاهیم پذیرفته شده در این علم است. لذا مخاطره فرار ژن از گیاه تراریخته به گیاه غیر هدف به سادگی قابل مهار است.

یعنی مخاطراتی که در بحث تراریخته‌ها وجود دارد به تایید متخصصان می‌رسد ولی این مخاطرات در هر شرایط وجود دارد.

عسکری: تاکید می‌کنم در بطن مهندسی ژنتیک تکنیک به گونه‌ای طراحی شده که بتواند این مخاطرات را حل کند.

یعنی می‌تواند ریسک را مدیریت کند؟

عسکری: بله. اصلا تکنیک بدون این کار اجرا نمی‌شود.

به عبارت دیگر این مخاطرات نباید منشاء حمله به تراریخته‌ها باشد؟

عسکری: مسلما آن کسی که هواپیما را ساخته بهتر از دیگران به مخاطرات پیش روی آن آگاه است. برای آنکه مخاطره از کار افتادن موتور هواپیما را کاهش دهد، برای آن دو موتور طراحی کرده است. مهندسی ژنتیک نیز بسیاری از مسائل ریسک را در بطن خود دارد. یعنی اگر این نگرانی وجود دارد که ژنی از کلزا به خردل وحشی منتقل شود و یک علف هرز خطرناک تولید کند، ژن را به جای اینکه به هسته منتقل کند آن را به کلروپلاست منتقل می‌کند. چرا که دانه گرده کلروپلاست ندارد و گرده فاقد این ژن است. ضمن اینکه تحقیقات دائما ادامه دارند و متخصصان می‌توانند راهی برای شکستن مقاومت‌ها پیدا کنند. باکتری‌های بدن انسان‌ها دائما به آنتی‌بوتیک‌های مصرفی مقاوم می‌شوند اما این موضوع مشکلی ایجاد نمی‌کند چرا که پزشکان آنتی‌بیوتیک‌های نسل جدید تولید می‌کنند که بتواند مقاومت را بشکند. به عبارت دیگر این فرآیند کاملا دینامیک و مبتنی بر علم مهندسی ژنتیک است. اسرار من بر این است که کسی که مهندسی ژنتیک را خلق کرده به خوبی تبعاتش را در بطن این تکنیک به عنوان ایمنی قرار داده است. به همین خاطر مهندسان ابتدا ژن را منتقل کردند و بعد آن را غربالگری کردند تا محصولی به دست آید که فاقد ریسک باشد.

نظر شما درباره میزان مخاطرات و آسیب‌های احتمالی تراریخته‌ها چیست؟ آیا تراریخته‌ها همانند شاخ گاوی که روی میز گذاشته‌ایم بی‌خطر هستند؟

مهدوی‌دامغانی: آقای عسکری درست می‌گوید اگر شاخ گاو را روی میز بگذاریم شاید 5 درصد خطر داشته باشد اما اگر همان شاخ گاو را روی صندلی بگذاریم و چراغ را خاموش کنیم که دیده نشود و فردی روی آن بنشیند میزان مخاطره آمیز بودنش به 70 درصد می‌رسد. بنابراین منظور من این است که اگر شاخ گاو را منتزع از گاو کردیم به این معنی نیست که خسارتی ندارد. ارزیابی ریسک دقیقا این را می‌گوید که تمام احتمالات بررسی شود.

عسکری: تاکید من بر این است که بدانیم کسی که از هواپیما ایراد می‌گیرد مخترع دوچرخه نیست بلکه خود مخترع هواپیماست که ضرایب ریسک را تعریف می‌کند. بنابراین مهندس ژنتیک برای ارزیابی و مدیریت ریسک محصولات تراریخته پروتکلی را تدوین کرده‌است چون می‌دانند که مهندسی ژنتیک به راحتی امکان سوء استفاده را فراهم می‌کند و کسی از تلاقی گیاهان نمی‌تواند برداشت سوء داشته باشد ولی مهندسی ژنتیک این امکان را فراهم می‌کند که شما برای خلق ترور اقدام کنید. مثلا می‌توان یک باکتری غیر مرگبار را به واسطه مهندسی ژنتیک به یک باکتری مرگبار تبدیل کرد. برای اینکه اخلاق در علم رعایت شود مهندسان ژنتیک پروتکل‌هایی را تنظیم و تدوین کردند که حتما از آن تبعیت شود. نکته کلیدی اما این است که مستندات بسیار دقیق و مقالات متعددی درباره برنج تراریخته طارم مولایی وجود دارد که مراحل مختلف این‌همانی را پشت سر گذاشته است. نکته کلیدی این است که ما در رابطه با گیاهی صحبت می‌کنیم که ژنی به آن منتقل شده است. هر ژنی سه قطعه اصلی دارد که شامل ناحیه پرومتری، ناحیه کدینگ سکوئنس و ناحیه ترمیناتور است. ناحیه پرومتری از گیاه ذرت انتخاب شده و برای این است که ژن در بافتهای سبز بیان شود. قطعه دوم ژنی که محصول پروتئین کرای را تولید می‌کند از یک باکتری دوستار طبیعت است و ترمیناتور نیز برای خود برنج است. بنابراین تمامی عوامل این ژن مشخص است. این ژن وارد هر گیاهی که شود از نظر عملکردی امن است. یعنی این ژن نمی‌تواند مخاطره آمیز باشد و تمام این‌ها در آزمون‌های مختلف امتحان خود را پس داده است.

مهدوی‌دامغانی: ارزیابی اینهمانی را انجام داده است. اما ارزیابی اینهمانی به معنی ارزیابی مخاطره یا ارزیابی ریسک نیست.

عسکری: ارزیابی‌های ریسک برج طارم مولایی انجام شده است.

یعنی درباره این برنج مقالات علمی منتشر شده است؟

عسکری: بله. البته دو نوع انتشار وجود دارد. یکی انتشار مقاله‌ای است که در مجله‌های علمی چاپ می‌شود و دیگر دانش فنی یا کاتولوگ فنی است که نتایج و گزارش آنچه که بر روی آن صورت گرفته را به رشته تحریر در آورده است. نکته‌ای که بر روی آن تاکید دارم این است که بخشی از مفاهیم ریسک نیاز به استنتاج علمی دارد. اگر ژنی را از هندوانه ابوجهل به گندم منتقل کنم حجم ریسک آن باید بیشتر مطالعه شود چرا که تا این زمان کسی که گندم را می‌خورده ژنی از خربزه وحشی را دریافت نکرده و این می‌تواند در برخی از افراد منجر به آلرژی شود. لذا مهندسین ژنتیک دقت بالایی در ارزیابی این موارد میکنند.

این انتقال ژن تا کنون بر روی گیاهی انجام شده که مورد توافق موافقان یا مخالفان باشد؟

عسکری: بله. براساس این تواقف این همه محصول کشت می‌شود. ما ذرت را داریم که به کرم ساقه‌خوار مقاوم است. سیب زمینی را داریم که علیه بید سیب زمینی مقاوم است. سویا و پنبه نیز به همین صورت است.

آقای عسکری در بخشی از سخنانشان از لیبل و برچسب پشت محصولات صحبت کردند. چقدر این کار در ایران ضرورت دارد؟ آیا این موضوع می‌تواند به تغییر ذهنیت مصرف کنندگان تاثیر بگذارد؟

مهدوی‌دامغانی: بسیاری از اوقات رفتار مصرف کننده براساس دریافته‌ها است و نه واقعیت‌ها. این دریافت به معنای توهم نیست بلکه به معنی اعتقاداتش است. مصرف‌کنندگان در اروپا بر این معتقد است که اساسا نمی‌خواهند محصول تراریخته را مصرف کنند چرا که تراریخته با روشی تولید شده که با باورها و ایده‌های آنها مخالف است حتی اگر ارزیابی ریسک را داشته باشد. مصرف‌کننده اروپایی تراریخته را مصرف نمی‌کند به این خاطر که تراریخته سرطان‌زا است. بنابراین در همه جای دنیا بر طبق قانون حقوق مصرف‌کننده تولیدکننده موظف به درج لیبل و برچسب روی محصول است چراکه مصرف‌کننده حق دارد که بداند که محصولی که مصرف می‌کند از چه طریقی تولید شده است.

