۰ نفر
۹ تیر ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۸
نقد نظریه تفسیر قران به قران

تردیدی نیست که برخی از آیات قران برخی دیگر را توضیح می دهند و تصدیق و تفسیر می کنند اما بحث در این است که آیا در مورد همه آیات ـ حتی متشابهات ـ چنین است و ما صرفا با کنار هم قرار دادن آیات می توانیم از تفسیر اهل بیت بی نیاز شویم و بگوییم فهم و تفسیر قران نیاز به هیچ منبع بیرونی ندارد؟ و در امر تفسیر بگوییم حسبنا کتاب الله؟!

با آغاز ماه مبارک رمضان که بهار قران است مناسب است بحثی قرانی را مطرح کرده و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا برای فهم مقاصد و معانی آیات قرانی، خود قران کافی است و به عبارت دیگر آیا کلید فهم معارف و متشایهات و ابهامات موجود در برخی از آیات قران، در خود قران است و مفسر و یا دانش پژوه قرانی که بر ادبیات عرب و برخی دیگر از دانش های مقدماتی مانند دانش معانی و بیان مسلط است، بی نیاز از هر منبع دیگر می تواند با تدبر در قران به درک مفاهیم و معانی و معارف قرانی نائل شود و از هدایت این کتاب الهی بهره وافر را ببرد؟ و خلاصه این که آیا تفسیر قران به قران ممکن است و آیا نمی توان گفت که مثلا فهم پاره ای از آیات قران مانند متشابهات و تاویل آنها نیازمند بیان معصومین علیهم السلام است؟ آیا نمی توان گفت تنها این اهل بیت علیهم السلام هستند که برهمه ابعاد و زوایای معارف قرانی اعم از ظاهر و باطن و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و ... اشراف و احاطه دارند و دیگران برای فهم جامع و عاری از ابهام و اختلاف آیات و مقاصد قرانی نیازمند مراجعه به اهل بیت هستند و نباید صرفا به فهم و برداشت خود تکیه کنند؟
نظریه مشهور در طی چند دهه اخیر که متعلق به مرحوم علامه طباطبایی مولف المیزان است، چنین است که «خدای تعالی قران کریم خود را هدایت و نور و تبیان کل شئ معرفی کرده، آن وقت چگونه ممکن است چیزی که خودش نور است، به وسیله غیر خودش روشن شود و چطور تصور دارد چیزی که هدایت است خودش محتاج باشد تا او را هدایت کنند و چگونه چیزی که خودش بیان هر چیز است محتاج باشد تا آن را بیان کنند؟!» ( المیزان ج 1 ص 6)
بر نظریه تفسیر قران به قران و به اعتبار دیگر نظریه استقلال قران در فهم و تفسیر، ایراداتی اساسی وارد است که به اختصار بدان خواهیم پرداخت اما پیش از آن باید این نکته را توضیح دهیم که بدون شک برخی از آیات قران مانند محکمات و نصوص با تسلط بر زبان عربی و یا حتی با مراجعه به ترجمه های معتبر قابل فهم است و نیاز به منبعی دیگر ندارد مگر آن که قرار باشد بر معانی باطنی آنها آگاهی یابیم که در این صورت باید به اهل بیت علیهم السلام مراجعه کرد. همچنین تردیدی نیست که برخی از آیات قران برخی دیگر را توضیح می دهند و تصدیق و تفسیر می کنند اما بحث در این است که آیا در مورد همه آیات ـ حتی متشابهات ـ چنین است و ما صرفا با کنار هم قرار دادن آیات می توانیم از تفسیر اهل بیت بی نیاز شویم و بگوییم فهم و تفسیر قران نیاز به هیچ منبع بیرونی ندارد؟ و در امر تفسیر بگوییم حسبنا کتاب الله؟!
نظریه تفسیر قران به قران و بی نیازی قران از تفسیر پیامبر و اهل بیت علیهم السلام به ادله زیر نمی تواند، مقبول باشد:
الف: خود قران در آیات متعدد سخن از ضرورت مبیّن و معلّم و مفسر برای خود گفته است:
1. وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (نحل/ 44)
{و بر تو قرآن را نازل کرديم تا آنچه را برای مردم نازل شده است برايشان تبیین کنی و باشد که بينديشند}
2. : وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِيهِ (نحل/ 64)
{ما اين کتاب را بر تو نازل نکرده ايم جز برای آنکه هر چه را در آن اختلاف می کنند برايشان بيان کنی}
3. فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ انَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (قیامت / 18 و 19)
{چون خوانديمش ، تو آن خواندن را پيروی کن بيان آن بر عهده ماست}
4. هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ (آل عمران/7)
{اوست که اين کتاب را بر تو نازل کرد بعضی از آيه ها محکماتند ، اين آيه ، ها ام الکتابند ، و بعضی آيه ها متشابهاتند اما آنها که در دلشان ميل به باطل است ، به سبب فتنه جويی و ميل به تاويل از متشابهات پيروی می کنند ، در حالی که تاويل آن را جز خدای نمی داند و آنان که قدم در دانش استوار کرده اند می گويند : ما بدان ايمان آورديم ، همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمی گيرند}
5. هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (جمعه/2)
{اوست خدايی که به ميان مردمی بی کتاب پيامبری از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و کتاب و حکمتشان بياموزد اگر چه پيش ازآن در گمراهی آشکار بودند}
از آیات فوق به روشنی در می یابیم که قران نیاز به مبیّن و معلم و مفسر دارد و این معلم و مفسر کسی جز رسول اکرم و عترتش علیهم السلام که حامل علم اویند، نیست. بنا بر این اگر قران خود را نور و مبین (روشن) و روشنگر هر چیز (تبیانا لکل شئ) خوانده است به حکم آیات فوق و حتی به حکم تفسیر قران به قران (که گفتیم ما نیز فی الجمله و نه به نحو کلی با آن موافقیم) باید آنها را چنین تفسیر کنیم که قران نور و روشن و بیان هر چیز است به انضمام بیان و توضیح و تفسیر و تعلیم پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و نه بی نیاز از آنها.
