در ادامه سه قطعه شعر از هفته نامه موفق و بی بدیل گل آقا شماره 81 منتشرشده در بهار 1371 را می​خوانید:

فرزند شاعر!

دوست دارم که نازنین پسرم
چو قوی گردد و سترگ شود
یا گذارد قدم به وادی طنز
یا که استاد ساز ارگ شود
ور نیاورد رو به این دو هنر
لا اقل آدمی بزرگ شود
به‌وطن گر نشد کسی، برود
شهردار پترزبورگ شود!
خودش اما عقیده اش این است:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود!!

***

مایه عذاب!

تلفن، مایه رنج و محن است
تلفن، کاهش هر جان و تن است
تلفن، مایه رنج است و عذاب
خانه، زو پاک چو بیت الحزن است
«خط» چو گیسوی چلیپا درهم
«سیم» او وزوزی و دل شکن است
دایماً ماحصل گوشی آن
غرغر و زنگ و جدال و سخن است
یک طرف، شکوه ز اوضاع خراب
یک طرف، حرف کت و پیرهن است
این یکی شایعه سازی زبل است
وان یکی بی‌ادب و بددهن است
چون یکی سالن بی پیکر و در
که در آن پچ پچ صد مرد و زن است
نمره ای گر تو بگیری ز «کرج»
زان طرف نعره برآید که «کن» است
الغرض حضرت آقای وزیر
غافل از درد هزاران چون من است
نقش لبخند رضایت به لبش
حاکی از شادی و خلق حسن است
بنده گر زان که گرفتم سر سام
چه غم آن را که مصون از فتن است

***

نی گپ می‌زند!

باز این نی، با شما گپ می‌زند
نی گپ او، از راست، یا چپ می‌زند
تیر، گوید آمد و خرداد شد
شهر ما چون کوره حداد شد
گشت همچون کوره آهنگران
پر زدود و دم هوای اندر آن
کولر و پنکه به کار افتاده است
هم بخاری بر کنار افتاده است
می‌رسد از هرم خورشیدت گزند
آیدت بیرون عرق از بند بند
زین هوا در خانه ای مثل قفس
چون کنی احساس تنگی نفس
پاکسازی، گر نکردی جیب را
از حقوقت مانده گر چیزی به جا،
یا نشد غارت ز موجر کیف پول
گر سر حالی، نمی‌باشی ملول،
رخت اندر دامن صحرا فکن
تن در این گرما توی دریا فکن


بشنو از من این پیام گفتنی
حاضری بهتر بود از پختنی
فصل گرما پختنی ناید به کار
سفره را رنگین کن از آبدوغ خیار
می شود بهر چه اعصابت خراب؟
نیست گر در سفره ات جوجه کباب!
چند گویی مرغ نبود، نیست گوشت
نان و سبزی کن مهیا، چیست گوشت؟
گوشت آرد نقرس اندر جان تو
بعد از آن مشکل بود در مان تو
درد پا و درد زانو می‌رسد
مشکل درمان و دارو می‌رسد
گوشت ناخوردن به زعم هر ادیب
بهتر است از رفتن نزد طبیب
گر سبک وزن است نان، کمتر بخور
سستی آید، معده تا گردید پر
معده را خالی نگهدار، ای عمو
تا که نور معرفت بینی در او


شد ضعیف ار بنیه‌ات در این جهت
بنیه را ول، دست و پاکن معرفت
از گرانی پشت اگر خم گشته است
با ریاضت معرفت آور به دست
گر اتوبوس و صفش فرسایدت
بر فشار قبر تمرین بایدت
صبر باید الغرض بر مشکلات
نیست غیر از صبر مفتاح نجات

 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 303737

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سیروان IR ۲۲:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۴
    8 1
    بهبهبهبه...نیست غیر از صبر مفتاح نجات..بابا دمت گرم گل اقا...روی گل رو کم کردی...خدا بیامرزدت.خوب شد که این روزها رو ندیدی.
  • بی نام IR ۰۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۵
    15 0
    گل آقا کجایی که اگه الان بودی چقدر سوژه برای نوشتن داشتی!!!