اما، آنچه که در واقعیت میبینیم، جنگلها و مراتع و باغهای شهری است که با سرعت و شدتی باورنکردنی رو به نابودی میروند. بدتر از همه این که خاک کشور، این بستر حیات ما، بیش از هرجای دیگر جهان فرسایش مییابد. فقط به عنوان یک شاهد مثال، یادآور میشوم که هفتهی گذشته، پس از سی سال به کوهستانهای تالش در غرب گیلان رفتم. این منطقه، پربارانترین نقطهی ایران است و انبوهترین جنگلهای هیرکانی (خزری) را داشت. سی سال پیش، با آن که باز هم این جنگلها آن چیزی نبود که مادرِ طبیعت در دهههای پیش از آن در برابر چشمان ما میگذاشت، اما باز هم بسیار انبوه و خیالانگیز بود. هفتهی پیش اما، دیدم که تا مرتفعترین ییلاقهای بالادست ماسال جاده کشیدهاند و باوجود هوا و زمان نامناسب، هر دقیقه یک خودرو در این جادهها رفتوآمد میکند.
دهها خانه و ویلا و مهمانپذیر (بناهایی اسرافگر و غیرتولیدی و مخرب) در کنار جادههایی که به هرگوشه و کناری رفته و سبب رانش خاک شده، به چشم میخورد. بساط کردن در هر گوشهی دلخواه، افروختن آتش، و سوزاندن هیزم (که پیدا بود از همان جنگلها برداشت میشود) در خوراکخانهها، به امری عادی بدل شده است. لگدمال کردن خاک مرطوب جنگل، امکان رویش نهالهای نو را ناچیز کرده و صدای گوشخراش موسیقیهای رنگارنگ آرامشی برای حیات وحش و انسانهای طبیعتدوست برجا نگذاشته است. درختان بسیار تُنُک شدهاند و آنهایی که سرپا هستند، شاخهزنی شدهاند.
بدتر از این وضعیت را میتوان در جنگلهای خشک غرب کشور دید که هر بلوطی، نظارهگر مرگِ نسل خویش است. زیرا که بر اثر چرای بیرویه و کشاورزی در کفِ جنگل، امکان زادآوری آنها به صفر رسیده است. مراتع کشور، آماج چَرا، طرحهای سدسازی و راهسازی و خطهای انتقال نفت و گاز و بهرهبرداریهای مخرب دیگر است. آنچه را هم که دام نمیچَرد و از انواع تخریبها جان به در میبرد، گردشگران بیملاحظه و آفرودبازان و برداشت کنندگان انواع گیاهان دارویی و سبزیهای کوهی لگدمال میکنند یا به غارت میبرند. با این وضع، نهالکاری شاید فقط به درد بودجهخواران کهنهکار بیاید!
لطفا به جای سوراخ سوراخ کردن زمین و ریشهکن کردن گیاهان بومی که با نبوغی شگفتآور در سختترین شرایط طبیعی خود را با محیط سازگار کردهاند، عوامل مخرب را از میان بردارید... .
نظر شما