انتخابات ریاست جمهوری 92 نه فقط به این دلیل که بازهم نتیجه ای برخلاف همه پیش بینیها را رقم زد بلکه از آن حیث که تاثیری مستقیم بر ساختار گروهبندیها در نظام جمهوری اسلامی گذاشت، حائز اهمیت است و دیگر بار این سئوال را در ذهن تحلیلگران به وجود میآورد که آیا میتوان این انتخابات را تیر خلاصی بر پیکره تبیین دوقطبی صفآراییهای جناحی ایران دانست؟

مصطفی انتظاری هروی: برای بررسی جناحبندیها در تاریخ انقلاب اسلامی که هنوز به شکل و شمایل تکامل یافته نظام حزبی تبدیل نشده است، باید به سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی بازگشت. همان دوره ای که اگرچه سه ضلعی لیبرالها، جریان چپ و مذهبیون به عنوان جریانات پیروز انقلاب به رقابت بر سر شکل دادن به نظام جدید سیاسی مشغول بودند اما خیلی زود این مثلث که البته در درون خود انشعابهای بسیاری داشت به دوقطبی انقلابی/ضدانقلابی تبدیل شد تا به این ترتیب جریان ضدانقلاب هم سلطنت طلبان خواهان بازگشت رژیم پهلوی را در بر گیرد و هم گروههای مخالف سلطنت از راستگرایان نهضت آزادی گرفته تا چپگرایان مجاهدین خلق را.
در واقع ایجاد دوقطبی انقلابی/ضدانقلابی اگرچه توانست در دوران دفاع مقدس که اتحاد و انسجام داخلی ضرورتی انکارناپذیر بود منجر به حذف گروههای معاند شود و به حذف بخش عمدهای از اپوزسیون منجر گردد، اما به دلیل وجود اختلافات گسترده در درون هریک از این دوقطب، نتوانست به عنوان یک مدل قابل اتکا در سپهر سیاسی کشور ایفای نقش کرده و ثباتی مفهومی را در درک صفآراییهای سیاسی حاصل کند.
یت/یون، چپ گرایی و راستگرایی در دل جناح مذهبی
با حذف گروههای ضدانقلابی از فرآیند نقش آفرینی سیاسی در کشور به دلیل رادیکالیزه شدن فعالیتهایشان، در دهه 60 از دل جریان مذهبی پیروز رقابتهای سالهای نخست انقلاب باز هم دوتایی دیگری سر بیرون آورد که مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز بخشی از این دو جناح را رهبری میکردند و به طور خلاصه گاه به «یت»ی و «یون»ی نامیده میشدند. نگاهی به ترکیب چهرههای سیاسی که هریک از این دو جناح را میساختند نشان از تفاوتدیدگاههای بسیار در هر دو جریان داشت، با این حال باز هم ضروریات زمان و اختلافهای نخبگان سیاسی باعث شد تا شکافهای کوچکتر سیاسی قدرت بروز نیافته و یک دوقطبی دیگر، نمادی شود برای تعریف و تشریح گروهبندی های سیاسی در داخل نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران.
همین ماهیت چندگانه هر یک از جناحهای سیاسی در آن مقطع زمانی باعث شد تا برخلاف نام چپ و راست که هریک از این جریانات یدک میکشیدند، هیچگاه نه جناح چپ مذهبی به معنای دقیق کلمه از سیاستهای چپگرایانه دفاع کند و نه جریان راست، به مفهوم غربی کلمه راستگرا باشد، هرچند که میشد رگههایی از چپگرایی و راستگرایی را در هر یک از این دو جریان دید.
اصلاح طلب/محافظه کار، پوشش دوقطبی دیگری بر تکثر سیاسی ایران
با وجود آنکه هنوز هم چپ و راست، عمومیترین تعریف برای درک صفآراییهای سیاسی در ایران به شمار میرود، اما به دلیل وجود دیدگاه های ناهمخوان در هریک از اردوگاههای سیاسی یادشده، این تعریف نیز خیلی زود دستخوش تحول معنایی شد و چپهای اسلامی با چرخشی بهسوی راستگرایی لااقل در حوزههای اقتصادی، نام اصلاحطلب بر خود نهادند و رقبای خود را که اکنون رگه هایی پررنگ از چپگرایی داشتند را محافظه کار نامیدند. عنوانی که البته هیچگاه راستگرایان سابق آن را برنتابیدند و نهایتا با عنوان «اصولگرایی»، تعویضش کردند تا دوگانه اطلاح طلب/اصولگرا در دهه80، جایگزین چپ/راست دهه 60 شود.
مهمترین مقطع برای سنجش اصالت این دوقطبی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نهم بود. همان انتخاباتی که در آن نه اصلاحطلبان توانستند با یک کاندیدای واحد در عرصه حضور یابند و نه اصولگرایان. هرچند درباره چرایی این تکثر نامزدها دلایل بسیاری مطرح شده، اما بیتردید مبنای بسیاری از این تحلیلها به یک گزاره بازمیگردد: مدل دوقطبی برای توضیح صف آراییهای سیاسی در ایران مناسب نیست.
انتخابات92، همه بودند، حتی اگر برخی نبودند
حالا سی و پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتخابات ریاست جمهوری 92 فرصتی دوباره بود برای درک پیچیدگیهای سیاسی در کشور. انتخاباتی که از خاکستر درگیریهای چهار سال قبل خود بیرون آمد تا نشان دهد که ایرانیان هنوز میخواهند از طریق صندوقهای رأی حرف بزنند.
در این انتخابات چند دستگیهای سیاسی بهخوبی آشکار شد و حتی دعوتکنندگان به قهر سیاسی هم توانستند وزن خود را محک زنند. در جریان مبارزات انتخاباتی، رادیکالهای اصلاحطلب علم سبز خود را بلند کرده و شعار تحریم انتخابات سردادند. هواداران دولت اصولگرا هم بهارانههای سیاسی سرودند و اما پاییز اقبال خود را به تماشا نشستند، میانهروترهای اصلاحطلب در فرجام مجبور به خالی کردن میدان شدند و اصولگرایان سنتی هم حتی با حضور نامزدهایی عملگرا در میدان، نتوانستند رأی بالایی کسب کنند. شکافهای اصولگرایانه اینبار تنها به سه گانه دولتی، میانهرو و سنتی قابل تقلیل نبود و بهنظر می رسید که هیچیک از گرایشهای اصولگرایانه که از بد روزگار شاید همه به یک نام خوانده میشدند، حاضر به مصالحه نیستند و نبود رقیبی قدرتمند، گسستهای سیاسیشان را چنان آشکار کرد که در فرجام نامزدی پیروز شود که اکنون هم اصلاحطلبان از پیروزی او خشنودند و هم اصولگرایان.
«اعتدال» یا «تردید»؛ زایش خط میانه
حسن روحانی بیشک یک اصلاحطلب در چارچوب گفتمان رادیکالهای این جریان نیست که اگر بود، اپوزسیون سبز خارج نشین انتخاباتی که او در آن حضور داشت را نامشروع نمیخواندند و رأی به تحریم نمیدادند. او اصولگرایی به معنای تندروانهاش هم نیست چون هواداران نامزدی که خود را کاندیدای خط مقاومت میدانست، از جریان حامی رقیب پیروز به عنوان «جریان تردید» یاد می کرد. بنابراین بدیهی است که در چارچوب نظام دوقطبی حزبی-جناحی در ایران نمیتوان حسن روحانی را توصیف کرد، هرچند شاید در نظام خودساخته دهه 70 یعنی اصلاح طلب/محافظهکار، امکان درک دولت تدبیر و امید بهتر فراهم باشد.
بنابراین به نظر می رسد آرای بالای حسن روحانی در انتخابات 92 فرصتی باشد برای زایش خط سومی در مدلهای دوقطبی حزبی در ایران. خط میانه یا خط اعتدال که هم قدرت ائتلاف با اصلاح طلبان را دارد، هم توان چانهزنی با اصولگرایان را. اگرچه نمیتوان شکل گیری این جریان را محدود به انتخابات بیست و چهارم خرداد کرد و قدمتش را به همین چند هفته معطوف به انتخابات فروکاهید، اما بهنظر میرسد که این انتخابات فرصتی بود برای آنکه تبیین دوقطبی جناحبندیهای سیاسی در کشور برای همیشه پایان یافته و قطبهای جدیدی که فعلا میتوان از آنها به عنوان جبهه اعتدال -با علم به تفاوت آرای بسیار زیاد در میان هواداران آن - نام برد، فرصت بروز و ظهور پیدا کنند.
جریان اعتدال که معلوم نیست مخالفانش از دو سوی سپهر سیاسی ایران میخواهند همچنان خط تردید بخوانندش یا خیر - خطی که هم هواداران جنبش سبز به دلیل تردید انداختن در تقلب انتخابات آن را متهم به تردیدآفرینی و عدم صداقت میکنند و هم رادیکالهای اصولگرا آن را تجدیدنظرطلب در محور مقاومت میدانند - هرچند اکنون یک جریان واحد است که از جریانات مختلف سیاسی یارگیری میکند، اما بستری است برای شکلدهی به قطبهای جدید سیاسی که اگرچه ممکن است به لحاظ مبنایی اطلاحطلب یا اصولگرا باشند، اما بیشک از نظر روشی، محافظهکار و میانهرو محسوب میشوند و همین تغییر مبنای قطببندیها از ایدئولوژی به کارکردها و رفتارهای سیاسی، مهمترین دستاورد انتخابات 92 و پیام نامزد پیروز آن است.
جبهه بین العلیین!
زمانی، اصلاحطلبان را بینالعباسین میخواندند، چراکه یکسوی آن عباس امیرانتظام بود و سوی دیگرش عباس عبدی. اولی نماد لیبرالهای اولین سال پیروزی انقلاب و دومی نماینده دانشجویانی که با تسخیر لانه جاسوسی باعث سقوط دولت همان لیبرالها شدند. همین تمثیل، نشان دهنده تضادهای آشکار در جبهه اصلاحات بود که در فرجام به فقدان رهبری واحد در جریان اعتراضهای پس از انتخابات 88 انجامید.
حالا همین گسست سیاسی در جریان پیروز انتخابات 92 هم دیده میشود. جریانی که شاید بعدها اعلام شود، نامزد منتخب آن هم به سان پیروز دوم خرداد 76 برای پیروزی به میدان نیامده بود. در این جریان نیز از علی مطهری تا علی عسگری و از علی جنتی تا علی ربیعی حضور دارند. ملغمهای از نخبگان سیاسی با گرایشهای متفاوت که نرمش رفتاری و میانهروی روشی، آنان را فعلا در کنار هم قرار داده است. حسن روحانی خود، آگاه از این تعارضات، تلاش دارد تا با نام «فراجناحی» بر گسستها سرپوش گذارد و هرچند میگوید که به «دولت ائتلافی» برای توصیف کابینه یازدهم قائل نیست، اما خود نیز بهخوبی میداند که ماهعسل این نخبگان زیر پرچم اعتدال چندان طولانی نخواهد بود، مگر دولت او بتواند با دوگانهسازیهای تئوریک در عرصه سیاست ایران وداع کرده و فرصت برای چندقطبی شدن جناحبندیها فراهم آید و تنها شاید آنگاه دیگر کسی از متواریالاضلاع شدن مثلثهای اصولگرایی و طعنههای گزنده اصلاحطلبان به یکدیگر شگفتزده نشود و نسل آینده چندان متعجب نباشد که چرا سال 84 اصلاحطلبان تنها به دلیل تکثر نامزدها بازی را به حریف اصولگرا واگذار کردند و چرا نامزد پیروز اصولگرا هیچگاه خود را وابسته به اردوگاه اصولگرایی ندانست و در فرجام، تکرار اشتباه اصلاح طلبان، هشت سال بعد اصولگرایان را زمینگیر کرد.
واقعیت آن است که جامعه ایرانی متکثر است و نخبگان سیاسی که این جامعه را نمایندگی می کنند نیز تکثری بسیار دارند. بنابراین دوقطبی پنداشتن نظام حزبی در ایران و شباهت سازی آن با دوگانه دموکرات/جمهوریخواه در ایالات متحده اشتباهی است که قدرت پیش بینی پذیری را از رفتار بزرگان سیاسی کشور و کنش های بدنه اجتماعی قطبهای مختلف سلب می کند. انتخابات ریاست جمهوری92 بار دیگر نشان داد که توصیف دوگانه از صف آراییهای جناحی راهگشا نیست و اندک اندک باید به فکر تبیین مدلهایی تازه تر بود تا شاید از دل تحلیلهای جدید، بهتر بتوان کلاف سردرگم آشفته بازار سیاسی کشور را سامانی دیگر داد.

/2727

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 300943

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۵:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۷
    2 2
    خیلی چیزا رو برای درست نشون دادن تحلیلتون عوض کردید! سبزها حمایت نکردن؟!
  • بی نام IR ۱۶:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۷
    1 2
    پس من چی؟
  • بی نام IR ۱۶:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۷
    2 0
    بحث پيروزي گروه خاصي نيست.مهم نه بزرگ مردم به شرايط فعليعه.ما اين ها رو نمي خواهيم
  • یاسین A1 ۱۷:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۷
    0 0
    دوگانه مکتبی و دنیا دولتی از ابتدای انقلاب تا کنون بوده و ادامه دارد و حقیقتی محسوس است و سایر تقسیم بندی ها اعتباری اند. این تقسیم بندی نیروهای سیاسی در کتاب انقلاب اسلامی و سازماندهی اجتماعی استاد جلال الدین فارسی تبیین شده است.
  • بی نام IR ۰۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۸
    0 3
    ببخشید در انتخابات 92 هواداران دولت احمدی نژاد نبودند نگویید همه بودند شما در غیاب احمدی نژادی ها بردید این مدعیان اصولگرایی را که اصلا سیاست بلد نیستند