وی ادامه داد: تماس گیرنده مدعی بود اگر پای پلیس به میان کشیده شود، ابتدا کلیههای پسرم را درمیآورد و دور میاندازد و بعد او را به قتل میرساند. خیلی دل نگران پسرمان بودیم و حتی در صدد جمعآوری 40 میلیون تومان از اقوام و دیگر اعضای خانواده بودیم تا پسرمان را نجات دهیم. میترسیم آدمرباها بلایی سر پسرمان بیاورند.
ماموران با آرام کردن این زوج از آنها خواستند به خانه بازگردند و در صورت تماس دوباره آدمرباها ماموران را در جریان ماجرا قراردهند.
پرونده این آدمربایی در شعبه نهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و با دستور بازپرس سهرابی تحقیقات پلیس ادامه پیدا کرد.
جستوجوها ادامه داشت تا اینکه خانواده نوجوان ربوده شده دوباره به کلانتری آمدند و اینبار اعلام کردند پسرشان با آنها تماس گرفته و اعلام کرده در خیابان، دو سرنشین خودروی پرایدآبی رنگ به بهانه پرسیدن نشانی خانهای به وی نزدیک شدهاند و با زور و تهدید او را داخل خودرویشان انداخته و ربودهاند. پسرم خیلی ناراحت بود و گریه میکرد. با التماس میگفت هر چه زودتر پول درخواستی آدمرباها را به آنها بدهیم تا وی نجات پیدا کند .
ماموران در جستوجوی آدمرباها و نجات سهیل بودند تا این که ساعت 3 بامداد 25 دی، پسر نوجوان در حالی که بشدت وحشتزده بود به خانه بازگشت و اعلام کرد ماجرای آدمربایی
صحت ندارد و این سناریو دروغین بوده که خودش اجرا کرده است. خانواده سهیل
از سویی خوشحال از بازگشت فرزندشان بودند و از سویی ناراحت که چرا او با
این کار آنها را نگران کرده است.
سهیل همراه خانوادهاش به کلانتری رفت و درباره ماجرای آدمربایی ساختگی گفت: من پدرم را خیلی دوست داشتم. او صبح سر کارش میرفت و شب باز میگشت و همیشه زحمت میکشید. اما زمانی که کارنامهام را گرفتم متاسفانه نمرههایم کم شده بود. نمیتوانستم کارنامه را به پدرم نشان دهم و خجالت میکشیدم. میترسیدم او مرا تنبیه کند. دو هفته پیش یکی از دوستانم فیلم آدمربایی خارجی مربوط به کودکی را در تلگرام برایم ارسال کرد. چند روز بعد از آن که کارنامه ام را گرفتم تصمیم گرفتم مثل آن فیلم هالیوودی دست به خودربایی بزنم. یک روز هم در خیابان متوجه شدم خودروی پرایدی بهطور مشکوک تردد میکند. مشخصات آن را به خاطر سپردم تا در ماجرای آدمربایی خیالی از آن استفاده کنم.
پسر دانشآموز ادامه داد: آن روز با
دوستم برای رفتن به کلاس زبان انگلیسی از خانه بیرون زدم اما به آموزشگاه
نرفتیم. دوستم از ماجرا با خبر بود. ابتدا چند بار از طریق تلفن همگانی با
خانوادهام تماس گرفت و وانمود کرد که آدمرباست. برای اینکه ماجرا لو نرود از یک برنامه تغییر صدا استفاده کردیم. زمانی که از طریق دوستم متوجه شدم، خانوادهام شکایت کردهاند و پای پلیس به میان آمده است، ترسیدم و بعد از هشت ساعت به خانه بازگشتم.
زمانی که معلوم شد آدمربایی در کار نبوده، برای این پرونده قرار منع تعقیب صادر شد.
45302
نظر شما