آنچه در پی می‌آید سخنرانی آیت‌الله مجتبی تهرانی در پنجمین شب مراسم عزاداری ماه محرم است:

اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمی‎ن و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
«الاسلام بدؤه محمدیٌّ و بقاؤه حسینیٌّ»

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به قیام و حرکت امام حسین علیه­السلام بود که عرض کردیم این قیام هدفمند و همچنین صحیفه‎ای از دروس برای ابنای بشر در ابعاد گوناگون معرفتی، معنوی، فضیلتیِ انسانی، دنیوی، اخروی، فردی و اجتماعی بود. بالأخره گفتیم که این حرکت و قیام عجولانه نبود، این طور نبود که حساب نشده باشد یا در محاسبه اشتباه شده باشد، بلکه بسیار حساب شده بود. بحث ما به اینجا رسید که هر قیام و حرکتی دو رکن دارد؛ رهبری و حضور حد اکثری مردم در صحنه و این بر محور سه زمی‎نه است؛ اعتماد مردم به رهبر قیام، هم‎سو بودن هدف رهبری با هدف مردمی‎ که اکثریّتشان در صحنه حاضر شدند و هم‎سو بودن نظر رهبری و مردم نسبت به فساد نظام موجود، یعنی هم رهبری و هم مردم آن نظام را فاسد بدانند.
جلسه گذشته بحث ما به اینجا رسید که در آن موقع، مردم در رابطه با حرکت امام حسین، سه دسته بودند؛ یک دسته کسانی که به امام حسین اعتقاد و اعتماد داشتند، او را بر حق و سزاوار رهبری می‎­دانستند. اینها تا آخر نسبت به همین نظریه­ای که داشتند پایدار ماندند. البته اینها همان عدّه قلیل و کمی‎ بودند که با حسین(علیه­السلام) در صحرای کربلا شهید شدند.
دسته دیگر کسانی بودند که با اینها هم‎عقیده بودند، ولی از نظر عملی به خاطر جهات مادی دنیوی مثل تهدید، تطمیع و تحمیق پایدار نبودند که یا کناره گرفتند و یا با نظام حاکم فاسد هم‎سو شدند. البته هم‎سو شدنشان نه از باب اعتقاد به آن بود؛ اصلاً نه به معاویه اعتقاد داشتند و نه به یزید، بلکه به امام حسین اعتقاد داشتند، ولی دیدند اگر بخواهند پای او بایستند، زندگی دنیایی‎شان به هم خواهد خورد. آنها برای حفظ دنیایشان یا اینکه از یاری حضرت صرف نظر کردند و یا با دشمن هم‎سو شدند. آنهایی که طمعشان بیشتر بود یا نسبت به تهدیدات ترسوتر بودند، با تشکیلات فاسد حکومت همکاری کردند. این گروه دوم بعداً پشیمان شدند که تشکیلات توّابین و امثال اینها را پیش آوردند.
این دو گروهی که گفتیم مربوط به عراقی­ها، بصره­ای‌ها و کوفی­ها و امثال اینها بود. امّا گروه سوم، شامیان بودند. اینها به امام حسین اعتقاد نداشتند، بلکه به معاویه اعتقاد داشتند و با او هم‎سو بودند. اینها بینششان نسبت به نظام اسلام و رهبری اسلام را از دستگاه حکومتی گرفته بودند. یعنی هر چه حکومت می‎­گفت، همان را می‎­پذیرفتند. اینها رابطه‎ای تنگاتنگ با صحابه پیغمبر یا مهاجرین و انصار و تابعین نداشتند. آن موقع هم که ارتباطات مثل الآن نبود. تمام اطلاعات این گروه، چه نسبت به رهبر فاسد موجود و چه نسبت به مخالفین او، مثل امام حسین و بنی هاشم، از ناحیه حکومت بود و اطّلاعات دیگری هم نداشتند.
اطلاعاتی که در رابطه با اصل نظام اسلام هم داشتند، از مبدأ وحی نبود، بلکه از همان نظام فاسد گرفته بودند و همه این باورها در مردم ریشه داشت. مثلاً حکومت، معاویه را یکی از کتّاب وحی معرفی کرده بود، یعنی وقتی وحی به پیغمبر نازل می‎­شد و پیغمبر می‎­گفت، عدّه­ای آن را می‎­نوشتند و معاویه یکی از آن کتّاب وحی بوده است ـ‎نعوذ بالله من همزات الشیاطین‎ـ[1]
نگاه کنید او را چه­طور معرفی کرده بودند! گفته بودند که از کتّاب وحی و از خصّیصین پیغمبر است. لذا هرچه که معاویه و حکومت راجع به خودشان، دیگران و حتی راجع به اسلام می‎­گفتند، مردم قبول میکردند.

خاندان ابوسفیان درصدد براندازی اسلام

این ظاهر قضیه بود؛ امّا باطن قضیه غیر از این بود. خود معاویه چه طور آدمی‎ بود؟ من جلسه قبل او را معرفی کردم. معاویه کسی بود که اصلاً به اسلام اعتقاد نداشت. جملاتش با مغیره را شب گذشته از منابع فریقین خواندم و دیگر تکرار نمی‌کنم. من این جمله را می­گویم تا در ذهنتان ثبت شود: «معاویه در صدد براندازی اسلام بود». یک وقت می‎­گویی دنبال براندازی حکومت اسلامی بود، یک وقت می‎­گویی دنبال براندازی اسلام بود؛ اینها دو تا است. معاویه به دوستش گفت: تا موقعی که اسم پیغمبر روزی پنج مرتبه در مأذنه­ها می‎­آید، کار خراب است. او گفت که باید این اسم دفن شود. «لَا وَ اللَّهِ إِلَّا دَفْناً دَفْنا».[2] او دنبال براندازی اسلام بود. کسی هم نمی­دانست که او ضدّ اسلام است، مگر خصّیصینی که با او بودند، البته آنها هم به رویش نمی­آوردند.
این حرفهای معاویه همان جاهلیت‌های بت پرستی است؛ «لم یؤمن بالله طرفه عین»، معاویه یک چشم به هم زدن نیز به خدا ایمان نیاورده بود. پدرش ابوسفیان هم همینطور بود. حالا نمی­خواهم سراغ او بروم. در تاریخ دارد وقتی که کور شده بود، در جلسه­ای گفت: کسی اینجا نیست؟ همه خودمانی هستیم؟ گفتند: بله، گفت از این حرفهایی که پیغمبر می­زند، خبری نیست.
این از ابوسفیان، این هم فرزندش و آن هم نوه­اش یزید که گفتم او از پدر و جدّش باصفاتر بود و در جلسه­ای علنی گفت: این حرفها دروغ است و از وحی و نبوّت، خبری نیست؛ بحث بحث سلطنت و حکومت است.

یزید به روایت تاریخ

اما راجع به یزید، خیلی حرف‌ها مطرح شده است. من از دو سه نفر از مورّخین مشهور مطالبی را راجع به یزید نقل می‎­کنم. ببینید مورخین درباره اعتقادات یزید چه می‎­نویسند.

1. سعیدبن‌‌عاص
یعقوبی از تاریخ نویسان معروف در اسلام است، او می‎­نویسند بعد از این که سعید بن عاص و دیگر افسران پیشنهاد بیعت یزید را به عده­ای دادند، آنها گفتند: «نبایع من یلعب بالهروب و الکلاب و یشرب الخمر و یظهر الفسوق؟! ما حجتنا عند الله؟!» ما با کسی بیعت کنیم که با میمون و سگ بازی می‎­کند و خمر می‎­خورد و اصلاً هیچ باکی ندارد و متجاهر به فسق است و خلاف شرع می­کند؟! ما چه حجتی پیش خدا داریم که با چنین کسی بیعت کنیم؟! آیا بیاییم او را بر جان و مال و همه چی خودمان مسلّط کنیم؟! جواب خدا را چه بدهیم؟!

2. اهل مدینه
کسانی که مدینه بودند، نمی­دانستند در شام که تقریباً مرکز حکومتی­شان بود چه می‎­گذرد. بی­اطلاعی افراد آن زمان را نگاه کنید! ابنجوفی که شخصی معروف است، می‎­گوید: جماعتی از مدینه به شام رفتند تا رفتار و کردار یزید را ببینند. آنها رفتند و وقتی که برگشتند، گفتند: «قدمنا من عند رجل لیس له دین؛ یشرب الخمر و یلعب بالکلاب»، ما پیش کسی رفتیم که اصلاً دین نداشت؛ مرتّب خمر می‎­خورد و سگ بازی می‎­کرد.

