این خیلی خوب است که اسم جشنواره موسیقی بینالمللی است چرا که در میان بیش از 100 گروه مختلف موسیقی و اجراهای مختلف 9 گروه خارجی هم در جشنواره حضور دارند!
خب دیگر این هم یک نوع از جشنواره بینالمللی است دیگر! مهم پاسداشت این نام و گنجاندنش به هر طریق در میان واژگان نام «n امین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر» است. با این حال نگاهی به همین 9 گروهی هم که عنوان «خارجی» یا «بینالمللی» را یدک میکشند خیلی جالب است!
اگر به جدول گروههای خارجی حاضر در جشنواره امسال نگاه کنید میبینید که تنها از کشورهای سوئیس، سوئد، آلمان، روسیه و ارمنستان و سوریه گروههای موسیقی حاضرند که این میشود شش کشور نه 9 تا. ماجرا اینجاست که سه گروه «بازار»، «بازار بلو» و «رونین» که همهشان از سوئیس و سوئد آمدهاند عملا یک گروهاند، صرفا اسامی مختلفی را یدک میکشند! آنقدر تعداد اعضای مشترک در این گروههای کم جمعیت، زیاد و البته شاخص است که نیازی به تحقیق نیست. از سویی دیگر یک پای ثابت این گروهها ایرانیها هستند مثلا خانم آزیتا حمیدی که یکی از همین گروههای «بینالمللی» هم به نام ایشان است!
یک گروه دیگر هم خیلی «بینالمللی» است؛ «تریوی زهی عابدیان» که البته این گروه هم کلا از نامش میزان «بینالمللی» بودنش مشخص است. طبیعتا چنانکه از عنوان گروه برمیآید، این گروه متشکل از سه نفر است که شنیدن اسامیشان جالب است: سرپرست گروه طاها عابدیان است، نوازنده دیگر نیما نراقی و نفر سوم کریستیان شولتز که میبینید خارجی است!
و اما گروههای دیگر! به آن معنی، دیگر گروهی در کار نیست. یکی آقای اشتفان میکوس است از آلمان و یکی دیگر آقای گراف مورژا از روسیه که برای رسیتال پیانو به جشنواره آمدهاند. به اینها آن دو گروه کوچک سوری و ارمنی را هم اضافه کنید. همین و تمام! به این شکل جشنواره بیست و هفتم موسیقی فجر واژه «بینالمللی» را با خود یدک میکشد.
من نمیدانم چه اصرار بیهودهای روی نگاهداشتن واژگان داریم وقتی نمیتوانیم از عهده نگاهداریشان بر بیاییم؟ وقتی موزیسینهای خارجی دعوتشده به جشنواره، تعدادشان به سختی به 15 نفر میرسد با چه قانونی و اصلا به چه دلیلی عنوان «بینالمللی» باید به جشنواره موسیقی سنجاق شود؟ چرا وقتی نمیخواهیم - یا نمیتوانیم - از پس هزینههای نام «بینالمللی» بودن جشنواره بربیاییم، دست از سر این عنوان برنمیداریم تا خیال خودمان و مخاطبان را راحت کرده باشیم؟ همهء این موسیقیدانان «بینالمللی» جشنواره را بگذارید کنار هم از بغلشان یک ارکستر کوچک دانشگاهی هم در نمیآید!
اما مهمتر اینکه دلیل دعوت این گروههای خارجی که کار بیشترشان موسیقی «تجربی» و «مینیمال» و در کل «مدرن» و «پست مدرن» است چیست؟ اشتباه نکنید. اتفاقا من خودم از طرفداران پر و پا قرص این نوع موسیقیها هستم و اگر قرار باشد از میان ژانرها و گونههای مختلف موسیقی فقط به یک نوع آن گوش کنم اتفاقا همین موسیقی مینیمال است اما مسئله اینجاست که ما سالهاست که از مشکلات مختلف نوازندگان سازهای کلاسیکمان که اغلبشان ساز زدن را در همین ایران خودمان آموزش دیدهاند و آموختهاند گفتهایم. اینکه چرا ژوست ساز نمیزنند، چرا تکنیکشان با ویژگیهای فیزیکی ساز زدن و اجرای صحنهای نمیخواند و خیلی چیزهای دیگر. آیا بهتر نبود به جای اینها، گروههای ارزان تجربی یا در کنارشان، گروهها و ارکسترهای کلاسیک را هم میآوردیم تا مخاطبی که سالها آرزوی این را داشته که قطعات آهنگسازان بزرگ دنیا را از ارکسترهای غیر ایرانی هم بشنود حداقل بتواند دلش را به جشنواره «بینالمللی» موسیقی فجر خوش کند. حالا آنوقت اگر در کنار این گروهها و ارکسترها، یکی دو گروه تجربی هم بودند چه بهتر!
طی این سالها - حالا نمیگویم بیست و هفت سال اما همین حدود- یاد نگرفتهایم که برای حرفها و اهداف بلندپروازانه خودمان هم تره خرد کنیم یا در بدترین حالت پای حرفی که میزنیم بایستیم! دلمان خواسته از همان اول بگوئیم «بینالمللی» هستیم، حالا هم باید هم خودمان هم دیگران چوبش را بخوریم!
5858
نظر شما