سپیده سعیدی: بهره بری از سیستم های نوین آموزشی خود هدفی است که جهاد دانشگاهی از برگزاری این نمایشگاه دنبال می کند. در این رابطه دکتر محی الدین بهرام محمدیان، رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش ÷ارتقاء و بهبود زمینههای درک و تشخیص، متون تربیتی، تقارب و همگرایی در آموزش، کسب مهارت و اشتغالزایی را بزرگترین هدفی می داند که می تواند این نمایشگاه دنبال کند.
چه تفاوتی میان الگوی سنتی و مدرن در آموزش وجود دارد، کدامیک میتواند در درازمدت برای سیستم آموزشی کشور مفیدتر واقع شود و آیا تلفیق این دو سیستم در نظام آموزشی کشورمان صحیح است؟
شواهد نشان میدهد که کاربرد و فناوریهای نو در امور کلیدی آموزش میتواند میزان یادگیری را در زمینههای متعدد بهبود بخشد. این امر میتواند ابزارهای گردآوری، اتصال، تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به یاددهی ـ یادگیری را به نحوی فراهم آورد تا بتوان نیازهای فراگیران را دقیق تشخیص داد و برنامههای درسی را با الگوی مبتنی بر آن نیازها ارزشیابی کرد. ارائه آموزشها از این طریق مستلزم تغییر و دگرگونی در نگرش مدیران، معلمان و دانشآموزان است.
در مجموع میتوان اشاره داشت که استفاده از فناوری در آموزش منجر به افزایش کیفیت تدریس، یادگیری و ارزشیابی از طریق ارتقاء و بهبود زمینههای درک و تشخیص، متون تربیتی، تقارب و همگرایی در آموزش، کسب مهارتهای چندگانه و فرهنگسازی آموزش میشود.
اگر منظور از الگوهای مدرن آموزش، استفاده از قابلیتهای IT، آموزش الکترونیکی، مدارس هوشمند، استفاده از نرمافزار های مختلف آموزشی، اینترنت و ... باشد، ضرورتی اجتنابناپذیر است. استفاده از این شیوهها آموزش را متنوع، تسریع و فعال میکند. در برخورداری افراد از آموزش و ایجاد برابری آموزشی نقش دارد و دسترسی آسان فراگیران را به دانشهای جدید در حوزههای مختلف علمی ممکن میکند. اما همه اینها به آن معنی نیست که میتوان جایگزین روشهای سنتی شود، بلکه میتواند مکمل آن باشد؛ زیرا ارتباط رو در روی یاددهنده و یادگیرنده و تأثیرات تربیتی و ... آن نباید نادیده گرفته شود و الگوهای مدرن در راستای دستیابی به موارد ذیل حرکت میکند:
ـ توجه به شایستگیهای حرفه بعنوان یک کل و پرهیز از تجزیه آن دانش و مهارت و نگرش به طور مستقل
ـ توجه به نیازهای اصلی بازار کار
ـ توجه جدی به تغییرات دنیای کار
ـ توجه به شایستگیهای غیرفنی در کنار شایستگیهای فنی از قبیل کار گروهی، تفکر، مدیریت منابع، اخلاق حرفه ای و ...
به نظر میرسد آنچه تاکنون از سیستم آموزشی کشور مشاهده و دریافت شده است، آن بوده که بیشتر سوق به سوی مدرکگرایی داشتهایم و پرورش استعدادها برای یادگیری نبوده است. در این رابطه توضیح دهید.
مساله و مشکل فرهنگ مدرکگرایی دارای ریشههای خارج از آموزش و پرورش است. که به آموزش عمومی هم لطمه زده است. مدرکگرایی از معضلات گذشته و فعلی جامعه ما است و از دلایل آن وجهه اجتماعی بالاتر آموزشهای مبتنی بر مدرک به جای آموزشهای منتهی به مهارت و شغل است و در این زمینه سیاستهای قبلی و فعلی جذب دانشجو و کنکور نیز تأثیر زیادی داشته است. اگرچه در حال حاضر توجه صرف به داشتن مدرک تحصیلی کم رنگتر شده، اما هنوز هم داشتن مدرک تحصیلی بالاتر؛ اعتبار اجتماعی بالاتری برای فرد به دنبال دارد. پس از اجرای نظام جدید متوسطه سعی شده تا سهم آموزشهای فنی و حرفهای (دو شاخه فنی و حرفهای و کاردانش) در آموزش متوسطه به تدریج افزایش یابد و به تدریج افزایش یافته است، اما باز هم سهم رشتههای نظری بیشتر از فنی و حرفهای است (در حال حاضر حدوداً 35 درصد دانشآموزان پایههای دوم تا سوم متوسطه را هنرجویان فنی و حرفهای و کاردانش تشکیل میدهند. البته این مورد نیازمند توجه جدی حوزه های خارج از آموزش و پرورش جهت ارتقای کیفیت این امر است).
مدرکگرایی در نظام آموزش عالی بیش از آموزش و پرورش در حال حاضر رایج است. نظام آموزش و پرورش براساس اهداف و اصول تدوین و تصویب شده برای پایههای مختلف تحصیلی، توسط شورای عالی آموزش و پرورش شکل گرفته است. به این معنا که اصول و اهداف تعلیم و تربیت با توجه به ماهیت دروس مختلف در دورههای مختلف پیگیری میشود علاوه بر دروس نقش معلمان، برنامههای فوق برنامه و هماهنگی بین خانه و مدرسه هم نقش به سزایی در نظام تعلیم و تربیت دارد.
معمولاً ایرادی که از سوی کارشناسان حوزه آموزش به سیستم آموزشی کشور وارد میشود آن است که فارغالتحصیلان قادر نیستند به بازار کار وارد شوند و کسب درآمد کنند حتی اگر این افراد فارغالتحصیل آموزشگاههای فنی حرفهای باشند. چرا؟
در این سؤال چندین نکته وجود دارد؛ نظام آموزش و پرورش کشور دارای سه شاخه نظری، فنی و حرفهای و کاردانش است که هر کدام اهداف خاص خود را دارند. شاخه نظری به منظور توسعه نشر فرهنگ عمومی و آماده کردن برای ادامه تحصیل. شاخه فنی و حرفهای به منظور ادامه تحصیل و اشتغال مفید و شاخه کاردانش به منظور تربیت نیروی انسانی ماهر و نیمه ماهر برای بازار کار است. شاخه برنامهریزی آموزشهای فنی و حرفهای به روش تجزیه و تحلیل شغل است. بدین معنا که مشاغلی که قابلیت تکنسینی دارند به کار و پاره کار تجربه شده و محتوای آموزشی برای توانایی انجام آن کار و پاره کار تدوین میشود ضمن آن به محتوای نظری مورد نیاز هم اضافه خواهد شد. استاندارد مهارت توسط دستگاههای ذیربط صاحب صلاحیت تدوین میشود و آموزش و پرورش در آن نقشی ندارد فلذا دقیقاً براساس نیاز بازار کار میباشد اما آنچه برای اشتغال و کسب درآمد لازم است عوامل متعددی از جمله اقتصاد بازار کار برنامه و توسعه مناسب نظام بانکی و ... که آموزش هم جزیی از عوامل مؤثر برای اشتغال و درآمدزایی است صرف آموزش خوب اشتغال ایجاد نمیکند.
همچنین گرایش به تحصیلات بالاتر و منزلت آن در جامعه ما سبب میشود که بسیاری از افراد حتی به فرض امکان ورود به بازار کار در سطح دیپلم و فوق دیپلم، ترجیح میدهند که به تحصیلات خود ادامه تا زمینه موقعیت شغلی بهتری را برای خود آماده کنند. البته بخشی از این ادامه تحصیل، عدم وجود فرصتهای شغلی برای دارندگان مدارک تحصیلی پایینتر است. تحقیقاتی که دقیقاً میزان جذب فارغالتحصیلان فنی و حرفهای و نظری را مقایسه کرده باشد، کمتر انجام شده و شاید بتوان گفت انجام نشده است. لازم است با بررسی و برنامهریزی در موارد ذیل برای حضور فارغالتحصیلان فنی و حرفهای در بازار کار بستر مناسب ایجاد شود.
ـ فرهنگ کار و ارتباط بین علم و عمل از دوران ابتدایی و آموزش عمومی تدریس نمیشود.
ـ آموزش فنی و حرفهای متوسطه زیر نظام یک نظام بزرگتر آموزش فنی و حرفهای است و لازم است رابطه این نظام با بازار کار از لحاظ قانون و بسترهای مربوطه مشخص شود.
ـ بدلیل هزینه بر بودن آموزشهای فنی و حرفهای، متولیان تصمیمگیری کشور هنوز به این آموزشها از نگاه سرمایهگذاری توجه نمیکنند. برای نمونه در حدود 50 درصد دانشآموزان متوسطه فنی و حرفهای در 6 رشته تحصیلی فنی و حرفهای (عمدتاً رشتههای نیازمند سرمایه کم) مشغول هستند.
رابطه بین آموزش، اشتغال را چگونه ارزیابی میکنید و آیا چنین رابطهای در کشور ما وجود دارد؟ اگر پاسخ خیر است برای رسیدن به این هدف چه باید کرد؟
از اهداف ارائه آموزشهای فنی و حرفهای، انتقال مهارت و شایستگی مورد نیاز برای پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر بازار کار و فراهم نمودن فرصتهای برابر اشتغال برای افراد در بخشهای دولتی و غیردولتی است و نتیجه آن کاهش چشمگیر ضایعات و هزینههای تولید و ایجاد قدرت رقابت در بازارهای جهانی میباشد. آموزشهای فنی و حرفهای به عنوان یکی از ارکانهای اصلی توسعه پایدار مورد پذیرش و تأکید سازمانهای بینالمللی از جمله یونسکو است که از مهمترین موردهای توسعه پایدار را در آموزش و تربیت فنی و حرفهای دانسته است.
حدود 80 درصد مشاغل در دنیا نیازمند آموزشهای فنی و حرفهای هستند. بسیاری از کشورهای توسعه یافته امروزی با شناخت دقیق و تأثیرگذاری این مهم، در چند دهه قبل به توسعه کمی و کیفی همزمان در زمینه آموزشهای فنی و حرفهای به عنوان یکی از شاخصههای اصلی توسعه نیروی انسانی اقدام کردهاند و به موفقیتهای چشمگیری در زمینه توسعه اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری دست یافتهاند. بازنگری آموزشهای فنی و حرفهای و ایجاد رشتههای جدید با نگاه ارائه اثربخش آموزش با استفاده از رویکردهای جدید یاددهی ـ یادگیری و ایجاد توانایی در جوانان از طریق آموزشهای فنی و حرفهای کارآمد از راهبردهای اصلی توسعه در کشور ما محسوب میشود.
اما در حال حاضر رابطه منظم و سیستماتیک بین آموزش و اشتغال وجود ندارد. فرصتهای شغلی و نیازهای شغلی فعلی و آینده به طور دقیق مطالعه نمیشود و لذا تربیت نیروی انسانی براساس آن نیازها انجام نمیشود. آموزش بیشتر به تقاضای اجتماعی پاسخ داده است که این تقاضا متأثر از محبوبیت و اسم و رسم رشتهها است. به عنوان مثال در حال حاضر بیشتر دانشآموزان سعی میکنند در رشته ریاضی ـ فیزیک به تحصیل ادامه دهند تا در آینده فرصت تحصیل در رشتههای فنی ـ مهندسی را به دست آورند و به تبع آن شغلی با اعتبار بالاتر و درآمد بهتر در بخش دولتی یا خصوصی بدست آورند. در حال حاضر در سطوح مختلف آموزش بدون توجه کافی به نیازها انجام میشود و پس از اشباع بعضی از حوزهها، متقاضیان آموزش، تغییر مسیر داده و به سمت رشتههایی که مقبولیت اجتماعی بیشتری دارند، میروند، نه لزوماً به سمت رشتههایی که جامعه به آنها بیشتر نیاز دارد و متأسفانه در کشور ایران نرخ بیکاری در تحصیلات عالی بیشتر از تحصیلات ابتدایی است و هرم تحصیلی و شغلی در کشور ما ارتباط معنیداری وجود ندارد. برای نمونه سهم تکنسین در بازار کار ایران (حدود 4 درصد) ناچیز است اما این سهم در دیگر کشورها این سهم قابل توجه است (حدود 20 درصد).
محصول هر کشور نشان از نیروی انسانی متخصص و ماهر آن کشور دارد و نیروی انسانی متناسب، محصول یک نظام آموزشی مناسب است با توجه به اشکالات موجود، تعامل مناسبی بین آموزش و اقتصاد برقرار نیست و برای دسترسی به سه هدف پیشبینی شده در برنامههای پنجساله قطعاً بایستی به آموزش توجه بیشتری کرد، منزلت و جایگاه آموزشهای فنی و حرفهای را بهبود داد و نیروی انسانی و تجهیزات مورد نیاز را فراهم کرد تا سه عامل فوق در راستای هم رشد کند.
همانطور که میدانید نمایشگاه آموزش در شرف برگزاری است و هدف از برپایی این نمایشگاه جذب مسئولان به سیستمهای نوین آموزشی و مهارتآموزی است، این نمایشگاه تا چه اندازه میتواند مسئولان آموزشی را برای رسیدن به اهدافشان نزدیک کند؟
نمایشگاه آموزش ایران از نگاه و منظر موارد ذیل میتواند مفید واقع شود.
ـ توجه به ظرفیتهای داخلی بازار آموزش
ـ توجه به نوآوریها از حیث توجه به فناوری اطلاعات و ارتباطات
ـ توجه به یادگیری و شیوههای نوین یادگیری (از قبیل سبکهای یادگیری، تکنیکهای یادگیری و ...)
ـ توجه به تغییرات دنیای کار در برخی از محصولات آموزشی
ـ توجه به ارتقاء نیروی انسانی، آموزشی
ـ در صورت بینالمللی شدن این نمایشگاه میتوان از تجارب دیگر کشورها استفاده کرد.
آیا مسئولان آموزشی کشور از این نمایشگاه استقبال خواهند کرد، چقدر به برپایی چنین نمایشگاههایی نیاز داریم؟
قطعاً چنانچه نمایشگاه جذاب و پر محتوا برگزار شود و اطلاعرسانی مناسب هم شود با توجه به وجود مخاطبهای فراوان در کشور، مورد استقبال قرار خواهد گرفت به شرط آن که نمایشگاه صرفاً محتوای مناسب و جدیدی برای مخاطبان خود داشته باشد نوع ارائه و جاذب بودن نمایشگاه در استقبال مخاطبان نقش اساسی خواهد داشت.
4747
نظر شما