۰ نفر
۱۰ دی ۱۳۸۹ - ۱۲:۵۹

محمود احمدپورداریانی

از چند زاویه می‌توان به موضوع وضع فعلی کارآفرینی در کشور نگریست. اگر از این زاویه نگاه کنیم که کارآفرینی یعنی توسعه کسب و کار - چون میان bussiness و کارآفرینی فرق است- حرکت‌های خودجوشی توسط دستگاه‌های مختلف انجام شده است. شهرک‌های صنعتی کارخانه‌های تولیدی، معادن و... بسیاری راه‌اندازی شده و دولت نقش بسزایی در تاسیس شرکت‌های بزرگ داشته و با منابع دولتی، کارهای بسیاری انجام شده است. حتی بخش خصوصی هم در چند سال گذشته تلاش بسیاری کرده و در صنایع نساجی، غذایی، صنایع پایین‌‌دستی مثل سنگ و معدن، رستوران‌داری، ساختمان‌سازی و... وارد شده است.

منتها از زاویه دیگر، باتوجه به منابع سرشار، شایستگی‌ها و توانمندی‌های مردم، نیروهای با استعدادی که در دانشگاه‌ها داریم و نیز با توجه به  تعداد فارغ‌التحصیلان و جوانان، وضعیت ایران باید از نظر کارآفرینی بهتر باشد. در کشور ما با اینکه 15سال است کارآفرینی مطرح شده، هنوز یک اراده متمرکز و برنامه‌ریزی شده برای توسعه کارآفرینی وجود ندارد و از نظر ایجاد کسب‌وکارهای جدید و کارآفرینی در موقعیت خوبی قرار نداریم و به کسب و کارهای کوچک و متوسط خیلی توجه نشده است.نه به آن معنا که هیچ‌ کاری انجام نشده؛ در دولت نهم برای راه‌اندازی کارهای زودبازده که من ترجیح می‌دهم آنها را «کسب و کارهای کوچک» بنامم، تلاش بسیاری شد، اما چون دولت سیاست یکپارچه‌ای اتخاذ نکرد و کارهای کارشناسی آن به یک معنا به سرانجام نرسید، هماهنگی لازم میان بانک‌ها، وزارت امور اقتصادی ‌و دارایی، بانک مرکزی و دستگاه‌های مربوط به‌وجود نیامد.

سوالی که در این میان شاید مطرح باشد این است که موانع توسعه کارآفرینی در جامعه کدامند؟ منابع دولت محدود است، با یک آموزش و پرورش چند میلیونی و چندین میلیون کارمند مواجه است و توان‌ به‌کارگیری این همه نیرو را هم ندارد. در کشوری که حدود 74 میلیون نفر در آن زندگی می‌کنند، با این وسعت جغرافیایی و عزمی راسخ که از نظر سیاسی، اقتصادی و... برای استقلال وجود دارد، باید سیاست‌هایی اتخاذ کنیم که مشکل مردم حل شود. از‌این‌رو من اعتقاد دارم با اینکه کارهای بسیاری انجام شده، مشکل ما را حل نکرده است. از سوی دیگر ما در کشور یک بخش خصوصی قوی و واجد شرایط برای رقابت در بازار جهانی نداریم و توانمندی، ظرفیت و فرصت برای این بخش ایجاد نکرده‌ایم. مدیران خوب کشور اکثرا در بخش‌های دولتی یا نیمه‌‌دولتی پرورش یافته‌اند. به اعتقاد من یکی از خطاهای استراتژیک ما این بود که بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی، از همان ابتدا عزممان را جزم نکردیم تا شرکت‌هایی را که سرمایه‌گذاران آن فرار کردند یا اموال آنها مصادره شد و به دست دولت یا بنیادها افتاد واگذار کنیم. آنها می‌توانستند یک نقش توسعه‌ای به معنای ایجاد صنایع جدید داشته باشند، ولی این اتفاق نیفتاد. ازاین‌رو ما هیچ‌گاه بخش خصوصی قوی نداشته‌ایم و درحال‌حاضر یکی از دغدغه‌های جدی همین است.

 بخش خصوصی در یک دهه به دلیل فرصت‌ها و رانت‌هایی که دولت‌ها در گذشته برای آن فراهم کردند و دلار هفت تومانی که در اختیارش قرار گرفت، بستر ایجاد یک صنعت و شرکت تولیدی را فراهم کردند، اما بعد که متوجه شدند برای استفاده از منابع بانک‌ها باید کارخانه تولیدی و دستگاه و تجهیزات داشته باشند و تولید، اداره کارگر و... کار سختی است و باید با سازمان‌های تامین اجتماعی، مالیات و... سروکار داشته باشند، از این کار شانه خالی کردند و به ساخت‌وساز روآوردند و از این رو بخش صنعت در کشور ما رشد چندانی نکرده است. من نافی این همه زحمت نیستم چون بیشتر عمر خود را در بخش صنعت گذرانده‌ام،  اما معتقدم سیاستی که به‌طورمتمرکز و همه‌جانبه و با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط اعم از بانک‌ها، وزارت بازرگانی، وزارت اقتصاد، صنایع و... در راستای توسعه و تشویق بخش خصوصی و کارآفرینی گام بردارد، اتخاذ‌ نکرده‌ایم.

 *عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و رئیس‌ هیأت‌مدیره خانه کارآفرینان ایران

/36

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 119831

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =