از آن جا که جایگاه مذکور فقط یک پمپ سوخت گیری دارد، او به صورت دنده عقب وارد جایگاه سوخت شد و باک خودرواش را پر کرد. این جوان که قصد داشت خواهر و تازه دامادشان را به شهرستان ببرد بلافاصله عازم منزل ویلایی نقلی شان در اطراف آرامگاه فردوسی شد اما وقتی از حیاط حدود دو متری عبور کرد و در پذیرایی را گشود، ناگهان صحنه دلخراشی را مقابل خود دید.
عروس و داماد جوان در رختخواب به قتل رسیده بودند و پتوی خون آلود روی اجساد خونین آن ها قرار داشت.
سعید با مشاهده این وضعیت، جیغ بلندی کشید و هراسان به بیرون از حیاط دوید. او با مشت در منازل همسایگان را می کوبید و فریاد می زد: کشتند،کشتند!
اهالی محل که با فریادهای دلخراش جوان 24 ساله در آن ساعت صبح از منازل شان بیرون آمده بودند، او را دعوت به آرامش کردند اما دیدن این صحنه هولناک برای اهالی محل هم حیرت انگیز بود.
لحظاتی بعد نیروهای کلانتری فردوسی وارد محل جنایت شدند و با حفظ صحنه حادثه، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.
قاضی کاظم میرزایی در حالی که رسیدگی به یکی از پرونده های جنایی را پشت میز شعبه 211 دادسرای عمومی وانقلاب آغاز کرده بود، دستورات تلفنی را برای حفاظت کامل از محل جنایت صادر کرد و بدین ترتیب تحقیقات مقدماتی در این باره ادامه یافت. هنوز عقربه های ساعت از هشت صبح عبور نکرده بود که مقام قضایی به همراه گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی و عوامل بررسی صحنه جرم، عازم محل وقوع قتل، روبه روی یک دبیرستان دخترانه شدند تا راز گشایی از این جنایت هولناک را آغاز کنند.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح چگونگی افشای راز قتل عروس و داماد جوان گفت: بررسی های مقدماتی کارآگاهان نشان داد که پدر سعید زن دیگری هم دارد و به این خاطر او و مادرش در این منزل زندگی می کنند.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: کارآگاهان با ارشادات قضایی و به طور پنهانی با نشان دادن چماق خون آلود به مادر «سعید» دریافتند که عامل یا عاملان جنایت، از چماقی که در منزل بوده، برای ارتکاب قتل استفاده کرده اند، بنابراین احتمال وقوع جنایت خانوادگی قوت گرفت و بدین ترتیب قاضی میرزایی دستور بازداشت «سعید» را صادر کرد و او را برای انجام بازجویی های علمی و تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره جنایی قرار داد.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی خاطرنشان کرد: این متهم وقتی ناباورانه داستان های زندگی خواهرش را از زبان کارآگاهان شنید، ناگهان سکوت خود را شکست و در حالی که راز این جنایت هولناک را فاش می کرد گفت: خواهرم بعد از مدت بسیار کوتاهی که از ازدواجش می گذشت، از همسرش جدا شد و سپس توسط مرد معتادی اغفال شد و به عقد موقت او درآمد. این درحالی بود که ما از این موضوع به شدت ناراضی بودیم تا این که خواهرم از آن مرد معتاد نیز طلاق گرفت و با «بهرام» جوان 20 ساله به صورت غیررسمی ازدواج کرد تا بعد ازدواجشان را به ثبت برسانند.
سرهنگ کارآگاه «حمید رزمخواه» تاکید کرد: این جوان در ادامه اعترافاتش گفت دیگر از رفتارهای خواهرم به ستوه آمده بودم ولی نمی خواستم در همان روزهای آغازین آشنایی اش با بهرام کاری انجام بدهم به همین دلیل منتظر ماندم تا زمان بگذرد که کسی به من مشکوک نشود. آن ها از حدود 20 روز قبل مهمان ما بودند و قرار بود روز دوشنبه به شهرستان بروند. من هم فرصت را مغتنم شمردم و پس از آن که مادرم به محل کارش رفت چماقی را که داخل منزل بود برداشتم و ضرباتی به سر آن ها زدم اما دیدم بهرام هنوز تکان می خورد که در این هنگام با چاقو ضرباتی را از روی پتو به پیکر آنان وارد آوردم و برای صحنه سازی و این که شاهدی داشته باشم به پمپ بنزین رفتم تا همه چیز طبیعی جلوه کند ...
نظر شما