چند روزیست برای انجام وظیفه در حوزه تخصصیام به اتفاق جمعی از همکاران تلاشگرم در انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران در مناطق زلزله زده استان کرمانشاه حضور دارم و در قالب یک تیم تخصصی در حال ارزیابی شرایط و وضعیت روحی روانی آسیب دیدگان از زلزله هستیم. تقریبا در این چند روز در همه مناطق آسیب دیده حضور یافتیم و ضمن انجام برخی مداخلات روانشناختی در مورد برخی آسیبدیدگان اوضاع منطقه را از این حیث مورد ارزیابی کامل قرار دادیم و در راستای تهیه نقشه راه و چشم انداز یکسالهای برای تیمهای حمایت روانی سازمانهای هال احمر و بهزیستی گزارشی جامع و علمی تهیه كرديم که امیدواریم با تکیه بر مبانی برنامهریزی اصولی، عملکرد و بهرهوری فعالیتهای این تیمها بهبود و تقویت شود.
بی تردید مشاهدات ما حاکی از عمق فاجعهای انسانی است که دل همه مردم نوعدوست ایران را به درد آورده است. در این نوشتار کوتاه قصدم صرفا بازگفت آسیبها و مصائب زلزله اخیر نیست بلکه مایلم نکتهای که ذهن مرا به خود جلب کرده در قالب چند پرسش و تذکر به اطلاع مردم شریف برسانم.
درحالیکه روح همدلی و همراهی مردم ایران در همه اقشار این روزها صحنههای دردآور مناطق زلزلهزده را به تمثیل زیبایی از عشق و یکرنگی ملت مبدل کرده، من در عجبم چرا از مدعیان همیشه منتقد و پرفروغ! مدافعان حقوق حیوانات و محیط زیست در این درد ملی خبری نیست؟
قطعا منظور صدور بیانیه و عرض تسلیت یا جمع آوری مقادیری کمک مالی و غیر مالی نیست که مردم ایران در این زمینهها انصافا گل کاشتند بلکه سوال اصلی اینجاست که چرا در میان خیل مددکاران و امدادگران داوطلب از سراسر ایران هیچ خبری از حضور عملی و تخصصی این مدعیان و باصطلاح ناجیان محیط زیست و حقوق حیوانات نیست؟ (اگر هم هست من و مردمانی که این چند روز در محضرشان بودم ندیدیم).
مگر غیر از این است که امروز بخش اعظمی از محیط زیست این مردم در معرض خطر نابودی و درکنار آن به خطر افتادن بهداشت و سلامت مردم قرار گرفته است؟ پس کجایند طرفداران محیط زیست که امروز آستین همت بالا زنند و پابه پای سایر امدادگران و تیمهای حامی قدمی مثبت بردارند؟
مگر غیر از این است که امروز در اثر زلزله بخش قابل توجهی از حیوانات اهلی و دام و ... این مردم یا تلف شدهاند یا به جهت مصائب حیاتی مردم در معرض اتلافند؟ و این درشرایطیست که بخش اعظم این حیوانات منبع ارتزاق و تداوم زندگی عادی این مردم هستند! پس کو مدافعان همیشه در صحنهِ! حقوق حیوانات که گاهی فقط بخاطر انتشار یک کلیپ از کشته شدن یک حیوان وحشی (که قطعا عملی مذموم و محکوم است) در یک منطقه، زمین و زمان را بهم میدوزند و ساعتها پای لپ تاپ و گوشی موبایل خود با ژست حقوق بشری و فعال مدنی عرض اندام میکنند و به مقصر و غیر مقصر میتازند؟
آیا این محیط زیست و این حیوانات جزو درس و مکتب آموخته شده این عزیزان نیست؟ یا نه! ظاهرا این فقره عرصه تاخت و تاز رسانه ای نیست و محتاج عمل است که اندکی سخت بنظر میرسد؟
آیا محیط زیست فقط رودخانه ها و پارک و جنگلهای شاخص و رسانه ای ماهستند؟ (که همینها هم سرمایه ملی ما هستند) و آیا حیوانات مستحقِ توجه و واجد حقوق فقط سگهای پشمالوی خارجی (که خیلی هم محترمند) و تک سوژه های منتشر شده در کلیپها هستند؟
هرچند ذکر این مساله نمیتواند بطور مطلق و تعمیم یافته ناظر بر همه گروههای فعال در حوزه های محیط زیست و حقوق حیوانات باشد چراکه برخی از چهره های سرشناس و فعالان این حوزه هارا به صداقت در عمل و گفتار میشناسم اما من به عنوان یک شهروند ایرانی از این پس نمی توانم به بیانیهها و اقدامات برخی از این گروهها اعتماد کنم بلکه تردید دارم که این اقدامات صادقانه و بدور از جنجال سازی رسانهای باشد! و مایلم پاسخ سوالاتم را دریافت کنم.
به نظرم وقت آن رسیده که برخی فعالان مدنی در حوزههای زیست محیطی و حقوق حیوانات از لاک شعارگرایی و اقدامات صرفا رسانه ای و گوشی ها و لپتاپهایشان بیرون آمده و به موازات دفاع از حقوق منابع و سرمایه های ملی و شناسنامهدار ما، در صحنه های بحرانی ملی نیز با مردم سرزمین خویش صادقانه همراه و همصدا شوند. قطعا مناطق روستایی زلزلهزده، امروز عرصه ای ناب و آزمونی عملی برای حضور داوطلبانه و تخصصی این گروههاست تا مردم بتوانند به سایر اقدامات و بیانیه های پی در پی و دندان شکن شان! در حوزه های دیگر اعم از رسانه ای و غیر، قدری اعتماد کنند!
*رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران
47234
نظر شما