۰ نفر
۲۶ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۳:۳۸

این نوشتار به اهمیت فضای مجازی به عنوان واقعیت مجاز و یا امتداد و گسترش واقعیت می‌پردازد و این‌که دنیای مجاز واقعا مجاز نیست بلکه حقیقت است. گاهی اوقات نام‌گذاری درست صورت نمی‌گیرد و این عدم دقت تبعاتی را به با می‌آورد. در واقع حقیقت و مجاز در تقابل نبستند بلکه در امتداد یکدیگرند و به‌زعم نویسنده این سوءبرداشت از عدم درک صحیح ما از هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی نتیجه می‌شود. اگر با بازنگری به هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی جایگاه حقیقت و واقعیت را بازبینی کنیم این نقیصه هم برطرف می‌شود. دیگر مجاز به عنوان ضد حقیقیت و یا بخشی از حقیقت نخواهد بود بلکه اصل واقعیت و گسترش آن خواهد بود.

معنای حقیقت و واقعیت
در زبان فارسی حقیقت و واقعیت با هم وجه اشتراک و افتراقی دارند. در پدیده های طبیعی حقیقت و واقعیت یکی است. وقتی به عنوان مثال می گویید آب مرکب است از هیدروژن و اکسیژن این هم واقعیت است و هم حقیقت. یا اگر می گوئیم انسان ها مرکب از زن و مرد هستند این هم حقیقت و هم واقعیت است. اما وقتی در عالم انسانها و اظهار نظرها و تفسیرهای آنها قرار می گیرد حقیقت و واقعیت از هم فاصله می گیرند. به طور مثال اگر دانشمندی در باره آب اظهار نظر علمی متکی بر آزمایش بکند باز واقعیت و حقیقت یکی است؛ مگر آنکه آزمایش وی به لحاظ ابزار و یا واقعیت اشکال داشته باشد و یا دانش پژوهشگر مشکل داشته باشد. اما وقتی می خواهد آب را به چیزی تشبیه کند و یا چیزی را به آب تشبیه کند این جاست که چون این تشبیه نقطه نظر فردی است ممکن است همه با آن موافق نباشند و لذا واقعیت با حقیقت از هم جدا می شوند.

وقتی پا از دائره علوم طبیعی بیرون بگذاریم و به مسائل اجتماعی بپردازیم که خود دارای وجوه فراوان است و نظرات در آن هم ممکن است به تعداد صاحبنظران فرق کند واقعیت ها هر چند یکی است اما تحلیل ها و تفسیر ها ممکن است با واقعیت تفاوت داشته باشند و هر کس از دید خود به مسئله پرداخته باشد. اما از آنجا که همه اساس بحث و نظرشان واقعیت موجود است با گفتگو و بحث می¬توانند نظرات را به هم نزدیک کنند.

در روزگار اخیر که عمده بحث های علمی جنبه کمی به خود گرفت کار درک معنا را با بحران مواجه کرد و همه و به ویژه فلاسفه به دنبال کشف معنا رفتند و از این منظر ابتد به منطق روی آوردند و چون دیدند منطق هم نمی تواند معنا را آنچنانکه باید بازنمایی کند به سوی زبان گرایش پیدا کردند و زبان، محور همه فعالیت های معناشناسانه قرارگرفت. از این رو بحث دلالت عمده شد. در دلالت هم بحث دلالت یک به یک یا تناظری نتوانست نظر عده ای را جلب کند و به ناگزیر دلالت های چند گانه جای آن را گرفت و کم کم فضای مجازی و شبکه ها از آن بهره بردند. همه این تلاش ها برای کشف واقعیت و درک معنا بوده و هست. به این معنا که چه در فضای مکتوب و یا در فضای به ظاهر مجازی بشر به دنبال درک واقعیت از طریق کشف دلالت های زبانی و کلامی است. از این منظر فرقی بین دو فضای سنتی و مجازی وجود ندارد.

چرا مجاز صورت می گیرد؟
توجه به مجار از این جاست که برای اینکه هر فردی و یا جمعی بتوانند احساسات و تفسیر های خود را به دیگران عرضه کنند از کلمات و عبارات کمک می گیرد که اگر با دقت وجه شبه و یا استعاره را تعیین کرده باشند می تواند به واقعیت نزدیک باشد. مثلا وقتی کسی می گوید فلانی مثل شیر است اگر دیگران هم وجه شَبَه را که همان قدرت و زور بازو باشد را به اندازه گوینده قبول داشته باشند این تشبیه واقعی است و حقیقت هم پیدا می کند و همه قبول می کنند که زور بازوی فرد مورد نظر مانند شیر و یا شاید برتر باشد. اما اگر در این اختلاف باشد آنوقت می گویند واقعیت با حقیقت فرق دارد. عمده استعارات و تشبیهات را شعرا و گویندگان برای توصیف و یا تحقیر افرادی برای خوشایند سردمداران وضع کرده اند که خود جای بحث فراوان دارد.

به هر حال در این جاست که بشر برای بیان احساسات، عواطف، و تفسیرهای خود نیاز مندِ استفاده از کلماتی است که اگر چه با واقعیت نسبتی دارد ولی بر آن منطبق نیست. اما باید توجه داشت که اگر چه مجاز با واقعیت منطبق نیست ولی از آن هم بیگانه نیست به شرطی که ربط و پیوند درست انتخاب شده باشد. مثلا اگر بگویند فلانی مثل درخت است می پرسند یعنی چه، چه ربطی و چه وجه شَبَهی در این عبارت هست مگر اینکه خود گوینده منظورش را بیان کند و تازه باید دید که طبع عامه آن را می پذیرد و یا خیر. پس سوال این است که آیا این دو یعنی حقیقت و مجاز در تقابل اند و یا گسترش و امتداد یکدیگرند؟

همان‌طور که گفته شد همه به دنبال درک معنا و کشف حقیقت و واقعیت اند و در امور طبیعی اختلاف نیست و یا کم است. آنجا که بحث های نظری و با توجه به برداشت های افراد بر اساس سوابق، سلائق و اغراض صورت می گیرد اختلاف ها هم بروز می کند. حتی در امور اجتماعی هم تا وقتی مسئله حل نشده است اختلاف کم است ولی وقتی مسئله حل شد اختلاف ها بیشتر بروز می کند و به قول آیه الله جودی آملی اختلاف قبل از علم ممدوح است ولی اختلاف بعد العلم مذموم ست و این به این معنا است که ناشی از غرض ورزی است.

از این رو می بینیم که در مسائل اجتماعی و نیز ادبی این اختلافات بروز می کند و هر کس از ظن خود یار و همراه می شود و حل مسائل اجتماعی و فکری را از دید و منظر خود طرح می کند و برای آن نسخه می پیچد.

در این جا هم سوال این است که آیا باید قرینه هایی باشد تا مجاز صورت گیرد و تشبیه و استعاره مُجاز باشد؟ پاسخ این است که قطعا باید در تشبیه وجه شَبَه هم کاملا روشن باشد و هم مورد قبول عام قرار گیرد و یا اگر از استعاره استفاده می شود استعاره باید قابل پذیرش برای اذهان عموم باشد و یا دست کم جمعی باآن موافق باشند. بدیهی است که اگر وجه شَبَه ها و یا استعاره ها مورد وفاق نباشد یا از بین می رود و یا اختلافات بروز می کند و هر چه بیشتر بر آن مسیر گام بردارند اختلاف بیشتر می شود.

آنچه را باید پذیرفت این است که اکنون فضای مجازی حقیقت است؛ حقیقتی که با زندگی ما عجین شده و از آن رهایی نیست. و این بر می گردد به هستی شناسی اولیه که ما آنچه را اول بار در ذهن شکل می گیرد به عنوان واقعیت تلقی می¬کنیم و آنچه را که برای بارهای دیگر مطرح می شود مجاز می گوئیم. یا به تعبیر دیگر آنچه اول بار و یا برای چندمین بار مورد استقبال عامه قرار گرفت را حقیقت می نامیم و آنچه که کمتر بر آن وفاق است را مجاز می شمریم در حالی که ممکن است با تبلیغ و تعلیم همان واژه روزی آنچنان پرکاربرد شود که معنای اولیه را از ذهن دور کند. پس به نظر من همه چیز و همه کلمات در زندگی ما بهره ای از حقیقت دارد. یا تمام حقیقت است و یا بخشی از آن که ممکن است به مرور فراگیر شود.

از این رو به نظر می رسد شاید بهتر باشد به جای حقیقت و مجاز از کاربرد اولیه و ثانویه و یا معنای اول، دوم، سوم و ... استفاده شود تا فکر نکنیم که بقیه معانی کلمات غیر واقعی و غیر حقیقی و مجازی اند که در مقابل حقیقت قرار گرفته است. شما به لغت نامه ها هم اگر مراجعه کنید معانی گوناگونی را برای هر واژه می یابید که گاه از دور خارج می شوند و یا باز تولید می گردند.به قول مرحوم دکتر شهیدی واژه ها جان و مرگ و حیات دارند.

باید توجه داشت که اگر در استعمال واژه ها وجه شَبَه ها یا استعاره ها دقت لازم صورت نگرفته باشد خود به خود از بین می رود و شاید از این منظر است که در مقابل حقیقت به آنها مجاز گفته شده است. اما در این جا باید گفت که آن کس که چنین کند از آغاز، حقیقتی را نگفته است و امر باطلی را ساخته است و لذا پا در دایره حقیقت نگذاشته است و باید از بین برود.

در مورد اصل فضای مجازی چنین چیزی متصور نیست. فضای به اصطلاح مجازی همه تار و پود زندگی ما را فراگرفته و ما همه امور روزمره خود را با آن انجام می دهیم و دولت ها نیز از دولت الکترونیک سخن می گویند و آن را جایگزین برتر نظام سنتی و دستی می شمارند بنابراین کجا می توان آن را مجازی نامید.

بنابراین به نظر من فضای مجازی فضای واقعیت مُجاز است و یا به تعبیر یکی از بزرگان آن را امتداد و گسترش واقعیت می توان نامید. البته باید برای آن یک تعبیر واقعی و درستی پیدا کرد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 695168

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =