در سال سینماییای که اکثر فیلمها پراکندهگویی و سردرگمی را در پیش گرفتهاند، روایت و ساده و سرراست «سارا و آیدا» به خودی خود مزیتی محسوب می شود. این همه اما به معنای بینقص بودن فیلم نیست، بلکه
به معنای کسادی بازار فیلمهای متوسط(در غیاب فیلم های خوب) است و جولان آثار ضعیف
و بی ارزش.
«سارا و آیدا» جز متوسطهای سالی است که غالب آثر بد و غیر
قابل اعتنا هستند. همکاری مجدد مازیار میری و امیر عربی که پیشتر تجربه موفق «سعادت
آباد» را رقم زده بود، اینبار هم در همان فضای اخلاق گرایانه و تشکیک شخصیت بین
کار درست و غلط نتیجه ای قابل قبول داشته که البته در حد و اندازه های «سعادت
آباد» نیست و موفقیت آن را تکرار نکرده است.
ایده تک خطی سقوط تلخ از چاله به چاه، در بستری از رفاقت و معصومیت از این فیلم اثری سالم و کم زایده ساخته است. روایتی که بی خود و بی جهت سراغ اضافه گویی، داستان تراشیهای ناشی از عدم اعتماد به نفس فیلمنامهنویس و شلوغ کاریهای کارگردانی و تدوین و لوندیهای بصری و بیربط به کلیت اثر، نرفته است.
در «سارا وآیدا» کار به تعریف شخصیتها و لایههای درونی آنها نمیکشد، همه چیز ساده پیش میرود، گویی فیلم بنا داشته بدون اضافهگویی برود سر اصل مطلب و صرفا موقعیت موجود را پرورش داده و به سر منزل مقصود برساند.
فیلم بیشترین تمرکزش را بر رابطه سارا (غزل شاکری) و آیدا (پگاه آهنگرانی) گذاشته و تاثیر رخدادهایی که حول شخصیت مادر سارا(شیرین یزدان بخش) و سعید (مصطفی زمانی) را بر این دو شخصیت اصلی دستمایه کار قرار داده است. برای تصویرکردن ارتباط میان این دو نیز چندان گل درشت عمل نکرده و با چند کد گذاری ساده میزان نزدیکی و قرابت این رو را تصویر کرده است.
تم اصلی کار بر محوریت اخلاق شکل می گیرد.ماجرای قرار گرفتن بر سر دو راهی انتخاب که این سالها بسیار در سینمای ما دنبال شده ، دستمایه ساخت این فیلم قرار گرفته است.قصه فیلم، ماجرای معصومیت از دست رفته ای است که باعث فرو رفتن دو دختر جوان در گرداب حوادث می شود.در واقع این دو بی آنکه بدانند در مسیری قرار می گیرند که پایان خوشی ندارد.
غزل شاکری به خوبی توانسته ایفاگر نقش سارای معصوم اما عاشق و مهربان باشد. نقش آفرینی او بی نظیر نیست اما به اندازه و درست است. این همه بر می گردد به برخی ویژگی های فیزیکی و لحن ویژه خودش که جنسی از معصومیت و همزمان اخلاق گرایی فعالانه در او به وجود می آورد تا در نهایت حضور او در این نقش را برای او توجیهپذیر می کند. نکته اما اینجاست که غزل شاکری باید توجه داشته باشد که ادامه مسیر بازیگری اش بسیار وابسته است به انتخابهای بعدی که میکند و اگر بنا بر انتخاب نقشهایی شبیه به هم و نقشآفرینی در قالب شخصیتهایی با مختصات معصومیت، مظلومیت، آرام ممکن است شمایلی کلیشه ای از او را باعث شود که بعدتر به دشواری می توان آن را تغییر داد و عادت تازهای به مخاطب بخشید.
همین هشدار در مورد پگاه آهنگرانی هم صادق است. او می رود که به شمایلی کلیشهای از دختری سرکش، سر به هوا و جسور و در عین حال آسیبپذیر که اکتها و عادات رفتاریاش قابل پیش بینی است بدل شود. مسئله ای که در «سارا و آیدا» هم گریبان آهنگرانی را گرفته است.
57241
نظر شما