پشت صحنه یک کنگره جهانی/ حضور شفیعی کدکنی در نجف/ هرجا می رفتیم، همه می گفتند: اعتدال

میزگرد کافه خبر خبرآنلاین با حضور دکتر نصرالله پورجوادی، دکتر احمد احمدی، دکتر علی گرمارودی و دکتر هادی انصاری

محمدرضا اسدزاده - کنگره بین المللی غدیر حرکتی بی نظیر در جهان اسلام به حساب می آید که امسال دومین باری بود که در نجف اشرف برگزار شد.
حضور چهره های مختلف از ادیان و همچنین حضور استادان و برجستگان علمی از ایران از جمله چهره هایی چون دکتر شفیعی کدکنی و دکتر نصر الله پور جوادی و دکتر احمد احمدی و بسیاری دیگر فرصتی گرانقدر و ظرفیتی بی نظیر برای جهان اسلام و شیعه آفرید که همه این ها با حمایت مراجع علمی نجف و تلاش های دکتر هادی انصاری رخ داده است. اگر چه زمانی از برگزاری آن می گذرد اما بررسی تاثیرات و نقش مهم این حرکت علمی و فرهنگی ضرورتی بود که در نشستی با حضور چند تن از چهره های حاضر در کافه خبر به آن پرداختیم.
دکتر احمد احمدی( استاد فلسفه و شاگرد علامه طباطبائی)، دکتر نصرالله پورجوادی ( استاد فلسفه و محقق) و دکتر علی موسوی گرمارودی( ادیب و شاعر ) با حضور دبیر همایش، دکتر هادی انصاری (پزشک، محقق و پژوهشگر تاریخ) دعوت ما را به خبرآنلاین پذیرفتند تا درباره تاثیرات کنگره بین المللی غدیر و تحولات شیعه در نجف به گفت و گو بنشینیم.

میزگرد کنگره غدیر

******

کنگره غدیر چه نقش و تاثیراتی را در جهان اسلام داشته و دارد؟ این کنگره چه تاثیری بر نزدیکی مذاهب و ادیان مختلف به وجود آورد؟

دکتر انصاری:

کنگره غدیر، امسال دومین تجربه خودش را پشت سر گذاشت. اولین تجربه اش سال گذشته بود که بعد از سی و چند سال این کنگره در نجف اشرف تشکیل شد. پیش از این، قبل از روی کار آمدن حکومت بعث عراق و صدام، مرحوم آیت الله حکیم کنگره مهمی را در شب تولد حضرت اباعبدلله، با عنوان «کنگره سوم شعبان» در نجف برگزار می کردند و 13 رجب تولد امیرالمومنین هم در کربلا کنگره ای برگزار می شد. اما بعد از سقوط تصمیم بر این گرفته شد که نماد گسترده تری را برای شناساندن مظلومیت و شخصیت امیرالمومنین در جهان و در مسئله غدیر از نجف آغاز کنند. با رایزنی های گسترده ای که با مرجعیت عراق و شخصیت های بین المللی و ایران صورت گرفت، تصمیم بر این شد که کنگره بین المللی غدیر آغاز به کار کند که سال گذشته ما اولین تجربه را با وجود شخصیت هایی مانند آقای دکتر مهدی محقق و آقای احمد مسجد جامعی از ایران داشتیم. به اذعان همه حاضران، کسی تصور نمی کرد که این کنگره برای اولین بار در شرایط عراق به این شکل برگزار شود.
من سال گذشته هم این افتخار را داشتم که پذیرای مهمانان عزیز باشم و این افتخار نصیب من شد که شخصیت ها را از ایران و کشورهای دیگر به کنگره دعوت کنم. کنگره امسال پیشرفت بسیاری کرده بود و با پارسال قابل مقایسه نبود. این نتیجه رایزنی های مختلفی بود که در طول این چندین ماه، کنگره با شخصیت های مختلف داشتیم و توفیق شدکه راهنمایی های لازم را از تجربیات خودمان برای برگزاری این کنگره انجام بدهیم.
من در آغاز سخنم ضروری می دانم که از عنایت ها، زحمات و کوشش های حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای آشیخ ضیاء زین الدین، تولیت محترم حرم حضرت علی (ع) و هیئت برگزاری آقای حاج ظهیر شربه، آقای دکتر علی حجی و آقای دکتر سید محمد علی حکیم و دیگر عزیزانی که چه در ظاهر و چه در پشت جریانات مشغول به فعالیت بودند تا این کنگره به زیبایی برگزار شد، تشکر کنم. همچنین باز هم در این راستا بر خودم ضروری می دانم که از تلاش و کمک های بی دریغ سرور عزیزم حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای سید جواد شهرستانی که به گونه های مختلف در برگزاری هرچه باشکوه تر این همایش سهیم بودند تشکر کنم.

چه پیام و چه هدف و مقصدی در برگزاری این کنگره با حضور ادیان مختلف نهفته بود و آیا آن نتیجه حاصل شد؟

دکتر انصاری:

میزگرد کنگره غدیر

کنگره غدیر پیرامون شخصیت گسترده ای همچون امیرالمومنین علی (ع) است، شخصیتی که شگفتی اش بزرگ ترین اندیشه ها را شگفت زده می کند. چرا که این شخصیت بزرگ، نماد جوهر پاک و بی آلایش انسانیت است. یکی دیگر از ویژگی های این کنگره که عزیزان شاهد بودند، برگزاری این کنگره در صحن و سرای مرقد مطهر حضرت بود. که این خود یکی از سیاست ها، درایت ها و تیز نگری های هیئت برگزار کننده و تولیت عتبه علوی است. چرا که در طول تاریخ ما کنگره ای به این شکل سابقه نداشته است. حتی در ایران در طول هزار و چند سال با وجود حرم حضرت امام رضا(ع) و سایر عتبات دیگر، کنگره های دینی در مراکز دیگر و در اطراف حرم برگزار می شود. بنابراین یکی از ویژگی های این کنگره فضای زیبا و ملکوتی بود که در صحن مبارک ایجاد می شد، شما نشسته اید و در مقابلتان گنبد و بارگاه امیرالمومنین است و این خودش یک شکوه و عظمت و تاثیرگذاری گسترده ای بر روحیه افراد حاضر در این کنگره داشت. آستان قدس علوی با برگزاری چنین همایشی به دنبال رسانیدن شعار جاودانه انسانیت امیرالمومنین به گوش جهانیان است.

کنگره غدیر حاوی پیامی است که حضرت علی شخصیت جهانی به شمار آمده و نزد همه ملت ها و ادیان و مذاهب از جایگاه ویژه ای برخوردار شود. این گردهمایی در واقع پیام غدیر را به صورت مستقیم و از منبع اصلی آن به دیگران می رساند.
اساسا مبنای کنگره بر این هست و بوده که ما شخصیت های درخشان و برجسته ای از جهان در شیعه را انتخاب کرده و دعوت کنیم، ولی اغلبیت و اکثریت را به شخصیت های غیر شیعه و حتی غیر مسلمان بدهیم. لذا شما در این کنگره جهانی تعدادی از شخصیت هایی را که از شیعیان ایران و خود عراق حضور داشتند می دید، ولی اکثریت آن شخصیت هایی از سایر مذاهب بودند. ما مسیحیانی داشتیم که از بیش از 12 کشور در این کنگره شرکت کرده بودند، مسیحی ها، دروزی ها، بهره ها و زیدیه و سنی ها . البته سنی ها باز هم در اطیاف مختلفشان و حتی مسیحی ها از پروتستان ها و کاتولیک ها، و از پروتستان ها بابتیست ها را هم دعوت کرده بودیم. رئیس بابتیست های فرقه گرجستان و معاونش جزو مدعوین بودند.
یکی از نکات زیبایی که جلسه را به وجد آورد سخنرانی یک مسیحی لبنانی بود که کنگره را لرزاند. این اتفاق پارسال هم افتاد. پارسال جرج جرداق به علت کبر سن، نماینده ای از سوی خودش فرستاده بود. یک پیام بسیار زیبایی را خواند. در آنجا بحث بر این بود این شخصیت ها که این اعتقادات زیبا را دارند، مسلما برآمده از قلب است که بر قلب ما می نشیند.

دکتر احمد احمدی:
حقیقتا همین طور است. من خودم واقعا شگفت زده شدم.

دکتر هادی انصاری:
سال گذشته یک شخصی را از لبنان معرفی کردند که آمد و اشعاری را خواند. نوبت ایشان یک ساعت بعد از آغاز افتتاحیه بود. افتتاحیه یک مقدار یکنواخت شده بود که این آقا را معرفی کردند. کسی تصور نمی کرد که این آدم شیعه نباشد. آنچنان اشعار را اجرا کرد که وقتی از جایگاه پایین آمد تمام ردیف جلو بلند شدند و هرکسی می خواست این مسیحی را بغل کند و جلسه به هم خورد.
یک نکته بسیار قابل تاملی که من پارسال دیدم و احساس کردم، امسال به شکل گسترده تری دیدم. در آغوش گرفتن این افراد غیر مسلمان به وسیله اعضای شرکت کننده در کنگره یک تاثیرگذاری فوق العاده ای در این ها داشت که گفته می شد چرا ما باید از هم دور باشیم؟ این جمله را هم پارسال به من گفتند و هم امسال. آقای دکتر پورجوادی، امسال این رهبر بابتیست ها که با ما بود در منزل آیه الله فیاض در نماز جماعت مهر گذاشته و نماز خواند. من بعد از او سوال کردم که شما با ما دارید نماز می خوانید؟ گفت: بله. گفتم: دو تا سوال دارم. چرا این کار را کردید؟ این مهر چه سنبلی که بود که شما هم استفاده کردید؟
گفت: «اولا این نشان می دهد که اطلاعاتی که ما از شما داریم، شاید بیش از اطلاعاتی است که شما از ما دارید. ما خوب شما را بررسی کردیم و می دانیم که اسلام راستین کجاست، این مهر چه سنبلی است و این نماز را ما هم داریم و به گونه ای سپاس و ستایش پروردگار است.
شما فکر کردید امام علی و امام حسین تنها مال شماست؟ امام علی و امام حسین مال بشریت است و این مهر سمبل امام حسین است، برای اینکه در این محیط ما همبستگی خودمان را با شما نشان بدهیم و نشان بدهیم که ما تا کجا با شما همراه و هم عقیده هستیم نماز خواندیم.» من در جواب گفتم که بی خود نبود که نجاشی آن جمله زیبا را در مقابل جعفر بن ابی طالب عنوان کرد که اختلاف شما با ما یک خط جزئی است و با عصای خودش یک خط کشید.
تاثیرگذاری این کنگره به این شکل است. افرادی مانند آقای دکتر گرمارودی شاید تصورشان این باشد که من در این کنگره شرکت کردم و بهره ای از آن برای من نبود. من در جواب می گویم که ما شما را آوردیم برای اینکه شما به دیگران بهره برسانید. اصل این نبود که شما بهره ببرید. اصل این بود که ما پیام غدیر را به دنیا برسانیم که این شخصیت ها بیایند و ببینند و این تاثیرگذاری را بگیرند و مطمئنا ما در این ارتباط ها جز بهره برداری و استفاده چیزی نخواهیم داشت.

آقای دکتر گرمارودی شما انگار اولین باری بود که اصلا به عراق سفر می کردید. چه شد و این اتفاق را چطور ارزیابی می کنید؟

دکتر علی گرمارودی:

گرمارودی

راستش بنده هنوز هم از شوکی که این دعوت و حضور در کنگره غدیر نجف در من ایجاد کرد خارج نشده ام. علتش هم این است که بنده اولین باری بود به عراق می رفتم. یعنی در طول عمرم مشرف نشده بودم. بنده سال های پیش خط خون را گفته بودم که حتی از سوی بیش از 9 عربی زبان به عربی ترجمه شده بود. یک عرب مقیم هلند که از طریق اینترنت به من گفت بعد هم خودش آمد ایران و من را دید. یکی دیگر شاعر تونسی الاصل مقیم دبی، عبدالطیف الزبیدی که دکترای ادبیات فارسی در ایران بوده و از همین جا هم همسر گرفته و در نتیجه فارسی را خیلی خوب آموخته بود و بسیار خوب ترجمه کرده است. مصری ها هم که می دانید به زبان فارسی علاقه مند هستند و در دانشگاه هایشان زبان فارسی هست. ترجمه های مصر را که برای من نقل کردند خیلی تعریف نمی کردند ولی خوب بالاخره برای من که خط خون را گفته بودم و آنقدر مورد توجه هم مردم دنیا و هم مردم ایران قرار گرفته بود، آرزوی دیدن آن آب و خاک؛ معلوم است. وقتی آقای دکتر انصاری به من فرمودند، من اصلا باورم نمی شد. به علاوه اینکه حدود 6 سالی هم بود که من مشغول ترجمه نهج البلاغه بودم و درست روزی که آخرین سطر نهج البلاغه را تمام کردم ایشان زنگ زدند و گفتند امیرالمومنین از شما دعوت کرده بیایید نجف.

این هم از برکت امیرالمومنین است. خدمت آقای دکتر احمدی و آقای دکتر پور جوادی و آقای دکتر شفیعی کدکنی همیشه نمی شود در ایران رسید. این هم از برکات همین سفر بوده که در خدمت این آقایان باشیم.

بنده هم پدرم از علما بودند، هم استادانی از علما داشتم و هم دوستی با علمای درجه یک مثل آیت الله علامه حائری سمنان، مثل آشیخ مجتبی قزوینی مشهد، آشیخ علی اکبر قزوینی، حاج موسی زرآبادی که من ندیده بودم ولی پدرم ایشان را دیده بودند که از شاگردان آقای الهیان و غیره بودند، داشتم. در واقع برای من یک مقایسه ای هم پیش آمد بین آنچه از بزرگان روحانیت خودمان دیده بودم و بزرگان و روحانیتی که در عراق در همین فاصله کم توفیقی ایجاد شد با برنامه ریزی بسیار خوبی که آقای دکتر انصاری داشتند، ببینیم.
ما در این فرصتی که مجموعا از 4 شبانه روز برای بنده تجاوز نکرد اقلا 6-7 تا از روحانیت معظم و مراجع تقلید آنجا را دیدیم و بسیار موثر بودند. مثلا ما نیم ساعت در خدمت آقای فیاض بودیم. ولی تاثیری که داشت برای تمام عمر من باقی ماند. آن نشاطی که ایشان داشتند و آن خوی خوش و اشراف به همه اوضاع روز، هم به سیاست عراق و هم به سیاست ایران، ذهن باز و سعه صدر و خلاصه همه این جهات. با اینکه اغلب ما را ندیده بودند اما با همه این عزیزان آشنا بودند که خیلی برای من جالب بود.
صفا و صمیمیت و به خصوص که این عزیزان فارسی هم صحبت می کردند و مشکل عربی هم نداشتیم. چون ما عربی که می دانیم عربی قدیم است، عربیه الفصحی است ولی آقایان عربی را شکسته صحبت می کنند. که اینها فارسی صحبت می کردند. مثلا آیت الله خِرسان، فارسی صحبت می فرمودند. در اوج دانش و وقار و شخصیت، زاهدانه زندگی می کردند و آن زهد واقعی و پارسایی راستی را ما آنجا دیدیم در عین حال آن همه تواضع. یادداشت هایی برداشتم که در فرصت مناسبی روی کاغذ بیاورم و تا روی کاغذ هم نیاید آن احساس هایی که داریم گفته نمی شود.

می خواهم در مورد برخورد این مراجع و بزرگان با گروه همراه که غیر مسلمان و چهره های مسیحی بودند، صحبت کنیم. این وجه بین المللی و این همراهی و همزیستی چه تاثیری داشت؟

دکتر علی گرمارودی:
من شگفت زده نمی شوم به دلیل اینکه پارسال یک کنگره ای داشتیم که از مسیحیان لبنان هم آمده بودند. یکی از آنها از قبل با من دوست بود. من یک دفعه رفته بودم لبنان و ایشان میزبان بنده بود. پروفسور الکوک که فکر می کنم آقای دکتر پور جوادی هم ایشان را بشناسند که استاد دانشگاه است و فارسی بسیار خوب می داند و تز ایشان در مورد منوچهری دامغانی و تاثیر عربی بر شعر منوچهری دامغانی است که بسیار کتاب ارزشمندی است و از کتب مرجع است. پارسال فرصتی شد که چند نفر از شعرای آنها به اینجا آمدند. اگر من پارسال این ها را ندیده بودم شاید خیلی شگفت زده تر می شدم در عراق. از همسفران ما مسیحیانی بودند از گرجستان و جاهای مختلف که با ما نماز خواندند و با ما حرم آمدند. گاهی واقعا ما از امام خجالت می کشیدیم، از حال خوشی که اینها داشتند. حالی که آن مسیحی داشت شاید ما به آن خوبی آن حال را نداشتیم. اینها همه دیوان های شعرشان را به من دادند که یکی از آنها یک دیوان شعر کامل برای امام حسین دارد.

واقعا این سفری بود که از جهات مختلف باید مورد بررسی قرار بگیرد. این که شما می فرمایید، تنها شامل حال مسیحیان نبود. شعبه های دینی ما، شعبه های دینی شیعی حتی مثل بهره ها و اسماعیلی ها که شیعه اند. از مهمترین شخصیت های بهره ها مالک اشتر پسر سلطان بهره ها بود.
البته من در یک سفری در هند در کلکته آنها را دیده بودم و قرآن بسیار زیبایی چاپ کرده بودند که آنجا هدیه کردند. سفارتمان هم از بهره ها یک جزوه ای تهیه کرده بود که بسیار کار خوبی بود. من با آنها آشنا بودم منتها این عزیزانی که آمده بودند را ندیده بودم.

ما یک جایی رفتیم که 2000 طلبه مرد و 1000 طلبه زن بودند. همه با سن متوسط. یعنی از جوان 24 سال تا حداکثر 30 ساله. با نشاط و نیرو و در عین حال همه شان هم روحانی بودند. مقایسه ای کردم بین جمعیت شیعی عراق که گمان نمی کنم از 30 میلیون تجاوز کند. آن وقت 3000 تا مبلغ روحانی در یک مجلس و در زیر یک سقف جمع شدند، به نسبت 75 میلیون که ما هستیم برای من واقعا شگفت انگیز و احترام برانگیز بود.

دکتر انصاری :
یک نکته اضافه کنم. این کنگره ای بود که با پیام آیت الله سعید حکیم و آیت الله نجفی آغاز به کار کرد که پشتیبان این برنامه غیر از خود حوزه، حجت الاسلام سید عمار حکیم بود که سردمدار این قصه در عراق است و خدمات فوق العاده ای ارائه کرده است.
برای بعضی از آقایان این سوال پیش آمده بود که به چه مناسبت در این کنگره داریم شرکت می کنیم. اولا عراق یک شرایطی دارد که بعد از هزار و چند سال یک دولت شیعه دولت اکثریت که همیشه مظلوم بوده حق خودش را گرفته و مشغول حکومت است و با مشکلات زیاد و گرفتاری ها و دشمنی هایی که از کشورهای پیرامون عراق نسبت به عراق به وجود می آید، تنها راهی که شیعه عراق در اینجا برایشان باز است، ایران و پیشتیبانی های حوزه قم و مرجعیت ایران است.
لذا این حضور ما دو ویژگی داشت. اینها دیدند که یک گروه چهل نفری از حوزه و از شخصیت های علمی آمدند و به این گروه مبلغان روحانی سر زدند و قبل از اینکه ما وارد سالن شویم سخنگوی مجلس معرفی کرده بود که یک چنین شخصیت هایی تا چند لحظه دیگر وارد ساختمان می شوند.
من بازتاب هایش را دیدم که چقدر اینها به وجد آمده بودند که چه افرادی در ایران هستند که به فکر ما و پشتیبان ما هستند و تصورشان هم این بود که به هر حال این آقایان برای کنگره نجف آمدند اما آنقدر برای ما جایگاهی قائل هستند که آمدند ولو نیم ساعت شرکت کنند که به این شکل بر ما مهر تاییدی بزنند.
از سوی دیگر خود عزیزانی که شرکت کردند هیچ کدام تصور نمی کردند که در عراقی که این شرایط ناامنی هست یک سالنی وجود داشته باشد که 3000 نفر را زیر این سقف جمع کند و این 3000 نفر ظرف 10 روز آینده در محرم به تمام شهر ها و نقاط کشور عراق بروند و شرایط تبلیغی خودشان را برای ماه محرم انجام بدهند.
این یک تاثیر دو جانبه ای بود که به نظر من ابعاد خیلی گسترده ای دارد. بعد از سفر هیئت ما در روزنامه ها و خبرهای آنجا و حتی در افواح مردم در آن شب شعری که شب تشکیل شد در موسسه العلمین از طرف آیه الله سید محمد بحرالعلوم، همش بحث سر کنگره غدیر، هیئت ایرانی، شخصیت ها و حضورشان نه تنها در این کنگره بلکه در جاهای دیگر، همه جای نجف حضور داشتند؛ این برای آنها خیلی جالب بود.

ببینید آقای دکتر گرمارودی این مباحثی که شما مطرح می فرمایید مجالش فقط در سفرنامه نویسی است. یعنی در یک مصاحبه یک ساعته امکان تحلیل همه این جوانب نیست.

دکتر گرمارودی:
اگر توفیق پیدا کنم این سفرنامه را بنویسم، همین مطلبی که شما می فرمایید که بعد از سال ها تشیع آنجا یک حکومت دارد به عنوان اکثریت، شما می دانیند که اقلا 112 سال بین دیلمیان سابقه داشته در همین عراق و در همین پایتخت شیعه یعنی بغداد. منتها جای بحث فراوانی هست. آدم یک مقایسه بکند که چرا آنها عباسیان را تحمل کردند با اینکه آنها شده بودند مهره های دست اینها. چرا این فکری که الان شده آن موقع نشد.
مجال اینها اینجا نیست. یا همان بحث اینکه این عزیزان با 30 میلیون جمعیت 3000 تا مبلغ دارند همه هم سن و همه با نشاط و با نیرو. در این شرایط که هر روز آنجا کشتار هست. ما خودمان با این همه گارد مسلح برای زیارت رفتیم.
همچنین حوزه های دیگر این سفرنامه، تاثیری که کوفه روی من داشت، مسجد کوفه و هر یک از مشاهدی که ما آنجا زیارت کردیم. مسجد سهله هم به جای خودش. قبور مطهر کسانی مثل مسلم بن عقیل یا هانی بن عروه یا مختار ثقفی و امثال آنها. اینها هر کدام یک جهانی دارد با آن ذهنیتی که ما از بچگی داشتیم و آنچه آنجا دیدیدم و با آنها گفتیم. اینها آسوده سری خواهد و مهتاب شبی.

جناب آقای پور جوادی! شما بفرمایید. حضور شما و شخصیت هایی چون دکتر شفیعی کدکنی، اساسا برای خود ما به عنوان مخاطب جالب بود. چه شد که تصمیم گرفتید در این کنگره شرکت کنید و با چه فضا هایی و چه تاثیراتی در نجف و کربلا روبرو بودید؟

دکتر نصر الله پور جوادی:

نصر الله پور جوادی

این سفر برای من دو جنبه داشت. یکی جنبه های شخصی بود که همان طور که آقای گرمارودی هم اشاره کردند من هم همین احساس را داشتم که وقتی تلفن فرمودند با آن لحنی هم که آقای دکتر انصاری داشتند احساس کردیم که حضرت طلبیده و قسمت ما شده همه چیز خیلی خوب بود. تاثیر معنوی را واقعا نمی شود اندازه گیری کرد.
جنبه های دیگری که فکر من را سال هاست به خودش مشغول کرده در صحبت هایی بود که دو تن از مراجع جناب آیت الله حکیم و آقای فیاض که در فرمایشات به آن اشاره کردند. و آن مسئله تشیع به عنوان یکی از مذاهب اسلامی که می خواهد در این جهان زندگی کند، چه کار باید انجام دهد.
تقریبا مضمون صحبت های هر دو یکی بود. یکی صحبت دهکده جهانی کرد و اینکه شیعه باید چه کار کند در جهان کنونی. که مساله فوق العاده مهمی بود که رویش انگشت گذاشته بودند.
ما در ایران در این 30 سال گذشته صحبت دیالوگ کردیم، گفت و گوی ادیان داشتیم، صحبت از تقریب کردیم. بارها صحبت تقریب مذاهب اسلامی در ایران شده است و گفت و گو با ادیان دیگر. خیلی ها را دعوت کردیم که من در اکثر آنها هم شرکت کردم. مسیحی ها از جاهای مختلف به ایران آمدند. ما به کشورهای مختلف رفتیم برای این طور گفت و گوها. به هر حال می خواستیم ببینیم ایران به عنوان یک کشور شیعه و ما به عنوان شیعه در این فضای جدیدی که در دنیا به وجود آمده، باید چه رفتاری داشته باشیم، چه برخوردی با ادیان و مذاهب دیگر داشته باشیم. من متوجه شدم که این مساله برای آقایان آنجا مطرح است. نه تنها مساله برایشان مطرح است، بلکه برایش جواب هم دارند.
پاسخشان این بود که ما دیگر نمی توانیم مثل گذشته رفتار کنیم. جامعه ما تغییر کرده. ما همسایه شدیم و به هم نزدیکیم. نمی توانیم بنشینیم که آنها یکی از ما را بکشند و ما یکی از آنها را بکشیم. بعد همین طور در کوچه دعوا باشد. این طور نمی شود زندگی کرد. جوابشان هم این است که ما باید به نحو دیگری عمل کنیم. ما به عنوان شیعه باید رفتارمان را عوض بکنیم.
این برای من واقعا شگفت آور بود. اصلا انتظارش را نداشتم که یک دفعه بروم در یک خانه قدیمی در نجف و یک همچین صحبت هایی را بشنوم. اولا این صحبت ها را ما جسته گریخته شنیده ایم ولی اینکه دو تا از مراجع بیایند اینطور صحبت بکنند بدون هماهنگی، من نشنیدم.
آقایون به یک مساله مهمی توجه داشتند که شیعه و به طور کلی اسلام و کلی تر دین و دیانت در گذشته در یک جامعه خاصی زندگی می کرد که در و پیکر آن جامعه باز شده و اشخاص وارد یک ساحت جدید شدند و چون وارد یک جامعه جدید شدند، رفتارهایشان باید به اقتضای این جامعه جدید تغییر کند و نمی شود دیگر مثل گذشته باشند.
شیعه واقعا از نظر عملی باید چه کار کند؟ آیا این کافی است که ما جشن غدیر بگیریم و از یک عده ای که از ادیان دیگر هستند دعوت بکنیم بیایند بنشینند گفت و گو کنیم و زیارت کنند. آیا این کافی است و ما به آن مقصود خودمان خواهیم رسید؟ در حالی که در آنجا یک سنی هم نبود. وقتی که از آنها پرسیدن گفتند که بله ما سنی ها را هم دعوت می کنیم ولی سنی ها نمی آیند. طبیعی است که نیایند. شما دارید جشن الغدیر می گیرید. چطور می توانید انتظار داشته باشید که سنی ها هم بیایند. اگر یک سنی در این جشن شرکت کند و به خانه برگردد معلوم نیست که بعضی از سنی های متعصب چه برخوردی با او داشته باشند.
ما مشکلاتی داشتیم به عنوان حکومت شیعه، اشخاصی را به عنوان نمایندگی های جمهوری اسلامی فرستادیم رفتند پاکستان و کشته شدند. این یک چیز سابقه دار است. تقریبا من می توانم بگویم که نوع تبلیغاتی که ما در جمهوری اسلامی برای شیعه داشتیم موفقیت آمیز نبوده است. عراقی ها به همین زودی متوجه شدند. وقتی می گویند که ما باید به نحوه دیگری رفتار و عمل بکنیم یعنی متوجه شده اند. شاید از تجربه جمهوری اسلامی دارند استفاده می کنند. شاید متوجه شده اند که جمهوری اسلامی وقتی که می رفت و تبلیغ می کرد و یک طرفه می خواست پیغام را برساند، دیالوگ نداشت با مذاهب دیگر بلکه یک طرفه می خواست کار کند و موفقیت آمیز نبود. این را آقایون متوجه شدند.

البته خب اینگونه برنامه ها مقدمه است. حالا به نظر شما در این شرائط جهانی شیعه باید چه کار کند و چه رویکردی را دی پیش بگیرد؟

دکتر نصرالله پور جوادی:
به نظر من شیعه باید حتی در نگرش تاریخی خودش به مسائل تجدید نظر بکند. الان شیعه کشی در جهان دارد بیداد می کند. شیعه ها مظلوم تر از همه مذاهب هستند و مسلما مظلوم تر از سنی ها هستند. خشونتی که سنی ها نسبت به شیعه ها دارند واقعا وحشتناک است. غیر از این، به طور کلی به نظر من در جهان امروز، مسائلی که 200-300 سال پیش شیعه و سنی داشتند، امروز مسائل ما آنها نیست. مسائل شیعه و سنی با مسائل مسیحیان، یهودیان و به طور کلی با ادیان دیگر مشترک است. الان مشکل ما بی دینی است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که از بیخ منکر همه چیز است. مشکل ما از نظر تاریخی نیست که پیغمبر علی (ع) را وصی خودش تعیین کرد یا نه. ما سر این موضوع نباید بنشینیم و تو سر هم بزنیم و دعوا کنیم. الان مشکلات ما خیلی عمیق تر است و دشمنان ما کسان دیگری هستند. یک روزی شیعه و سنی باید متوجه شوند که شیعه دشمن سنی نیست و سنی دشمن شیعه نیست و مسلمان و مسیحی دیگر نباید دشمنی های گذشته را داشته باشند. این حرف آقایون بود. وقتی می گویند که ما در یک دهکده جهانی داریم زندگی می کنیم، یعنی شیعه و سنی، مسیحی و یهودی، یعنی همه اینها دارند در همسایگی همدیگر زندگی می کنند. وقتی که ما داریم این طور زندگی می کنیم باید درک کنیم که مسائل ما عوض شده و چون مسائل ما عوض شده راه حل هایی هم که برای مسائل است باید تغییر کند و نگاه ما باید تغییر کند.
به نظر من ما حتی تفسیری که از تاریخ تشیع و از تاریخ اسلام داشتیم باید تغییر بکند. ما باید به یک نوع دیگری تفسیر تاریخ را بکنیم.

دکتر هادی انصاری:
در دعوتی که از سران مسیحی ها چه در لبنان و چه در عراق شده بود، بیشتر تاکید بر لبنان و عراق بود. ما حضور سنی هم در کنگره داشتیم. از مغرب، تونس و اندونزی داشتیم. پروفسور عمر شهاب از اندونزی آمده بود که شخصیت بسیار محترمی است.
با حضور سنی ها نه آنها مشکل دارند و نه ما مشکل داریم. خود سنی ها واهمه از شرکت در این کنگره دارند از ترس افراطی های سنی. آن مطلبی که شما فرمودید دقیق بود. تولیت حرم به من فرمودند که من بسیار متاسفم که از شخصیت هایی از لبنان و عراق دعوت کردم، نه تنها نیامدند حتی نامه عذرخواهی از عدمذشرکت هم به ما ندادند. این ترس از آن گروه های افراطی است که اگر شما شرکت کنید، مشکل برگشت دارید. دیگر نمی توانید با آرامش زندگی کنید.
بنابراین یکی از ابعاد مهم کنگره غدیر همین است که ما پیام اسلام راستین و شیعه را برسانیم که ما با کسی مشکل نداریم. ما با ادیان دیگر مشکل نداریم. چه برسد با هم خانواده های خودمان. ما باید سعه صدر بیشتری نشان بدهیم که بتوانیم این خشونت ها را از بین ببریم.

جناب آقای دکتر احمدی نسبت به دستاورد این کنگره در دیدار شما با مراجعی که آنجا بود شما هم چنین حسی داشتید که نگاه مراجع در آنجا دچار یک تحول جدی شده است ؟ شما این تحولی که آقای دکتر پور جوادی به ان اشاره کردند را دیدید؟

دکتر احمد احمدی:

احمد احمدی
این کنگره دو سه جهت دارد. اول اینکه از آقای دکتر انصاری به خاطر نوع دعوتش و شیوه برخوردش و زحماتی که کشیدند، باید تشکر کرد. برای اینکه بنده 30 سال است که در کار اجرایی هستم و می دانم که برگزاری یک همایش ساده در داخل چقدر مشکل است. در داخل گاهی شده ما به خاطر دشواری کار، اصلا برگزاری همایش را تعطیل کردیم. حالا چه رسد به اینکه با همان دشواری که فرمودند مسائل امنیتی در یک کشور دیگر، دشواری زبان، برخورد، بیم اینکه تروری صورت بگیرد و کسی کشته شود. بنده خدا همش دلهره این را داشت، ترتیب آن محافظ ها به چه صورت باشد. اینها خیلی کار دشواری است. این هنر بسیار ظریف و والایی است.
آقای دکتر شفیعی کدکنی می گفت من از سال 48 تا حالا در هیچ کنگره ای شرکت نکردم. یعنی 10 سال پیش از انقلاب. ولی آقای دکتر به ایشان فرموده بود نجف است و امیرالمومنین. او دیگر پایش به زمین می چسبد. همین طور آقای موسوی گرمارودی و آقای پورجوادی. بنده خیلی کار داشتم. وقتی دعوت کردند، گفتم خیلی کار دارم. فرمودند دعوت امیرالمومنین است. دیگر کدام سنگدلی است که بتواند نپذیرد. این خودش یک هنری است. بعد زحماتی که برای گرفتن ویزا و بلیط هواپیما و غیره کشیدند. این یک تشکر ویژه ای است که باید از ایشان داشته باشیم.
دوم محتوای کنگره است. آقایانی که در افتتاحیه سخنرانی کردند انصافا خیلی پرمایه بودند. متولی معلوم شد آدم با فضلی است و سخنرانی پرمایه ای داشت تقریبا یک شعله هایی را از زندگی امیرالمومنین روشن کرد. به گونه ای که همه را تحت تاثیر قرار داد. بنده که اشکم سرازیر شد. هر دو بزرگوار می گفتند که این زندگی امیرالمومنین است، این اعتدال است و ما این هستیم. این از افراط به دور است. ما معتدلیم. در حقیقت یک معرفی بود از آن محور تفکر شیعه. و این هم برای اهل سنت و هم برای مسیحی هایی که آنجا بودند خیلی خوب بود. آن مسیحی لبنانی هم که خیلی سخنرانی خوبی کرد. البته مسیحی های لبنان با بقیه خیلی فرق دارند. اینها در یک عالم دیگری اند. جرج جرداق می گفت ما در جنوب لبنان طوری با هم زندگی می کنیم که بچه هایمان با هم یک مدرسه می روند. ما از شعارهای تاجرانه و بازی های تبلیغاتی به دوریم. ما با هم زندگی می کنیم.
یک مسیحی در جنوب لبنان یک بستنی فروشی داشت که مسلمان ها و شیعه ها نمی رفتند آنجا و می گفتند نجس است. جناب سید موسی صدر رفتند و یک بستنی با همان لباس روحانی خوردند و یک تاثیر عظیمی بر آن منطقه گذاشت. لبنان اساسا یک برخورد دیگری دارد. سید حسن نصرالله طوری کار کرده که همه دوستش دارند. این صحبت های آن دو کشیش مسیحی بود.
بعد این دو کشیش آمدند در حرم امیرالمومنین و نماز خواندند و زیارت کردند و می گفتند شب تا سحر آنجا نماز می خواندند و نماز صبح را خواندند و بعد به هتل برگشتند. خیلی حرف است. اصلا با مسیحی ها خیلی خوب می شود کنار آمد. او وقتی هم سخنرانی کرد آخرش سوره حمد را خواند. اولش را هم بسم الله گفت و نام حضرت مریم را برد. اینها خوب واردند.
البته بعضی ها یک گله ای هم داشتند که به نظر من مربوط به اوضاع و احوال آنجا بوده و آن هم این که کاش دو روز بعدش یک پنل هایی می بود که مثلا آقای دکتر گرمارودی، دکتر پور جوادی و دکتر شفیعی می آمدند شعرشان را می خواندند و سخنرانی می کردند. بنده دو تا مقاله نوشتم. یکی کمی جنبه فلسفی داشت که آقای دکتر انصاری فرمودند که این کمی سنگین است. آنجا بحث رابطه صفت و ذات، رابطه فنومن و نومن و کلمات سخنران، خطبه های امیرالمومنین درباره صفت و موصوف و اینها. این را من یک تحلیلی کرده بودم و نتیجه گرفته بودم که دعوای اشعری و معتزلی درباره عینیت و ذاتی است و این از بن و بنیاد اشتباه است. برای اینکه صفت و موصوف یک واقعیت اند. صفت جلوه و شان موصوف است.
ایشان فرمود که این دشوار است. خودم هم در نظر داشتم. یک مقاله هم راجع به صدقات علی بود که آن هم خیلی دلنشین بود. حق این بود که آنها به گونه ای برنامه ریزی می کردند که کسانی می آمدند و در یک پنل هایی شرکت می کردند، اما این کار را نکردند. در روز دوم و سوم خیلی حضور کمرنگ بود.
همش هم برای عراقی ها برنامه را گذاشته بودند که جوان های عراقی می آمدند و به صورت فشرده و تند تند مقاله هایشان را می خواندند. این برنامه ریزی دیگر مربوط به آقای دکتر انصاری نبود. خود آن آقایان می توانستند برنامه ریزی پرمایه تری بکنند. ولی در مجموع زیبایی های این کنگره آنقدر فراوان بود که پاره نواقص را می پوشاند. به خصوص افتتاحیه. این یک قسمتش که مربوط به خود کنگره است.
دیدارهایی که ما داشتیم از همان جلسه تبلیغی که رفتیم و دیدیم که 3000 نفر بودند. در کشورهای عربی و در عراق شما بخواهید 1000 تا زن را برای تبلیغ بفرستید آن هم با این افراطی های اهل سنت و بعثی ها و سلفی ها. واقعا جان فشانی و فداکاری و ایثار داشتند. این خیلی مهم است. آنها 3000 نفر را برای 30 میلیون نفر می فرستند و ما بخواهیم 75000 نفر را بر ای 75 میلیون نفر بفرستیم. آن هم همچون آدم های پرنشاط و جوان که خوب هم سخنرانی می کردند. این خیلی کار مهمی است. بسیج کردن اینها، توجیهشان، فرستادنشان که به مشکل برخورد نکنند خیلی کار دشواری است.
اصولا مهمان نوازی عرب ها خیلی خوب است. یعنی اگر نان شب نداشته باشند پذیرایی شان باید خیلی خوب باشد. اسمعی می گوید که من وارد یک قیبله ای شدم. وقتی وارد شدم همه از زن و بچه آمدند و شتر را خواباندند و اثاثم را خالی کردند. در آن خیمه چند روز ماندم و یک پذیرایی جانانه ای از من کردند. وقتی می خواستم بروم، هیچ کس نه اثاثم را آورد و نه کمکم کرد که گفتم نه به آن استقبالتان و نه به این بدرقه تان. گفتند: و انا نعین الضیف عند حلولهِ و عار علینا عونه حین یرحلُ. یعنی وقتی مهمان بر ما وارد می شود ما کمکش می کنیم، اما وقتی می رود این برای ما ننگ است که کمکش کنیم.
این عادت عرب هاست. به همین جهت هرجا ما رفتیم به بهترین وجه پذیرایی کردند. ما از این اعتاب مقدسه غذا خوردیم که خودش یک برکتی بود که کم نظیر است.
بنده سه یا چهار شب، سحر بالا سر حضرت امیر بودم. شماری از قصاید ابن ابی الحدید را دور ضریح نوشته اند و بقیه اش را بالا زیر سقف نوشتند. و این ما را از خواندن زیارتنامه دیگر بی نیاز می کرد. یا من له فی ارض قلبی منزل، می سوزاند آدم را . باید همین جوری اشک بریزی.
خیلی فرصت خوبی بود. به خصوص که روز شنبه رفتیم و یک روز کربلا بودیم. سامرا هم رفتیم. کارهایی در سامرا شده که خدا به این اصفهانی ها خیر بدهد . می گفتند تا چند ماه دیگر افتتاح می شود. سید محمد را زیارت کردیم و کاظمین را. این ها همه الطاف امیر المومنین بود. به قول جرج جرداق هذا من فضل ابوالحسن. این هم یک بخشش بود.
قسمت سوم هم، همین دیداری بود که آقایان می فرمایند. آقای دکتر انصاری، آیت الله فیاض آدم باهوش و شیرینی بود.
این نکته آقای دکتر پورجوادی بسیار مهم است. امروز دیگر دنیایی نیست که بشود به کسی فحش داد. اگر یک کتابی در یک کتابخانه در اختیار یک عالم بود، امروز دیگر با این کامپیوتر و اینترنت و ارتباطات، دیگر اینطور نیست. این تصویر برداشته می شود و در اختیار همه قرار می گیرد. والله گناه است و بد است که بخواهی به دیگران بد و بیراه بگویی. شنیدم یک روحانی از اهل سنت گفته بود که ما نسبت به امیرالمومنین محبت داریم و ما با شیعه مشکلی نداریم. بعد یک سخنرانی از یک آقای روحانی نشان می داده که می گفته ابوبکر و عمر حرام زاده بودند. حرف تبدیل می شود به گلوله.
من چند سال پیش چابهار رفته بودم. روحانی آنجا می گفت مردم پشت شیشه ماشینشان می نویسند: لعن الله قاتلیک یا فاطمه. این حرف ها خون برپا می کند. این حرف سبب کشته شدن یا مجروح شدن یک بدبخت می شود. او وقتی کشته می شود بچه اش یتیم می ماند، زنش بی سرپرست می ماند. این درست است؟ امیرالمومنین نمی توانست شمشیر بکشد و با اینها دعوا کند؟ اما نکرد. گفت من غیر از این است که می خواهم برای بقای دین کاری بکنم؟

این نکته ای بود که هرجایی رفتیم، هم آقای فیاض و هم آقای حکیم می گفتند : اعتدال.

اینها افراط گری های ما را در بعضی جاها دیده اند. من آن دفعه که خدمت آیه الله سیستانی رسیدم، ایشان هم همین نگرانی را داشت که حواستان باشد خیلی بلندپروازانه عمل نکنید. ما به دنیا بگوییم نمی دانیم و نمی توانیم بهتر از این است که یک ادعایی بکنیم و نتوانیم آن را تحقق ببخشیم. این هم مسائلی بود که ما از سخنان مراجع چه این دفعه که رفتیم و چه آن دفعه که من خدمت آیه الله سیستانی رفتم، دریافتیم. این به ما درس می دهد که طرف اگر در یک خانه گلی در کوچه های تنگ نجف نشسته است می داند که دنیا چه دنیایی است.
وقتی از کتابخانه استنفورد 8 میلیون کتاب را در این سایت ها وارد کردند، دیگر جوری نیست که بتوانید هر چه دلتان خواست بگویید. امروز آدم از هرچه که می گوید باید بترسد. باید بترسد از اینکه یک حرف نسنجیده بگوید و بعد این سبب می شود که شیعه کشی باب شود.
این هم یکی از مطالبی بود که ما در برخورد با این مراجع دریافتیم که همش سخن از اعتدال بود. به قول آقای دکتر گرمارودی باید آدم بنشیند و یکایک این سخنان را که هر کدام یک درسی است بنویسد که آدم نباید نسنجیده سخن بگوید، و نسنجیده عمل کند.

دکتر انصاری:
یک روز هم دیدار از بافت سنتی نجف را گذاشتیم. دیدار از مسجد هندی و مسجد شیخ که خانه مرحوم شیخ مرتضی انصاری است که مبدل به مسجد شده و کنار کتابخانه مرحوم علامه امینی و قبر ایشان است. من هر وقت در این بافت کهن نجف حرکت می کنم یادآور این است که قدیم چه شخصیت ها و چه ستاره هایی در آنجا بودند. در نجف دورانی بود، دوران تلالویی که قبل از قضایای صدام که 25000 نفر در آنجا درس می خواندند. این 25000 نفر یک خانواده منسجم و با هم بودند. همه از هم خبر داشتند. همه با هم مانوس بودند.
در فرهنگ ایران این گونه است که اگر شما را بشناسند به شما سلام می دهند. در آنجا این وجود ندارد. هر گذرنده ای و هر وارد شونده ای به دیگری سلام می کند. چه برسد یک روحانی به روحانی دیگر. که بعد از اخراج ایرانی ها و آمدن علما، یکی از ناراحتی های روحانی ها در ایران این بود که ما وقتی در قم به یک روحانی سلام می کنیم به زور جواب سلام ما را می دهد.

دکتر احمد احمدی:
یک برکتی هم که این سفر داشت حضور نزدیک ما بود. ما سال ها خدمت آقای دکتر پورجوادی بودیم. ولی مدت ها بود همدیگر را ندیده بودیم. همچنین آقای دکتر شفیعی را.

دکتر هادی انصاری:
بله . همچنین دستاوردهای علمی این سفر هم بالا بود. حدود 80 مقاله از همه کشورهای دنیا به کنگره رسیده بود و با حضور پررنگ ایران که 15 مقاله از ایران بود. که 2 مقاله از آقای دکتر احمدی و یک مقاله از آیت الله ابراهیم امینی و 2 مقاله از آقای دکتر احمد مسجدجامعی بود که نامش علی بینه نبوت بود و بسیار مقاله عمیق قشنگی بود. که ایشان در برنامه افتتاحیه یک مرتبه برنامه شان را عوض کردند و به یک سری آمار بسنده کردند که دیگر وقت نشد که من بگویم که مقاله تان چیز دیگری بود.
از فرصتی که به ما دادید برای حضور در کافه خبرآنلاین بسیار سپاسگزاریم.
/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 324370

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    20 3
    زنده باد شفیعی کدکدنی مردی آرام، مصمم و خاکی
  • مریم A1 ۱۱:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    6 1
    و همچنین درود بر دکتر پورجوادی. ایشان در وبلاگ خودشان هم گزارشی خواندنی از این سفر نوشته اند. در این گزارش هم خوب وصف کرده بودند. زیارت همگی قبول
  • فرهاد IR ۱۹:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    7 0
    با سلام از دست اندركاران كافه خبر در شگفتم كه چنين كنگره اي وبا چنين عنواني كه خوشبختانه شخصيت هاي بنامي از ايران شركت كرده اند واز متن صحبت ها نيز چنين برمي ايد كه ديگر ميهمانان هم از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده اند چرا از پوشش خبري مناسب در ايران برخوردار نشده است اين ارتباط ها در اين شرايط انهم در عراق خيلي مهم است شايد تنها پاسخي كه مرا متقاعد مي سازد ان باشد كه اين هم از غربت حضرت مي باشد در هر صورت با تشكر از خبر انلاين ودست اندر كاران كنگره كه به نظر ميرسد اين اقاي دكتر انصاري از همت والايي برخوردار است كه توانسته چنين افرادي را همراه سازد
  • بی نام IR ۱۸:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۷
    6 0
    دوباره بخوانیم: این نکته ای بود که هرجایی رفتیم، هم آقای فیاض و هم آقای حکیم می گفتند : اعتدال. اینها افراط گری های ما را در بعضی جاها دیده اند. من آن دفعه که خدمت آیه الله سیستانی رسیدم، ایشان هم همین نگرانی را داشت که حواستان باشد خیلی بلندپروازانه عمل نکنید. ما به دنیا بگوییم نمی دانیم و نمی توانیم بهتر از این است که یک ادعایی بکنیم و نتوانیم آن را تحقق ببخشیم. این هم مسائلی بود که ما از سخنان مراجع چه این دفعه که رفتیم و چه آن دفعه که من خدمت آیه الله سیستانی رفتم، دریافتیم. این به ما درس می دهد که طرف اگر در یک خانه گلی در کوچه های تنگ نجف نشسته است می داند که دنیا چه دنیایی است.
  • بی نام A1 ۰۵:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۸
    2 0
    ممنونتم مومن. دکتر انصاری. چونکه نظر کرده امیرمومنانی
  • ناشناس IR ۰۷:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۸
    1 0
    خبر بسیار جالبی بود. کاش خبرهای این کنگره پوشش بهتری در رسانه ها خصوصا تلویزیون داشت. شاید هم من ندیدم. امیدوارم بزودی زود، روزی کنگره غدیر در جایگاه اصلی خود در صحرای غدیر خم مجددا تکرار شود و این بار موحدان از هر کیش و آیین خدایی گرد هم آیند و دست بیعت با امام زمان خود با موعود الهی بدهند و دیگر همانند بار قبل مولا را تنها نگذارند. کاش زودتر تمام جهان به فهم این واقعیت بزرگ برسند!
  • علی ES ۰۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۰
    0 0
    خیلی خوبه واقعا این همایش ها لازمه یکی به این اهالی بفهمونه که آقا مشکل امروز ما این نیست که هزار سال پیش کی باید خلافت می کرده است. مهم این است که ما امروز دانسته یا ندانسته آب به آسیاب انگلیس این گرگ پیر نریزیم. گرگ پیری که دائما در حال توطئه بین مسلمانان و ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است. جهان اسلام باید یکپارچه بلند شود و پرچم قرآن را بر بام تمدن بشری برافرازد، نه این که با دست و پا زدن در امواج اختلافات شیعه و سنی روز به روز وامانده تر و ذلیل تر از دیروز خود باشد. لطفا حذف نکنید اگر آزاد اندیشید.