شاخص‌های زیادی هشداردهندۀ این است که در مرز انعطاف‌ناپذیری و کنترل‌ناپذیری و به واقع پیش‌بینی‌ناپذیری اقتصاد ایران هستیم

 

برای اولین در ایران واژه تکینگی را محسن رنانی وارد ادبیات اقتصادی کشور کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، او اعتقاد دارد اقتصاد ایران در دوره ای خاص وارد مرحله تکینگی شده است. او طی سخنرانی به این موضوع پرداخته است. محسن رنانی اقتصاددان اعتقاد دارد بحران اقتصادی ایران زمانی برطرف می شود که همگرایی و همراهی میان گروه های سیاسی کشور ایجاد شود. او در این مورد می گوید:« اگر اصلاح طلبان از وضعیت منفعل کنونی خارج نشوند، اقتصاد ایران از تورم رکودی کنونی خارج نخواهد شد. این مَخْلـَص کلام است. در واقع می خواهم با بیان بحران‌های اقتصاد ایران به این سوال پاسخ دهم که « در شرایط کنونی، مسئولیت اصلاح طلبان چیست؟» بحثی که در نشست سال گذشته مطرح کردم، خلاصه‌اش این بود که اقتصاد ایران به تدریج دارد علایم ورود به مرحله «تکینگی» (بخوانید تکینه‌گی) را از خود بروز می‌دهد.»

او در ادامه بحث خود تاکید می کند:«تکینگی (بخوانید تکینه‌گی)، ترجمه واژه singularity است و به وضعیتی می‌گوییم که یک سیستم به وضعیتی برگشت ناپذیر می‌رسد یعنی وارد فرایندی می‌شود که دیگر امکان برگشت دادنش به وضعیت قبل نیست. نمونه مهم این تکینگی را در ستاره‌ها می‌بینیم. ستارگان بزرگی که در پایان زندگی خود فرو می‌پاشند و در واقع در خودشان فرو می‌ریزند و به‌خاطر هم‌جوشی درونی خود، تبدیل به جرمی کوچک اما با فشردگی عظیم و چگالی بی‌نهایت می‌شوند به گونه‌ای که یک قاشق چای خوری آن جرم ستاره‌ای، میلیاردها تن وزن دارد. این باعث می‌شود که جاذبه این ستاره تکینه شده و فرو ریخته، آنقدر شدید شود که حتی نور را هم جذب کند و نور هم از حوزه خارج نشود. به‌ همین خاطر ما سیاه چاله می‌گوییم چون نور از آن بیرون نمی‌آید و چیزی را نمی‌بینیم. از آثاری که در پیرامون این‌ها هست درمی‌یابند که اینجا سیاه چاله است.» رنانی ادامه می دهد:« به این وضعیت، تکینگی می‌گویند. گلوله‌ای را در نظر بگیرید که در میان پارچه‌ای که در هوا بسته شده انداخته ایم. پارچه از اطراف به سمت وسط، شیب پیدا می کند. هر چیزی در دامنه این پارچه قرار گیرد به سمت گلوله حرکت می‌کند. این دامنه فرورفته پارچه را افق رویداد می‌گویند. یعنی هر گلوله کوچک‌تر دیگری دراین دامنه بیافتد، به سمت وسط کشیده می شود. یعنی مسیرش برگشت ناپذیر است و می‌رود تا خودش هم در این چاله وسط بیفتد. پس این فاصله‌ای که گلوله وارد مرحله‌ای می‌شود که لحظه به لحظه برگشت ناپذیر می‌شود را افق رویداد می‌گوییم و مرکز پارچه را سیاه چاله می‌نامیم.»

او از تهران به عنوان مثالی برای تفهیم موضوع مورد اشاره اش استفاده می کند:« برای مثال تهران، امروز تبدیل به یک سیاه‌چاله شده؛ یعنی به وضعیتی رسیده که در کشور همه چیز را به سمت خودش می‌کشد، اعم از نیروی انسانی و سرمایه و... . هیچ قدرتی هم به جز عاملی بیرونی وتحولی بیرون از سیستم، توانایی بازگرداندن و توقف مسیر کنونی آن را ندارد، سیاه‌چاله‌ها هم همینطور هستند. باید ستارۀ عظیمی به آن‌ها برخورد کند تا آن ستاره آزاد شود.

رنانی اعتقاد دارد:« یکی از خطاهای تاریخی این بود که تهران را به یک سیاه‌چاله تبدیل کرد. تهران امروز، مهم‌ترین تهدید کشور است و معتقدام که نه تنها هیچ دولتی بلکه نظام هم نمی‌تواند روند کنونی تهران را متوقف کند یا حتی پایتخت را جابه‌جا کند. جابه‌جایی پایتخت، به‌لحاظ سیستمی امکان‌ناپذیر است، زیرا به مرحلۀ تکینگی رسیده است، مثالش بیمار سرطانی‌ای است که غذه سرطانی در یکی از جوارحش به مرحلۀ متاستاس برسد و سلول‌های سرطانی به صورت انبوه تکثیر شوند، در آن مرحله نه‌تنها جراحی فایده‌ای ندارد، بلکه عملا مرگ بیمار را تسریع می‌‌کند. تهران باید با فرایندهای بزرگ دیگری مانند تحولات فن‌آوری که مثلا در 20 سال آینده روی خواهند داد، از وضعیت تکینگی خارج شود.

او ادامه می دهد:« سیستمی که به سمت تکینگی حرکت می‌کند، دو ویژگی دارد، اول اینکه روز به روز پیش‌بینی‌پذیری آن کم می‌شود که به علت کم‌شدن کنترل‌پذیری و انعطاف‌پذیری آن سیستم است. اکنون تهران در مرحلۀ پیش‌بینی‌ناپذیری است؛ بزرگ‌شدن حجم این سیستم باعث شده است که پیش‌بینی‌پذیری آن از دست برود. هیچ‌کس نمی‌داند که اگر در تهران 2-3 روز آب یا برق قطع شود، چه خواهد شد. اگر زلزله شود چه خواهد شد، هیچ‌کس نمی‌داند اگر حاشیه‌نشین‌ها در تهران بهم بریزند، چه خواهد شد و نظایر این. بگذارید تا یک سری مثال‌های اقتصادی بزنیم.» او از ژاپن برای مثال استفاده می کند و می گوید:« برای مثال، ژاپن زمانی که می‌خواهد صادراتش را افزایش دهد، با یک یا دو درصد کاهش پول ملی خود و افزایش نرخ ارز خارجی، صادراتش جهش می‌یابد. پس می‌تواند با نرخ ارز، اقتصادش را کنترل کند؛ یا با جابه‌جا‌کردن نیم ‌درصد نرخ بهره، سرمایه‌گذاری در ژاپن شدیدا تغییر می‌کند.»

وی ادامه می دهد:«  اما در ایران، بالابردن یا کاهش نرخ بهره به میزان 10 درصد هم سرمایه‌گذاری را تغییر نمی‌دهد، چنانچه با افزایش ۲۰۰ درصدی نرخ دلار در دو سال پیش، صادرات تغییر خاصی نکرد. یعنی کنترل‌ اقتصاد ایران دیگر با سیاست‌های پولی و مالی امکان پذیر نیست و پارامترهای کنترل در اقتصاد ایران، پسیو و غیر فعال شده‌اند. یا وضعیتی که اکنون فساد نظام اداری در ایران پیدا کرده است، دیگر توسط خود نظام اداری قابل کنترل نیست. چیدمان سیستم به‌گونه‌ای است که به‌طور اتوماتیک فساد تولید می‌کند، این وضعیت نشان می‌دهد که به سمت وضعیت‌های تکینه‌شونده و غیر قابل بازگشت می‌رویم؛ یعنی وضعیت‌ ناکارایی نظام اداری، در افق رویداد، به مرز بازگشت‌ناپذیر می‌رسد و انعطاف‌پذیری کاهش می‌یابد.»

وی بیان داشت:« شاخص‌های زیادی هشداردهندۀ این است که در مرز انعطاف‌ناپذیری و کنترل‌ناپذیری و به واقع پیش‌بینی‌ناپذیری اقتصاد ایران هستیم. بنابراین اقتصاد ایران در اواخر دولت دهم نشانه های ورود به مرحله «افق رویداد»‌ را از خود بروز داد که اگر همان روند ادامه می یافت نهایتا به «تکینگی» می رسید که پایانی جز فروپاشی و تورم‌های چهارنعل و ورشکستگی های گسترده در اقتصاد و امواج بیکاری و شورش کارگران و فرار مدیران و نظایر‌ این‌ها نداشت.»

وی به آینده امید بخش اقتصاد ایران اشاره کرد و گفت:« اما خوشبختانه با انتخابات ریاست‌جموری یازدهم، پدیده‌ای به ‌نام «رویدادگی» در ایران رخ داد. «رویدادگی» را برای واژۀ catastrophe گذاشته‌ام. اگر بخواهیم مفهوم «رویدادگی» را روشن کنیم، می توان از تمثیل پرواز یک سنجاقک استفاده کرد که ظاهرا دارد در مسیری پرواز می‌کند اما در یک لحظه، یا مسیرش را به سطحی بالاتر پایین تر جهش می‌دهد یا در یک لحظه به عقب بر می‌گردد، مسیر پرواز سنجاقک، حالت «رویدادگی» دارد. یعنی دستکم در کوتاه مدت قابل پیش‌بینی نیست. در انتخابات خرداد 92، رفتار «رویدادگی » در مردم ایران رخ داد و به طور کلی رفتار مردم ایران به‌خاطر تحولاتی که در این سال‌های اخیر رخ داده است و به علت بی‌ثباتی های بلندمدت همراه با افزایش بی اعتمادی عمومی، وارد فاز «رویدادگی» شده است.» وی بیان داشت:« در ماه های پیش از انتخابات یازدهم، مردم ایران، در شرایط ناامیدی و دلزدگی از اوضاع سیاسی و اقتصادی به‌سر می‌بردند، در عین حال، تحولات کشورهای عربی، نظیر سوریه، عراق، لیبی و مصر آنها را نگران کرده بود، تحریم‌ها و افزایش تهدیدها نیز موجب نگرانی‌شان برای آینده شده بود، بنابراین در عین اینکه نوعی قهر و ناامیدی و دلزدگی از شرایط موجود اقتصادی و سیاسی کشور داشتند و آمادگی حضور در فعالیت‌های سیاسی را نداشتند، نگران آینده هم بودند. این بود که خبر آمدن هاشمی به انتخابات، شوقی را ایجاد کرد که بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی می‌توانست یکباره به سمت یاس برود. با حمایت دو بزرگوار از آقای روحانی، مردم احساس کردند که پنجره‌ای گشوده شده و می توانند یک بار دیگر شانس‌ خودشان را امتحان کنند، شاید بتوانند کشور را از درغلتیدن به شرایط بحرانی و جنگ و درهم ریزی نجات دهند. این بود که در لحظه‌های آخر که احساس کردند آمدن به عرصه، ممکن است آیندۀ کشور را عوض کند، برای رای‌دادن هجوم آوردند.»

3535

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 345785

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد IR ۰۸:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۲
    6 0
    با تشکر از دکتر رنانی و سایت وزین خبر آلاین خواهمندم مصاحبه های دیگری با جناب دکتر داشته باشید ممنون
  • رضا IR ۰۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۰
    0 2
    حالا این آقای رنانی کی باشن که از شیرمرغ تا جان آدمیزاد را ایشون اطلاع داره؟ ولی در کل حرفاش درست بود.