۰ نفر
۲۵ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۲:۲۴

روند فناوری در تاریخ بشر سه قرن سابقه دارد و بیشتر از غرب شروع شده است.

به نظر می آید که فناوری ها خصلت هم گرایی دارند و تحت عنوان فناوری های همگرا و نوظهور مطرح می شوند. 4 فناوری را به عنوان فناوری های همگرای آینده مطرح می کنند که با عنوان همگرایی آنبیک (NBIC convergence) شناخته می شود.

این چهار حوزه عبارتند از: فناوری نانو (Nanotechnology)، زیست فناوری (Biotechnology)، فناوری اطلاعات (Information technology) و فناوری شناختی (Cognitive science) که در حقیقت فناوری تفهمی است. در معرفت شناختی ما، اعتقاد بر این است که علوم همگرا بشر را هدایت می کنند. در حقیقت خدا محور هستند که باعث می شود دانش ها همگرا شوند. حال آنکه در معرفت شناختی غربی ها به جای خدا، انسان را قرار می دهند که چون جهان، انسان محور است و فناوری هم به عنوان علم تامین کننده نیاز انسان تعریف می شود، بنابراین در تعریف غربی فناوری، از علم کاربردی نام می برند و منظور آن علمی است که نیاز انسان را برطرف می کند.

در اینجا تحلیل دوم را تجزیه و تحلیل می کنیم، چون می خواهیم به این نتیجه برسیم که فناوری که امروز با آن مواجه هستیم دارای دو عنصر اساسی است: یک عنصر به انسان بر می گردد و نیازهای واقعی انسان، و دیگری عنصری که مربوط به انسانی است که در متن جامعه غربی و در چارچوب روابط زندگی اجتماعی غربی تعریف شده که نیازهای او را در آن جامعه برطرف کند. بر این اساس فناوری دو خصیصه ویژه دارد: زادگاه و مولدش که غربی است و در جهت تامین نیازهای عملی انسانی بوده که در جامعه غربی زندگی کرده است. بنابراین می توان این گونه تعبیر کرد که می توانیم از فناوری غربی استفاده کنیم با عنصر رفع نیاز انسان به ماهو انسان. با این دقت که آن قسمت هایی که مربوط به تامین نیاز جامعه غربی است را تعدیل کنیم.

یک مثال آن را می توان شبکه های اجتماعی ذکر کرد. شبکه های اجتماعی بخشی از نیاز انسان را در حوزه ارتباطات و اتصالات و اطلاعات (به عنوان شبکه اطلاع رسانی) برطرف می کنند. به اعتقاد من شبکه های اجتماعی اتصالی هستند نه ارتباطی. ارتباط مبتنی بر اراده به اتصال در زمان و مکان خاص است، اگر چیزی همیشه به ما وصل باشد، نمی گوییم ارتباط برقرار است، بلکه می گوییم اتصال است. حالا این یک شبکه اتصالی مبتنی بر اطلاع رسانی و خدماتی است که به اصطلاح اطلاعات محور نیز هستند.
این شبکه های اجتماعی بخشی از نیازها را برطرف می کنند که یک نیاز انسانی است. شکل شبکه، عملکرد شبکه، محتوایی که در شبکه جابه جا می شود و در حقیقت اندازه شبکه می تواند مبتنی بر نیازهای جوامع متعددی باشد. به طور مثال در شبکه های اجتماعی بحث جنسیت وجود ندارد. در شبکه های اجتماعی که در غرب طراحی شده و ما استفاده می کنیم، در آن جنسیت و سایر بایدها و نبایدهای اخلاقی جامعه ما در آن لحاظ نشده است. به عبارت دیگر در این فناوری طراحی شده بر اساس سبک زندگی غربی، بایدها و نبایدهای اخلاقی جامعه ما مانند سنین مختلف، جنسیت های مختلف و ... دیده نشده است. بعضی از نرم افزارهای شبکه های اجتماعی حدود هزار نوع امکانات و ابزارهای مختلف در اختیار ما قرار می دهد، ولی یک یا دو امکانات و ابزارهایی که بر اساس اخلاق و فرهنگ ما باشد، در آنها دیده نمی شود.

روند فناوریها به دلیل این که انسان محور است به دنبال خلق ابر انسان و ابر سرباز است. به عبارت دیگر به دنبال ابر سازی است. چون نظام فکری غربی قدرت محور است، نظام قدرت محور، همیشه می خواهد ابر و متا (meta) درست کند. به دنبال متاسازی است، متاسازی در آنها یک ویژگی خاصی است که مورد توجه قرار می گیرد.
در آینده 4 فناوری ذکر شده در بالا، فضای مجازی را خواهند ساخت ولی در اینجا فقط حوزه فناوری اطلاعات را بررسی و روند آن را پیگیری می کنیم. روندی که در فناوری اطلاعات طی شده است از وب 1 شروع شده است و به وب 2، وب 3 و وب 4 منتهی می شود که الان در سال 2016 بین وب 2 و وب 3 قرار داریم.

در وب 3 ما شاهد این خواهیم بود که مانعی به عنوان زبان در شبکه ها وجود ندارد. امروزه برخلاف پیش بینی هایی که می شد، تا حدودی در این حوزه سرعت کند است و شاهد هستیم که بعضا مترجم هایی که در گوگل و جاهای دیگر به کارگیری می شود، به دنبال برطرف کردن موانع هستند. ولی در کل در وب 3 به دنبال این بودند که دانش بشری به صورت کد درآورده (Codified) شود. یعنی دانش بشر را به اجزایی تقسیم کنند و هر جزئی کد داشته باشد که این مقدمه ای است بر اینترنت آینده. به عبارت دیگر در اینترنت آینده به جای این که مبتنی بر آی پی آدرس باشد، مبتنی بر داده های کد شده است.

وب 4، وب همزی است که اسم جدیدتر آن آی او تی (IoT) یا اینترنت اشیا (Internet of Things) است. در وب 2 و وب3 انسان ها را با هم مرتبط می کردند و انسان با ماشین را مرتبط می کردند. در وب 3 انسان با انسان بود و ماشین با ماشین. اما در وب 4 همه انسان ها و همه اشیا با همدیگر مرتبط می شوند و بر این اساس حرکت می کند و این حرکت، حرکت فناوری است.
حال باید تحولات مدل اقتصادی و آنچه که ما می توانیم از این پدیده ها که اتفاق می افتد را انتزاع کنیم، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. مدل اقتصادی که در این حوزه طراحی می شود، وابستگی شدیدی به روندهای فناوری و وب دارد و مبتنی بر این است که نظام سرمایه داری یک شعار بزرگ دارد: اقتصاد مبتنی بر رقابت و حداقل دخالت دولت.

خصلت سومی که در نظام سرمایه داری غرب و نظام فکری اقتصادی غرب وجود دارد این است که اندازه بازار روز به روز بزرگ شود. اگر اندازه بازار بزرگ نشود بنا بر اندیشه مارکسیست ها، سرمایه داری حتما به بن‌بست می رسد. بر اساس این تحلیل بازار از یک حدی نمی تواند بزرگتر شود، چون منابع طبیعی و انسان ها مشخص هستند. بنابراین نظام سرمایه داری به بن بست می خورد و مجبور می شوند سوسیالیسم را پیاده سازی کنند. بنابراین اصل سومی که در نظام اقتصادی غربی به آن توجه می شود، بزرگ سازی بازار است.