3. عبدالله‌‌بن‌‌حنظله
حتماً اسم «حنظله غسیل الملائکه» را شنیدهاید. حنظله از صحابه پیغمبر است، عبدالله پسر حنظله، یزید را این­طور تعریف می‎­کند: «ان رجلاً ینکح الامهات و البنات والاخوات و یشرب الخمر و یترک الصلوه»، می‎­گوید او آدمی‎ است که مادرش، دخترش وخواهرهایش را به نکاح خود در می­آورد، خمر می‎­خورد، نماز نمی‌خواند.

4.مسعودی صاحب «مروج‌‌الذهب»
مسعودی در مروج الذهب می‎­گوید: اصلاً یزید به «السکران الخمیر»، یعنی دایم الخمر معروف شده بود. توجه کنید من اینها را می‎­گویم تا مقداری برای بحث­های بعدی روشنتان کنم.

خلافت بر آل ابوسفیان حرام است

یزید این کارها را آشکارا انجام می­داد، امّا کارهای معاویه به این آشکاری نبود. مهم شناسایی او بود که تظاهر به اسلام می‎­کرد ولی در باطن چیز دیگری بود. شما نمی­دانید که معاویه و عمروعاص چه ضربه‌ای به اسلام زدند.
مروان بن حکم نزد ولید فرماندار مدینه بود که خبر مرگ معاویه را به امام حسین می‎­دهد و می‎­گوید بیا بیعت کن و امام حسین می‎­گوید بیعت نمی­کنم. فردای آن شب وقتی مروان در کوچه به امام حسین برخورد می‎­کند، امام را به اسلام و مسلمین نصیحت می‎­کند. که امام حسین این تعبیر را اوّلین بار اینجا فرمودند: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ» باید فاتحه اسلام را خواند اگر یزید سر کار بیاید.
امام حسین بحث حکومت نداشت. یک وقت می‎­گویی بحث حکومت است که قیام می‎­کنیم و حکومت را عوض کنیم؛ امّا این نکته دیگری است، یزید می‎­خواهد دین اسلام راعوض کند و همان بت­پرستی بیاید. وقتی مروان در کوچه به امام می‎­گوید بیا به خاطر اسلام و مسلمین بیعت کن، حضرت می‎­گوید: اگر امّت به سرپرستی مثل یزید مبتلا شود، باید فاتحه اسلام را خواند. این یزیدی که اصلاً دین ندارد.
بعد فرمود: «وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) یَقُولُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِی سُفْیَان»[3] خودم از جدّم پیغمبر شنیدم که می‌گفت: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است. پیغمبر می‌‌دانست اینها دین ندارند. مصلحت روزگار ابوسفیان را به اسلام کشید نه واقعیت اسلام. او چاره‌ای جز این ندید که مسلمان شود. اینها همان بی‌دین‌ها هستند.

تفاوت بحث ظواهر با واقعیّت

شما خیال نکنید اینها تند روی است! یک وقت بحث ظواهر می‎­کنیم، امّا اینجا فرق دارد، اینها را با هم خلط نکنید! یک بحث ظواهر است، اخوت و برادری ظاهری است برای این که ما اسکلت اسلام ثابت نگاه داریم و این پیکره را حفظ کنیم. یک وقت هم می‎­خواهیم واقعیت قضایا را بررسی کنیم، اینها دو مطلب است.
اسلام ظاهری که حلّیت نکاح را می‌آورد، طهارت و نجاست و امثال اینها را می‌آورد، با گفتن شهادتین کافی است، ته دلش هر چیزی که می‌خواهد باشد، باشد؛ هر مشرکی که می‌خواهد باشد، باشد، اما همین که ظاهراً شهادتین را می‌گوید و مسلمان می‌شود، کافی است. این یک بحث است که بحثی فقهی است. امّا یک بحث دیگری داریم که واقع نگری است. در بحث واقع‌نگری ما دقت نظر بیشتری داشته باشیم. در اینجا باید دقیق باشیم که آیا می­خواهیم زمام امّت را به دست کسی دهیم که می‌دانیم ایمان ندارد و می‎­خواهیم او را به عنوان زمام دار دینی هم معرفی کنیم؟ مسأله این است.

معرفی معاویه به مردم توسط امام حسین در منا

من راجع به معاویه عرض کردم که او دنبال براندازی اسلام بود، امام حسین هم این را می‎ دانست نه آن موقعی که معاویه مرد، از زمانی که معاویه را دیده بود، او را می‎­شناخت. از زمان پدرش علی(علیه­السلام) و برادرش، خوب می‎­دانست که او کیست. امام از همان موقع هم نقشه کشیده بود که هر وقت زمام­داری امور از نظر الهی به عهده او آمد، این غدّه فاسد را جرّاحی کند و دور بیاندازد.
حالا آیا قیام امام عجولانه بود؟ امام حسین برای براندازی معاویه ده­ها سال نقشه کشیده بود، یزید که آدمی‎ نبود، حضرت بخواهد او را براندازد. برای همین ما به سراغ آن خطبه امام حسین در منا خواهیم رفت که حضرت در زمان حیات معاویه در سال پنجاه و هشت هجری ایراد فرمودند. حضرت از تمام کسانی که در بلاد اسلامی‎ مختصر نفوذی در مردم داشتند دعوت کرد. از هر کشور و هر منطقه­ای مثل کوفه، بصره، یمن و... بودند. حضرت دعوتشان کرد و برایشالن آن خطبه را خواند.
در آن زمان همه سرشناسان به مکه می‎­آمدند و در منا هم که دیگر همه جمع هستند. حضرت همه را دعوت کرد و علناً معاویه را معرفی کرد. بیش از هزار نفر جمعیت در آن مراسم دعوت بودند. من متن خطبه را بعداً می‌خوانم. حضرت تأکید کرد و گفت بر همه شما واجب است که این چیزهایی را که من گفتم، به بلادتان بروید و اینها را به مردم بگویید. یعنی تمام ملت اسلامی‎ را از حرفهای من راجع به معاویه آگاه کنید. بگویید او فاسد و بی دین است و باید از بین برود. حالا آیا امام حسین عجولانه حرکت کرد؟

ابزار انقلاب امام حسین، «خون و کشته شدن»

انقلاب­ امام حسین از آن انقلاب­هایی که دنبال حکومت دنیایی هستند، نبود. افرادی که انقلاب و کودتا می‎­کنند و می‎­خواهند رژیمی‎ را بردارند و خودشان جای آن بنشینند، اگر توانستند این کار را بکنند، می‌گویند: این انقلاب و حرکت موفّقیت آمیز بود، امّا اگر نشد، می‌گویند انقلاب شکست خورد. انقلاب امام حسین در این قالب نمی­گنجد. اینجا است که برخی اشتباه کرده‌اند. این انقلاب برای رسیدن به حکومت نبود. این انقلاب مواجهه با کسی بود که می‎­خواست اسلام را براندازد و امام حسین می‎­خواست اسلام را نگه دارد. لذا ابزار این انقلاب غیر از ابزار دیگر انقلاب­ها است. هر کدام از اینها ابزار خاصّ خودش را دارد. ابزار آن کسی که می‎­خواهد اسلام باقی بماند، غیر از آن کسی است که می‌‌خواهد حکومت را در دست بگیرد.
آن کسی که می‎­خواهد حکومت را در دست بگیرد ابزارش معلوم است، پول و اسلحه و بوق­های تبلیغاتی است. از یک طرف بوق، از آن طرف هم پول تا عده­ای از افراد را تطمیع کند و با پول بخرد و عده‌ای از ترسوها را هم تهدید کند. این ابزار برای حکومت­های شیطانی است که من سال گذشته بحث کردم.
اما ابزار این انقلاب چیز دیگری است، این می‎­خواهد دین اسلام را نگه دارد، به حکومت کاری ندارد. این انقلاب فریاد می­زند: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی» این با کشته شدن درست می‌شود که جلسه گذشته گفتم، لذا امام حسین به هر کسی که آمد با صفا گفت از ریاست و پول خبری نیست، اگر بیایی کشته می‎­شوی. حضرت آن‌قدر دوست داشت که دیگران بیایند و در این مسیر کشته شوند. چون می‌دانست «این کشته شدن، پیروزی است»،
من جلسه گذشته توضیح دادم و الآن حرفم را ادامه می­دهم. نه این که «مردن مردم» ابزار خوبی است برای این که اسلام پایدار بماند؛ بلکه اگر امام حسین همه آنهایی را که با عمر سعد بودند می‎­کشت و بعد هم حکومت را در دست می‎­گرفت، از نظر دینی بُرد نکرده بود و به هدفش که بقا اسلام بود نرسیده بود. امام می‎­دانست هر نفر از یارانش که کشته می‎­شوند، در طول تاریخ مطرح می‎­شوند. چه کسی می‎­تواند آن را پنهان کند؟ آیا می‎­شود این را در تاریخ پایمال کرد که بچه شیرخواره­اش را روی دستش بیاورد و بگوید به او آب دهید، امّا او را بکشند؟ آیا انسانی می‎­تواند از این بگذرد؟ من از شما سؤال می‎­کنم؛ امام حسین اینها را می‎­دانست، پس چرا خانواده‌اش را به کربلا آورد؟ برای این آورد که امروز اسلام را به دست من و تو بدهد. این حرکت امام حسین برای این معنا بهترین معرّف بود، چون امام حسین هر چه می‎­خواست اسلام بود.

خون بر شمشیر پیروز است

این برنامه امام حسین(علیه‌السلام) بود که بجنگد و کشته شود تادین بماند و آبیاری شود. این جمله منسوب به استاد ما، امام(رضوان­الله­تعالی­علیه) است که خون بر شمشیر پیروز است. شما نمی­دانید این جمله چه قدر زیبا است. نسبت به آن هدف مقدس بهترین جمله است. با شمشیر نمی­شد اسلام را نگه داشت، امّا با خون دادن و کشته شدن اسلام ماند. قرنها ماند و باز هم دارد پیش می‎­رود.
امام حسین آمده است این درس جدید را به ابنای بشر تدریس کند که خون بر شمشیر پیروز است. حضرت از همین راه وارد شد تا توانست اسلام را نگه دارد. آیا حرکت امام حساب نشده بود؟
با دید مادی گرایان و ابنای دنیایی، امام حسین شکست خورد. ولی از یک دید بالاتر که نگاه کنی می‎­بینی امام حسین برای رسیدن به هدفش به غیر از این راهی نداشت. اگر کسی بگوید امام حسین آمد آنجا و دید راه برگشت ندارد و مجبور شد تن به قضا داد و مفتی جانش را داد، خیلی نادان است. آیا حضرت روغن چراغ ریخته را وقف امام زاده کرد؟![4] عزیز من شماها نفهمیدید که او هدفش از قیام و حرکتش چه بود و چه چیز را دیده بود که شمانمی­بینید.

دوران یزید؛ بهترین موقعیّت برای شناساندن بنی‌امیه

نکته دیگری باید بگویم که توجه داشته باشید، اگر امام حسین زمان امیرالمؤمنین(علیه­السلام) یا زمان امام حسن با معاویه در می‎­افتاد، خیال می‎­کنید این بُرد را داشت؟! خیر! چون آن­طور که باید نمی‌توانست اینها را به مردم معرفی کند. باید معاویه به مردم معرفی شود، باید این خاندان بنی امیه معرفی شوند که چه آدمهای فاسدی هستند. بهترین موقعیت آن موقعیت بود. حضرت می‎­خواست پدرش را براندازد، اما در موقعیت پسرش یزید بود که خوب می‎­توانست این قضیه را جا بیاندازد که اینها چه افراد جانی‌ای هستند و اصلاً به اسلام اعتقاد ندارند.
کار حضرت مشکل بود چون باید یک عده نفهم و نادان را آدم می‌کرد که هیچ چیزی را نمی‌فهمیدند. جلسه گذشته گفتم معاویه به امیرالمؤنین پیغام داد که صد هزار نفر شمشیرزن دارم که اگر من شتر نر را بگویم ماده است، قبول می‎­کنند. معاویه صد هزار حیوان داشت که ظاهرشان انسان بد ولی بهره‌ای از فهم و شعور انسانی نداشتند. چگونه می‎­توان صد هزار حیوان را آدم کرد؟ مگر به این زودی می‎شود؟ راهی جز این نبود.
اینها با شمشیر آدم بشو نبودند. امام حسین راهی جز این نداشت که از راه خون وارد شود. صحنه کربلا را هم که می­دانید چه­طور بود. دو سال قبل از کربلا هم امام حسین آن خطبه را خواندند که اگر رسیدم برایتان می‎­خوانم و می‎­گویم از مورخین هم چه کسانی این قضیه را نقل کرده­اند. عجیب این است که خود این راوی که مرد ملّایی هم هست، به‌خاطر این که روشن کند، خطبه را تکه تکه بیان می­کند، ولی اصل بحث را متوجّه نمی‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. وقتی شیطان بخواهد وحی کند، معلوم است چه کسانی را انتخاب می­کند. معاویه از کتّاب وحی شیاطین بوده است؛ نه پیغمبر.
[2]. بحارالأنوار، ج33، ص16
[3]. بحارالأنوار، ج44، ص326
[4]. من جداً از این ناراحت هستم که چرا افرادی که از آنها متوقع نیست این­طور حرف­ها را می
­گویند
 

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 188226

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =