۰ نفر
۳۱ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۸:۵۱

نگاهی به فیلم کتاب قانون (1386) ساخته مازیار میری

خلاصه داستان فیلم

حکایت زن لبنانی تازه مسلمانی است در ایران ـ تهران امروز که
از سلوک اجتماعی خلاف شرع مردم به تنگ آمده به کشورش بازمی‌گردد اما ...
* * *
کتاب قانون (همچون قطعه ناتمام) فیلم خوبی نیست و
برغم مضمون محوری بسیار مهم و جالبی که
دست‌مایه فیلمنامه قرار داده است (باز هم همچون قطعه ناتمام)، ولی
در مقام اجرا، متاسفانه کمتر حرفی برای گفتن دارد (باز هم همچون قطعه ناتمام!).
به گونه‌ای که انگار میری مقهور دو چیز شده است:
لهجه «خارجی» فرانسه ـ فارسی، و
«خارج» (شامل آب و رنگ خیابان‌ها، مغازه‌ها، رستوران‌ها، و
قد و بالا و بروروی زنان که
در فقدان حجاب برای مردان ندید بدید و هیز ایرانی،
وسوسه‌انگیز و غیرقابل مقاومت می‌نماید). به علاوه،
چندتایی هم جوک دست چندم که انگار تازه شنیده و
در نهایت ناشیانه‌گی و بی‌ذوقی در فیلم واگویه می‌کند.

همان داستان عشق ایرانی‌جماعت به توالت ایرانی و آفتابه و
مشکل هستی‌شناسانه‌ای که با توالت فرنگی دارند؛ و
مشکل رودروایستی اعضای هیات‌های دولتی ایران با یکدیگر، و
به ویژه با مقام بالاتر در سفر (خاصه در سفرهای خارج از کشور)؛ و
جلسات بیهوده هیات‌های ایرانی با طرف‌های خارجی و
هدایایی که از جیب ملت، بذل و بخشش می‌شود؛ و
داستان سردرگمی نوآموزان با معانی گوناگون و
صریح و ضمنی واژه‌های زبان تازه؛ و الخ.

البته به نظرم مشکل از دو خط داستانی رویه ظاهری فیلم نیست.
چرا که «ریاکاری و دو دوزه‌بازی مسلمانان ایرانی» و یا
«عشق و ازدواج و جدال عروس و مادرشوهر و نازایی و آوردن هوو»،
به تنهایی و یا هر دو با هم، هر قدر هم پیش پاافتاده و کلیشه‌ای،
باز هم به خودی خود ایرادی ندارد (البته به شرط اجرا قابل قبول).

مشکل در برخورد سطحی و شتاب‌زده از سویی، و
پرداخت غیرهنرمندانه این مضامین، از سوی دیگر است که
کتاب قانون را با مثلا اخراجی‌ها قابل مقایسه ساخته (اگر به مسعود ده‌نمکی برنخورد).
و حال آنکه میری مضمون محوری عالی فیلمنامه را که
تقریبا با ظرافت مطرح می‌کند،
بدون نشانه‌گذاری مناسب در طول فیلم،
بی‌نتیجه رها می‌سازد.
در همان شروع داستان، ژولیت
از رحمان درباره معنای «رندی» می‌پرسد،
ولی متاسفانه این‌طور القا می‌شود که
حکما همان «حقه‌بازی» که از زبان رحمان می‌پرد،
یعنی همه دو رویی‌ها، دو دوزه‌بازی‌ها، مماشات‌ها و بی‌قیدی‌هایی که
در مسلمانان ایرانی نشان داده می‌شود، را باید به حساب «رندی» آنان گذاشت!
در حالی که آشکار است گوهر «رندی» پیش از هر چیز،
جز اخلاقی بودن و مهمتر از آن، انسان بودن نیست و
از این رو همواره مفاهیمی چون
عیاری و مروت و مردانگی را به ذهن متبادر می‌کند.
بنابراین، هیچ رقم نمی‌توان ربط آن را با
نوع برخورد غیرانسانی آدم‌های داستان با ژولیت دریافت (مگر اینکه
به یاری آگاهی زمینه‌ای خود بگوییم رندی خلاف آن است!).

بدین ترتیب، مایلم دیگربار (و البته به شیوه‌ای دیگرگون!) به
تصویری اشاره کنم که مازیار میری از «خارج» ارائه می‌کند.
خارجی که اگر چه به اندازه دوبی برای ما ایرانی‌ها آشنا و
در عین حال منشا بسیاری از مناقشات است، ولی
برخلاف دوبی سرشار از خرید و خوش‌گذرانی،
با مبارزه و خاک و خون همراه است.

در هر حال، میری در کتاب قانون،
تصویر تازه و در عین حال، واقع‌بینانه‌تری از لبنان
برای ما ایرانی‌ها می‌آفریند.
یعنی کشوری تقسیم شده میان نواحی عمدتا شمالی مسیحی‌نشین و
نواحی عمدتا جنوبی شیعه‌نشین که
سهم اولی بیشتر رفاه و خوش‌گذرانی است و
سهم دومی بیشتر بدبختی و جنگ!

ولی خوانش دیگرگون من ـ برغم نداشتن شواهد و
قرائن کافی ـ نه از بابت ناعادلانه بودن این دو گونه زندگی
در یک کشور واحد (که ما هم کمابیش وضعیت مشابهی را
تجربه کرده‌ایم و می‌کنیم) که در آن است که
در لبنان میری، آن مبارز شیعه به واسطه جانفشانی که
کرده است (و می‌کند) تو سر مسیحی عافیت‌نشین نمی‌زند (اگر چه که
برعکس آن را بسیار نقل کرده‌اند!).

در نتیجه به نظر من گوهر «رندی» مورد نظر ژولیت،
از قضا در همین ویژگی نهفته است.
یعنی در جوانمردی و مدارا و تساهل و تسامحی که
این آدم‌های به لحاظ عقیدتی متفاوت،
در حق یکدیگر روا می‌دارند و نه در
روابط چندش‌آور مردمان دغل‌باز یک شکل و بی‌هویتی که
جز نام رحمان،
بویی از رحمانیت نبرده‌اند. ‌
...

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 145226

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =