انتخابات کنونی امریکا که روزهای پایانی آن پیش روست، از ابعاد مختلف با اسلاف خود حتی آنچه که در سال 2008 رخ داد، تفاوت دارد؛ تفاوت در ابعادی نظیر هزینههای انتخاباتی، نقش مؤلفه جاذبیت شخصیتی نامزدها، نقش موضوعهای اقتصادی خاصه از بعد میزان اشتغالزائی، سهم اقلیتهای قومی و جنسیتی به ویژه زنان و ......
اما در این میان، شکاف ایدئولوژیکی که بین دو حزب رقیب بروز کرده و چتر خود را بر گستره انتخابات افکنده، از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع، به نظر میرسد که مسیر تعاملات حزبی در این کشور در آستانه نوعی دگرگونی ایدئولوژیک قرار داشته و بر جریان آتی نظام حزبی آن تأثیرگذار خواهد بود.
به طور منطقی، این نوع تفاوت، در جهتگیری خارجی دولت مزبور نیز تأثیرگذار خواهد بود. در صورت پیروزی اوباما (که به شدت محتمل میباشد) فضای حاکم بر سیاست خارجی امریکا با آمیزههای عقلانی بیشتری همراه بوده و بر این مبنا، از ظرفیت روشنفکرانه بالاتری برخوردار خواهد شد؛ که همین ویژگی امکان چانهزنی دیگر دولتها با آن را افزایش خواهد داد.
اما در مقابل، راهیابی رامنی به کاخ سفید، موج دیگری از «بوشگرائی» را متصور ساخته و حداقل در سالهای اولیه قدرتیابی وی، افراط گرایی نظامیگرا از وزن خاصی در الگوی تصمیمسازی خارجی این دولت برخوردار خوهد شد. به طور منطقی، هر یک از وضعیتهای یاد شده، دستور کار خاصی را نیز در برابر دیپلماسی ایرانی پبش کشیده و تصمیمسازان این عرصه را با ملاحظههای مهمی روبرو خواهد ساخت.
نظر شما