در کنار آیات فوق دهها روایت (و عجیب است که چگونه می توان این همه روایت را نادیده گرفت) بر این مساله تصریح می کنند که اهل بیت علیهم السلام مفسران انحصاری قران هستند و همه برای فهم جامع قران و تاویل متشابهات آن و وصول به باطن آیات باید به آنها رجوع کنند و اگر بیان و توضیح و تفسیر آنان نباشد، فهم مفاهیم و معانی و مقاصد قران در بسیاری از آیات ناممکن و بلکه انحراف زا خواهد بود. اینک به نقل پاره ای از این روایات می پردازیم:
1. منصور بن حازم مي‌گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: كسى كه بداند براى او پروردگاري است، سزاوار است كه بداند براى آن پروردگار خرسندى و خشم است و خرسندى و خشم او جز به وسيله وحى يا فرستاده او معلوم نشود. و كسي كه بر او وحى نازل نشود، بايد كه در جستجوى پيغمبران باشد و چون ايشان را بيابد بايد بداند كه ايشان حجت خدايند و اطاعتشان لازمست. من به مردم (سني مذهبان) گفتم: آيا شما مى‏دانيد كه پيغمبر حجّت خدا بود در ميان خلقش؟ گفتند: آرى. گفتم: چون پيغمبر در گذشت، حجت خدا بر خلقش كيست؟ گفتند: قرآن، من در قرآن نظر كردم و ديدم سنى و تفويضى مذهب و زنديقى كه به آن ايمان ندارد، براى مباحثه و غلبه بر مردان، در مجادله به آن استدلال مى‏كنند (و آيات قرآن را به رأى و سليقه خويش بر معتقَد خود تطبيق مى‏كنند) پس دانستم كه قرآن بدون قيّم (سرپرستى كه آنرا طبق واقع و حقيقت تفسير كند) حجّت نباشد و آن قيّم هر چه نسبت به قرآن گويد حق است. پس به ايشان گفتم: قيّم قرآن كيست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را مى‏دانست، عمر هم مى‏دانست، حذيفه هم مى‏دانست، گفتم تمام قرآن را؟ گفتند: نه، من كسى را نديدم كه بگويد كسى جز على عليه السلام تمام قرآن را مى‏دانست و چون مطلبى ميان مردمى باشد كه اين گويد: نمى‏دانم و اين گويد نمى‏دانم و اين (على بن ابيطالب) گويد مى‏دانم، پس گواهى دهم كه على عليه السلام قيّم قرآن باشد و اطاعتش لازم است و اوست حجّت خدا بعد از پيغمبر بر مردم و اوست كه هر چه نسبت به قرآن گويد حق است، حضرت فرمود: خدايت رحمت كند. (كافي، ج 1، ص 168 - 169)
3. ابوبصير گويد: امام باقر عليه السلام اين آيه (قران آياتي روشن است در سينه‌هاي كساني كه به آنها علم داده شده) را قرائت نمود و سپس فرمود: به خدا اى ابا محمد! خدا نفرمود: قرآن آيه‏هايي است ميان دو جلد قرآن تا مردم گويند قرآن كه حجّت خداست بر ما، همين آيات ميان دو جلد يعنى از صفحه اول تا صفحه آخر است و محتاج به امامي كه آن را تفسير كند نمى‏باشيم. عرض كردم: قربانت گردم، كيانند (دانشمنداني كه حقايق قرآن در سينه آنهاست) ايشان؟ فرمود: توقع مى‏رود كه جز ما چه اشخاصى باشند؟! ( کافی، ج 1 ص 214)
4. زيد شحّام روايت مي‌كند كه قتاده بر امام باقر عليه السلام وارد شد. حضرت عليه السلام از او پرسيد، تو فقيه بصره اي؟ قتاده پاسخ داد: چنين مي‌گويند. حضرت عليه السلام فرمود: مطلع شده ام كه تو قرآن را تفسير مي‌كني. قتاده گفت: بله. امام عليه السلام فرمود: قتاده! اگر قرآن را از پيش خود تفسير مي‌كني، هم خويش را هلاك كرده‌اي و هم ديگران را و اگر به نقل از رجال و افراد ديگري تفسير مي‌كني، باز هم خود را هلاك كرده‌اي و هم ديگران را. واي بر تو قتاده! قرآن را منحصرا آنها مي‌فهمند كه مخاطبان (اصلي) قرآنند (يعني اهل بيت عليهم السلام). (امالي شيخ صدوق، ص 121 - 122)
5. ابن عباس روايت مي‌كند كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اجتماع مردم بر منبر رفت و فرمود: اي گروه مؤمنان ... خداوند قرآن را بر من نازل كرد، هر كس با آن مخالفت كند گمراه است و هر كس علم (تفسير) آن را در نزد غير علي عليه السلام جويد، هلاك شده است. (امالی صدوق، ص 162)
6. رسول الله صلى الله عليه وآله در خطبه اش در روز غدير فرمود: مردم! در قران تدبر كنيد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن و نه متشابهات بنگريد، اما به خدا سوگند هرگز كسي جز آن كه اكنون دستش در دست من است (اميرالمؤمنين عليه السلام) قادر به تبيين نواهي و تفسير و توضيح آيات آن نيست. (احتجاج، ص 60)
7. امام صادق عليه السلام در گفتگويي با عمرو بن عبيد به او فرمود: وظيفه مردم آن است كه قرآن را آن گونه كه نازل شده است قرائت كنند و هرگاه به تفسير آن محتاج شدند منحصرا به ما و به سوي ما روانه شوند. (تفسیر فرات کوفی، ص 91)
8. امام صادق عليه السلام : هر كس قرآن را بر اساس ديدگاه خود تفسير كند اگر به صواب رود، اجري ندارد و اگر به خطا رود، از پرتگاهي دورتر از آسمان سقوط كرده است. (تفسیر عیاشی، ج1، ص 17)
روایات فوق و دهها روایت دیگر و از جمله روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام با عنوان ترجمان وحی و قران ناطق و خزائن وحی یاد می شود، گویای این مطلب است که در منطق شیعه فهم همه معارف و مقاصد قران و رفع ابهام از آیات متشابه و تفسیر آیات مبهم و ذو وجوه بدون مراجعه به اهل بیت علیهم السلام مقدور نبوده و موجب گمراهی و خطاهای فاحش و تفسیر به رأی خواهد بود. اما این که در روایتی آمده است: «الکتاب یصدّق بعضه بعضا» و یا در برخی تعابیر «یفسّر بعضه بعضا» آمده باشد، قطعا ناظر به این معنا می باشد که به طور فی الجمله و نه کلی می توان در فهم برخی آیات از آیات دیگر کمک گرفت نه آن که بر اساس آن در امر تفسیر به شعار «حسبنا کتاب الله» رو آوریم و اعلام استغنای از اهل بیت در فهم معانی و مقاصد قران کنیم!