نکته دیگر این است که در تمام دنیا مدیریت دریافت باورهای اجتماعی بسیاری تاثیر گذار است. یعنی زمانی که می‌بینند شهروندی با موضوعی زاویه دارد او را شهروندی دانایی ستیز، خودفروش و بیوتروریست نمی‌خوانند. صفاتی که در کشور ما هم به موافقان و هم به مخالفان تراریخته نسبت داده می‌شود. تقلیل دادن و فروکاستن موضوعات به چنین حالت ساده‌ انگارانه‌ای که اگر گروهی با یک موضوع مخالفند پس جاهلند، بازیچه‌اند یا فناوری سیتز هستند اشتباه است. زمانی می‌گفتند تراکتور نجس و حرام است. اگر تراکتور را به مزرعه خود ببرید برکت را از مزارع خود برده‌اید. امروز چند مزرعه را می‌شناسید که از تراکتور استفاده نمی‌کنند؟ چه اتفاقی افتاد که کشاورز به سمت استفاده از تراکتور رفت؟ مدیریت باور و مدیریت دریافت در او شکل گرفت و او فهمید که این باور درست نیست. عاملی که امروز به این بحث‌ها دامن می‌زند بی‌توجهی به مدیریت باورها و ادراک اجتماعی است. بخشی از مردم بر این باور هستند که محصولات تراریخته مسئله دارند و ما نباید آنها را متهم به ساده لوحی کنیم. نوعی از گیاهان تراریخته گیاهانی هستند که به آفت‌کش‌ها (به عنوان مثال رانداپ) مقاوم شده است. آمارهای جهانی نشان داده است که کشاورزانی که از محصولات تراریخته مقاوم به رانداپ استفاده کرده‌اند مصرف سمشان بین 15 تا 25 درصد افزایش پیدا کرده است. این آمار چرا نگران کننده است؟ به این خاطر که محصولات تراریخته قرار بوده به محیط‌زیست کمک کند. محصولات تراریخته‌ای که مقاوم به خشکی یا کود کمتر مصرف می‌کند می‌تواند به محیط زیست کمک کند اما آیا واقعا تراریخته‌های مقاوم به علف‌کش‌ها به نفع محیط‌زیست عمل کرده است. مستندات جهانی این را نشان نمی‌دهد. بنابراین باید به این موضوع به صورت چند بعدی و بدون تعصب نگاه کرد و اگر از من بپرسید که یکی از ریشه‌ای‌ترین مسائلی که سبب شده تا تراریخته در ایران گره‌ بخورد چیست؟ می‌گویم دلیل بی‌توجهی به ادراکات و مدیریت باورها و رفتارها است.

نظر شما درباره اینکه تراریخته‌ها کشور را به خارج از کشور وابسته می‌کند چیست؟

مهدوی‌دامغانی: در این بین بحثی وجود دارد که تا پیش از این در بخش اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بحث تراریخته مغفول مانده و می‌خواهم به آن اشاره کنم. ما درباره مفهومی به نام امنیت غذایی صحبت کردیم اما فراتر از مفهوم امنیت غذایی مفهومی به نام حاکمیت غذایی وجود دارد. وقتی از حاکمیت غذایی صحبت می‌کنیم به این معنی است که یک حاکمیت یا یک کشور چقدر کنترل بر ابزارهای تولید خود دارد. زمانی بود که ما وقتی از امنیت غذایی صحبت می‌کردیم عنوان خودکفایی را می‌آوردیم ولی چرا اکنون بحث خودکفایی کمرنگ شده است؟ در ابتدای انقلاب چپ، راست، میانه و معتدل معتقد بودند که امنیت غذایی به معنی خودکفایی است. اما کمی بعد رهبری ابلاغیه‌ای داد که در آن عنوان شده بود خودکفایی باید در مسائل استراتژی و اساسی صورت گیرد و کم کم این باور کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد و مهم‌ترین دلیل آن این بود که فراتر از امنیت غذایی بحثی به اسم حاکمیت غذایی وجود دارد و دیگر مهم نیست که اگر 10 میلیون تن گندم نیاز دارم این گندم را در مرزهای جغرافیایی خودم تولید می‌کنم یا بیرون از مرزهای جغرافیایی‌ام. زمانی تولید گندم در داخل مرز را یک افتخار می‌دانستند اما امروز کشاورزی که بذر آن از فرانسه، کودش از شیلی،‌ تراکتورش از فرگوسن تهیه می‌شود باعث افتخار نیست. پس حاکمیت غذایی به این اشاره داشت که چقدر بر ابزار تولید کنترل وجود دارد.

