کبوتران حرم را کمتر کسی است که در ابنیه تاریخی و بخصوص امامزادهها و قبور معصومین ندیده باشد. در این اماکن با اندک سروصدا و حرکات غیرمنتظره اغلب کبوتران -و نه همه آنها- ناگهان پرواز میکنند و پراکنده میشوند. ولی تعدادی همچنان به دلایلی مثل نشنیدن صدا یا عادی بودن حرکات و ... از جای خود تکان هم نمیخورند بعضی با فروکش کردن صدا مجدداً برمیگردند. تعدادی از کبوتران هنگام بازگشت به آنها میپیوندند اما در هر صورت کل کبوتران عمارت را ترک نمیکنند مگر اتفاق خاصی بیفتد. در این صورت نه اغلب کبوتران که نیمی از آنان پریدهاند. برخی در آسمان منتظر جایی برای بازگشت هستند نیمی دیگر تکان هم نخوردهاند با این حال تمام آنان، عمارت دولت را ترک نخواهند کرد.
نظریه فوق توسط چهره ماندگار مدیریت دکتر الوانی و دکتر داناییفرد ارائه شده است که مناسب است با دیگر نظریه ایرانی پیوند داده شود.
به زعم مرحوم مجتبی کاشانی استاد فقید مدیریت ایران، انسان سه مرکز عامل انجام کار دارد: جسم، دل و مغز. او در کتاب نقش دل در مدیریت سالها مطالعه در سیستمهای مدیریت ژاپنی را با آموزه های دینی و ملی ایران تطبیق داده و نظریهای نو ارائه کرده است. کار عملیاتی و فیزیکی جسمی است اما کار دل انگیزشی و نقش مغز اندیشه و خلاقیت و نوآوری است.
اگر بخواهیم این دو نظریه وطنی را در مورد دولت جدید تطبیق دهیم، باید گفت دولتمردان نه به امید آب و دانه که برای ایجاد انگیزه با «دل» خویش آماده خدمت به مردم شدهاند و البته این مهم جز با اندیشه و تفکر خلاق به فرجام نخواهد رسید. پس باید گردش نخبگان در اداره کشور عملی شود. اگرچه نمی توان آحاد مردم را به حرم آورد اما میتوان با انگیزه همدلی، تدبیر و تلاش مدام بسیاری از صاحبان رأی را همراه و همپا کرد تا نه فقط آب و نان که نشاط و سر زندگی، اتحاد و امید را به ارمغان آورد و البته گاه شاید مناسب باشد تا تلنگری باعث شود اشتیاق اهالی حرم به آب و نان معطوف به فرهنگ و اندیشه گردد.
نظر شما