از نکات قابل تامل در این بحث این است که خود علامه طباطبایی در موارد متعددی با عنوان احتمال می رود و شاید چنین باشد، به تفسیر برخی آیات پرداخته است و این بدان معنا است که ایشان نتوانسته تفسیری قابل اعتماد و اطمینان از این آیات ارائه دهد، ضمن آن که در برخی موارد نیز رسما اعلام کرده است که نمی تواند در تفسیر آیه اساسا چیزی بگوید از جمله در تفسير آیه "أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الارْضِ" (نمل/82) به صراحت گفته است: «ليكن ـ متأسفانه ـ در آيات كريمه قرآن چيزي كه بتواند اين آيت را تفسير كند و معلوم سازد كه اين جنبده‏اي كه خدا به زودي از زمين بيرون مي‏آورد چيست؟ و چه خصوصياتي دارد؟ و صفات و نشاني هايش چيست؟ و با مردم چه تكلمي مي‏كند و چه خصوصياتي دارد؟ و چگونه از زمين بيرون مي‏آيد؟ و چه مي‏گويد؟ وجود ندارد، بلكه سياق آيه بهترين دليل است بر اينكه مقصود مبهم گويي است و جمله مزبور از كلمات رمزی قرآن است. (تفسير الميزان 15 / 396)
با نقل قولی از عالم و فقیه و متکلم برجسته شیعه، علامه حلی (ره) مطلب را به پایان می بریم:
«اگر معصومي نباشد كه از كلام او يقين به معناي آيات متشابه پيدا شود، وجود آيات متشابه و مخاطب قرار دادن مكلفين به آن مستلزم فتنه‏اي است كه خدا ما را از آن منع كرده است؛ زيرا آرا و عقائد ارباب نظر در مورد آن مختلف است و به همين جهت مردم به گمراهي و اشتباه مي‏افتند، پس بايستي معصومي باشد كه از طريق او بتوان مراد از آن آيات را دريافت نمود. در غير معصوم وجهي براي ترجيح نظريه هيچ كس بر ديگري وجود ندارد، و هر يك مدعي است كه هر كس با نظر من مخالف باشد دنبال فتنه‏جويي است، و اين خود فتنه است»! (الفین، ص 98)
علاقه مندان به این بحث می توانند برای تفصیل بیشتر به کتاب «روش صحیح تفسیر قران» اثر حجت الاسلام و المسلمین عبد النبی مهدی، انتشارات منیر و یا این لینک مراجعه کنند: http://sematmag.com/index.php?option=com_content&view=article&id=243:2012-08-04-22-14-12&catid=47:no-7&Itemid=1

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 362904

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 63
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۹
    9 10
    در همه جای قرآن جایی که به شبهه برسد فرموده خود شخص پیامبر باید بیان کند و با فعل بیان کنی در کتاب خدا آمده و فقط پیامبر ص باید بیان کنند نه هیچ کس دیگر۰۰ این دستور خود خداوند است۰۰۰ چاپ کن لطفا
    • کمال A1 ۰۷:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
      14 6
      پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است بین قران و عترت من جدایی وجود ندارد لذا عترت و اهل بیت علیهم السلام هم مانند پیامبر مبین و مفسر قران هستند
  • امیر از کاشمر EU ۱۶:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۹
    23 14
    جناب نصیری توجه نمی فرمایند که طبق بیان حضرتشان مراجعه به روایات هم می تواند فتنه خیز باشد بلکه امر را بغرنج تر می کند زیرا روایات در معرض جعل و تحریفات غیر عمدی شده و از زمان و مکان منسلخ شده اند.... علامه به این مسائل توجه داشته اند که قرآن به قرآن فرموده اند والا شما معصوم را بیاب و بنشین و معانی قرآن را از حضرتش بپرس... بهترین راه همین است... الان چه می کنی عزیز جان؟؟؟؟
    • هادي از قم IR ۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۲
      1 2
      چنين که شما مي فرماييد هم نيست. به صرف اينکه ما روايات جعلي و اسرائيليات در ميان روايات داريم که نمي‌شود روايات را کنار گذاشت. قرآن و عترت با هم مايه نجات است. شما قرآن را جستجو کن کجا گفته نماز صبح دو رکعت هست. کجا گفته سگ نجس است؟ اتفاقاً بر اساس بياني که خودم از آيت‌الله مصباح، شاگرد علامه طباطبايي، در همايش انديشه‌هاي علامه طباطبايي در تفسير الميزان، شنيدم ايشان با استناد به همين دو مثال گفتند اصلاً اگر تنها به قرآن اکتفا کنيم سگ حلال است چون خداوند فرموده:« قُل لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّ‌مًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ‌ فَإِنَّهُ رِ‌جْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ‌ اللَّـهِ ...»﴿الأنعام: ١٤٥﴾
    • رضا A1 ۱۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۴
      2 1
      جناب امیر درحال حاضر درعصر غیبت امام زمان ارواحنا له الفداء ،بهترین ومطمئن ترین راه همان مراجعه به احادیث اهل بیت علیهم السلام است .درست است که روایات درمعرض تحریف وجعل بوده اند ولی درهر دوره ازتاریخ علمای عظیم الشان شیعه سعی به تصفیه وجمع آوری روایات پرداخته اند وازاین حیث شیعه درمقابل اهل سنت ازخزائن عظیم روایات اهل بیت برخوردار است.
    • بی نام A1 ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۳
      1 0
      منظور مراجعه و بهره وری از روایاتی است که از حیث سند و دلالت تمام باشد نه مطلق روایات. خذ واغتنم
  • امین A1 ۰۴:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    9 5
    امام باقرع می‌فرماید: «مَا ضَرَبَ رَجُلٌ الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلَّا کَفَرَ» هیچ‌کس قسمتى از قرآن را به ناروا به قسمت دیگرى از آن نزد، مگر آن‌که کافر شد و از دین اسلام بیرون رفت.
    • ثقلین IR ۰۶:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      5 9
      مقصود ضرب کردن آیات است که غلط است. با بیان العیاذ بالله امام جواد و امیرالمومنین کافر شده اند چون از روش قرآن به قرآن استفاده کردند حرفی که می خواهید بزنید ابتدا بجُیید بعد بگویید.
    • انصاری به ثقلین IR ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      1 1
      ای ثقلین بزرگوار. ضرب الشی بالشی یعنی چیزی را با چیزی در هم آمیختن. این روایتی که آقای امین خان نوشتن از اصول کافی هست و معنی آن ذهن مرا هم مشغول کرده. منظور شما از اینکه میفرمایید "مقصود ضرب کردن آیات است که غلط است چیست؟" اگر میدانید برای ما هم توضیح دهید تا بدانیم. در بالا هم یک سوال از شما پرسیدم جواب دادید پاسخ در پایین آمده؟ کدوم پاسخ؟ شما 2 خط نوشتن را میفرمایید پاسخ؟ با کلمات قلنبه پاسخ ندهید. اگر میدانید با کلمات بازی نکنید و صریح جواب بفرمایید. غالب آنچه را که دارم در مقاله و کامنتها میخوانم خلط بین تاویل و تفسیر است اینها جواب دادن نیست. آیا برگرداندن متشابه به محکم تاویل است؟ و یا تاویل اعم از این است؟ سوالات زیادی اینجا مطرح است و من میخواهم پاسخش را بدانم. خدا نگهدار
    • ثقلین IR ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
      3 1
      برخي از اخباريان پنداشته‏اند اهل‏بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام ديگران را از تفسير قرآن به قرآن منع كرده‏اند و مراد اهل‏بيت در رواياتي كه از «ضرب القرآن بالقرآن» نكوهش كرده، همان تفسير قرآن به قرآن است. شيخ انصاري رحمه‏اللهو ساير اصوليان در مبحث «حجيّت ظواهر قرآن» از اين شبهه بدين گونه پاسخ داده‏اند: مراد از «ضرب قرآن به قرآن»، «بر هم زدن» و «به هم ريختن» قرآن است؛ يعني رجوع به عام و مطلق، قبل از فحص دربارهٴ مقيِّد و مخصِّص آنها و رجوع به متشابه بدون ارجاع آن به محكم و عدم رعايت ناسخ در استفاده از آياتِ منسوخ. قرآن كريم يك واحد منسجم و هماهنگ است. بنابراين، تمسك به يك آيه بدون رجوع به ساير آياتِ شارح و مفسّر، مستلزم خارج ساختن آيه مزبور از جايگاه خاص آن است.