در بزرگ سازی بازار چند عامل باید وجود داشته باشد که به کمک آنها بتوانند به طور پیوسته این بازار را بزرگ کنند. البته آن پیش‌بینی که مارکسیست ها می کردند تا حدودی اتفاق افتاد و در بازار اقتصادی فضای طبیعی یعنی فضای فیزیکی تقریبا بازار به مرزهای اشباع خود رسید؛ یعنی تولید فولاد، تولید پتروشیمی، تولید مواد اولیه و تولیدهایی که در زندگی نیازهای انسان را برطرف می کند، تقریبا به ظرفیت های کامل خودش رسیده که یکی از عوامل اصلی رکود در جهان غرب که الان اتفاق افتاده، همین اشباع بازار است. بنابراین باید برای این مشکل چاره جویی شود. راه حل کار این است که در فضای مجازی خارج از فضای حقیقی، فضای اقتصادی تولید شود. به همین دلیل اقتصاد فضای مجازی بسیار مهم است. اگر ما به اقتصاد فضای مجازی اهمیت ندهیم، در محاسبات و اقداماتمان دچار اشکالات اساسی می شویم. در این فضا که بناست اقتصاد فضای حقیقی را نجات دهد و اندازه بازار جهانی را بزرگ کند، نقش های خیلی مهم وجود دارند که می طلبد مدل های اقتصادی خاص این فضا شکل گیرد.

این مدل ها، ویژگی هایی دارند؛ از جمله ویژگی ها توجه به SME ها است یعنی بنگاه های خرد و متوسط (Small and Medium-sized Enterprises). دوم توجه به خلاقیت هاست (Innovation). هر کشور باید سیستم نوآوری ملی (National Innovation System) NIS داشته باشد. حدود دو دهه است که در بعضی از کشورها سازمان هایی به نام سازمان های ملی نوآوری ایجاد شد که کار آنها بزرگ سازی اقتصاد مبتنی بر نوآوری و خلاقیت بوده است که حاصل آن شکلگیری تئوری استارت آپ ها بود.

ایده استارت آپ ها دو گونه است؛ یک ایده آمریکایی است که مدل های اقتصادی آمریکایی را پیاده کرده اند و پیشتازی این حوزه را در دست دارند. یکی از این ایده ها اینترنت است که برای اولین بار نهادی را در دنیا توسعه داده شد که اقتصاد بزرگ بر روی آن شکل می گیرد، اما دولت ها در آن نقش ندارند. در این فضا کمپانی هایی شکل می گیرند که هیچ موجودیت فیزیکی در خاک کشورها ندارند. تمام شرکت های بزرگ مانند فیس بوک، گوگل، یاهو و آمازون در کشورهای مختلف موجودیت فیزیکی ندارند و همه موجودیت فیزیکی آنها در آمریکاست. این شرکت ها کسب و کارهایی را بنیان گذاشته اند که در حدود 500 میلیارد دلار سرمایه و درآمدهای سالیانه 40 تا 50 میلیارد دلار یعنی سه برابر کل صنایع در کشور ما را یک شرکت دارد.

نوع دوم ایده استارت آپ ها که از دهه هشتاد میلادی در محافل اقتصادی و علمی شکل گرفتند که مبتنی بر دانش محوری و نوآوری بر اساس مدل های اقتصادی کلاسیک بودند. در این نوع استارت آپ ها شبکه ای جهانی برای شکل دهی اقتصاد بنگاه های نوآور و دانش محور با هدایت های خاص وجود نداشت.
بنابراین نوع اول این شرکت ها بر اساس مدل اقتصادی آمریکایی که مبتنی بر جهانی سازی بود، یک ماهیت دو گانه ای پیدا کرد که در بعضی از حوزه ها به سمت وحدت گرایی آمریکایی می رود که هیبت و بزرگی آمریکایی حفظ شود و از طرف دیگر نوعی محلی گرایی تقویت شود. یعنی از ایران پسته رفسنجان و خاتم تبلیغ می شود و هر چیزی که در چارچوب ملی ایران کمک می کند که اقتصاد جهانی بزرگ شود، از نظر آنها اشکال ندارد. ولی اگر در ایران کاری صورت گیرد که از محلی گرایی فراتر رود، یعنی کاری شبیه فیس بوک و گوگل که کل بازار دنیا را هدف داشته باشد و محصول آن رنگ و بوی جهانی داشته باشد، مطمئنا به شدت برخورد صورت می گیرد و به شکست می انجامد.

