سه دلیل برای رد عبارت سینمای دینی

 

سینمای دینی یا اسلامی عبارتی است که دهه‌ها است در ادبیات سینمایی ما توسط بسیاری از افراد و جریان‌ها استعمال می‌شود. پس از وقوع انقلاب و تمایل فراگیر به دگرگونی بسیاری از پدیده‌ها بر مبنای ایدئولوژی انقلاب، پسوند دینی و اسلامی هم به واژه سینما افزوده شد و در برخی مقاطع، تلاش‌هایی برای تئوریزه کردن این مفهوم انجام گرفت و فیلم‌هایی متعدد نیز تولید شد تا به مثابه مصداق‌هایی برای این مفهوم باشند. اما آیا سینما هم به مثابه یکی از پیچیده‌ترین و ظریف‌ترین هنرهایی که با اقشار مختلف مردم در ارتباط است، همچون آن دسته از حمام‌ها یا اغذیه فروشی‌هایی است که صاحبانشان در بدو انقلاب فوری یک پسوند اسلامی به سر در مغازه خود افزودند تا فرایند تطهیر و موجه نمایی صورت گیرد؟

نگارنده به چند دلیل معتقد است که عبارت سینمای دینی یا اسلامی، عبارتی نادرست است. شماری از این دلیل‌ها، به شرح زیر هستند:

۱-  دین (اسلام) عرصه‌ای فراگیر از آموزه‌های اخلاقی، تاریخی، اعتقادی، حقوقی، عبادی، عرفانی، و اجتماعی است. هنگامی که از عبارت سینمای اسلامی یاد می‌کنیم، خواه ناخواه در ذهن مستمع، چنین متبادر می‌شود که آن فیلم در همه ابعاد ساختاری و متنی و فرامتنی و پشت صحنه‌ای و غیره، شامل اغلب این معارف است. اطلاق صفت دینی به سینما، نوعی کمالیت و تمامیت معرفتی به فیلم الصاق می‌کند که خارج از ظرفیت وجودی سازندگان آن فیلم و خود آن اثر است. سینما، محصول خلاقیت انسان‌هایی است که در آن‌ها امکان بروز اشتباه در حیطه‌های مختلف فراوان است و چنین بستری هرگز نمی‌تواند فضای حاصلخیزی برای رویش عنصری عاری از هر گونه خطا و گناه باشد. پس چرا باید محصولی بشری را متصف به مفهومی الهی کنیم تا بعدا انتظاراتی غیرواقع بینانه از ترکیب نامتجانسش شکل گیرد و به واسطه برآورده نشدنش، سراغ از چوب تکفیر و لعن و نفرین بر سر سینماگران گرفته شود؟

۲-  دین (اسلام) مسلمات و قطعیاتی دارد که جزو معرفت‌های ثابت آن است. اما فیلم ساختن بر اساس مضامین مختلفی که هر یک ممکن است به واسطه‌ای با ساحت دین مرتبط باشند، عمدتا با بخش‌های غیرقطعی دین سروکار دارد. مسائل فقهی، یکی از این نمونه‌هااست. برداشت فقیه الف از موضوعی منجر به صدور فتوایی می‌شود که مغایر با فتوای فقیه ب در‌‌ همان رابطه است. اینجا تکلیف فیلمساز چیست؟ رجوع به کدام یک از این فتوا‌ها، فیلم او را جزو سینمای دینی قرار خواهد داد؟ غوغایی که اخیرا بر سر نمایش چهره بازیگر نقش حضرت عباس در فیلم رستاخیز به راه افتاد، به روشنی نشان داد که بیانات پرعتاب مستند به فتوای فقهای قائل به تحریم این موضوع، مبنی بر دینی نبودن فیلم مزبور، چقدر ساده با صدور حکم فقهای قائل به حلیت موضوع، از اعتبار مطلق و تمامیتی‌اش ساقط شد و البته به‌‌ همان نسبت هم اعتبار دینی دانستن این فیلم در ارجاعی معکوس، مخدوش به نظر آمد. بسیاری از موارد همچون احکام حقوقی و تشریعی و حتی تاریخی به واسطه اختلاف نظر شدید علمای دینی، در همین دایره قرار می‌گیرد. با این وصف، آیا شایسته است مفهومی را که در برخی از زمینه‌ها، فاقد قطعیت در برداشت (و نه در ذات) است، به سینما اضافه کرد و بعدا به خاطر تعارض‌های ناشی از این چندبرداشتی معرفتی، سراغ از چوب تکفیر و لعن و نفرین بر سر سینماگران گرفته شود؟

۳-  سینما پدیده‌ای متعلق به دنیای مدرن است و دین خاستگاهی وابسته به عصر سنت دارد. اگرچه به واسطه تلاش درخور توجه بسیاری از عالمان دینی، سعی شده است تا با احیاگری‌های معرفتی و یا صدور فتاوی متناسب با زمانه، عنصر زمان به عنوان یکی از جدی‌ترین موانع درک معاصر و به روز از دین، به عقب رانده شود، اما این نباید به انکار ناسازواری و یا حتی خلأ فهمی و ارتباطی بین بسیاری از احکام و پدیده‌های مدرن بینجامد. یکی از مهم‌ترین ابعاد آسیب‌شناسی فقهی ما در زمانه کنونی، کناره گیری و در نتیجه کم آشنایی دانشمندان دینی با اقتضائات رسانه‌ای، حقوقی، انسان‌شناسی، و حتی اخلاقی پدیده‌های معاصر است که به هنگام اظهارنظرهای تکلیفی درباره‌شان، مشکلاتی نیز در پیشان ایجاد می‌شود. سینما از جمله همین پدیده‌ها است که چه بسا ممکن است به واسطه برخی ناسازواری‌ها از جنس فوق، بدفهمی‌هایی شکل گیرد و به واسطه‌شان، سراغ از چوب تکفیر و لعن و نفرین بر سر سینماگران گرفته شود.

 

آنچه آمد به معنای لزوم گسست سینما از معارف دینی نیست. فیلم می‌تواند شامل مفاهیمی دینی باشد، بی‌آنکه اصراری بر سر نامگذاری‌اش به سینمای اسلامی باشد. نه دین را باید به مفهومی شبیه ژانر تقلیل داد و نه سینما را در دایره انتظارات فراواقع بینانه قرار داد. شاید بهتر باشد به جای واژه نامأنوس و غلط انداز سینمای دینی، از عبارت «تجلی دین در سینما» یاد شود تا دست کم از برخی توقعات و شمول‌ها کاسته آید.

