۰ نفر
۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۴
نقد و تفسیر آن بامداد خمار

انتخابات یک متن است و مثل هر متن دیگری، در تفسیر آن باید به اصول تفسیر متون ملتزم بود...؛ اما پیش از آن، به قاعده، می بایست اجزای این متن را جست و کنار هم چید...و البته که خود این جستن هم از تفسیر بر-کنار نیست.

یک. بامداد خمار که منتشر شد از طیف وسیع خوانندگانش اغلب آنان که دستی به قلم داشت چیزی درباب آن نوشتند و حاصلش تواند که کتابی باشد در-بر-دارنده نام اغلب اهل قلم این روزگار در این دیار. حالا هم که انتخابات یازدهم ریاست جمهوری به پایان رسیده، چون بامداد خمار، نوشته ها در این باب چندان است که باز می توان به گرد آوردنشان بسیاری نام ها را در کنار هم دید. با این همه، نوشتن چند نکته می تواند به عفو دیده شود.

دو. مثل بقیه کشورها، در این سرزمین، هر که به صحنه نبرد رجال سیاسی آمده، حداقل طی چند دوره اخیر، برخی شعارها داشته و گروهی یاران و با این سرمایه به میدان مبارزه قدم نهاده و رویاروی دیگر حریفان ایستاده ... و از این میان، بالاخره مردی ظفرمند می شود.

سه. پس از رسیدن یکی از رجال به ریاست قوه مجریه، آنچه بیش -تر دست بدان می رسد، بویژه برای اهل قلم، نشانه های مکتوب و مضبوط است به اضافه پیشینه یاران و دستیاران او. و آنچه که مبنای تأمل، فهم، تفسیر، و تحلیل ایشان قرار می گیرد همین نشانه ها است. این در حالی است که این قبیل دال ها و فعال ها فقط برخی از مؤلفه هایی هستند که به نتیجه هماورد انتخاباتی انجامیده است.

چهار. چرا؟ چرا انتخابات فقط با چند شعار و سخنرانی و فیلم به فرجام نمی رسد و عوامل پیروزی فقط به دوستان محدود برنده، منحصر نمی شود؟

ظاهرا اغلب ما می پذیریم که این پرسش ساده، پاسخی ساده تر دارد؛ اما معمولا در نظر بدان ملتزم نیستیم و این است که در عمل نه آن می شود که بایست. پاسخ ساده از فرط پیدایی، بدیهی می نماید: شعار، سخنرانی، و فیلم به اضافه یاران همراه، فقط چهارتا از مجموعه متغیرهایی است که در نبرد رجال یکی را مسرور و رقیبانش را مغموم می کند.

پرسش اکنون این است که مجموعه این متغیرها را چگونه می توان یافت؟ و پرسش دیگر آن است که دانستن این عوامل چه ضرورتی دارد؟ و اگر ضروری است راهش چیست؟

پنج. انتخابات در آغاز هر چه که بوده، اکنون « صنعت» است؛ یعنی مجموعه ای از ابزارها و تکنیک ها برای ساخت یک شیء از مقداری مواد در متن زمان و مکان. این شیء «رأی» است.محدودترش، رأی به کاندیدی خاص در انتخاباتی مشخص. اما از آنجا که رسیدن به این رأی خاص ( رأی به یکی از نامزدها) در رقابت صورت می گیرد، همه عوامل ایجاد کننده آن نه فقط در اختیار فردی نیست که رأی به او داده می شود، بلکه به نامزدهای دیگر هم وابسته است. هم چنان که همه رقبا در متن زمان و مکانی خاص با هم می ستیزند. و این زمان و مکان خاص، میزبان علل و عواملی است که هیچ یک از رقبا در پدیداری اش نقشی ندارند.

پس تا اینجا، علاوه بر 1- نشانه های گفتاری و نوشتاری و تصویری تولید شده از سوی کمپین یک نامزد خاص و نیز سابقه یاران او، و 2- همین موارد که ازسوی/در کمپین رقبای او تولید می شود/وجود دارد؛ به اضافه  3- متغیرهای بر آمده از زمان و مکان رقابت هم بر محصول صنعت انتخابات( یعنی «رأی» ) اثر دارد.  تازه، آن سوی دیگر این بازار 4- شهروندانی هستند که قرار است ایشان هم در این صنعت نقشی داشته باشند؛ یعنی حداقل، رأی خود را بنویسند. شهروندانی که بیش از یک عنصر ساده پذیرنده اند؛ آنان هم نه یک توده خام برای شکل گرفتن که خود صاحب تأثیر و آثارند. و 5- مثل برخی کشورها، ساخت حکومت هم اثری دارد مخصوص خود.

برای این که کمی هم عینی و انضمامی سخن بگوییم، برخی از مهم ترین عواملی که به رای آوردن رییس جمهور یازدهم انجامید، به گمان این قلم، بدین قرار است:

1- روی-گردانی درصد مؤثری از رأی دهندگان، به صورت طبیعی، از واقعیت های موجود و کسانی که از نظر ایشان عامل و باعث اصلی آنند و پناه بردن به آینده رؤیایی ای که هم نقطه مقابل این وضعیت است و هم محرک همراهی با نمایاننده و نماینده نقطه مقابل آن( و در این انتخابات، تبدیل شدن آقای جلیلی و بقیه رقبای آقای روحانی به مدافع/نماینده واقعیت های موجود و یکه شدن ایشان به عنوان نماینده جریان مقابل و مرد رؤیاهای رأی دهندگان)؛

2- ائتلاف نکردن اصولگرایان (که هم از مجموعه سرمایه اخلاقی-اجتماعی همه آنان کاست و در نتیجه از مجموع رأی همه آنان؛ و هم رأیشان را تقسیم کرد؛ و هم امکان پیروزی یک نفرشان را کم کرد؛ ... و هم این که بخشی از بار نقد ایشان را از دوش رقیبشان برداشت)؛

3- اشتباه اساسی دو خبرگزاری در انتشار خبر رد صلاحیت آقای روحانی و بدین وسیله، محکم تر شدن گره-خوردگی ایشان به آقای هاشمی و جدا شدن ایشان از صف رقبا؛

4- قرار گرفتن مناظره سیاسی در آخر مناظرات؛

5- کناره گیری آقای عارف و بالا بردن امید به امکان موفقیت آقای روحانی در انتخابات؛

6- هجوم حرفه ای های دقیقه نودی به سمت آقای روحانی( در نظام سیاسی سیال ایران، دقیقه نودی های حرفه ای کسانی هستند که اغلب امکانات خود را تا دقایق آخر بازی انتخابات های شورای شهر، مجلس و ریاست جمهوری در حالت انتظار نگه می دارند و آن موقع تصمیم می گیرند. با روال موجود، روز به روز بر تعداد این افراد افزوده می شود.)

7- علاوه بر این، انسجام - و در نتیجه، هم افزایی- مجموعه نشانه های صادره از کمپین آقای روحانی، نسبت به سایر رقبا و استفاده درست تر این مجموعه از تکنیک های انتخاباتی را هم می توان به این سیاهه افزود. همچنان که بسیاری از علل و عوامل که اهل فن و فضل برای این کمپین برشمرده اند؛

8-  توجه بسیاری از افراد موثر به رقابت داخلی اصولگرایان و دست کم گرفتن نامزدهای رقیب( آثار این مورد را از ابعاد مختلفی می توان شرح کرد)

9- بازی روانی روز آخر به نفع آقای روحانی از صبح علی الطلوع؛

10- و آنک شانس، بخت یا اقبال؛ یعنی مجموعه عواملی که فعلا از دست-رس فهم ما آدمیان بیرون است؛ چه علل و عواملی که برای ما به عنوان شخص نامعلوم است و چه آنها که به چنگ فهم ما به دلیل انسان بودن در نمی آید.

شش. این مختصر نوشته شد تا گفته شود که: 1- در تحلیل این انتخابات، متن آن را به شعارهای کاندیداهای برنده و بازنده محدود نکنیم؛ 2- این متن را فقط سیاسی فهم، تفسیر و تحلیل نکنیم؛ 3- چون بر اساس این تفسیرها، اقدامات مهمی از سوی برندگان و بازندگان صورت می گیرد، تعیین حدود و زوایای این متن و تفسیر آن را جدی بگیریم؛ 4- یادمان باشد که فهم ما از جهات مختلف محدود است، پس اندکی متواضعانه تر حکم صادر کنیم.

باشد که همه از این متن بیاموزیم!

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 305599

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
    1 0
    حسن اين نواته در تواضعه، آليته كمي هم سخت!
  • بی نام GR ۲۱:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۶
    0 2
    قیاس مع الفارق
  • محسن حیدری IR ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۸
    1 0
    درنگ خوبی بود؛ هرچند یادداشت خوبی نبود! با شما موافقم که انتخابات یک صنعت است. و اگرهم پیشتر صنعت نبوده، اکنون بدل به صنعت شده است. و با مفهوم نانوشته ی متن شما هم موافقم که انتخابات در ایران، بامداد خمار است.