۰ نفر
۲۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۰۵

کمتر دولتی است که خود را بی نیاز از نخبگان بداند و یا در شعار ها و رفتارهایش از لزوم بهره وری از آنان نگوید حتی اگر بواقع اعتقادی به ضرورت استفاده از نخبگان نداشته باشد.

 اما چگونه است مدیران و مسولان از این سرمایه انسانی که عصاره دانش و تجربه و معرفتند به سادگی می گذرند و در بسیاری مواقع می پندارند وجود نخبگان بیش از آنکه منفعت داشته باشد مشکل آفرین است؟ واکاوی این نکته البته مجال و توان فزون تری می طلبد اما اشارتی گذرا شاید امیدی ایجاد کند تا مسوولان جدید تدبیری بیندیشند 
اولین نکته اینکه معمولا نخبگان به سراغ شما نمی آیند شما باید به سراغ آنها بروید! مدیران سازمان ها، وزرا و مسوولین نهاد های مختلف به همان میزان که از خرد و درایت و هوشمندی همراه با "شعور" بیشتری برخوردار باشند در کنار و همراهشان انسان های دانشمند، ایده پرداز و خلاق فزون تری پیدا می شوند. و در صورتی که نا توان و ریش خام و علاقمند به مقام و موقعیت ظاهری خود باشند و نگران از انتقاد و پیشنهادات غیر متعارف، از این قشر فرهیخته بشدت دوری می کنند. آنها بیشتر مایلند "تایید" شوند و اطرافیان مدام "تعریف" کنند و زیردستان کماکان"گوش" کنند.کمتر "چون و چرا" باشد و "دستور" فورا عمل شود تا کارها زود سامان یابد. و البته نگرانی از بروز قابلیت های علمی و عملی نخبگان و احتمالا از دست دادن شغل و منصب خود مزید بر علت است تا به اصطلاح سری که درد نمی کند دستمال نبندند. و این هنگامی رواج می یابد که نظام اداری و ساختار قدرت از صدر تا ذیل چنین موقعیتی را زمینه سازی کرده باشد. اما اکنون که زمان شایسته سالاری است ذکر انجام امر خیر مفید به نظر می رسد. این جانب که بیش از 25 سال است با نخبگان و بزرگان کم و بیش محشور بوده ام، می دانم که کار با نخبگان چندان ساده و بی دغدغه نیست اما اگر اصول و شیوه های مخصوص نحوه ارتباط با آنان رعایت شود مطمناً نتایج بسیار مطلوبی خواهد داشت. پیش تر نیز اشاره کرده بودم که قدر شناسی و تجلیل از صاحبان رای و فضل، نخستین اقدام است و بایستی در قول و عمل به اصحاب فضیلت ارج و اجر نهاد. اما شوربختانه باید گفت در خلال این سالها و ماهها هیچ سازمان و وزاتخانه ای از نهاد هایی مثل "چهره های ماندگار" نخواست یک یا چند استاد شاخص برای "مشورت" معرفی شود البته دهها سازمان و موسسه به طور مستقل و بی ارتباط با ما مراسم مختلف و متنوع در تجلیل از بزرگان برگزار کردند که جای شکر و سپاس دارد. چند سال بعد نهاد هایی به همین منظور تاسیس شد که مهمترینش "بنیاد نخبگان" و ایجاد معاونت علمی در ریاست جمهوری بود اما گویا بازهم در همان هدف نخست مانده بودند و دوباره تجلیل از همان شخصیت ها و کمتر بهره برداری از آرا و نظرات آنها. اکنون می توان با نهاد ها و امکانات موجود دو هدف نخستین، یعنی "کشف نخبگان" و استعداد های جدید و استفاده از "نظر" و "تجربه" آنها به طور "نظامند" بهره برد. باید اقدامی اساسی و درخور کرد تا ضمن قدردانی از نخبگان، زمینه استفاده از تجارب و دانش آنها نیز در بدنه اجرایی کشور فراهم شود. روشن است همراهی با نخبگان مثل هر کار علمی دیگر ویژگی ها و شرایط خاص خود را می طلبد و بیش از هر چیزی "اعتماد" و "صداقت" است که به جلب و جذب نخبگان کمک می کند و بعد سعه صدر و تحمل آراء مخالف و بعضا متضاد و البته قدرت تحلیل و ارزیابی و مدیریت کارا و نه به اصطلاح اتاق های فکر در برخی نهاد ها که عده ای جمع شوند و قهوه بخورند و به همدیگر زل بزنند تا شاید رحشه ای از تفکر در ذهن بیابند! اگر عزم جدی از جانب دولت باشد نیروهای زیادی علم و تجربه خلاق خود را در اختیار مدیران می گذارند چرا که همه سرنشینان یک کشتی و هدف نیز مشترک و متعالی است. خلاقیت تلاقی موقعیت و آمادگی بهنگام است و انسانهای خلاق اگر دانش، مهارت، و تجربه داشته باشند قادر خواهند بود به محض مواجه شدن با رویدادها و مسایل مختلف عکس العمل متناسب و شایسته داشته باشند. اکنون این دولت است که باید پیش دستی کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 307697

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 4 =