    • ثقلین IR ۱۴:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
      2 1
      و بر اين اساس، تفسير قرآن به قرآن مايهٴ حفظ انسجام و هماهنگي قرآن است و تفسير بدون استمداد از ساير آيات قرآني از قبيل ﴿جعلوا القران عضين يعني پاره پاره و عِضَه عِضَه كردن پيكر واحد و منسجم قرآن خواهد بود.
  • کمال A1 ۰۶:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    11 3
    حدیث متواتر ثقلین هم دلیل دیگری بر پیوستگی قران و اهل بیت در امر تفسیر و فهم قران و هدایت یابی از این کتاب آسمانی است
  • ثقلین IR ۰۷:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    18 13
    آقای نصیری متاسفانه مثل همیشه هیچ چیز از نظر علامه طباطبایی نفهمیدید. متاسفم.
    • انصاری IR ۲۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
      8 1
      فرض میکنیم آقای نصیری نظر علامه را نفهمیده اند. شما که فهمیده اید بیایید و برای ما توضیح دهید. میدانم اینجا مغلطه شده است اما نوع نظر شما هم علمی نیست. به صرف اینکه مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه مطلبی را بیان فرموده اند نمیشود پذیرفت. ما نوکر دلیل هستیم.
    • ثقلین IR ۰۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      2 6
      اگر به نظرات پایین هم نظری بیندازید ، توضیح علمی ما را هم خواهید یافت. عجولانه تصمیم نگیرید. نحن ابناء الدلیل
    • بی نام A1 ۱۳:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      2 4
      شما چی فهمیدی همش کپی از سایت ها دیگه میکنی ؟
  • ناشناس IR ۰۸:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    3 10
    1 از هیچکدام از آیات این امر را نمی توان تنیجه گرفت که قرآن نیاز به تفسیر دارد. 2 اگر قرآن نیاز به تفسیر داشت، خود ائمه معصومین که از نخبه تربن افراد زمان خود بودند چرا شروع به نوشتن کتاب تفسیر در این زمینه نکردند و همه پیروانشان را بی نیاز نفرمودند؟ 3 همانطور که آیه شریفه میفرماید: آیات محکم اصل قرآن هستند، این آیات نیز بسیار واضح و روشن است و نیاز به تفسیر آن وجود نداشته و جویندگان حقیقت را همین آیات بس می باشد.
    • مدافع تفسیر A1 ۲۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
      5 3
      و لا ینبئک مثل خبیر شما اگر به همین آیه عمل بفرمائید، این حرف را نمی زنی.
    • انصاری IR ۲۱:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
      4 3
      تمام جوامع روایی ما پر از روایات مربوط به تفسیر قرآن است. حالا به درست بودن یا مجعول بودن کاری ندارم. اما روایات درست در باب تفسیر آیات کم نداریم. امام صادق حوزه درسی داشتن که 4000 شاگرد داشت. تقریرات شاگردان ایشان همگی تعالیم امام به ایشان بوده. امام خودشان کتاب تفسیر بودند. شاگردان هم بر حسب سعه وجودی خودشان این تفسیرها را تقریر میکردند. دیگر چه نیازی بوده که ایشان قلم به دست بگیرند و تفسیر بنویسند؟ فرموده اید آیات محکم اصل قرآن هستند اما راستی تعداد این آیات محکم چندتاست؟؟فرموده اید امامان از نخبه ترین افراد زمان خود بودند. اینکه ایشان را به عصر خاصی محدود فرموده اید و صفت تفضیلی استفاده کرده اید محل اشکال است.
    • سیدمحسن IR ۱۱:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      3 1
      1 کمی دقت کنید: تفسیر یعنی توضیح دادن و روشن کردن معنا. قران می فرماید: النحل : 44 بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏. می فرماید لتبین، یعنی قرآن نازل نشد مگر برای اینکه پیغمبر آن را تبیین کنند و توضیح بدهند. یعنی اگر تبیین و توضیح پیغمبر نبود قرآن نازل نمی شد بحث لام تعلیل را مطالعه کنید لطفا و علت نزول قرآن تبیین و توضیح پیغمبر است. خود قرآن می گوید من نیاز به مبین دارم، حالا شما می گویی ندارد 2 لطفا کمی تاریخ مطالعه کنید: چه کتابهاو نوشته ها که نسوزاندند و چه حق ها که غصب نکردند 3یعنی به گفته شما آیات متشابه در قرآن زیادی اند نعوذبالله نه، باید از طریقش فهم شوند و طریق آن کلام معصوم
    • بی نام IR ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۴
      2 1
      1 آیه فوق اشاره به بیان کردن دارد و نه تفسیر کردن 2 بنده که متوجه جواب دوستان در مورد تفسیر قرآن توسط امامان معصومین نشدم 3 آیات محکم اصل قرآن هستند اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏جويى از متشابه آن پيروى مى‏كنند، بحث کنار گذاشتن آیات متشابه نیست اما اصل قرآن آیات محکم است و استفاده از این آیات برای ما کفایت می کند.
  • ثقلین IR ۰۸:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    6 5
    متاسفانه خلط صورت گرفته است: محتوای حدیث ثقلین همسانی اهل بیت با قرآن است. یعنی: اهل بیت مساوی قرآن نه روایات این در صورتی است که اهل بیت مساوی روایات نیست. چون در روایات هم جعل است و هم تحریف و ... ضمنا حجیت و صحت روایات منوط به همخوانی با قرآن است. چنانچه اهل بیت فرمودند: ما خالف کتاب الله فاضربوه علی الجدار خود روایات برای صحت به قرآن نیاز دارند.
  • سیدمحمدحسن لواسانی IR ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    7 2
    نمیدانم چرا بعضی ها اصرار دارند به هر قیمتی شده حرف جدید بزنند خدا امواتت را بیامرزد پدر جان که پسری اینطور نوآور تربیت کرده اند احسنت اگر علامه میگوید: قرآن کافی است و احتیاجی به روایات نیست؛ پس چرا خودش در المیزان، دائما"، بخشی را به روایات اختصاص میدهد؟ احسنت.
    • سلمان A1 ۱۸:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
      7 8
      این آقای طباطبایی است که حرف نو زده است و الا شیعه هرگز اهل بیت را از قران جدا نمی کرده است
    • انصاری IR ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
      2 1
      آخه آقای سلمان خان. کجا علامه طباطبایی عترت را از قرآن جدا دانستن؟ خدا خیرت بده . حالا با نظر ایشان موافق نیستین نباش اما بزرگمرد تفسیر قرآن را با این لحن یاد کردن از ادب به دوره. خدا نگهدار
  • سیدمحسن IR ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    9 3
    سوال از کسانی که معتقدند قرآن به تنهایی کافی است و همه جای آن قابل فهم است: به عنوان نمونه، در خصوص آیات احکامیه، مثلا قرآن می فرماید اقم الصلاه، خوب بفرمایید منظور خداوند از این صلاه چیست و کیفیت آن را از کجای این آیه و از کجای قرآن استخراج می کنید؟ آیا مراد خداوند همان صلاتی است که مردم جاهلی می فهمیدند الأنفال : 35 وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَة که مسلما این نیست. لذا قرآن حتما به مبین نیاز دارد و مبین آنرا خود خدا معرفی می کند وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ، و فهم کل قرآن ممکن نیست و آسان نمی شود مگر به بیان پیغمبر الدخان: 58 فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِك‏ به درستی که قرآن به لسان پیغمبر آسان می شود
    • انصاری IR ۲۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
      4 3
      فرمایش شما درست است اما نتوانستید ثابت کنید که تفسیر قرآن به قرآن اشتباه است.
  • بی نام A1 ۱۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    10 3
    این روش مرحوم علامه نوآوری ایشان بوده که یک روش دیگری برای تفسیر قرآن کشف کرده اند و این به این معنی نیست که بقیه روش های تفسیر صحیح مثل مراجعه به روایات و اینها باید کنار گذاشته شود کما این که خود ایشان از بقیه روش ها نیز در تفسیر استفاده کرده اند. ضمن این که خود اهل بیت از این روش قرآن به قرآن استفاده کرده اند مثل جایی که حضرت علی ع از آیه و حمله و فصاله... کشف می کند که مدت شیر دهی دو سال است... روش علامه که از خود اهل بیت گرفته شده است این است که تا حد امکان تفسیر قرآن از خود قرآن انجام شود که روشی است بس متقن و علمی.
    • ثقلین IR ۰۷:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      4 3
      نوآوری چیست؟ منهج تفسیری اهل بیت بوده است. لطفا مطالعه فرمایید.
    • سعید A1 ۱۵:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      3 2
      جناب ثقلین نظریه تفسیر قران به قران عین نو آوری و بدعت در شیعه است و الا در شیعه هرگز فهم و تفسیر جامعیت قران منفک از اهل بیت نبوده است. حالا شما چون علامه طباطبایی را غیر قابل نقد می دانی نمی خواهی زیر بار بری ضمنا فکر می کنم اهل فلسفه و عرفان تصوف هم هستی
    • ثقلین IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
      2 1
      رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و امامان معصوم عليهم‏السلام در داوريها و احتجاجها و در پاسخِ پرسشهاي تفسيري، آيات قرآن را به يكديگر ارجاع مي‏دادند و با ساير آيات قرآن آيهٴ مورد نظر خود را تفسير مي‏كردند؛ چنانكه حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام از جمع بين آيهٴ كريمهٴ ﴿والوالدات يرضعن أولادهن حولين كاملين و آيهٴ ﴿... حمله وفصاله ثلثون شهراًً استفاده كرده‏اند كه از نظر قرآن كريم حداقل دوران بارداري بانوان شش ماه است و بر اين اساس، حكم رجم را از شخصي كه بر اثر اتهام به بزهكاري، به آن محكوم شده بود برداشتند.
    • ثقلین IR ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
      2 1
      همچنين حضرت امام جواد عليه‏السلام با ضميمه كردن آيهٴ شريفهٴ ﴿وأنّ المساجد لله به آيهٴ ﴿والسارق والسارقة فاقطعوا أيديهما حدّ سارق را قطع انگشتان دست دانسته‏اند ؛ در حالي كه افراطيان از خوارج با استناد به خصوص آيهٴ ﴿والسارق والسارقه...﴾ معتقد بودند دست دزد بايد از شانه قطع شود؛ زيرا بر همهٴ آن «يَد» اطلاق مي‏شود همچنين امام باقر عليه‏السلام در پاسخ زراره كه پرسيد: چگونه از آيهٴ شريفه ﴿وإذا ضربتم في الأرض فليس عليكم جناح أن تقصروا من الصلوة كه لسانش الزام نيست، حكم لزومِ قصر در نمازِ مسافر استفاده مي‏شود، فرمودند: تعبير «لا جناح» در اين آيه نظير «لا جناح» در آيه كريمهٴ ﴿فمن حجّ البيت أو اعتمر فلا جناح عليه أنْ يطّوّف بهما است ، كه مقصود از آن حكم لزومي است، نه رجحان صرف.
    • انصاری به ثقلین IR ۲۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۳
      1 1
      سلام بر ثقلین عزیز. حالا خوب شد. دم شما گرم. این کامنتهای آخری قشنگ بود و من هم استفاده کردم. خدا خیرت بده. این میشه پاسخ نوشتن. عزت زیاد.
  • الفت A1 ۱۲:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    6 8
    تفسیر قران به قران عبارت دیگری از حسبنا کتاب الله است
    • انصاری IR ۲۱:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
      3 3
      حسبنا کتاب الله حرف حقیست اما آن کسی که اهل بیت را نشناخت به طریق اولی کتاب الله را نیز نشناخت. آن کسانی که مشهور است برای اولین بار گفتند حسبنا کتاب الله به واقع کتاب الله را نمیشناختند. از یکی از آنها پرسیدند :إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یعنی چه؟ و ایشان گفت حب را میدانم چیست اما نوی را تا بحال نشنیده ام. دیگری هم که در باب فدک فرمایشاتی داشت که نص آیات سوره مریم در باب میراث انبیا را نقض میکرد. پس میبینیم که به گزاف گفتن حسبنا کتاب الله. حسبنا کتاب الله با حسبنا متشبهاتا من کتاب الله فرق میکند.
  • رحمانی A1 ۱۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    2 8
    سوال مهمی که معمولا در این مباحث مغفول است این است که چرا افراد کم سواد به راحتی میتوانند مقاله بنویسند و علما و فقهای برجسته شیعه را مورد هتک و بی حرمتی قرار دهند ؟ آیا این افراد شیعه هستند ؟ آیا ماموریتی دارند ؟ چرا این مباحث را نزد علما و فقها مطرح نمیکنند و با طرح این مباحث برای عوام به دنبال چه هدفی هستند ؟
    • ثقلین IR ۰۶:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      3 7
      احسنت بر شما. ظاهرا ماموریتی دارند
    • مسعود A1 ۱۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      1 4
      شما خجالت نمی کشی که اسم خودت را ثقلین گذاشته ای و از نظریه تفسیر قران به قران دفاع می کنی؟
    • انصاری IR ۱۵:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      3 2
      نمیدانم منظور شما از ماموریت آقای نصیری چیست اما یه چیزی رو خوب میدانم که با این مقاله 24 ساعته که ذهن مرا مشغول کرده و باعث شده بروم جواب مغالطه ایشان را بیابم. ههههههه. تا باشه از این مقاله ها نوشته بشه تا ما هم سطح سوادمون رو بسنجیم و بفهمیم چند مرد حلاج هستیم. دم شما گرم آقای نصیری ادامه بدهید. بنویسید اگر سوادمون رسید و ماه رمضان اجازه داد میایم مینویسیم. اگر هم سوادمون نرسید که باز هم میریم بیشتر میخونیم تا یاد بگیریم. دعاتون هم میکنیم که ما رو به شک انداختین. ماه رمضان بر شما مبارک باشه جناب نصیری.همینطور بر تمام خوانندگان.
    • علی A1 ۰۸:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
      1 1
      جناب رحمانی آنچنان می گویی علما و فقهای برجسته که انگار استاد نصیری بر همه ی بزرگان خط بطلان کشیده است.مغالطه نکنید.نقد عالمانه و محترمانه طباطبایی ربطی به همه علما و فقهای برجسته ندارد. در ثانی مصداق هتک و بی حرمتی در مقاله مذکور را مشخص کنید. اگر منظورتان از نقد علمی هتک و بی حرمتی است که نشانه جمود فکری و تحجر شما می باشد.چون در حوزه های علمیه نقد و رد نظریات از جامع المقدمات تا خارج فقه ادامه دارد،و هیچ عالم یا حتی طلبه مبتدی آن را هتک و بی حرمتی نمی داند،بلکه موجب تکامل و رشد است... همچنین شما و ثقلین ... سند مأموریت داشتن و عدم تشیع اساتید را ذکر کنید در غیر این صورت کذاب هستید.
  • بی نام A1 ۱۸:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
    5 3
    نظریه تفسیر قران به قران متناسب با فضای فکری اهل سنت است نه شیعه
  • بی نام IR ۰۴:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
    4 2
    فرمایش علامه طباطبایی ناظر به ضرورت تفسیر قران به قران است نه عدم مراجعه به روایات،چرا که روایات صحیح در باب تفسیر جز تفسیر قران به قران نیست.
    • انصاری IR ۱۶:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      1 1
      این دوست بی نام درست گفتن. احسنت
  • سیدمحسن IR ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
    4 0
    در پاسخ به جناب انصاری عزیز عرض کنم که بنده دراین جا تنها مثالی آیات احکامیه آوردم که ناکارآمد بودن این روش یعنی تفسیرقرآن به قرآن فارق از روایات روشن شود. در اینکه ظاهر آیات محکم حجت است و قابل فهم شکی نیست،و شاید بتوان با ایاتی محکم آیات محم دیگر را توضیح داد، ولی در مورد آیات متشابه این امر محال است وخود خدا این کار را انجام داده و آیات متشابهی را در قرآن قرار داده که بدون رجوع به راسخان درعلم فهمیده نشود تا منزلت حاملان واقعی قرآن که معصومین علیهم السلام هستند روشن شود:أَيْنَ الَّذِينَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ دُونَنَا كَذِباً وَ بَغْياً عَلَيْنَا أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ وَ وَضَعَهُم‏ نهج البلاغه 201. راسخان درعلم که همه علوم قرآن نزد آنهاست فقط معصومین اند و بس
    • انصاری IR ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
      0 0
      سید جان سلام. فرمایش شما متین. همه اینها را قبول دارم. در مورد راسخان فی العلم هم فرمایش شما حقه اما دوست عزیز احساس میکنم یه مغالطه ای بین تاویل و تفسیر و تطبیق اتفاق افتاده. اینکه تاویل آیات اعم از متشابهات و یا محکمات در اختیار خدا و باذن خدا در اختیار راسخون فی العلم هست درست است. اما آیا تاویل متشابه با تفسیر متشابه متفاوت نیست؟ ما متشابه را به محکم تفسیر میکنیم اما تاویل متشابه چیست؟ تاویل قرآن را احد الناسی نمیداند جز امام معصوم. اما آیا در مورد تفسیر متشابه به محکم هم میتوانیم چنین بگوییم؟ برادرجان سوال من اینهاست وگرنه آنچه را که شما نوشته اید مخالفتی ندارم. اگر وقت بود و عمری بود بعدا یه کمی بیشتر خواهم نوشت. یا حق
  • سیدمحسن IR ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
    5 0
    اگر قرآن کتاب مبین است به این معنا که نیاز به تفسیر معصوم ندارد و بدون کلام و توضیح امام معصوم کاملا قابل فهم است، اگر روش قرآن به قرآن برای فهم تمام قرآن و فهم مااراد الهی کافیست، پس این همه اختلاف بین مفسرین چرا؟ مفسرینی که خود را صاحب عقل و خرد می دانند چطور می شود قرآنی که رافع اختلاف است ایجاد اختلاف کند؟ کسانی که دست به نوشتن تفسیر تمام قرآن زده اند و از اظهار نظر شخصی حتی در یک آیه هم فروگذار نکرده اند، آیا جا پای معصومین علیهم السلام و راسخان در علم نگذاشته اند؟؟ اینها در واقع عملا خود را مستغنی از کلام پیامبر و اهل بیت علیهم السلام دانسته اند و در میدان عمل تابع آنها نبوده اند ولو اینکه در حرف و کلام خود را تابع معرفی کنند فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار
  • سیدمحسن IR ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
    5 1
    اما دلیل بر ناکارآمد بودن روش تفسیر قرآن به قرآن برای فهم کل قرآن: 1 با این روش هرگز نمی توان به جزئیات احکام الهی و جزئیات آیات احکامیه رسید با اینکه قرآن خودش را تبیانا لکل شیء معرفی کرده. 2 آیات مقطعه مثل الم، ص، یس و... ، هرگز بدون کلام معصوم فهم نمی شود و هرچه گفته شود رجما للغیب است و دلیل روشنی بر درستی آن وجود ندارد. 3 خود مفسرین، عملا با نوشتن تفسیر این را بیان می کنند که قرآن نیاز به مفسر دارد و مفسر آن ما هستیم و ما می فهمیم یعنی دیگران برای فهم قرآن باید به تفسیر ما مراجعه کنند در حالیکه اگر به گفته ی خود این آقایان قرآن به تنهایی قابل فهم بود، دیگر نیازی به نظر آقای مفسر نبود. یعنی ایشان با نوشتن تفسیر گفتار خود را نقض می کنند. و دلایل دیگر...
  • هدی A1 ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
    4 3
    شجاعت نویسنده در نقد آقای طباطبایی که عده ای گمان می کنند امثال ایشان آخر اسلام شناسی اند و غیر قابل نقد، قابل تقدیر است
  • انصاری 1 IR ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    آیه "هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ" محکم است یا متشابه؟ اگر متشابه باشد که باید به محکم تفسیرش نمود. آن محکمی که این آیه را میخواهم به آن تفسیر کنم کدام است؟ خب در یک دور قرار میگیریم پس مجبوریم بپذیریم که این آیه از محکمات است. تاویل این آیه چیست؟ آیا مفسری میتواند تاولیش را بگوید؟ابدا. این کار راسخ فی العلم است..ادامه...
  • انصاری 2 IR ۱۸:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    تاویلش چیست؟ از جناب صادق آل محمد تاویلش را میپرسیم. در اصول کافی ثبت است.عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع فِى قَوْلِهِ تَعَالَى هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مـِنـْهُ آيـاتٌ مـُحـْكـَمـاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ الْأَئِمَّةُ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ قَالَ فـُلَانٌ وَ فـُلَانٌ فـَأَمَّا الَّذِيـنَ فـِى قـُلُوبِهِمْ زَيْغٌ أَصْحَابُهُمْ وَ أَهْلُ وَلَايَتِهِمْ فَيَتَّبِعُونَ ما تـَشـابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ الْأَئِمَّةُ ع. ایشان فرمودند :محکمات امیرالمومنین و امامان هستند و متشابهات فلانی و فلانی و اما کسانی که..ادامه.....
  • انصاری 3 IR ۱۸:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    زیغ در قلبشان است اصحاب فلانی و فلانی و اهل ولایت آنان است. خب این را از کجای قرآن میشود با تفسیر فهمید؟ هیچ کجا. این تاویل است و احدی جز رسول الله و اهل بیت ایشان به اذن الله بر این تاویل آگاهی ندارد. تاویل غیر از تفسیر است. هیچ مفسری با کنار هم قرار دادن آیات نمیتواند به آن چه که در بالا اشاره شد دست یابد. از اینگونه روایات در جوامع روایی کم نیستن و برای اجتناب از اطاله کلان از آوردن آن خودداری میکنم. تفسیر متشابه به محکم چیزی نیست که فقط با امامان داده شده باشد. هر مفسری میتواند در این باب اجتهاد داشته باشد"هر چند که ممکن است در این تفسیر اشتباه هم کند". اما امام در تفسیر متشابه به محکم اشتباه نمیکند. قبلا هم توضیح دادم. در این آیه 7 سوره آل عمران یه نکته ای هم هست که ..ادامه....
  • انصاری 4 IR ۱۹:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    من خودم قبلا اینرا متوجه نشده بودم. با استناد به چند روایت از اصول کافی تصور میکردم که "و" قبل از "الراسخون فی العلم" واو عطف است که خب این معنی را میده که جز خدا و راسخون فی العلم تاویل متشابه را نمیدانند. جدیدا روایت دیگری را در کتاب عقل و جهل اصول کافی دیدم که به نظرم آمد این "و" واو استیناف بوده و بنده هم در استدلالی که به این آیه میکردم برای اینکه ثابت کنم تاویل فقط به راسخون فی العلم داده شده اشتباه کردم. در اینکه تاویل فقط در توان راسخون هست شکی نیست. اما به نظرم با این آیه نمیتوان آنرا اثبات نمود باید به آیات دیگر رجوع کرد. یک چیز دیگر هم به نظرم آمد شاید این دو روایت در اصول کافی معارض نیستند و این کریمه را به دو شکل میتوان قرائت کرد.1 میتوان بعد الله وقف نمود 2 میتوان ..ادامه......
  • انصاری 5 IR ۱۹:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 2
    میتوان بعد "الراسخون فی العلم"وقف کرد. هر دو نیز درست است. شاید معصوم به هر دو توجه داشته و در وحی جناب جبریل بر رسول الله هر دو وقف وجود داشته و معصوم بر این امر واقف بوده. این چیزی نیست که دیگر مفسری بتواند آنرا رد یا اثبات کند. این دیگر کار امام است. مگر نه این است که رسول الله فرمودند جبریل را یک بار در صورت پرنده ای که ششصد بال داشت رویت کردم و ایشان در جای دیگر فرمودند جبریل را در صورت دحیه کلبی مشاهده کردم؟؟آیا رسول خلاف میگفتند؟خیر. جبریل صورتهای گوناگون دارد و هر جلوه ای از او بیانگر حقایقی هست از خلقت ایشان. از این دست روایات هم کم نیستند که ظاهرا تضاد دارند و حال آنکه اصلا تضادی نیست. دوستی نوشته بودند که فی المثل کیفیت ادای نماز و یا سایر احکام به صورت جزیی...ادامه......
  • انصاری 6 IR ۱۹:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    در قرآن نیست و لذا نیاز به رسول الله و امامان داریم تا آنرا تبیین کنند. در اینکه نیاز به حضرات هست تا آنرا تبیین کنند شکی نیست اما این دلیل نمیشود بگوییم در قرآن نیست. پس چرا مفسرین آنرا در قرآن نیافتند؟؟جواب این است که مفسرین تاویل نمیدانند. باز هم عرض میکنم تاویل غیر از تفسیر است. هیچ کجای قرآن به لفظ نیامده که نماز مغرب 3 رکعت است اما آنکه تاویل میداند و راسخ فی العلم است از همین قرآن دلیل می آورد که نماز مغرب 3 رکعت است. قبلا هم به روایتی از امام باقر اشاره کردم که ایشان فرمودند :هر چه را گفتم از من بپرسید که از کجای قرآن میگویم. این را دیگر باید ایشان جواب دهند از فرد دیگری ساخته نیست.کما اینکه در روایات علل الشرایع شیخ صدوق به اسرار پاره ای از احکام اشاره شده.ادامه....
  • انصاری 7 IR ۱۹:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    فی المثل از حضرت صادق سر 3 رکعتی بودن نماز مغرب پرسیده میشود و یا سر اینکه گوشت خوک حرام است و یا سر دوبرابر بودن ارثیه مرد نسبت به زن و غیره. ایشان پاسخی به فراخور حال سائل میدهند اما سوال کننده دیگر نپرسیده از کجای قرآن اینرا می فرمایید که اگر میپرسید ایشان پاسخ میگفتند. اینها دیگر علم تاویل میخواهد که غیر از تفسیر است برادر جان. سوال کننده ای از امام پرسیدند چرا کعبه 4 دیوار دارد. فرمودند چون بیت المعمور 4 ضلع دارد. پرسید چرا بیت المعمور 4 ضلع دارد. فرمودند چون کلمات طیبه پروردگار 4 تاست. "سبجان الله" الحمدلله""لا اله الا الله" الله اکبر". اینجا دیگر سوال کننده توقف کرد و دیگر سوال را ادامه نداد وگرنه حضرت احتمالا به تاویل سوره توحید "هو" الله" احد" و الصمد" میپرداختند کما اینکه...ادامه
  • انصاری 8 IR ۱۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    در روایات اصول کافی به این موضوعات پرداخته شده. بالاخص روایت در باب حدوث اسماء الله. خب سائل به اندازه درکش میپرسد و امام به اندازه فهم او پاسخ میدهد. خلاصه کنم "حسبنا کتاب الله" حرف حقی هست اما باید از دهان صاحب سر " سلونی قبل ان تفقدونی" و وارثان علم نبی شنیده شود نه بانیان سقیفه. خب اگر مرحوم علامه هم تفسیر قرآن به قرآن را دنبال کرده اند احتمالا با تاسی به همین روش اهل بیت بوده است. اما نکته مهم این است که تفسیر قرآن به قرآن ایشان را با تفسیر قرآن به قرآن اهل بیت قیاس نکنیم که اشتباه محض است.خود ایشان هم چنین ادعایی نداشتند. مسلما جایی که تفسیر ایشان در منافات با روایت صحیح از اهل بیت بوده از این تفسیر استنکاف نموده اند. چون روایت صحیح اهل بیت چیزی جز تفسیر قران نیست.ادامه......
  • انصاری 9 IR ۱۹:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
    0 1
    کما اینکه شنیده ام بوعلی که توان اثبات معاد جسمانی را نداشته تعبدا آنرا پذیرفته آنهم با استناد به قرآن. بنابراین نظر فلسفی اش را بر قرآن تحمیل نکرده که آنوقت میشد تفسیر به رای. الرحمن علی العرش استوی آیه متشابه است و اگر کسی آنرا به محکمات برنگرداند به وادی تجسیم می افتد. آیا این فقط در توان اهل بیت است؟خیر. مفسر هم این را میتواند انجام دهد. لازم نیست من از اهل بیت باشم تا بفهمم تجسیم پروردگار هم محال عقلیست و هم اینکه در تضاد با کریمه لیس کمثله شی که از محکمات است میباشد.اما روایات اهل بیت حتما ما را در فهم این آیه کمک میکند و سرنخهای زیادی را در اختیار ما میگذارد. بحث پیرامون این مطالب زیاد است. اگر فرصت بود باز هم خواهم نوشت.فقط باید مواظب باشم خبرآنلاین عصبانی نشود.ههههه. خدا نگهدارتان
  • خاطره انصاری از یک وهابی IR ۱۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۳
    0 1
    سلام. چند سال پیش در چت روم عربی یاهو وهابیونی در رفت و آمد بودند و به زعم خود تشیع رو به چالش میکشیدند. یکی از اینها نوشت روافض میگویند رسول معصوم بوده در حالیکه خدا میفرماید: ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك وما تأخر . به این آیه استناد میکرد تا ثابت کند رسول الله هم معصیت میکردند. در حالیکه این آیه از متشابهات بود و ایشان باید آنرا به محکمات ارجاع میداد. یک روز مامون هم همین آیه را برای حضرت رضا خواند و میخواست خیلی مودبانه نظر تشیع را درباره عصمت رسول رد کند. امام جوابش را دادند که این جواب در "عیون اخبار الرضا "ثبت است. اما یکی از محکماتی که من در رد نظر این وهابی به آن اشاره میکنم من يطع الرسول فقد أطاع الله است از ذکر محکمات دیگر خودداری میکنم.یا حق
  • صمدی IR ۰۵:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۴
    0 0
    جناب انصاری کلیه نظرات فوق را مطالعه کردم.یه نقطه مبهم وجود داره که شما لطفا روشن کنید.تا این روشن نشه این حرکت شما بین تاویل و تفسیر و آوردن فرمایشات اهل بیت،حالتی مثل مانور مباحثه ای برای بستن دهان طرف مقابل رو ایجاد میکنه. معنای شماو علامه که شما نظر ایشان را بیان می کنید از استفاده واژه تفسیر چیست؟
  • محمد A1 ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۸
    1 0
    پاسخ به کلیه شبهات باورمندان تفسیر قرآن به قرآن: erfanvahekmat.blogfa.com
  • بی نام A1 ۰۵:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
    0 2
    خدارحمت کند مرحوم علامه عسگری را که در کتابی مستدل 150 صحابه ساختگی را بر ملا کرده است. حالا فکرش را بکنید هرکدام از این 150 نفر 1000 حدیث از پیامبر جعل کرده باشند فقط 150000 حدیث وارد کار و دلیل برای مومنان شده است. حالا باید به احادیث قطعیت بدهیم و آنرا ملاک تفسیر قرار دهیم؟ نه برادر من تعداد آیات متشابه بر اساس سطح درک ما متفاوت است به عبارتی به قول مرحوم مفسر بزرگ الفرقان در کتاب 30 جلدی تفسیرش ، "تعداد آیات متشابه کمتر از انگشتان دست است". برای حوزویانی که تفسیر قرآن ، یک درس جانبی است ، تمام قرآن باید متشابه باشد ... مفهوم است که ؟
    • علی IR ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
      2 0
      برادر یا خواهر بی نام و نشان آن صحابه ساختگی از شیعیان نیستند... همچنین وجود احادیث ضعیف دلیل نمی شود که کل روایات را کنار بگذاریم.شناخت احادیث صحیح از ضعیف روش های علمی خاص خودش را دارد،که نه آقای نصیری و نه همفکرانشان منکرش نیستند بر فرض که مفسر الفرقان چنین چیزی گفته باشد بر کسی که یک دور قرآن را روخوانی کرده باشد نیز واضح است که ادعایشان غلط است.زیرا آیات متشابه بیش از ده تا هستند.همچنین رجوع به روایات اهل بیت فقط در آیات متشابه نیست بلکه برای فهم بطون همه آیات نیازمند روایاتیم...
  • محمود IR ۱۵:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    2 0
    سلام بر همگي به نظر اگر يه نيم ساعتي وقت بگذاريد و مقدمه حضرت علامه طباطبايي در جلد اول الميزان را مطالعه بفرماييد البته با دقت و بدون پيش داوري بسياري از سوالات و شبهات حل ميشود.... جناب نصيري هم حتما حتما اينكار را انجام بدهند خيلي خوب است گويا ايشان صرفا تكه هايي از مطالب استاد را جهت اثبات حرف عاي خود گلچين كرده اند كه اين از انصاف و ادب به دور است