حسن غفوری فر در یادداشتی درباره وظعیت احزاب در ایران می نویسد:در رابطه با مشکلات بر سر راه احزاب در ایران میتوان گفت یک اشکال اساسی که وجود دارد این است که حزب در کشور ما نهادینه نشده است. دلایل مختلفی در این رابطه مطرح است. اولین دلیل اینکه حزب در ایران به طور نامشروع متولد شد. احزاب اولیه یا احزاب وابسته به خارج بودند مانند حزب توده یا گروههایی که از نظر ایدئولوژی مشکل داشتند و مبارزه مسلحانه را در دستور کار خود داشتند. برخی احزاب هم وابسته به شاه بودند مانند حزب رستاخیز. بنابراین، مردم ما تجربه تلخی و ذهنیت بدی نسبت به احزاب دارند. بعد از انقلاب حرکت خوبی برای ایجاد حزب جمهوری اسلامی صورت گرفت که مورد حمایت امام خمینی هم قرار گرفت. بزرگانی که مورد حمایت مردم بودند همچون شهید بهشتی، شهید باهنر، آیتالله موسوی اردبیلی، مقام معظم رهبری آیتالله هاشمی رفسنجانی و... همه مورد اعتماد مردم بودند. استقبال از این حزب بسیار بالا بود. در اساسنامه حزب جمهوری اسلامی پیشبینی شده بود زمانی که تعداد اعضای به 300 نفر رسید، کنگره تشکیل دهند. تصور این بود که چند سال طول میکشد تا اعضا به حد نصاب برسد. اما چند ساعت هم طول نکشید که اعلام شد تعداد اعضا به بالای چند هزار نفر رسیده است. استقبال خوب بود و افراد بسیار خوبی برای شورای مرکزی حزب انتخاب شدند. اما به علت نداشتن روحیه کار دسته جمعی و سابقه حزبی اشکال بزرگی بر سر راه آن رخ داد. مشکل این بود همه افراد که برای شورای مرکزی انتخاب شدند، آدمهای خوبی بودند؛ اما با هم توافق نداشتند. بعضی شبها که از جلسه حزب برمیگشتیم، من شهید باهنر را به منزلشان میرساندم. یکی شب از من پرسیدند نظر شما در مورد حزب چیست؟ گفتم به نظر من حزب مانند تیم فوتبالی است که تمام ستارههای دنیا را در یک تیم جمع میکند و تیم ستارگان تشکیل میدهند؛ اما این تیم ستارگان از یک تیم ضعیف میبازد. چون در تیم ضعیف 11 نفر همه با هم هستند؛ اما در تیم قوی 11 نفر تنها هستند. 30 عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی همه آدمهای خوبی بودند، اما توافق فکری نداشتند. مثلا شهید مهدی عراقی عضو حزب بود همزمان استادان دانشگاه بودند، یا شهید محمد منتظری عضو حزب بود. به زودی اختلافات شکل گرفت و با تداوم آن، با نظر امام ادامه فعالیتهای حزب تعطیل شد. در این میان، شهادت آیتالله بهشتی به عنوان فردی که میتوانست همه را دور هم جمع کند و محوریت داشته باشد، خسران بزرگی برای نظام و البته حزب بود. کسی که جامعیت کامل داشت و میتوانست جمع را با هم یکی کند. بعد از آن هم، آیتالله موسوی اردبیلی و کسانی که تاثیرگذار بودند، کنار کشیدند و دبیرکل دوم آقای باهنر هم به شهادت رسید. مسائل دیگری نظیر جنگ هم رخ داد که اعضای اصلی حزب به دلیل آنکه از مسئولان بودند،درگیر مسائل جنگ شدند و از حزب کنار کشیدند. بدین ترتیب تجربه ناموفق حزبی در بعد از انقلاب با حزب جمهوری اسلامی آغاز شد. البته به اعتقاد من، در همان مدت کوتاه کارهای بزرگی در حزب صورت گرفت و مواضع آن در مسائل سیاسی و اقتصادی اعلام شد.
بههرحال، تجربه حزب جمهوری اسلامی نشان داد در کار حزب باید یک مقدار اختلاف نظر را تحمل کرد. نیاز به مماشات دارد. یک دلیلی که برای موفق نبودن احزاب و کار تشکیلاتی در ایران مطرح میشود، این است که به دلیل آنکه روحیه فردی ما نسبت به روحیه جمعی بالاتر است، نمیتوانیم کار گروهی داشته باشیم. کتابی قبل از انقلاب به نام «روح ملتها» توسط احمدی آرام ترجمه و منتشر شد. مهندس بازرگان یک بخشی را به نام ایران به این کتاب اضافه کرد. در آن بخش مشخصات مختلف همچون شرایط تاریخی، جغرافیایی و... مطرح و نتیجه گرفته شده بود که مردم ما زندگی فردی را به جمعی ترجیح میدهند، از قبل هم گفته میشد که در ایران ورزشهای انفرادی مانند کشتی موفقتر از فوتبال و ورزشهای جمعی است. این یک مشکل اساسی است که باید برطرف شود.
هر مقدار نقش احزاب در فعالیتها و عرصههای مختلف سیاسی پررنگتر باشد، موجب افزایش مشارکت مردم در تصمیمگیریها و صحنههای مختلف سیاسی به خصوص انتخابات خواهد شد. در زمان تدوین قانون احزاب تعداد احزاب محدودتر بود؛ اما امروز بیش از 300 حزب از وزارت کشور مجوز فعالیت گرفتهاند. مشکل ما در کشور کمبود حزب نیست. مشکل ما زیادی حزب است. در حال حاضر، حدود 300 گروه سیاسی با شناسنامه داریم که از کمیسیون ماده 10 احزاب مجوز گرفتهاند؛ اما معمولاً بیشتر اینها به جای حزب تشکیلات صنفی هستند. مثلا من مهندس هستم، عضو جامعه اسلامی مهندسین هستم. دانشگاهی هستم، عضو جامعه اسلامی دانشگاهیان هستم. وررزشکار هستم، بنیانگذار جامعه اسلامی ورزشکاران هستم. سیاسی هستم،عضو شورای مرکزی حزب موتلفه هستم. انقلابی هستم، عضو جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی هستم! این بدان جهت است که تشکلهای زیادی که بیشتر کارکرد صنفی دارند؛ به نام حزب تشکیل شدهاند.
در این وضعیت بازنگری در قانون انتخابات به منظور سازماندهی این احزاب و قانونمندی کردن فعالیت آنان به همراه پررنگ شدن نقششان در جامعه ضروری است. در هیچ کجای دنیا نمیتوانیم بیان کنیم که نظامی دموکراسی است؛ اما احزاب نقشی در آن ندارند. در سالهای گذشته رابطه دولت با احزاب خوب نبود. قرار بود دولت برای احزاب خانهای مستقل خریداری کند؛ اما در وزارت کشور به انحلال خانه احزاب رأی دادند. با تغییر قانون احزاب و تشکیل نهاد جدیدی برای هماهنگی میان آنان همچون خانه حزاب، میتوان این نهاد را تقویت کرد و احزاب ایران را در مجامع بینالمللی معرفی کرد.
27301
نظر شما