بنابراین باید همیشه در تجزیه و تحلیل این فضا، این موضوع را در ذهن خود داشته باشیم که در این فضا سعی بر این است که ما ایزوله باشیم و صدایمان به دنیا نرسد و کالای محلی در این حوزه ها ابعاد جهانی پیدا نکند. لذا در حوزه اقتصاد فرهنگ قطعا قدرت مسلط کنونی اجازه نخواهد داد در این بازارها ورود کنیم. ولی در حوزه اقتصاد فرش، غذای ایرانی و خاتم ایرانی مشکلی وجود ندارد، بلکه تشویق می کنند و حتی یارانه می دهند، نمایشگاه می گذارند، پول هم می گذارند، آدم هایی هم چهره سازی می کنند، چون چهره هایی که باید در ایران مطرح شوند، چهره هایی در این رشته ها هستند. ولی آنها هیچ وقت اجازه نخواهند داد که در ایران، بیل گیتس ایرانی به وجود آید.

پس یک مدل اقتصادی است که این مدل اقتصادی هم بزرگ سازی می شود و هم یک ایده فکری آمریکایی مسلط را بر دنیا حاکم می کند. این مدل اقتصادی بر این اساس است که پول را از B2B بدست آورد، یعنی از کسب و کارها می خواهد درآمد کسب کند و به مردم یعنی در حوزه B2C عرضه کند. به همین دلیل در فضای مجازی ده ها پلت فرم رایگان آمریکایی وجود دارد که می شود از آن استفاده کرد. چرا؟ چون یک انسان به تنهایی در این مدل اقتصادی به نحوی ناخواسته کارگر اقتصاد آمریکایی است. حتی من پیش بینی می کنم که در آینده شاید حدود 10-15 سال دیگر، مدل اقتصادی آمریکایی و غربی که با هیمنه آمریکایی کار می کند به بعضی از افراد بابت کلیک کردن حقوق بدهند. هر چقدر فعال باشید، نظر دهید، لایک کنید، دیس لایک کنید. این در مدل اقتصاد غربی خلق ارزش است و حتی شاید یک حداقل پولی هم به این کارها تعلق بگیرد، ولی به محض این که شما بخواهید کار جدی در سطح کسب و کار انجام دهید، آن وقت است که باید آن پلت فرم و نرم افزار شبه رایگان را بخرید و از آنها کمک بگیرید و وابستگی به آنها داشته باشید.

دو روند در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در کنار هم مطرح می شوند؛ یک روند در نظام غربی، روند نسلی است که نسل 1، 2، 3 و 4 و 5 موبایل که در سال 2020 بنا بر پیش بینی ها اقتصادی می شود.
بر این اساس نسل یک در حوزه موبایل آنالوگ بود، نسل 2 دیجیتال بود که در آن فقط صدا دیجیتال بود، در نسل 3 صدا و دیتا بود و در نسل 4 دیتا خالص است و صدای در نسل 3، در نسل 4 دیتا می شود و انتقال پیدا می کند و در نسل 5 اینترنت اشیا به وجود می آید. این سیستم بر اساس نظام های ابری (Clouding system) و نظام های مجازی سازی کار می کند. تا الان نظام شبکه ای ما اینترنتی است که نظام شبکه ای رگولاتوری و سیاست گذاری و هدایت جهانی آن در آمریکاست، در نسل 5 اگر نظام های فناوری به سمت نظام ابری شدن برود این اتفاق رخ می دهد که نه تنها شبکه، بلکه اپلیکیشن ها نیز غربی می شود و تمام اطلاعاتی که بر روی اپلیکیشن وجود دارد، جابجا می شود و در غرب ذخیره می شود. یکی از طرح ها در نسل 5 این است که راننده را از ماشین ها حذف کنند. گوگل مپ که هم اکنون وضعیت ترافیک شهر را نشان می دهد مقدمه آن پلت فرم است.