اما یکی از ابهامات که برخی آن را مطرح می‌کنند این است که تراریخته ما را وابسته خود می‌کند. این همان جایی است که من پشت تمامی دانشمندان وطنی می‌ایستم و از آنها حمایت می‌کنم. اینجا است که باید به آنها گفته شود که اگر دانشمندان غربی بد هستند، دانشمندان وطنی که در حال کار کردنند،‌ پس باید از آنها حمایت کنید. اما این فرضیه به صورت جدی وجود دارد که به نظر می‌رسد که محصولات تراریخته با خود شبکه‌ای را با خود می‌آورند که اگر میزان وابستگی را افزایش دهد نگران کننده است.

ابهام دیگری که درباره تراریخته وجود دارد این است که تراریخته‌ها تنوع زیستی را در ایران نابود می‌کنند. آیا شما با این موضوع موافقید؟

مهدوی‌دامغانی: اگر بخواهم به سوال شما درباره تنوع زیستی پاسخ دهم، باید بگویم که در حوزه تنوع زیستی باور بر آن است که اگر بخواهید در یک سطح گسترده‌‌ از دامنه محدود و معدودی از ارقام یک ژنم یکنواخت (چه تراریخته و چه غیر تراریخته باشند) استفاده کنید تنوع زیستی کاهش پیدا می‌کند. این پدیده مستقل از تراریخته بوده و بسیاری بر آن معتقد هستند که تراریخته آن را تشدید می‌کند. 50 سال پیش در ایران به عنوان مثال ارقام متعددی از گندم کشت می‌شده است و به مرور با آمدن کشاورزی نوین می‌بینید که به جای آنکه هر منطقه‌ای توده‌های گندم خود را کشت ‌کند، یک رقم واحد را کشت می‌کند. همین باعث شد که در همه اقلیم‌های ایران رقم گندم سرداری کشت شود. این یکنواختی سبب محدود شدن دامنه ژنتیک گیاهان می‌شوند. وقتی از ژن‌های کمتری استفاده شود، به مرور زمان ژن‌های متعددی به سبب عدم استفاده دچار فرسایش می‌شوند. بنابراین مخالفت با تراریخته‌ها از اینجا شکل گرفته است. نورمن بورلاگ مقاله خوبی تحت عنوان خستگی انقلاب سبز منتشر کرد. در این مقاله بورلاگ ضمن بیان دستاوردهای انقلاب سبز پیامدهای این انقلاب را در فهرست قرار داد و بیان کرد که اگر به این مشکلات رسیدگی نشود ممکن است در سال‌های آینده دردسرساز شوند. او درباره تنوع زیستی در آن مقاله هشدار داد و گفت که مراقب باشید که استفاده گسترده از یک رقم، یک نوع کود و آفت‌کش می‌تواند پیامدهایی را به همراه داشته باشد. یکی از نگرانی‌ها در حوزه تراریخت که برخی از منتقدان می‌گویند که باید درباره آن پاسخ داده شود مربوط به تنوع زیستی است. درباره تنوع زیستی چند فرضیه مطرح می‌شود: یکی اینکه ممکن است یک رقم تراریخته کشت شود و بقایای آن وارد خاک شود و تاثیرات منفی بر روی موجودات خاکزی داشته باشد که دکتر عسکری به آن پاسخ داد و این مورد را رد کرد. دومین مورد این است که به طور مثال اگر قرار باشد در شمال کشور چند رقم محدود گیاه تراریخته کشت شود به مرور تنوع ژنتیکی از بین می‌رود، بنابراین باید مراقب آن بود. باید این را بدانیم که تنوع زیستی اساس حیات است و تک تک ژن‌هایی که در مهندسی ژنتیک از آن استفاده می‌شود از دل این تنوع زیستی آمده است. نگرانی از اینجا است که اگر ارقام گیاهان کشت شده را محدود کنیم تنوع زیستی ژنتیکی ما از بین خواهد رفت.

این طور که من فهمیدم پس فرسایش ژنتیک از زمانی که صنعت کشاورزی به وجود آمده رخ داده و تنها مربوط به تراریخته نمی‌شود.

مهدوی‌دامغانی: درست است. حتی نظام‌هایی مانند کشاورزی ارگانیک نیز در فرسایش ژنتیکی نیز نقش دارند. برخی مواقع این نوع کشاورزی ارقامی را توصیه می‌کند که سبب فرسایش ژنتیک می‌شود. مثلا رقم اصلاح شده جعفری که در مجارستان تولید می‌شود قرار است در احمدآباد قزوین کشت شود. اینجاست که 20 سال دیگر هر چه جعفری ارگانیک داریم از ژن جعفری مجارستان است.

پس بحث تنوع زیستی در تمام حوزه‌های کشاورزی وجود دارد ولی نگرانی از بابت تراریخته‌ها بیشتر است.

مهدوی‌دامغانی: در همه حوزه‌ها از بین بردن تنوع زیستی وجود دارد اما در حوزه تراریخته نگرانی آن بیشتر است.

دلیل این نگرانی از چیست؟

مهدوی‌دامغانی: به عنوان مثال چند میلیون هکتاری از زمین‌های کشاورزی در آمریکا زیر کشت چند پایه ژنتیکی محدود ذرت، کلزا و پنبه قرار گرفته است. این بسیار فرق دارد با گیاه جعفری که سطح زیر کشت آن در تمامی دنیا 10 میلیون هکتار نمی‌شود. تراریخته‌ها بیشتر زیر ذره‌بین قرار گرفته‌اند چرا که سطوح بیشتری از زمین‌های کشاورزی را به تصرف خود درآورده‌اند. مالکیت معنوی ژن‌ها در محصولات تراریخته و تنوع زیستی در این روش از کشاورزی مورد بحث قرار گرفته است.

آیا علم تنواسته که به این سوال پاسخ دهد که حالا با کشت ارقام یکنواخت گیاهان چطور می‌توان تنوع زیستی را حفظ کرد؟

مهدوی‌دامغانی: بله. علم پویا است. دانشمندان ژنتیک که با تولید یک رقم با کار خود خداحافظی نمی‌کنند. دائما ارقام جدید گیاهان تولید و کشت می‌شوند. به عنوان مثال در فرانسه 400 رقم غلات دانه ریز تولید می‌شود. با وجود این همچنان تنوع زیستی وجود ندارد چرا که کارتل‌هایی که وجود دارند فعلا پایه‌های خیلی محدودی را کشت می‌کنند.

آیا این موضوع که علم می‌تواند ارقام جدیدی از گیاهان را تولید و کشت کنند راه حلی باشد که به انتقادات به تراریخته‌ها پاسخ دهد؟ به نظر می‌رسد که کارتل‌ها توجهی به این انتقادات ندارند. حجمی از بخشی که منتقدان را عصبانی می‌کند همین عدم توجه است.

عسکری: یکی از نگرانی‌هایی که در حوزه دخالت ژرنال‌ها و جرایدی که به مردم خبر می‌دهند این است که آیا مردم مجاز به خواندن مطالبی هستند که جان لغات را نمی‌دانند؟ به طور مثل لغت ارگانیک. من این سوال را از آقای مهدوی دارم. آیا در کشاورزی ارگانیک مفهومی به عنوان اصلاح ژنتیک داریم؟ یا اینکه آیا کشاورزی ارگانیک، نوعی از کشاورزی است که روی گیاهان وحشی اجرا می‌شود و اصلا نباید اصلاحی در بذرگیاهان صورت گرفته باشد؟

مهدوی‌دامغانی: کشاورزی ارگانیک با اصلاح کلاسیک موافق است.

عسکری: در صورت موافق بودن کشاورزی ارگانیک با اصلاح آیا می‌توان گیاهی که متاسیوم بریدینگ شده را وارد کشاورزی ارگانیک کرد؟

مهدوی‌دامغانی: خیر

عسکری: دقیقا نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است که وقتی از کشاورزی ارگانیک صحبت می‌کنیم اشاره‌ ما به نهاده‌های مصرفی است. اگر تعاریف اولیه کشاورزی ارگانیک را بخوانید می‌بینید که در ابتدا این مفهوم که مهندسی ژنتیک نباید در کشاورزی ارگانیک نباشد وجود نداشت. بعدا چون به این نتیجه رسیدند که وجود مهندسی ژنتیک در کشاورزی ارگانیک شائبه و بحث‌های ژورنالیستی زیادی دارد، آن را تعریف کشاورزی ارگانیک بیرون آوردند. وگرنه کشاورزی ارگانیک کشاورزی ژنوم نیست. بلکه اشاره به این دارد که نهاده‌های مصرفی شما باید در ترازی باشد که کمترین میزان از پسماندهای شیمیایی را در خود دارد. برخی پیامدها در بطن هرگونه کشاورزی وجود دارد. از زمانی که پای تراکتور به زمین‌های کشاورزی باز شد آلودگی هوا افزایش یافت. از زمانی که کشت تیپ (نوارهای پلاستیکی) به وجود آمد آلودگی پلاستیک در محیط‌زیست بالا رفت. اصلا فناوری به چه دلیل به وجود می‌آید؟ به این دلیل که ایراد فناوری قبل را مرتفع کند. اما اینکه ما این موضوع را به دل تراریخته چسبانده‌ایم یک جفای بزرگ به علم مهندسی ژنتیک کرده‌ایم. ضمن اینکه اگر استانداردهای هر کاری را رعایت نکنید می‌تواند مخرب باشد. به طور مثال در کشاورزی ارگانیک استفاده از نهاده‌های دامی بسیار مطرح است، بحرانی در اروپا به وجود آمد که به واسطه مصرف زیاد کودهای دامی جان انسانهای زیادی کرفته شد. سوال اینجا این است که آیا کود دامی می‌توانند منابع آبی زیر زمینی ما را تخریب کند؟ ممکن است. هر چیزی که استانداردهای آن را رعایت نشود می‌تواند مخرب باشد. چنانچه آب که مایه حیات است سیلاب می‌شود و انسان‌ها را می‌کشد. پس نباید این موضوع را به تراریخته بچسبانیم. کسانی که عمدتا درباره تراریخته‌ها صحبت می‌کنند علاقه‌دارند لیست‌های بلند بالایی از معایب تراریخته تهیه کنند و ارائه دهند. بخش‌های بزرگی از این معایب اصلا به تراریخته ارتباطی ندارد. درست است که سهم راندآپ افزایش یافته است باید چه بکنیم؟ باید تحقیقات ادامه پیدا کند تا مصرف سم کاهش یابد. راندآپ یکی از سالم ترین سموم علف کش است. مگر کود ازت افزایش پیدا نکرده است. عمده آب‌های زیر زمینی آلودگی ازته‌ دارد و این به معنی آن نیست که از کود ازت دیگر استفاده نکنیم. باید استانداردها را رعایت کنیم تا بتوانیم منافع را بر مضرات بچربانیم. برای چه این کشور ارگانی به اسم محیط‌زیست دارد برای اینکه این استانداردها را به ما یادآوری کند. اما ما داریم روی نام تراریخته خط می‌زنیم.

درباره تنوع زیستی باید گفت که هر چیزی را که به عرصه کشاورزی وارد کنید تنوع زیستی را از بین برده‌اید. هر تغییر ارادی که حتی به صاف کردن یک زمین برای کاشت گیاهان منجر شود،‌ تنوع زیستی را تحت فشار قرار میدهد. فقط اندازه این تغییرات شدت و ضعف دارد. نکته این است که مهندسی ژنتیک اصلاح ژنتیک انجام می‌دهد و با خود المان‌هایی دارد. نورمن بورلاگ که با اصلاح و بالابردن کودپذیری گندم انقلاب سبز را به وجود آورد. به او نوبل کشاورزی دادیم در حالی که آلودگی آب‌های زیر زمینی به واسطه این شیوه کشت به وجود آمد. آیا این کار را نورمن بورلاگ انجام داد؟ خیر. عدم توجه ما به شاخص‌ها آن را بالا برد. تنوع ژنتیک باید به اندازه، مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال چرا ما تنوع ژنتیکی زیاد سگ داریم؟ به این خاطر که سگ مورد علاقه مردم است و مدام آنها را با یکدیگر تلاقی می‌دهند و تنوع ژنتیکی آنها بالا می‌رود. چرا کسی در کشور ما دغدغه تنوع ژنتیک الاغ ندارد؟ طبیعی است که از وقتی خودرو و جاده وارد شد تنوع زیستی الاغ و خر کاهش پیدا کرد. تنوع زیستی به اندازه ای لازم است که مخل حیات نباشد. تنوع زیستی پشه را کاهش دادیم مخل حیات بود. تنوع ژنتیک یک قبله آمال نیست که بخواهیم به آن بچسبیم. ما در حد تعادل به تنوع ژنتیک نیاز داریم. نباید به آن صدمه بخورد همان طور که نباید به غذا صدمه بخورد. برای من این جالب است که چرا تمام این موضوعات به تراریخته چسبیده است.

