خاطراتی که آلن رنه برایمان باقی گذاشت

به بهانه مرگ آلن رنه

آلن رنه که به تازگی از دنیا رفته است، از پیشگامان سینمای مدرن به حساب می آید که با تجربه های نوآورانه و خلاقانه اش منجر به تحول و دگرگونی مهمی در زبان سینما شد و مسیرهای تازه و جسورانه ای را در آن گشود. از آثار او می توان به فیلمهایی همچون "هیروشیما عشق من"، "سال گذشته در مارین باد"، "شب و مه"، "ترس های خصوصی در مکان های عمومی" و "علف های وحشی" اشاره کرد.
یکی از مهم ترین ویژگیهایی که رنه را از دیگران متمایز می کند، این است که در فیلمهای او مثل نمونه های دیگر که در آنها فقط ترتیب و توالی وقایع از لحاظ زمانی به هم می ریزد، با شکست های زمانی مواجه نیستیم، بلکه زمان بطور کامل متلاشی می شود و از هم فرو می پاشد. به همین دلیل به قول ژاک ریوت انگار با نوعی جهان درهم شکسته و از هم گسسته روبرو هستیم که به صورت تکه های کوچک و جزئی درآمده است که باید دوباره آنها را کنار هم چید و از نو شکل بخشید.
درواقع نوعی بازسازی واقعیت از طریق خرد کردن آن به قطعات جزئی تر که ساختار آن را خودبخودی و دلبخواهی نشان می دهد. انگار آنچه در فیلمهای رنه می بینیم، آفریده و پرورده او نیست و از قبل بر نحوه ساخته شدن آن اندیشیده نشده است، بلکه تکه های نامنظم و پراکنده ای از جهان واقع است که جلوی چشمانمان احضار می شود و در حضور ما شکل می گیرد.
به همین دلیل تماشای فیلمهایش به گم شدن در هزارتوهای ذهن پریشان و آشفته ای می ماند که می کوشد تا چیزهایی را در زمان حال از یاد ببرد و وجودشان را انکار کند تا چیزهایی دیگر از گذشته سر برآورد و به یادش بیاید. مثل این است که زمان حال را متوقف کنیم و جلوی حرکت و جریان آن را بگیریم تا آن زمان از دست رفته دوباره بازآید.
انگار فقط با احیا و زنده کردن گذشته است که می توان در اکنون زندگی کرد و دوام آورد و ادامه داد، وگرنه زمان حال به طرز بی رحمانه و ویرانگری ما را با خود می برد و چیزی بر جا نمی گذارد. از این رو فیلمهای رنه همانقدر که درباره فراموشی و نسیان است، به همان اندازه درباره یادآوری و به خاطر آوردن نیز به نظر می رسد.
پس بی جهت نیست که همواره خاطره حضور قدرتمندی در فیلمهایش دارد و گویی همه چیز اشباحی هستند که غبار زمان بر آنها نشسته است و از میان خاطرات سربرمی آورند و به همین دلیل تمام چیزهایی که معمولی و عادی هستند، جنبه رازآمیز و رویاوار می یابند و در هاله ای از ابهام فرو می روند و فضای فیلمهایش دنیای حاکم بر موزه ها را تداعی می کند که در آن خاطرات از زوال و نسیان گذشته جلوگیری می کند.
اهمیت خاطرات در فیلمهای رنه از آنجا می آید که انگار بخشهایی از وجود آدمی در آنها به جا مانده اند و او بدون این خاطرات وجود ناقص و تکه پاره ای است که نمی تواند هویت واقعی خود را در اکنونی که به سر می برد، بازیابد و از این روست که مدام به گذشته رجوع می کند و به خاطرات محو و مبهمی که درحال فراموشی است، سرک می کشد تا جلوی فروپاشی وجودش را بگیرد. گویی اگر این خاطرات فرّار و گریزپا از دست بروند، دیگر چیزی وجود ندارد تا از او در برابر جریان مهارناشدنی زمان مراقبت کند و او برای همیشه به سرگشته ای در جستجوی تکه های گمشده اش در زمان از دست رفته تبدیل می شود.
پس لابد رنه نیز دچار همین هراس ابدی آدمی از فراموشی و گمگشتگی در زمان بوده است که فیلمهایی از خود بجا گذاشته که به مثابه خاطراتی فراموش ناشدنی مانع از زوال یاد و نام او می شود و هر بار که آنها را تماشا کنیم، بخشهایی از وجود رنه از میان دنیای رازآلود و رویاگونه فیلمهایش حاضر می شود و او را به یادمان می آورد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 342202

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی یوسفی IR ۱۱:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
    0 0
    بله خاطره خود کلانتر جان است