جدا از دلایل بالا، می‌توان از نکات دیگری همچون قطب بندی‌های غیرمنطقی، بضاعت محدود دامنه بحث برای تئوری سازی، ظرفیت بالا برای پرورش فرصت طلبی و ریاکاری و رانت خواری و باز کردن دکان‌های دونبش، و... برای رد عبارت سینمای دینی یاد کرد که مجال محدود کنونی، اجازه بسطشان را نمی‌دهد. این بحثی دامنه دار است و قطعا نیاز به صیقل خوردگی‌های ناشی از نقد و تحلیل دارد.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 344194

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 52
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عليرضا IR ۱۹:۵۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
    22 13
    سلام نويسنده محترم اين مطلب بهتره نگاهي تاريخ سينماي هاليوود بندازي تا متوجه اين مطلب اشتباهتان شويد.
    • شهریار A1 ۲۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
      11 17
      به علیرضا: تاریخ سینمای هالیوود؟! تاریخ سینمای هالیوود چه ربطی دارد به نقد عبارت سینمای دینی در سینمای ایران؟ مطمئنی کامنتت رو برای مطلب دیگه ای ننوشتی؟!
    • محمود A1 ۲۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
      10 26
      اتفاقابه همین دلیل که خوتون گفتین نباید پسوند دینی به فیلم الصاق کرد. همین هالیوود هر چی بگی از توش میاد بیرون. هم مذهبی که مرتد رو به دین خدا نزدیک میکنه و کسی رو که خدا رو انکار میکنه رو به اشتباهش آگاه میکنه هم ضد دین میسازه و ...
    • بی نام A1 ۲۰:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
      16 13
      اصلا در هالیوود چیزی به اسم سینمای دینی را به کار نمیبرند. (مثلا رلیجیوس مووی!) بعضی از عبارت ها مثل سینمای استعلایی و یا اسپریچوال مووی هم معنایی کاملا متفاوت دارند با چیزی که در ایران ما اسمش شده سینمای دینی. بنابراین آقای علیرضا اگر به قول شهریار کامنتت را عوضی اینجا نگذاشته ای، حتما لازم است خودت مطالعه جدی در سینما داشته باشی. (احتمالا بدجوری تحت تاثیر تبلیغات مانند بررسی هالیوودیسم و این جور دکان ها هستی)
    • مقداد A1 ۰۴:۱۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      10 4
      نویسنده مطلب یا سایر دوستان علاقه مند، به "کجـا"ی تاریخ هالیوود باید "نگاهـی" بیندازند؟ جای خاص یا برهه مشخصی مد نظرتان است؟ دوره (یا دوره های)به خصوصی از این تاریخ منظورتان است؟ گیرم دوره خاصی یا اصلا "کلیـت" آن سینما مقصودتان باشد خب، دقیقا باید به چه چیزی توجه کنیـم تا اشتباه احتمالی مطلب عیان شود؟ کاش دست کم مصداقی، مثالی، نمونه ای، اسمی، آدرسی، کتابی چیزی معرفی می کردید. باور بفرمایید عرض و طول و ارتفاع سینمای هالیوود زیاد است...
  • بی نام A1 ۲۱:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
    15 14
    پسوند دینی برای هیچ چیزی از دنیای مدرن مناسب نیس
  • شایان IR ۲۱:۳۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
    32 17
    این مطلب صرفا نظر شماست و نمی توانید قاطعانه این موضوع را نفی کنید!
    • بی نام A1 ۰۶:۲۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      11 12
      غیب گفتی! خب معلومه این نظر نویسنده است. هر مطلبی نظر نویسنده اش است. از جمله آخر آقای دانش هم اتفاقا پیدا است که خودش هم تاکید کرده این نظر او است و برای همین دعوت کرده از دیگران که این نظر را نقد و تحلیل کنند تا به پختگی بیشتر برسد. انگار بعضی ها را مجبور کرده اند کامنت بگذارند!
  • بی نام A1 ۰۳:۲۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
    6 3
    حتما نویسنده محترم توجه دارند که هر فیلمنامه نویسی بر پایه ایده خودش فیلمنامه را مینویسد.این ایده حتما شامل نگاه فیلنامه نویس به جامعه شناسی انسان شناسی فلسفه و....میباشد. در هر صورت فیلمنامه نویس میتواند نگاه مارکسیستی یا لیبرالیستی و یا دینی به جامعه و انسان داشته باشد که بالطبع این نوع نگاه در فیلمنامه منعکس میشود و فیلمی هم که بر پایه این فیلمنامه ساخته میشود در حقیقت نگاه فیلمنامه نویس به جامعه و انسان را به تصویر میشکد.در هر صورت مفهوم سینمای لیبرالیستی ,مارکسیستی ,دینی و غیره مفهوم درستی هست چون این تعاریف همگی بر میگردد به ایده های به تصویر کشیده شده در فیلمنامه. اینکه بگوییم سینما متعلق به عصر مدرنیسم و دین متعلق به سنت است مغلطه ای بیش نیست.
    • وحید A1 ۰۶:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      3 4
      در پاسخ به آقا یا خانم بی نام: اولا دین را نباید با مکاتب مادی و محدودی همچون مارکسیسم و لیبرالیسم مقایسه کرد. دین عرصه ای بسیار وسیع تر از این نحله های فلسفی یا سیاسی دارد و برای همین حق با نویسنده مطلب است. دوما این مطلب درست که هر سینماگری با نگاه و اعتقادات خودش فیلم میسازد، ربطی به موضوع مورد بحث ندارد. همان طور که نویسنده مطلب هم آورده می توان صحبت از تجلی دین در سینما کرد (که همان ورود نگاه های اعتقادی سینماگر به اثرش است) اما این که این تزریق نگاه را تعبیر به اسم گنده و مطلقی به نام سینمای دینی کنیم غلط است.
    • یک سینمادوست A1 ۱۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      3 3
      ما چیزی به نام سینمای لیبرالیستی و مارکسیستی و غیره هم نداریم که حالا با استناد به آنها میخواهین اثبات کنید که سینمای دینی هم داریم! شاید باید بروید یک دایره معارف سینمایی جدید تالیف کنید و به کشورهای دیگر هم صادر کنید! الآن که در هیچ یک از دانشنامه های سینمایی و کتاب های آکادمیک دانشگاهی سینمایی از این جور عبارتهای من درآوردی یافت نمیشود.
    • حامد A1 ۱۳:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      4 4
      سینما دوست عزیز. بحث سینمای لیبرالیستی یا غیره چیزی نیست که جای صحبتش در کتابهای آکادمیک سینمایی باشد. آنچه که مسلم است هنر در بستر فلسفه و علوم انسانی شکل میگیرد.البته منظورم این نیست که یک فیلمنامه نویس الزاما یک جامعه شناس یا فیلسوف به معنی آکادمیک آنست. منظورم اینست که یک فیلمنامه نویس و یا کارگردان حتما یک فیلسوف و جامعه شناس آماتور هم هست چه صاحب مدرک در این رشته ها باشد و یا نباشد. یک فیلمنامه نویس که گرایش مارکسیستی دارد حتما این گرایش خودش را در فیلمنامه ای که این فرد مینویسد نشان میدهد.لازم نیست که شما اسم از سینمای لیبرالیستی ببرید. به فیلم نگاه کنید و پیامش را ببینید. پیام فیلم خاستگاه تفکر کارگردان را نشان میدهد. ما اینجا بحث بر سر الفاظ نمیکنیم.
    • یک سینمادوست IR ۲۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      2 4
      اگر بر سر الفاظ بحث ندارید آقای حامدخان؛ پس چرا این قدر اصرار دارید روی واژه «سینمای دینی»؟ چرا همان نکته نویسنده این مقاله که میگوید تجلی دین در سینما را نمی پذیرید؟ مگر نمیگویید سر لفظ بحث ندارید؟ این که خیلی بهتر به نظر می رسد و خیلی از مشکلاتی که سر تعریف و تعیین شاخص ها و غیره پیش می آید را هم ندارد. پس مشکل تان دقیقا سر چیست؟ (با توجه به این که اصلا خودتان این بحث های مخالف را شروع کردید؟)
  • حامد A1 ۰۷:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
    4 2
    در پاسخ به آقای وحید عزیز. در اینکه دین عرصه وسییعتر از نحله های فلسفی و یا سیاسی هست با نظر شما موافقم. اما در اینکه دین دیدگاههای فلسفی, سیاسی و غیره یک فرد را تغییر میدهد شکی نیست. بطور مثال از شخص ملاصدرا نقل میشود که الهام بخش ایشان در نظریه اصالت وجود آیه "یا ایهاالناس انتم الفقراء الی الله .." بوده. هر چند که ایشان برای اثبات نظریه خویش برهان اقامه میکند اما نظر ایشان ملهم از قرآن هست.مشرب سیاسی آقای خمینی حتما با مشرب سیاسی فردی مثل سارتر متفاوت هست اما آیا شما نقش دین در تفاوت مشرب سیاسی این دو فرد را انکار میکنید؟چگونه است که در عرصه سیاسی و اقتصادی دین باعث تفاوت مشربها میشود اما در عرصه هنر ,سینمای متاثر از دین نداریم؟خب معنای سینمای دینی همین است.
    • وحید A1 ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      4 3
      مگر نویسنده این مطلب (که میدانم خود اتحصیلات عالیه در علوم حوزوی دارد) یا بنده مخالف نقش دین در زندگی انسان ها هستیم که چنین استدلال میکنید؟ همه بحث بر سر این است که عبارت «سینمای دینی» کلیتی را افاده می کند که مغایر با ظرفیت محدود سینما و نیز برخی جنبه های اختلافی در برداشتهای دینی است. این که دین امر مقدس و نیکویی است درست است، اما این که لزوما به هر چیز برچسب دینی الصاق شود و آن هم مقدس گردد باید درش تامل کرد. استدلال های نویسنده مطلب به نظرم خیلی مهم است. ممکن است بتوان اگر و اماهایی در برابرشان ایراد کرد، اما نکته های قابل تاملی مطرح کرده است.
    • حامد A1 ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      5 1
      وحید عزیز. سینمای دینی به معنی تقدس این نوع سینما نیست.و سینمای دینی الزاما به این معنی نیست که فقط بخواهیم زندگی انبیا و یا امامان را به تصویر بکشیم. دایره این سینما وسیعتر از این است.ضمنا سینمای دینی بر فقه هم تمرکز نمیکند که نویسنده مطلب به فتواهای مختلف فقها اشاره میکنند.اینکه سینمای دینی را به یک موضوع فقهی تقلیل دهیم (مانند نمایش چهره معصوم جایز است یا خیر) تنگ نظری هست. همانطوریکه عرض کردم منظور از سینمای دینی سینمایی هست که نوع نگاهش به شناخت جامعه یا انسان ملهم از دین است.ضمنا بنده سینمایی را که یک فیلمنامه نویس بر اساس دیدگاههای غیر ملهم از دین دنبال میکند نفی نکردم. کلام من این بود که سینمای دینی هم به عنوان یه نحله از سینما و هنر مطرح است. (بقیه را در کامنت بعدی مینویسم).
    • حامد A1 ۱۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      4 2
      شما میدانید ما معماری اسلامی داریم و میدانید که این چه نوع معماریست. اما معماری اسلامی الزاما به معنی نفی معماریهای دیگر نیست. کما اینکه فلسفه اسلامی هم داریم و این به این معنی نیست که وقتی از فلسفه اسلامی صحبت میکنیم دیگر کسی حق ندارد از دیدگاههای فلسفی دیگر صحبت کتد. فلسفه اسلامی به آن معنی که شما از تقدس در ذهن دارید نمیباشد. ایضا سینمای دینی. من فقط باز هم میگم که نفی نحله ای از سینما و هنر به نام سینما ویا هنر دینی اشتباه است . این عقلا محال است.
    • وحید A1 ۱۳:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      3 4
      طوری می گویید سینمای دینی چنین است و چنان است که انگار دارید از حکمی تثبیت شده سخن میگویید. در باب این که سینمای دینی چیست بین خود همه کسانی هم که درباره اش ایده های ایجابی دارند کلی اختلاف نظر است. این که ذوق خود را درباره سینمای دینی مطرح میکنید به معنای حرف آخر نیست. خیلی ها اتفاقا روی فقه تاکید فراوان دارند (مثل حجاب) و خیلی ها روی عرفان (مثل خداگرایی) و خیلیها روی بعدهای اجتماعی مثل جهاد و...اتفاقا همین ایده های متشتت سست بودن تز سینمای دینی را بیشتر تقویت میکند. معماری اسلامی و فلسفه اسلامی هم عباراتی مسامحه آمیز است که ذاتا نادرست هستند و بین خود اهالی هنر و فلسفه هم مخالف های زیادی دارد. درست آن است که بگوییم فلسفه رایج در بین دانشمندان مسلمان و یا معماری مسلمانان. بقیه در کامنت بعد!
    • بی نام A1 ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      2 4
      بقیه از کامنت قبل: به هر حال پیشنهاد آقای دانش مبنی بر این که بگوییم تجلی دین در سینما ؛ به مراتب کمتر از سینمای دینی آفت دارد. سینمای دینی عبارتی است که مبهم و بیش از حد ظرفیت وجودی اش حجیم و پراغراق. البته من با همان پیشنهاد آقای دانش هم مشکل دارم اما به هر حال بهتر از کلی گویی وحشتناک موجود در عبارت پرغلط سینمای دینی است.
    • حامد A1 ۱۳:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      4 3
      وحید جان. دین هم مشتمل بر توحید است که از اصول میباشد و هم شامل حجاب است که از فرعیات میباشد. اما در هر صورت من چیزی را که به نظرم درست میرسید در حد بضاعت خودم خواستم که شرح کنم و نه اثبات. اما اینکه شما موضوع سینمای دینی را به حجاب یک بازیگر تقلیل میدهید برای من کمی عجیب است. اما در هر صورت میدانم تقلیل دین به فقه اشتباه است همانطور که تقلیل دین به فلسفه هم اشتباه است. هر یک از اینها به بخشی از معارف دین میپردازد نه به همه آن. راستش من از این کامنت آخری شما چیزی سر در نیاوردم. اگر مایل هستید من ایمیلم رو گذاشتم میتونیم در یاهو مسنجر بحث بیشتری داشته باشیم. خبرآنلاین خیلی لطف کرده که تا همینجا را منتشر کرده. مجال بحث بیشتر در اینجا نیست.دست مریزاد خبر جان
    • وحید A1 ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      2 4
      من اصلا دین را به حجاب تقلیل نمیدهم. موضوع هم اصلا این نیست که من وحید یا شمای حامد چه نظری درباره حد و اندازه دین داشته باشیم. موضوع این است که در وضعیت الآن ایران، کم و کیف طرز تلقی ها درباره دین چگونه باشد. بدون در نظر گرفتن مجموعه و برآیند این طرز تلقی ها نمیتوان به میل و سلیقه شخصی سینمای دینی یا هر چیز دینی دیگری را تعریف کرد. در تعریف اسلام هم که تا آنجا که من میدانم هم اصول مهم هستند و هم فروع. وقتی طرز تلقی درباره موضوعی مثل حجاب تا آن حد باشد که منکرش را منکر ضروری دین برشمرده اند، تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل. پیشنهاد نویسنده این مطلب اتفاقا راه تقریبا درستی است برای خروج از وضعیت دردسرسازی که در تعریف این کلمه مبهم وجود دارد.
  • ناصر میرزاخانی IR ۲۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
    8 6
    این مطلب یکی از بهترین و عالمانه ترین مقالاتی بود که درباره سینمای دینی و آسیب شناسی آن تا به حال نوشته شده است. متاسفانه اغلب کاربرهایی که با آن مخالف هستند، اصلا به دلیل های متقن نویسنده توجه نداشته اند و با توسل به نکته های بی ربطی مثل هالیوودیسم (!) و این که نظر نویسنده اش است (!) و یا هنر بر بستر علوم انسانی است سعی کرده اند آن را رد کنند. استدلال آقای دانش مشخصا روی سه نکته است: ظرفیت محدود سینما و سینماگر در قیاس با فراگیری فراوان دین، اختلافات در برداشت های دینی، و تعارض های جاری بین سنت و مدرنیسم. چرا کسی این حوزه استدلالی را توجه ندارد و سراغ مایه های عوامانه می رود تا مطلب را نقد کند؟ ای کاش آقای دانش مطلبش را در نشریه ای تخصصی درج می کرد تا چنین نقدهای سطح پایینی رویش ننویسند.
    • بی نام A1 ۲۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۳
      5 4
      آقای میرزاخانی!تمام هم وغم نویسنده مقاله و موافقین ایشان در رد سینمای دینی به خاطر سوء استفاده هایی هست که از این نوع سینما میشه. به نظرم در رد سینمای دینی, ذهن نویسنده عمدتا تحت تاثیر جریانات 8 سال گذشته هست و ناراحتیهایی که به اسم دین نه تنها برای اهل هنر بلکه برای اکثر مردم ایجاد شده. یه پیشنهاد دارم. برای اینکه حساسیت شما به این اصطلاح سینمای دینی که اصطلاح درستی هم هست کم بشه سعی کنید وقتی به این واژه فکر میکنید اسم افرادی مانند آقای سلحشور و غیره در ذهنتان تداعی نشه.اونوقت میبینید میتوانید بدون حب و بغض نسبت به سینمای دینی نگاه کنید.صادقانه بگم خیلی اغراق آمیزه که شما میگین این عالمانه ترین مقاله هست .به نظرم معنی عالمانه را به درستی درک نکردین.
    • ناصر IR ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      2 4
      جناب بی نام! هر سه دلیل نویسنده برای رد عبارت سینمای دینی، دلایلی تئوریک هستند و می توان فارغ از استقرار دولت های مختلف در ایران خاص درباره شان بحث کرد. شأن بحث را به غرولندهای معمولی ژورنالیستی تقلیل ندهید.
    • ناصر IR ۱۱:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      2 5
      در ضمن؛ من نگفتم این مطلب عالمانه ترین مطلب به شکل کلی است؛ گفتم عالمانه ترین مطلب درباره آسیب شناسی سینمای دینی است. شما حتی کامنت چند خطی من را درست نمی خوانید، آن وقت درباره مقاله ای تئوریک نظر می دهید و آن را در حد جوابیه به امثال سلحشور ارزیابی می کنید؟! اگر شما بهتر از این این مقاله سراغ دارید که درباره آسیب شناسی سینمای دینی نوشته شده؛ خب آدرس بدهید می رویم می خوانیمش. من همچنان مصر هستم که این «عالمانه ترین» مطلب درباره سینمای دینی و آسیب شناسی اش است. اگر می توانید و مدعی هستید خلافش را ثابت کنید!
    • در پاسخ به آقای میرزا خانی A1 ۱۲:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      4 1
      موضوع سینمای دینی به طور اخص و هنر دینی به طور اعم فراتر از اظهار نظر یک کارگردان و یا یک هنرمند میباشد. موضوع باید از دیدگاه فلسفی مورد مداقه قرار گیرد. اینکه میفرمایید آقای دانش باید مطلبشان را در یک نشریه تخصصی درج میکردند تا چنین نقدهای سطح پایینی بر آن ننویسند . نظر شما راجع به نقد سطح پایین نظر شخصی شماست. اینکه معیار شما برای سطح بالا چیست نمیدانم. اما اگر نظرات دانش آموختگان دانشگاه امام صادق را سطح بالا میدانید(کما اینکه نویسنده مقاله هم از این دانشگاه میباشند) بنده حرفی ندارم.اما اگر هم لازم به درج این مقاله در نشریه تخصصیست جایش نشریه سینمایی نیست که باید در یک نشریه فلسفی مورد بحث قرار گیرد. در کل من اظهار نظر دقیق فلسفی در نوشته شما و سایر موافقین ندیدم. (بقیه در کامنت بعدی)
    • در پاسخ به آقای میرزاخانی A1 ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      3 1
      ادامه کامنت قبلی. بنده اظهار نظری کردم و فحوای کلام شما نشان میدهد که برآشفته شدید. شما فقط کلمات نویسنده را تکرار فرمودید بدون آنکه بر آن چیزی بیافزایید. به دلیل سوم ایشان توجه کنید. "سینما متعلق به مدرنیسم و دین برخاسته از عصر سنت است". با توضیحات ایشان متوجه میشویم دینی که ایشان از آن صحبت میکنند به فقه تقلیل پیداکرده.زیرا ایشان از عنصر زمان برای درک درست دین صحبت میکنند. عنصر زمان و اجتهاد منظور ایشان, مربوط به فقه است. مسلمات و نصوص دین که تابع زمان و عصر نیست که شرایط زمانی آنرا تغییر دهد. فتوای یک فقیه در چارچوب زمانی خودش قابل طرح است اما تمام مسئله اينست كه دين در فقه خلاصه نميشود. سینمای دینی میتواند از تشتت آرای فقها به دور باشد و بر محور مسلمات که مورد اتفاق همگان است شکل بگیرد.
    • ناصر میرزاخانی IR ۱۸:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 4
      در پاسخ به کسی که خود را «پاسخ به ناصر میرزاخانی» (!) نامیده است: دوست من! لطفا دقیق توجه کنید:شما می گویید : دين در فقه خلاصه نميشود. این درست است. اما این واقعیت را که فقه بخشی از دین است تغییر نمی دهد. وقتی اصرار دارید بر سینمای دینی؛ یعنی سینمایی که لاجرم بعدی از آن باید مقید به آداب و احکام فقهی باشد. برخی از آسیبهای این دیدگاه را آقای دانش در مطلبش ذکر کرده است. مثال فیلم رستاخیز هم برای همین آمده است تا بفهمید دامنه مشکل به کجاها می کشد. این که صرفا روی مشترکات فقهی هم عمل شود در حرف آسان است و در مرحله عمل نه. چون عملا مضیق ترین احکام را باید ملاک عمل قرار داد و بدین ترتیب رسما زنان هم از فیلم ها حذف خواهند شد، هیچ مردی با ریش تراشیده نباید در تصویر ظاهر شود، (رک کامنت بعدی)
    • ناصر میرزاخانی IR ۱۹:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 0
      ادامه کامنت قبلی: موسیقی متن هم به تاریخ خواهد پیوست و ...بشمار تا آخر! اینکه میگویید محور مسلمات مورد اتفاق همگان، یعنی تن دادن به حداقل جوازهای فقهی و همین نشان میدهد که با معیارها و چارچوبهای فقهی آشنایی ندارید. بعد هم نام آوردن از دانشگاه محل تحصیل آقای دانش واقعا چه ربطی به موضوع دارد؟ وقتی میگویم سطح نقدها مبتذل است نمونه اش همین حاشیه پردازیهای بیربط است که برای فرار از بحثی مستدل، پای محل تحصیل طرف به میان می آید. آقای وحید جلیلی و کوشکی هم همانجا درس خوانده اند در حالیکه به نظر من تنها نکته ای که در بافت حرفهایشان وجود ندارد منطق است و همه چیز روی تعصب میچرخد. بنابراین، نکته اصلا این جور حاشیه ها نیست، بلکه متنی نظری است که برای فهمش باید آشنایی نسبی با علم منطق داشته باشید.
    • ناصر میرزاخانی IR ۱۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 3
      ادامه کامنت قبلی: موسیقی متن هم به تاریخ خواهد پیوست و ...بشمار تا آخر! اینکه میگویید محور مسلمات مورد اتفاق همگان، یعنی تن دادن به حداقل جوازهای فقهی و همین نشان میدهد که با معیارها و چارچوبهای فقهی آشنایی ندارید. بعد هم نام آوردن از دانشگاه محل تحصیل آقای دانش واقعا چه ربطی به موضوع دارد؟ وقتی میگویم سطح نقدها مبتذل است نمونه اش همین حاشیه پردازیهای بیربط است که برای فرار از بحثی مستدل، پای محل تحصیل طرف به میان می آید. آقای وحید جلیلی و کوشکی هم همانجا درس خوانده اند در حالیکه به نظر من تنها نکته ای که در بافت حرفهایشان وجود ندارد منطق است و همه چیز روی تعصب میچرخد. بنابراین، نکته اصلا این جور حاشیه ها نیست، بلکه متنی نظری است که برای فهمش باید آشنایی نسبی با علم منطق داشته باشید.
    • ناصر میرزاخانی IR ۱۹:۰۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 4
      ادامه کامنت قبلی: موسیقی متن هم به تاریخ خواهد پیوست و ...بشمار تا آخر! اینکه میگویید محور مسلمات مورد اتفاق همگان، یعنی تن دادن به حداقل جوازهای فقهی و همین نشان میدهد که با معیارها و چارچوبهای فقهی آشنایی ندارید. بعد هم نام آوردن از دانشگاه محل تحصیل آقای دانش واقعا چه ربطی به موضوع دارد؟ وقتی میگویم سطح نقدها مبتذل است نمونه اش همین حاشیه پردازیهای بیربط است که برای فرار از بحثی مستدل، پای محل تحصیل طرف به میان می آید. آقای وحید جلیلی و کوشکی هم همانجا درس خوانده اند در حالیکه به نظر من تنها نکته ای که در بافت حرفهایشان وجود ندارد منطق است و همه چیز روی تعصب میچرخد. بنابراین، نکته اصلا این جور حاشیه ها نیست، بلکه متنی نظری است که برای فهمش باید آشنایی نسبی با علم منطق داشته باشید.
    • در پاسخ به آقای میرزاخانی(2) A1 ۲۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      5 1
      دوست من. اگر محل تحصیل ایشان را مورد اشاره قرار دادم در پاسخ به حاشیه رفتن شما در کامنت گذشته بود که صحبت از نقد مبتذل کردین. شما معیار خودتان برای مبتذل بودن نقد را ارائه نفرمودید. به گمانم لحن مطلب شما از یک غرور ناشی میشد که کسی که با شما همعقیده نیست مبتذل مینویسد. این ایراد متاسفانه به عده ای از دانش آموختگان بعضی دانشگاهها از جمله دانشگاه امام صادق و شریف وارد است که نقدهایشان معمولا با نیش زدن و غرور کاذب همراه است آنهم به خاطر موقعیت این دانشگاهها( شخصا محیط این مراکز را تجربه کرده ام)بگذریم. حضرتعالی به همان چیزی اشاره کردید که انتظار داشتم بشنوم. خودرا مطلع نسبت به مسایل فقهی میدانید در حالیکه میفرمایید با پذیرش سینمای دینی باید تن به حذف موسیقی متن فیلم بدهیم. (ادامه در کامنت بعد)
    • پاسخ به آقای میرزاخانی(2) A1 ۲۰:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      2 1
      گمان کرده اید که مطلق موسیقی در اسلام حرام است و حال آنکه این فقط شامل موسیقی مطرب میشود. پس سینمای دینی منجر به حذف موسیقی نمیشود. فرموده اید مردان هنر پیشه باید با ریش ظاهر شوند در حالیکه حرمت تراشیدن ریش از مسلمات فقهی نیست. اکثر فقها حکم به احتیاط واجب داده اند و نه اقوی.پس این مورد اختلافیست.عزیز من این همه مردم جامعه ما ریش میتراشند و کسی متعرض آنها نمیشود .فرموده اید سینمای دینی منجر به حذف زنان بازیگر میشود. شما چند نفر فقیه میشناسید که رای به عدم جواز حضور زن در محیط اداره ویا دانشگاه داده باشند؟. وقتی من وشما هر روز زنان زیادی را در محیط کار و تحصیل میبینیم این چه فرقی با پرده سینما دارد؟ آری حفظ حدودی در روابط و حجاب از نظر اسلام لازم هست (بقیه در کامنت بعد)
    • پاسخ آقای میرزاخانی(2) A1 ۲۰:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      4 1
      و این ارتباط به فتوای فقها ندارد از نصوص آیات قرآن است(سوره احزاب نسا و نور را مطالعه بفرمایید).چگونه است که این احکام صریح اسلام مانع حضور زن در دانشگاه و ادارات نیست اما مانع حضور زن در سینما میشود؟؟شما از سینمای دینی صحبت میکنید یا طالبانیسم؟ اگر گمان کرده اید که سینمای دینی مانع از کشف حجاب و یا به تصویر کشیدن رابطه ای که فقط بین دو محرم جایز است میشود درست تشخیص داده اید.اتفاقا همین فرق بین حکومت دینی و غیر دینی نیز میباشد. این تفاوت بر میگردد به حکومت از دید اسلام و حکومت از دید غیر.انسان از دید اسلام و انسان از دید غیر و ایضا هنر از دید اسلام و هنر از دید غیر.بر این باورم که هنر از دیدگاه اسلام و ایضا سینما پتانسیل فراوانی دارند (بقیه در کامنت بعدی)
    • پاسخ آقای میرزاخانی(2) A1 ۲۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      4 1
      اما اینکه در این نوع سینما پتانسیلی برای ابتذال وجود داشته باشد خیر. میدانم که منظور شما هم این گونه نیست. علی ای حال این موارد فقهی که شما مطرح فرمودید سینمای دینی را تا حد مسلمات پیش پا افتاده فقهی تنزل داد.این مثل اینست که شما به عنوان یه فرد مذهبی بخواهید تمام هم و غم معرفتی خودتان را محدود کنید به نجاسات و طهارات. منکر این احکام نیستم اما اسلام در طهارات و نجاسات خلاصه میشود؟جنجالهای پیرامون فیلم روز رستاخیز هم به گمانم از جنس موضوعات کم ارزشیست از جنس غرق شدن در بحثهای فقهی آداب دفن میت. نسبت تعداد آیات احکام به آیات معرفتی چقدر است که اسلام را تماما در آیات احکامش خلاصه میکنیم؟من ندیدم فقیهی بتواند با استناد به قرآن و سنت نبوی این فیلم را رد کند فقط یه بحث سلیقه ای را مطرح کردن .
    • ناصر میرزاخانی IR ۲۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 4
      من نگفتم با پذیرش سینمای دینی باید تن به حذف موسیقی متن فیلم بدهیم! چرا حرف مرا با این که همه کامنت به وضوح منتشر شده عوض میکنید؟ آنچه من گفتم این بود که طبق گفته جنابعالی، محور مسلمات فقهی مورد اتفاق همگان، به چنین تبعاتی می انجامد. در واقع بی اطلاعی شما از آداب فقهی چنین نتایجی میدهد! وقتی میگویید حول مشترکات فقهی سینمای دینی باشد، واقعا میفهمید مشترکات فقهی یعنی چی؟ یعنی در بین همه احکام فقهی، سختترینشان را عمل کردن. یعنی به زبان منطق: برگزیدن فصل مشترک از دایره های متداخل عموم و خصوص مطلق. برای همین هم کسانی که مرجع تقلید مشخص ندارند و میخواهند به احتیاط کلی عمل کنند، خود را در معرض سخت ترین احکام شریعت قرار داده اند چون مکلف هستند سخت ترین احکام را رعایت کنند. این از این!
    • ناصر میرزاخانی IR ۲۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 4
      اما ایرادهایی که جنابعالی به مثالهای من درباره موسیقی و حجاب و زن و ریش گرفته اید. اخوی! اینکه هر فقیهی درباره هر یک از این موضوعات حکمی متفاوت دارد که اظهر من الشمس است. نیازی به این همه تطویل کامنت نبود! ولی وقتی خودت میگویی در سینمای دینی باید به فصل مشترک فقهی عمل کرد نتیجه این می شود که سخت ترین احکام را باید رعایت کرد. در واقع این نتایج وحشتناک، حاصل اظهار نظر درخشان خودت است! یعنی اگر فقیهی بگوید تراشیدن ریش حلال است و فقیه دوم احتیاط واجب را در نتراشیدنش جاری کند و فقیه سوم بگوید حرام است؛ فصل مشترک این ها(یا همان احتیاط کلی)، همان حرمت تراشیدن است. این را تعمیم بده به اغلب موضوعات فقهی اعم از زن و موسیقی و ...می بینی که رسما سینما تعطیل می شود.
    • ناصر میرزاخانی IR ۲۱:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 4
      شما معنای احتیاط واجب را هم نمیدانید که بحث تراشیدن ریش را ساده گرفته اید. وقتی میگویند نتراشیدن ریش احتیاط واجب است، یعنی واجب است احتیاط کنی و نتراشی مگر آن که فقیه اعلم بعد از مرجع خودت حکم دیگری داده باشد. نکته سوم: من اتفاقا مقید و با معذرت معتقدبه بسیاری از احکام دینی نیستم چه رسد که طالبان باشم! منتها وقتی داریم صحبت از منظومه منسجمی به نام دین می کنیم و اصرار داریم که سینمای دینی بر اساس مشترکات فقهی باید داشته باشیم، باید به نتایج نظری اش هم تن بدهیم. یک بام و دوهوا که نمیشود! چهارم: گفتی اهالی دانشگاه امام صادق و شریف مغرورند. اولا این نظریه باید بر اساس یک تحقیق علمی باشد، نه بر اساس طبع نازکت که در برخورد با چندین نفرشان به این نتیجه درخشان رسیده ای! لب خزینه حمام عمومی است؟
    • ناصر میرزاخانی IR ۲۱:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      1 5
      من هم با چند نفر امام صادقی و دانشگاه شریفی رفیقم و اتفاقا بسیار نازنینند. همین آقای دانش را ندیدمش، اما با واسطه هایی شنیده ام یکی از خوش اخلاقترین منتقدان است. حالا بفرض مغرور باشند؛ که چی؟ چون مغرورند نظراتشان غلط است؟! نقد مبتذل؛ نمونه اش همینها است. به جای نقد نظرش میگویی مغرور است!پنجم:دین صرفا فقه نیست، اما بخشی از آن هست، نمیتونید به بهانه اهمیت عرفان و اعتقادات ، فقه را کوچک بشمارید. نمیفهمم مشکل شما با ایده دانش چیست که گفته بگوییم تجلی دین در سینما. آن وقت این مشکلات هم نخواهد بود چون قرار نیست کلیت دین (با همه ابعاد فقهی و عرفانی و اخلاقی و تاریخی و...) بر سینما منطبق شود و فقط ابعادی از آن در سینما منعکس میشوند. اینطوری از ظرفیتهای طالبانیسم هم کم میشود اتفاقا.
    • پاسخ آقای میرزاخانی(3) A1 ۲۲:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      4 1
      شما مرقوم فرموده اید:"موسیقی متن هم به تاریخ خواهد پیوست و ...بشمار تا آخر" ودر کامنت بعدی میفرمایید "من نگفتم با پذیرش سینمای دینی باید تن به حذف موسیقی متن فیلم بدهیم" ."به تاریخ خواهد پیوست" یعنی چه برادر جان؟ شما مطلبی را هم که مینویسید و در اینجا ثبت است انکار میکنید؟اما یک مغالطه و خلط مبحث داشته اید. فرمودید "اگر فقیهی بگوید تراشیدن ریش حلال است و فقیه دوم احتیاط واجب را در نتراشیدنش جاری کند و فقیه سوم بگوید حرام است؛ فصل مشترک این ها(یا همان احتیاط کلی)، همان حرمت تراشیدن است". شما از کجا به این رسیدید که فصل مشترک فتوای به حلال و فتوای به حرام و احتیاط واجب میشود حرمت؟؟آری فردی که مرجع ندارد و عمل به احتیاط میکند درفرض مثال ریش نمیتراشد اما (کامنت بعدی)
    • پاسخ آقای میرزاخانی(3) A1 ۲۲:۳۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      4 1
      این به این معنی نیست که این فرد به فصل مشترک این فتاوا عمل میکند که همان حرمت است.عزیز من اینجا اصلا نسبت عموم وخصوص من وجهی نیست که شما فصل مشترک را حرمت میگیرید. به فرض مثال در خصوص حجاب فقیهی نگفته که کشف آن جایز است. اختلاف در حدود پوشش است. همه آقایان نظر مشترکی در ستر بعضی مواضع دارند هر چند که در ستر کفین و وجه اختلاف دارند. آن مشترکات هم ریشه در سنت قطعی اسلام دارد. مثال میزنم که متوجه مشترکی که من از آن صحبت میکنم بشوید. آیا فتوای مراجع درحرمت ریش تراشی از جنس فتوا درباره حرمت زنا و یا کشف حجابست؟؟درباره حرمت زنا و قس علیهذا اختلافی نیست در حالیکه درباره حدود حجاب و یا ریش تراشی اختلاف است. منظور من از اشتراکات همینهاست. به شکل مصداقی عرض کردم.(کامنت بعدی)
    • پاسخ آقای میرزاخانی(3) A1 ۲۲:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
      4 1
      شما اتفاقا تماما بر روی اختلافات فقهی و نه اشتراکات تمرکز کرده اید که تصور میکنید نتیجه سینمای دینی به قهقرا رفتن است.فرموده اید "مشکل شما با ایده دانش چیست که گفته بگوییم تجلی دین در سینما. "؟؟مشکل من با تیتر مقاله ایشان است که فرمودند"چرا عبارت «سینمای دینی» نادرست است؟"و دلایلشان را که از جنس دلایل جنابعالی هست مطرح میکنند. به گمانم اصطلاح تجلی دین در سینما که ایشان مطرح میکنند یک تجلی اسمی و فانتزی از دین و عدم رعایت حداقلهای شریعت است. مخالفت ایشان با سینمای دینی احتمالا به خاطر تعلق خاطر ایشان به پلورالیسم دینی هست. کلمات ایشان و شما حکایت از اعتقاد به پلورالیسم دینی دارد هر چند که به آن اشاره نمیکنید. اما دلایل شما گواه بر این مدعاست. اتفاقا بنده با تفکر فلسفی ایشان (کامنت بعد)
    • بی نام A1 ۰۶:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
      1 2
      خبرآنلاین شما 2 کامنت از چهار کامنت من را در پاسخ به آقای میرزاخانی منتشر نکردید. این انتشار نصفه کامنت من منطقی نیست و نوشته من انسجام نخواهد داشت.بخشی از این کامنت رو هم بردید آخر صفحه درج کردید. این شکلی پاسخ من هم قابل فهم نخواهد بود. امیدوارم تعمدی!! نباشه.دست مریزاد.
    • ناصر IR ۰۶:۴۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
      1 4
      آقاي بي نام! هر كس كوچكترين شناختي از مطالعات ديني داشته باشد، درمي يابد كه دريافت جنابعالي از فقه و دين و علم منطق در سطحي عوامانه است. من خودم چند سالي در يكي از مدرسه هاي ديني دروس حوزوي خوانده ام و آگاهم كه چه مي گويم. به نظرم ادامه اين بحث هم دارد به جاهاي ضايعي ميرسد و مصلحت آنست كه تمامش كنيم. خواننده اين كامنتها (اگر خواننده اي باشد؛ چون امتيازدهي صفر به نظرات من و شما نشان ميدهد كسي ديگر رغبتي به مطالعه ادامه مجادله بي حاصل بنده و شما ندارد!) خودش قضاوت مي كند كه حق با كيست. ادامه اين بحث ديگر دارد تبديل به اين مي شود كه شما مرا متهم به ناداني و كبر و بي ديني مي كنيد و من هم شما را منسوب به نكته هاي منفي ديگر. فقط تشكر مخصوص از صبر و حوصله خبرآنلاين.
  • بی نام IR ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
    4 4
    قبول دارم کاملا .
  • مسعود IR ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
    4 3
    بعضی از لایک ها و دیسلایک ها قابل توجهند. انگار ارتش سایبری برادران خودارزشی پندار در برخی از ساعت ها ناگهان مجهز شده اند و در برابر چند تا از کامنت ها غیورانه حملات جانانه به عمل آورده اند و به شکلی تصنعی آمارمحبوبیت و منفوریت شان را بالا و پایین کرده اند. البته این موضوع فقط منحصر به این جا نیست و در زیر کامنت برخی دیگر از نویسنده ها هم دیده میشود.در برخی از سایت های دیگر هم همین طور. خدا اجرشان دهد در این جهاد نرم و لطیف!
    • بی نام A1 ۱۳:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
      2 2
      برادر مسعود! حالا اگه این مثبت و منفیها به نفع شما بود باز هم از این حرفها میزدی؟شما هم شدی مثل بعضیها که تا میبینن هواپسه میگن تقلب شده؟ارتش سایبری کدومه. ارتش سایبری بخواد حمله کنه که کل سایت خبرآنلاین رو به تعطیلی میکشونه اخوی.
  • پاسخ آقای میرزاخانی(3) A1 ۲۳:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
    4 2
    در این باب مشکل دارم. تیتر مقاله و محتویات آن نیز از همین تفکر پلورالیستی نشات میگیرد.نظرات شما در باب مسائل فقهی مغلطه کردن و عدم توجه به نوشته بنده بود.اما در باب دانشگاه. اشاره من به آقای دانش نبود. اشاره من به صحبت شما بود که فرمودید مقاله ایشان در سطح تخصصی هست و نظر مخالف ایشان مبتذل بوده.از باب به در گفتن تا دیوار بشنود عرض کردم چرا که شما و ایشان را یک روح در دو بدن پنداشتم که نظراتتان هم سنگ است. اما باید در مورد دانشگاه شریف هم به عرض برسانم که لب خزینه حمام عمومی!! با دانش آموختگان آنجا آشنا نشده ام بلکه سالها در آنجا تحصیل کردم. آشناییم گذری نبوده و با تارو پود روحیاتشان آشنا هستم. بگذریم. ممنون از خبر آنلاین. برای شما و آقای دانش هم سال جدیدخوبی را آرزو میکنم. ایام بکام
    • ناصر IR ۰۵:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
      2 4
      بسيار ازتان آموختيم استاد بي نام! معناي پلوراليسم را هم فهميديم: اگر كسي بگويد عبارت سينماي ديني غلط است و تجلي دين در سينما مناسب تر است يعني پلوراليسم! تا آنجا كه من شنيده ام در دانشگاه شريف استادان مبرز و مسلطي تدريس مي كنند. شما كه مدعي هستيد آنجا درس خوانده ايد، حتما از دانشجويان نه چندان درخشان آن جا بوده ايد كه چنين تلقي مضحكي از پلوراليسم داريد. موفق باشيد و پيروز.
    • جعفری IR ۱۴:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
      2 4
      این که کسی معتقد به سینمای دینی نیست چه ربطی به پلورالیسم داره آخه مرد حسابی؟ شهید آوینی هم می گفت سینمای دینی کلمه غلطی است. اون هم پلورالیست بود؟!
    • بی نام A1 ۲۲:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
      4 2
      آقا و یا خانم جعفری عزیز! شما دیدگاه پلورالیسم را یک بار خوب مطالعه بفرمایید تا متوجه بشوید خروجیهای این دیدگاه چی هست؟ پذیرش قرائتهای مختلف در اسلام هم یکی از خروجیهای این دیدگاه هست و اینکه همه این قرائتها هم بیانگر بخشی از حقیقت اسلام هست و اینکه ما صراط مستقیم نداریم و صراطهای مستقیم داریم.منظور من هم از پلورالیسم آن پلورالیسمی هست که در جامعه ما در سالهای اخیر شایع بوده.اینجا مجال آن نیست که من ثابت کنم بین مقدمات پلورالیسم و مخالفت با سینمای دینی چه رابطه ای هست.کسی که وارد به موضوع باشد میداند از چه چیزی دارم صحبت میکنم.از شهید آوینی بگذریم که اگر ملاصدرا و ابن سینا و آخوند خراسانی هم حرف غلطی بزنند نباید پذیرفت. بنده تحت تاثیر نام اشخاص قرار نمیگیرم.(بقیه در کامنت بعد)
    • ادامه کامنت قبل A1 ۲۲:۴۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۵
      4 2
      بنده یه نظری رو اینجا مطرح کردم که بدون اینکه پاسخ مستدلی بشنوم متهم به نادانی و نفهمی شدم و اینکه مطالعه ندارم. بسیار خوب !شما که مطالعه دارید بفرمایید تا بشنویم. متاسفانه با توهین کردن مرا هم ناخواسته کشاندن به پاسخگویی به یک مشت لاطائلات(که اصلا مایل نبودم اما بالاخره آدمیزاد هستم و شیر خام خورده). شما فرض کن که اصلا در موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون تحصیل کرده اید. من چه کار دارم به این؟پاسخ شما در رد نظر من چیه؟بجای اینکه جواب بدهند ,به این که کجا بودن و چه کسی هستن متمسک میشوند.در جامعه ما معمول شده که با بیسواد خواندن طرف مقابل از پاسخگویی طفره برن.به من چه که آوینی پلورالیست بوده یا خیر.حالا چون آوینی از قدیسین جامعه ما شده, هر چه گفت باید بپذیرم؟؟