مهدوی‌دامغانی: این بحث‌ها مرا به یاد صحنه‌ای از فیلم پری ساخته داریوش مهرجویی انداخت، جایی که توران مهرزاد که نقش مادر را بازی می‌کرد به روی ایوان رفت تا ملحفه سفیدی را که شسته بود روی بند آویزان کند. دیالوگی گفت که آن این بود: "حالم از همه‌اتان به هم می‌خورد. چرا این‌قدر همه را سیاه و سفید می‌بینید. در دنیا شما خاکستری نیست؟" بنابراین پدیده‌ها نه آن‌قدر سفید هستند و نه آن‌قدر سیاه. تمام کسانی که در ایران سد ساختند به این فکر نمی‌کردند که کارشان زمانی به اندازه‌ای پیامد داشته باشد. کسانی که زمانی سطح زیر کشت حوزه دریاچه ارومیه را افزایش دادند، نیت خیر داشتند. اما نیت خیر تنها کافی نیست. مراقب باشیم که امروز به ضعم خودمان با نیت خیر درباره تراریخت به نوعی صحبت، رفتار و سیاست‌گذاری نکنیم که سال دیگر از خطاها و پیامدهای آن صحبت کنیم. ضرورت احتیاط که من 11 سال پیش همه آنها را بیان کردم و دوباره امروز همه آنها را تکرار کردم، بسیار مهم است. مراقب باشیم که آنقدر شیفته یک پدیده باشیم و نه متنفر. پدیده‌ها را در قالب یک بسته و در یک بستر نگاه کنیم و مراقب باشیم که 30 سال دیگر از اشتباهمان سخن بگوییم. اکنون نقدهایی به کشاورزی ارگانیک وارد است که 30 سال پیش اصلا به آن وارد نبود. حتما نگاه منصفانه و علمی داشته باشیم. عرب‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید با پسرعموها در برابر دشمن و با برادرها در برابر پسرعموها. به این ضرب المثل به این معنی است که زمانی که دشمن خارجی وجود دارد با پسرعموها متحد می‌شویم و در برابر آن می‌جنگیم و زمانی که دشمن خارجی نباشد پسرعمو غریبه است و با برادرانم در برابر آنها می‌ایستم. کشاورزی ایران دشمنی به اسم گرسنگی و عدم امنیت غذایی دارد. 10 تا 12 میلیون نفر در کشور دارای فقر مطلقند. یعنی 15 درصد جمعیت. کشاورزی پایدار، ارگانیک، بیوداینامیک و مهندسی ژنتیک پسرعموهایی هستند که باید دست به دست هم دهند تا در برابر دشمنی به نام فقر، گرسنگی و عدم امنیت غذایی است،‌ بایستد. زمانی که امنیت غذایی حاصل شد، بعد با هم به مناظره بپردازیم و نقاط ضعفمان را بگوییم.

۴۲۴۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 709976

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۲:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۶/۳۱
    15 1
    مشکل این مناظره های شما این است که دو نفر می آیند راجع به مساله یا مشکلاتی حرف می زنند بدون ارایه مدرک ، مرجع ، منبع یا آمار بین المللی و فقط عکسی از افراد در حال تکان دادن دستشون یا دهانشون می بینیم ، ما از کجا تصمیم بگیریم حرف این افراد کارشناسی و با مبنای موثق دارد ؟؟؟؟
  • محمد A1 ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
    4 2
    یه نصیحت از من کچل بشنوید...همون چیزی را بخورید که پدران و پدرپزرگان و اجدادمون خردند....
  • عباس محمدی A1 ۰۶:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
    2 1
    مشکل اصلی که طرفداران محیط زیست با تراریخته ها دارند، این است که ما می توانیم با جلوگیری از ریخت و پاش مواد غذایی، کمبودهایمان را جبران کنیم، اما رفته ایم دنبال بذرها و قلمه های اصلاح ژنتیک شده که هنوز مطمئن نیستیم بی خطر هستند.