روزنامه شرق در گفت وگویی با صادق طباطبایی از نزدیکان بنبانگذار انقلاب اسلامی نوشت:

*در زمان حضور امام در نوفل لوشاتو؛ دو، سه هفته قبل از بازگشت ما به ایران، یک تحلیل گزارش‌گونه از (کاگ‌ب) به دست امام رسید. سازمان (کاگ‌ب) تحلیل کرده بود که چرا در این یک‌سال و اندی که قیام مردم ایران وارد این فاز شده، با وجود اقدامات سازمان‌های وابسته به قدرت‌های جهانی و نیز تشکیلات ساواک ایران؛ همچنان سنگر به سنگر موانع را فتح می‌کند؟ تحلیلگران این سازمان اطلاعاتی به این نتیجه رسیده بودند که این پیروزی معلول تفکر کلیدی آیت‌الله خمینی در سال 42 بر مبنای «وحدت حوزه و دانشگاه» است. به این معنا که مجموعه نیروهای روشنفکر تکنوکرات مسلمان غیرروحانی در امام‌خمینی این پتانسیل را دیدند که امیال آزادی‌خواهانه و استقلال‌طلبانه سیاسی‌شان می‌تواند توسط ایشان برآورده شود. به اضافه اینکه ایشان به عنوان یک مرجع بلندمرتبه مذهبی، قدرت بسیج توده‌ها را دارد، از آن‌طرف نیروهای روحانی دینی نیز برای اولین‌بار در فضای تکنوکرات‌ها با نیروهایی مواجه شدند که علاوه بر دغدغه‌های روشنفکری دارای انگیزه‌های دینی نیز هستند؛ بنابراین خیلی راحت این دو جریان دست به دست هم دادند.
*از آن گزارش (کا‌گ‌ب) می‌شد پیش‌بینی کرد که وقتی به بعد از انقلاب می‌رسیم و می‌بینیم که همان جریان قدرت و همان نیروهای متحد، سازماندهی مردمی را در دست دارد و آن نیروهای غیرروحانی، بدنه اجرایی کشور را تشکیل داده‌اند؛ این روند خلاف مصالح دو ابرقدرت شرق و غرب خواهد بود و بنابراین بدیهی بود که با خیل گوناگون و با اتخاذ شگردهای مختلف با آن به عداوت برخیزند. بعد از انقلاب یکی از برنامه‌های قدرت‌های خارجی بنا بر تحلیل (کاگ‌ب) و نیز طرح آقای میتران جدا کردن این نیروها بود. برنامه حزب‌توده هم دقیقا اجرای همین خط بود. حزب توده بعد از پیروزی انقلاب اعلام فعالیت علنی در چارچوب قانون می‌کند و می‌گوید درست است که ما از نظر مبانی با شما مخالفیم، اما این انقلاب را ضدامپریالیستی می‌دانیم و به هر قیمتی سعی می‌کنیم از آن دفاع کنیم و هر جا هم که عناصر ضدانقلاب خواستند به آن ضربه بزنند، ما اطلاعات آنها را در اختیار شما قرار می‌دهیم. با این شگرد خودشان را به سران نزدیک می‌کنند و با ایجاد و خلق حوادثی موجب جلب اعتماد آنها به خود می‌شوند.
*در جلد سوم خاطرات آقای ری‌شهری می‌بینید وقتی که اوایل سال 1362 یا اواخر 61 با یورش سپاه در دو نوبت عوامل و اعضای حزب توده بازداشت شدند، عوامل نفوذی‌شان در دادگاه انقلاب، در دادگاه انقلاب ارتش، حزب جمهوری اسلامی، شورای‌عالی دفاع، در فرماندهی نیروهای مسلح و... شناسایی شدند. مثلا ناخدا افضلی فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی، ارتشی که در حال جنگ با عراق بود به آقای کیانوری پیغام می‌دهد که آن طرف مرز افغانستان بروید و جهت و فرکانس آنتن‌هایتان را عوض کنید، زیرا ما در اینجا به راحتی شما را استراق‌سمع می‌کنیم. بعدا معلوم می‌شود که او و بعضی از افرادی که سال 62-61 دستگیر شدند، تمام از عوامل سازمان کا‌گ‌ب بودند.
*این مجموعه جریانات توانستند اعتماد بین روحانیون و روشنفکران را از بین ببرند. شما می‌بینید که یک هفته بعد از پیروزی انقلاب؛ حزب جمهوری اسلامی توسط آقایان بهشتی، خامنه‌ای، رفسنجانی، موسوی‌اردبیلی و باهنر که از برجسته‌ترین چهره‌های نزدیک به امام بودند؛ تاسیس می‌شود. اسم حزب؛ جمهوری اسلامی است که در اذهان مردم، حزب متعلق به امام تلقی می‌شود. کم نبودند افرادی که می‌گفتند اگر عضو این حزب باشی آینده‌ات تامین است. لذا در سراسر کشور بسیاری برای عضویت در حزب هجوم آوردند. شما می‌دانید که امام در آغاز مخالف تشکیل حزب جمهوری اسلامی بودند. آقای هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات خود نقل می‌کند که وقتی حزب تاسیس شد؛ به‌زودی حتی در دهات هم شعبات آن دایر شد. همین واقعیت است که بهترین پایگاه برای نفوذ و عملیات تخریبی سازمان مخفی حزب توده می‌شود. مثلا می‌شنویم که در یک ده، افراد حزب توده می‌روند و شایع می‌کنند؛ این بخشدار تا دیروز اهل مجلس شراب بوده؛ ما او را می‌شناسیم یا مثلا فلان فرماندار زنش بی‌حجاب بوده یا فلان استاندار با شاه عکس دارد. از این نوع کارها در سراسر کشور انجام می‌دهند. لذا شما می‌بینید یک مرتبه یک موج در عرض دو، سه ماه علیه دولت موقت و علیه بدنه اجرایی کشور به وجود می‌آورند و این طرف هم آدم‌های مستقل صاحب فکر و اندیشه و بدون خصلت تملق و چاپلوسی به بیان مواضع‌ و نظرات‌شان می‌پردازند؛ به طوری که کمتر از یکی، دو سال خیلی راحت یک شکاف عمیقی بین روحانیت و روشنفکران مذهبی ایجاد می‌شود.
*[در پاسخ به این پرسش که به نظر شما دلیل برخی از شیوه‌های رفتاری امام خمینی (ره) با مخالفان چیست؟]باید ببینیم چه ذهنیتی ایجاد می‌کنند برای شما که مبتنی بر آن ذهنیت چنین تصمیم‌هایی می‌گیرید که منجر به جدایی می‌شود. بارزترین زمانش را شروع جنگ می‌دانم. اولا من اعتقاد دارم که اگر این شکاف ایجاد نشده بود و دولت موقت ادامه پیدا کرده بود جنگی اتفاق نمی‌افتاد و مساله گروگان‌ها به فرم دیگری حل می‌شد؛ البته با سیاست خارجی که دولت موقت داشت و آشنایی به شگردهایی که شرق و غرب در برخورد با انقلاب اسلامی در نظر داشتند و بهانه دست دشمن ندادن و جلب اعتماد سازمان‌های بین‌المللی را کردن و...؛ مساله اینجاست که این عوامل کا‌گ‌ب که در داخل کشور هستند در خارج از ایران هم عمل می‌کنند. مثلا تمام شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس را می‌ترساندند که ایران با یک حرکت غافلگیرانه نظامی در یک صبح تا ظهر کشور شماها را فتح می‌کند...؛ ایران می‌خواهد انقلابش را صادر کند و در کشورهای دیگر پایگاه درست کند. در همان ماه‌های سوم و چهارم انقلاب به محض اینکه مساله بحرین پیش آمد یکی از روحانیون سرشناس در قم اظهاراتی کرده بود و فکر می‌کرد به وسیله شیعیان بحرین می‌تواند انقلاب کند و بحرین را به ایران برگرداند. اظهارات ایشان در منطقه جنجالی ایجاد کرده بود. من از طرف امام و رییس دولت به کویت و بحرین رفتم و با امیر بحرین صحبت کردم که این حرف‌ها اصلا حرف ما نیست و چنین قصد و نیتی نداریم. او اصلا نمی‌خواست باور کند و مرتب می‌گفت پس این مانورهای نیروی دریایی شما در دریا چیست. به ایشان گفتم که نیروی نظامی هر کشوری هر از چندی جهت سنجش آمادگی و ارزیابی توان رزمی و نیز تمرین‌های لازم مانورهایی برگزار می‌کند. ما تجهیزات نیروی دریایی‌مان را که نمی‌توانیم ببریم در کوه‌های البرز مانور بدهیم. منظورم این است که مبتنی بر سیاست خارجی‌مان سعی می‌کردیم که چنین فکری بین همسایه‌ها به وجود نیاید. من معتقدم با همین سیاست خارجی و دیپلماسی فعال و همه‌جانبه‌نگر، می‌توانستیم مانع خیره‌سری‌ها و انگیزه‌های کشورگشایی و افزون‌طلبی‌ها و شیطنت‌های صدام شویم.
/29217

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 217798

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =