الناز محمدی: دستی سوزانده میشود، پایی کبود میشود، گوشی سیلی میخورد و کر میشود، روحی آزرده میشود. . . تیتر روزنامهها برای امروز هم حاضر است: کودکی توسط پدرش کشته شد، کودکی سوزانده شد، کودکی مورد سوءاستفاده جنسی پدرش قرار گرفت، کودکی دست و پایش کبوداست، زندگیاش کبود است و زبانی که ندارد برای شکایت، قانونی ندارد برای حمایت و این میان روزهای کبود زندگی اوست که خیلی وقتها بوی مرگ میدهد.
سوژه گزارش تکراری است، دیگر خیلی وقت است که خبر آزار کودکان توسط والدینشان یه یکی از خبرهای تکراری تبدیل شده است، خبرهایی که از دوسه سال پیش تاکنون، عاملشان هم عوض شده، حالا دیگر برخی مددکاران و کارمندان محلهای نگهداری کودکان بیسرپرست هم به آزارگران کودکان اضافه شدهاند وشنیدن خبرهایی از این دست هم دیگر چندان تعجبی برنمی انگیزد. خبرهایی که حالا به یکی از روتینترین خبرهایی تبدیل شده است که انگار داد سخن سردادن از آنها نه تنها تکراری است که بیفایده است و این وسط امید است و امید که فعالان حقوق کودک را پایدار کرده به ماندن در راهی که بر گزیدهاند.
دختری هفت ساله به نام عارفه از نخستین قربانیهای کودک آزاری در سال جاری بود که پروندهای برای رسیدگی به وضعیتش در دادسرای تهران گشوده شده است. آزار و شکنجههای این دختر خردسال سومین روز سال جاری آشکار و عارفه برای مداوا و بهبود شرایط جسمی و روحیاش به یک بنیاد در شمال تهران سپرده شد. مسئولان بنیاد با مشاهده وضعیت بغرنج عارفه مداوای او را شروع کردند و از سویی محمد مصطفایی وکیل دادگستری با تنظیم شکایتی آن را به معاون دادستان تهران مستقر در دادسرای ناحیه یک تقدیم کرد و معاون دادستان به دلیل اهمیت موضوع بلافاصله از بازپرس شعبه هفتم خواست به تحقیق در این باره بپردازد و متهمان این کودک آزاری دلخراش را شناسایی کند؛ این یکی از کودک آزاریهایی است که هرروزه در ایران اتفاق میافتد و آب هم از آب تکان نمیخورد.
هرچند سعی میشود هنگام سخن گفتن از مشکلات کودکان ایرانی فقط درباره موضوعهایی سخن گفته شود که مربوط به آمارهای روبه افزایش فقر و تعداد کودکان کار است ولی کودک آزاری از وقایعی است که هرچند پنهان، سهم زیادی از مشکلات مربوط به کودکان را به خود اختصاص داده و برخلاف مسئولان رسمی، این انجمنهای غیردولتی فعال درحوزه کودکان هستند که سعی میکنند با اعلام آمارهای جدید در مورد کودک آزاری، سهمی در اطلاعرسانی دراین مورد را به خود اختصاص دهند.
بر اساس گزارش خرداد و تیر ماه سال جاری، انجمن حمایت از حقوق کودکان نشان میدهد طی این دو ماه حدود 68 مورد «کودک آزاری» به دفتر انجمن اطلاع داده شده است که 53 درصد آزاردیدگان دختران و 47 درصد نیز پسر بودهاند.
بر اساس اعلام انجمن حمایت از حقوق کودکان 35 درصد آزارها در این مدت عاطفی، 25 درصد غفلت، 21 درصد جسمی، هشت درصد بهرهکشی، هشت درصد آموزشی و سه درصد جنسی بوده است که البته باید افزود که نوع آزارهای وارده معمولاً همپوشی دارند و یک یا چند نوع آزار توأمان صورت گرفته است.
پدران با 54 درصد و مسئولان بهزیستی و بستگان با یک درصد بیشترین و کمترین افراد آزاردهنده بستگان از نظر ارجاع کودکان آزاردیده جلوتر از مادران بودند. بر پایه این گزارش، 54 درصد آزارها توسط پدران، 27 درصد مادران، هشت درصد نامادری، یک درصد مسئولان بهزیستی، دو درصد ناپدری، هفت درصد دوستان و یک درصد توسط بستگان صورت گرفته است.
به گزارش مرکز آمار ایران بیش از 2 میلیون و 500 هزار کودک کار و خیابان در کشور وجود دارد که در معرض جدی کودکآزاری جسمی و جنسی قرار دارند. حدود 500 پرونده کودکآزاری حاد که در قوه قضائیه در حال بررسی است فقط بخش کوچکی از ماجرا را منعکس میکند. نتایج تماس با تلفن اورژانس 123 نشانگر بیش از 6 هزار مورد حاد آزارکودکان در سال است.
کودک آزاری چیست؟
جامعه شناسان وفعلاًن حقوق کودک به چند دسته کودک آزاری معتقد هستند؛ کودک آزاری جسمی که شامل ضرب و جرح، سوزاندن و شلاق زدن و هرگونه خشونت فیزیکی میشود و کودک آزاری جنسی که شامل سوءاستفاده جنسی از کودکان، پورنوگرافی و مسائلی از این دست است. کودک آزاری عاطفی یا روانی که شامل تحقیر، تمسخر، سرزنش و مقایسه و تبعیض بین کودکان است و بالاخره کودک آزاری ناشی از غفلت یا مسامحه که نادیده گرفتن نیازهای کودکان است و متأسفانه بسیاری از والدین نسبت به آن بیاطلاع هستند.
علاوه براین، در تقسیمبندی دیگری ۲ نوع کودک آزاری داریم که سیاسی و اقتصادی است منظور از کودک آزاری سیاسی، استفاده از کودکان در مسائلی نظیر جاسوسی و ازدواجهای سیاسی و کودک آزاری اقتصادی استثمار کودکان و سوءاستفاده از نیروی کار آنها بیش از حد توان و ظرفیت آنها و مغایر با قوانین. بنابر نظر این کارشناسان در خانوادههای پرتنش، نابهسامان، پرجمعیت، درگیر با مواد مخدر، موارد کودک آزاری بیشتر دیده میشود و عوامل آن گاه به کودک، خانواده و جامعه برمیگردد. در جامعه اجرا نشدن قوانین موجود، خلاءهای قانونی و فراگیرنشدن آموزش مهارتهای زندگی و فرزندپروری به پدیده کودک آزاری دامن میزند.
طبق آمارهای منتشره، آزار عاطفی از شایعترین موارد آزاررسانی به کودکان است و موارد تحقیر کودکان در بسیاری از خانوادهها شایع است؛ به طوری که از نظر فعالان حقوق کودک، گفتن کلماتی نظیر بیشعور، احمق به کودکان نوعی آزار عاطفی است و از مصادیق سوء رفتار است. از سوی دیگرسازمان بهداشت جهانی تأکید میکند که آموزش به کودکان برای محافظت از خودشان و شناخت نسبت به حقوق اجتماعی آنها در مبارزه با این پدیده، اهمیت بسزایی دارد. کودکان باید بدانند هیچکس حتی والدین حق ندارند آنها را تحت خشونت فیزیکی قرار دهند. همچنین اختلالات تغذیهای میتواند ناشی از کودک آزاری باشد و کمبود وزن یکی از مهمترین نشانههای آن است. نادیده گرفتن کودک نیز میتواند اختلالات هیجانی برای او به دنبال داشته باشد و بیتوجهی، مورد غفلت واقع شدن و تحقیرشدن میتواند زمینه ساز بروز این اختلال باشد بنابراین کودک آزاری تمام ابعاد جسمی و روانی کودک را تهدید میکند.
کار کودکان، مصداقی از آزار
هرچند آمارهایی که هر از چند گاه از سوی سازمانها و انجمنهای مربوط به کودکان در مورد به کار گماشتن آنان در خیابانها و آزار و اذیت ارائه میشود، به روز نیست و گاهی اوقات یافتن آمار دقیق چنین مسائلی به دلیل وجود کار در منزل و کارگاههای مخفی زیرزمینی در ایران مشکل به نظر میرسد، ولی بیشتر فعالان حقوق کودکان بر این مسئله توافق دارند که در حال حاضر حدود یک میلیون و 800 هزار کودک کار در کشور وجود دارد که باید هرچه سریعتر نسبت به کاهش این رقم و رساندن کودکان به حق و حقوق شان اقدامات لازم انجام گیرد.
این در حالی است که با توجه به اینکه در پیمان نامه حقوق کودکان، به کارگیری کودکان در مشاغل سخت و همچنین استثمار آنان ممنوع است، این پیمان نامه همه سازمانها و ارگانهای دولتی و غیردولتی را ملزم به رعایت حقوق کودکان، به ویژه کودکان آسیب دیده مانند کودکان کار و خیابان کرده است. اما تقریباً در تمامی جوامع حقوق کودکان که نباید به چرخه کار و بهرهکشی وارد شوند، نادیده گرفته میشود. فقر کودکان و اثراتی که نابرابری اجتماعی بر این مسئله میگذارد از جمله مسائلی است که این روزها کارشناسان مختلف با انجام پژوهشهای گوناگون به آن میپردازند.
فاطمه قاسم زاده، روانشناس و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان، در این رابطه به «خبر» میگوید: «در برخی موارد ریشه نابرابری را در فقر میدانند، اما باید گفت ویژگیهایی که فقر و نابرابری دارد تأثیرهای زیانباری بر کودکان و جامعه میگذارد و وظیفه ما مبارزه با فقر و از بین بردن ساختارهایی است که فقر را تولید و بازتولید میکنند.» قاسمزاده در ادامه میگوید: «طبق تحقیقی که سازمان بهداشت جهانی انجام داده است، فقر و بیعدالتی تأثیرهای زیانباری بر سلامت افراد میگذارد و باعث مرگ زودرس افراد میشود، به طوری که براساس آمار، احتمال مرگ زنان بارداری که در شرایط فقر وجود ندارند، یک در 17 هزار و 400 نفر است. در حالی که این آمار در مورد زنان بارداری که فقیر هستند یک در هشت نفر است. آمارها نشان میدهد بین فقر و بیعدالتی با زنده بودن افراد و نه حتی سلامتی آنان رابطه مستقیمی وجود دارد.»
دکتر رزا قراچورلو، وکیل و فعال حقوق کودک نیز با بیان اینکه بین فقر و خشونت در کودکان رابطه مستقیمی وجود دارد، میگوید: «فقر عامل بسیاری از ناهنجاریها مانند تجاوز است، هنگامی که کودک حق شکایت از فردی که به او تجاوز کرده را ندارد و تنها ولی یا قیم او میتواند اعتراض کند، چطور میتوانیم توقع داشته باشیم مشکلات دیگری برای او به وجود نیاید، چرا که در برخی از شرایط هم، ولی یا قیم کودکان هستند که به آنها تجاوز میکنند.»
کودکان قانون ندارند
هرچند ازسال 1372 که ایران به پیمان نامه حقوق کودک پیوست جرم انگاری کودک آزاری بسیار مطرح شده است و مسئولان بهزیستی با تصور این که با قانون مشکل و معضل کودک آزاری رفع میشود به ارائه طرحی که به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان نامگذاری شد پرداختند، ولی همچنان مشکلات زیادی در مورد قوانین حامی کودکان وجود دارد. این طرح به پیشنهاد انجمن حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در کمیسیون حقوقی مجلس مطرح شد و از آذر 1380 تا آذر 1381 بین مجلس و شورای نگهبان در حال ارسال و بازگشت بود.
سرانجام از طرح ارائه شده 14 ماده باقی ماند که به دلیل اصرار شورای نگهبان همین 14 ماده نیز به 9 ماده تقلیل یافت و به تأیید رسید. این قانون که حتی در آن قانونگذار حاضر نشد از کودک آزاری به عنوان جرم یاد کند و در متن ماده از عملی ممنوع یاد کرده است در هیچ یک از محاکم ما شناخته شده و قابل استفاده نبوده است. اگر ماجرایی بوده باز هم با استناد به مفاد مربوط به دیه، قصاص و. . . در قانون مجازات اسلامی رسیدگی و برای آن رأی صادر شده است؛ به عنوان مثال تا به حال مجازات ناپدری یا نامادری کودک آزار بر اساس یکی از مفاد قانون 9 مادهای یاد شده تعیین نشده است
به رغم این که قانون حمایت از کودکان و نوجوانان سعی در حمایت از کودکان دارد اما هنوز نتوانسته سن کودک را در قوانین به روشنی تعیین کند زیرا طبق این قانون کلیه افراد زیر 18 سال به عنوان کودک محسوب میشوند اما سن کودکی کماکان طبق قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی 9 سال و 15 سال برای دختران و پسران است. طبق ماده 7 این قانون، اقدامات تربیتی که در چارچوب ماده 59 قانون مجازات اسلامی و ماده 1179 قانون مدنی صورت میگیرد، از شمول این قانون خارج است؛ طبق این ماده در صورتی که پدر و مادری فرزند خود را در حد متعارف تنبیه کنند، کودک آزاری محسوب نشده و مورد مجازات قرار نمیگیرند. این در حالی است که حادترین شکل کودک آزاری که منجر به فوت شده، توسط پدر صورت گرفته و طبق ماده 220 قانون مجازات اسلامی، پدر از قصاص معاف است.
بر طبق ماده 4 قانون جمایت از کودکان و نوجوانان، هرگونه صدمه و اذیت و آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان و نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی و ممانعت از تحصیل آنان ممنوع و مرتکب به سه ماه و یک روز تا شش ماه حبس و تا ده میلیون (000/000/10) ریال جزای نقدی محکوم میگردد.
اما ایراد دیگری که از نظر حقوقدانان براین قانون وجود دارد این است که این قانون ماده 5 است که طبق آن کودک آزاری جزو جرایم عمومی به شمار میآید اما این عمومی بودن نیاز به شاکی خصوصی دارد؛ تا قبل از تصویب این قانون فقط پدر میتوانست بر ضد کودک آزاری اقدام کند اما با تصویب این قانون هر کس میتواند اعلام جرم کند؛ البته مشروط براین که مدعی العموم پیگیری کند؛ بنابراین NGOها به علت این که کودک آزاری جرم عمومی به حساب میآید فقط میتوانند مواردی را پیگیری کنند که شاکی خصوصی دارند؛ بنابراین اگر فرزندی مورد آزار قرار گیرد و از طرف بستگان مورد پیگیری قرار نگیرد و مدعی العموم قصد پیگیری نداشته باشد دیگر قابل پیگیری نیست.
نظر شما