کاری که گوگل کرده و در شهرها فیلمبرداری و عکس برداری همه جانبه می کند، حرکت کردن به آن سمت است که بتوانند ماشین را بدون راننده هدایت کند، و این هدایت از طریق یک سیستم ابری مستقر در آمریکا هدایت می شود. همه اینها مثال هایی است که نوع نگاه و نوع فلسفه حاکم بر طراحان مدل های اقتصادی و فناوری غرب و آمریکا در حوزه فضای مجازی را نشان می دهد.
روند دوم در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز بطور موازی به نحوی حرکت می کند که پس از نسل پنجم موبایل شاهد نسل جدیدی خواهیم بود که در آن بطور انقلابی شاهد جهش فناورانه و نه تکامل فناورنه خواهیم بود.

شاید بتوان پیش بینی کرد که اگر همه این اتفاق ها رخ ندهد، حداقل 80 درصد اتفاق می افتد. بنابراین باید به سمت کاهش حاکمیت در فضای مجازی حرکت کنیم. یعنی اگر امروز نگرانی هایی وجود دارد، این نگرانی ها برای آینده خیلی خیلی حادتر می شود، اگر متوجه نشویم که در این مدل اقتصادی که غربی ها در دنیا حاکم می کنند، ما چگونه باید مدل اقتصادی مان را شکل دهیم.

در این مدل اقتصادی غربی-آمریکایی چینی ها همکار هستند. چینی ها وابسته نیستند، بلکه همکار هستند. دقت در به کار بردن واژه همکار ضروری است. برای آمریکایی ها در این مدل اقتصادی، اروپایی ها غیر خودی هستند، به همین دلیل اروپایی ها خیلی نقشی ندارند، به اروپایی ها از دید آمریکایی ها در این بازی جایی و نقشی داده نشده است، اما در مورد چین اینگونه نیست. در چین اگر شما نمی توانید از واتس آپ آمریکایی استفاده کنید از وی چت استفاده می کنید، اگر از گوگل امریکایی استفاده نمی کنید از بایدو استفاده می کنید، اگر سخت افزارهای شبکه ای لوسنت آمریکایی نمی توانید استفاده کنید از هوآوی و ذ تی (ZTE) استفاده می کنید، اگر از آمازون نمی خواهید استفاده کنید از علی بابا استفاده کنید. تمام این کمپانی های جایگزین، که چینی هستند با اجازه و تحت نظر آمریکا فعالیت می کنند.

چینی ها به دلیل سیاست های استقلالی که داشتند تلاش کردند و خودشان راه اندازی کردند، ولی آمریکایی ها به آنها اجازه دادند. شاید نتوان بر اساس نظریه توطئه بدون دلیل و مدرک وجود توافق بین آمریکا و چین را مطرح کرد، ولی به هر حال آمریکایی ها اجازه دادند که این کار صورت بگیرد و چینی ها هم همت کردند و زحمت کشیدند تا این کار انجام شد. ما هم شاید بتوانیم و باید بتوانیم این کار را انجام دهیم.

مدل اقتصادی غربی در حوزه فضای مجازی بیش از آن که مبتنی بر پول باشد، مبتنی بر خلاقیت و نوآوری است. اعتقاد من بر بی اهمیتی پول در این مدل اقتصادی نیست، به هر حال آن خونی که در رگ اقتصاد می چرخد، پول است، یعنی اگر اقتصاد را به بدن انسان تشبیه کنید، خونش پول است. به همین خاطر آن را سیالیت (Liquidity) نامگذاری کرده اند. در قراردادهای غربی هر جایی که اسم Liquidity بیاید، منظور پول نقد است. اقتصاد بدون خون همانطوری که هیچ انسانی بدون خون زنده نمی ماند، یک اقتصاد مرده است. پول در جامعه بایستی سیالیت داشته باشد، چرخش داشته باشد و پایداری داشته باشد تا بتواند ارزش خود را حفظ کند.

در سه قرن اخیر فناوری هایی که به وجود آمده است همه انسان بر و مبتنی بر انسان بوده است. بعد از آن فناوری پیشرفت کرد و به سمت فناوری های سرمایه بر حرکت کرد و انسان کمتر در آن مطرح شد. نظام های رباتیک مطرح شدند، و هنر این بود که بتوان خط تولیدی به کار گرفت که در آن تا حد ممکن از نیروی انسانی کمتر استفاده شده باشد.

اما مدل اقتصادی جدید نه سرمایه بر است و نه انسان بر و یا کاربر بر است، مدل اقتصادی جدید خلاقیت بر است. خلاقیت محور است و مبتنی بر نوآوری محوری است. در این مدل اگر بتوانید نوآوری داشته باشید و سماجت کافی داشته باشید و آن نوآوری مطلوب جامعه باشد، و بلافاصله آن را ایجاد کنید، احتمال زیاد موفق خواهید بود. ذکر این نکته ضروری است که در این مدل اقتصادی نیازی به توجه به نیاز جامعه نیز لازم نیست داشته باشید، بلکه می توانید نیاز ایجاد کنید، حال این نیاز می تواند کاذب باشد. آیا تلگرام برای جامعه نیاز واقعی است یا کاذب. در 3-4 سال گذشته که اصلا شبکه اجتماعی به این معنی در کشور وجود نداشت، اینترنتی وجود نداشت، شبکه موبایلی ما نسل 2 بود، ای دی اس ال ها هم محدود بود، سرویسی که مردم دریافت می کردند 128 کیلو بود، خیلی سریع شبکه ای به وجود می آید که 23-24 میلیون عضو در آن وجود دارد. این همان هنری است که مبتنی بر نوآوری است، که علاوه بر ایجاد یک کسب و کار جدید مثل شبکه های اجتماعی، نیاز جدیدی نیز در مردم به وجود آورده که هم اکنون جزو نیازهای ضروری زندگی شده است و نمی توان از آن چشم پوشی نمود.

بنابراین یک برنامه سراسری سنگین اقتصادی فناوری علمی که تمام دنیا را به خدمت گرفته است، مستقیم یا غیرمستقیم روندهایی را در جهان ایجاد کرده است و این روندها را حرکت می دهد. در کشور برخی حوزه ها وجود داشته است که برای ما خط قرمز بوده است و اجازه دسترسی به آنها داده نشده است. حال سوال این است که این حوزه ها در فضای مجازی چه حوزه هایی است و به چه صورتی باید متبلور شود؟

شاید جواب این سوال را بیشتر باید مردم پاسخ دهند. زمانی در دنیا جهان گشایان با هم می جنگیدند، چنگیز و تیمور و اسکندر و کوروش وخشایارشا و نادرشاه و... از جهانگشایان بودند. بعد از آن دولت ها با هم می جنگیدند، الان ملت ها با هم می جنگند یا چالش می کنند. شاید لغت جنگ مناسب این درگیری بین ملت ها نباشد. حالت حاد آن را می توان جنگ نامید و غیر حاد این درگیری بین ملت ها را می توان چالش نامید. در پس این صحنه که ملت ها با هم به چالش می پردازند، صحنه ای است که همه کسانی که فعال اجتماعی هستند، فعال اقتصادی نیز هستند. آنها باید تدبیر کنند و بتوانند در این حوزه مبارزه ای را رهبری کنند. در اینجا اصلا نباید انتظار داشته باشیم دولت یا بخشی از حاکمیت به تنهایی، در این مبارزه شرکت کند. دولت باید وظیفه خود را انجام دهد مانند حوزه قانونگذاری، حوزه حمایت های مالی اقتصادی، بودجه ای و هر مورد دیگر. ولی اصل چالش و نبرد، نبرد نرم افزاری مبتنی بر اندیشه و تلاش نسل جوان است. در اینجا باید با خلاقیت به جنگ خلاقیت رفت.

باید تدبیر معاش و تدبیر جامعه خودمان توسط خود ما صورت گیرد که همواره یکی از اصول علمی ما از صدر اسلام تا الان، بوده است. در فضای مجازی نیز باید تدبیر توسط خود ما صورت گیرد و اصلا منتظر کسی نباشیم که وضعیت ما را در این فضا سروسامان دهد. تمام نهادهای سیاستگذاری مرتبط هم تنها با کمک مردم می توانند اقدامی را در این فضا صورت دهند و موفق باشند.

همانطور که گفته شده مدل های اقتصادی این فضا در غرب، گردش پول را از B2C به B2B انتقال داده اند. چون انتظار درآمدی از B2C ندارند. طبق آمارهایی که ارائه شده است 90 درصد جابجایی تجارت الکترونیک B2B است و تنها 10 درصد این تجارت از B2C حاصل شده است. B2B ها با همدیگر معاملات می کنند و این به اصطلاح شاخص های کلان اقتصادی است که در غرب استفاده می شود. حال اگر این مدل، مدل درستی است می توان به سمت آن مدل حرکت کرد. اگر مدل های اقتصادی بر این اساس است که ما تا می توانیم تعداد کاربرانمان را بالا ببریم، باید بر اساس همین مدل حرکت کنیم.

در اقتصاد چندین استراتژی وجود دارد که بنگاه ها انتخاب می کنند؛ استراتژی نیچ مارکت (Niche Market) و استراتژی رهبری فناوری (Technology leadership) است که بر اساس تمایز فناوری کار می کند. ولی در فضای مجازی این استراتژی ها زیاد مورد استفاده قرار نگرفته است. عمده اقتصاد فضای مجازی بر اساس این است که تا می توانید مردم (کاربر) جذب کنید و آنوقت که شما می توانید بدون این که مردم بخواهند و نقش چندانی داشته باشند، کارگران شما باشند.

همانطور که در آمارها ملاحظه می گردد فیس بوک به ازای هر مشترک در ماه دو دلار درآمد دارد. یعنی هر کاربر عملا سالی 24 دلار به فیس بوک کمک می کند و کارگر این بنگاه است. این مدل اقتصادی فضای مجازی است. اگر بر اساس این مدل اقتصادی ما در حوزه انقلاب اسلامی و پیام رسانی انقلاب اسلامی بتوانیم کار کنیم، موفقیت های چشمگیری نصیب ما می شود. باید مدل های اقتصادی مبتنی بر خلاقیت و بکارگیری مردم و جذب حداکثری در شبکه ها را طراحی کنیم و نیازهای واقعی مردم را تشخیص دهیم.

هم اکنون اندازه اقتصاد تبلیغات کشور حدود 6-7 هزار میلیارد تومان پیش بینی می شود. از این 6-7 هزار میلیارد تومان هم اکنون حدود 1500 میلیارد تومان محقق می شود و حدود 4-5 هزار میلیارد تومان محقق نمی شود. الان بخش بزرگی از اقتصاد کشور وقتی می خواهد تبلیغات کند، نمی داند چه کاری باید انجام دهد. تیراژ بالاترین مطبوعات ما 180 هزار تا 200 هزار است. و جمع همه تیراژ مطبوعات هم اکنون و بر اساس اظهارنظرها حدود 800 هزار است. هم اکنون بالاترین واحد تبلیغاتی کشور جمعیتی حدود 180 هزار نفر را پوشش می دهد. به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد پیام تبلیغاتی را به گوش ملت برساند، می تواند در تیراژ 180 هزار عمل کند. و اگر بخواهد در تیراژ ملی و میلیونی تبلیغ کند باید سراغ صدا و سیما برود. در صدا و سیما هم با دو مانع بزرگ مواجه می شوید؛ گرانی و پیش شرط های صدا و سیما، مانند اسم خارجی نباشد، تبلیغ کالای خارجی نباشد و.... چون رسانه ملی و حکومتی است. در حقیقت در این رسانه حکومت پذیرفته است که در مقابل محتوایی که پخش می شود، احساس مسئولیت و احساس پاسخگویی کند. بنابراین بخش بزرگی از ساختار اقتصادی متوسط و کوچک کشور فاقد ابزار تبلیغاتی است. هم اکنون بازار کشش دارد، یعنی مردم نیاز دارند و هزینه می کنند تا خدمتی را بدست بیاورند، ولی کسی نیست این خدمت را ارایه دهد. الان یکی از نیازهای ما نیازهای حوزه تبلیغاتی است. نیازهای حوزه تبلیغاتی در کشور برطرف نمی شود، یعنی اگر کسی می خواهد پیام خود را به همه مردم برساند، ابزاری وجود ندارد.

در واقع اقتصاد کشور ما در حدی نیست که مردم 35-37 میلیون نفر گوشی دیجیتال و هوشمند داشته باشند، در کشورهای با اندازه اقتصادی ما، این نسبت ها وجود ندارد، اما در کشور ما اینچنین است. بنابراین هم اکنون یک پلت فرمی وجود دارد که 37 میلیون پلت فرم آماده برای فعالیت وجود دارد. می توان از این بازار هم برای تبلیغ انقلاب اسلامی استفاده کرد و اندازه بازار را بزرگ نمود و وقتی اندازه بازار بزرگ شد، خود به خود در یک چرخه ای این بازخورد به وجود می آید و می توان بخشی از این بازار را به دست آورد و در حوزه فرهنگی سرمایه گذاری کنید.

وقتی بازار کوچک است، میزان سرمایه گذاری هم که در حوزه فرهنگ می شود، کوچک خواهد بود. اگر بازار اقتصادی حوزه فضای مجازی 50 هزار میلیارد تومان شود قاعدتا باید 10 هزار میلیارد تومان در حوزه فرهنگی باشد، ولی وقتی 10 هزار میلیارد تومان است، احتمالا خیلی کمتر از 1000 میلیارد تومان در حوزه فرهنگ هزینه می شود.

متاسفانه از لحاظ اقتصادی فضای مجازی کشورمان بسیار ناسالم است، ناسالم نه به معنای اخلاقی و امثالهم، البته در آن حوزه هم هست اما در جای خود بحث می شود. عمده اقتصاد فضای مجازی ما در حوزه خدمات اپراتوریست. هم اکنون اندازه این بازار حدود 20 هزار میلیارد تومان است، 15 هزار میلیارد تومان آن اختصاص به هزینه ای دارد که بابت تلفن موبایل پرداخت می شود.
متاسفانه شکل تزریق پول و یا تقسیم اقتصاد در فضای مجازی در کشور نیز مناسب نیست (حوزه خدمات و در حوزه تولید محتوا). به همین دلیل من معتقدم باید یک نهضت گونه ای در کشور در حوزه تولید محتوا که البته محتوا در این فضا اعم از کانتنت و در حقیقت خدمات است (محتوا هر آن چیزی غیر از سخت افزار و نرم افزار)، به وجود آید. به همین دلیل هم اکنون ملاحظه می شود که در کشور یک سیستم آموزش الکترونیک و یا یک تجارت الکترونیک مناسب و خوب وجود ندارد. به عبارت دیگر هم اکنون وقتی خریدی انجام می دهید نمی توانید اصالت کالا، اصالت بنگاه را چک کنید و نه می توانید آن را ره گیری کنید. هم اکنون کشور از یک سلامت الکترونیک مناسب برخوردار نیست و شهروند ایرانی یک پرونده الکترونیکی پزشکی ندارد. در حوزه های اپلیکیشن هم متاسفانه وضع کشور خیلی خراب است. هم اکنون نزدیک به 60 درصد ترافیک کشور در شبکه های اجتماعی به خارج می رود و دوباره بر می گردد.

امیدواریم با تدابیری که اندیشیده می شود، فضای اقتصادی این حوزه بزرگ، متناسب و پایدار شود. هم اکنون مزیت های فراوانی برای حرکت در این فضا در کشور ما وجود دارد که یکی از این خصایص وجود یک نسل جوان است که آمادگی دارد برای خلاقیت، برای فداکاری و برای تحمل سختی ها. این شرایط بسیار مناسبی است که این کار در کشور انجام شود.

دکتر سید ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر شورایعالی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 579372

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =