۰ نفر
۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۶

اگر خط قرمزی به نام محیط زیست را در بحث توسعه تعریف می‌کردیم و اجماع صورت می­گرفت که به هیچ وجه نباید برنامه‌ها­ی اجرایی و اقتصادی، خدشه به محیط زیست کشور وارد کنند، امروزه دچار معضلاتی مثل ریزگردها، آلودگی­ها، کم آبی و خشک شدن دریاچه‌ها نبودیم.

در زمینه توسعه و پیشرفت در ایران ادبیات، دیدگاه‌ها و نظریات مختلفی وجود دارد که توانسته است تا حدودی به این پرسش یعنی موانع توسعه یافتگی در ایران پاسخ دهد. اما به نظر من دو مانع اصلی همچنان گریبانگیر مسئله توسعه در ایران است. اولی مانع نظری است به این معنا که با وجود یک سابقه تقریبا 60 ساله در برنامه‌های توسعه که به 5 برنامه قبل و 5 برنامه پس از انقلاب بر می­گردد، همچنان دچار نوعی بلاتکلیفی نسبت به الگوها و مدل­های توسعه در کشور هستیم. به طوری که هنوز پس از انقلاب نسبت به برنامه‌های توسعه چهارم و پنجم کارشکنی­هایی جدی وجود دارد که این امر نشان دهنده­ این است که ما در خصوص یک الگوی ثابت توسعه به اجماع ملی دست پیدا نکرده‌ایم. مسئله دوم این است که فرهنگ­سازی برای همراهی اقشار و طبقات مختلف برای تحقق برنامه‌های توسعه فراهم شود که این امر نیز محقق نشد. این دو مسئله در واقع مانع از شکل گیری یک الگوی توسعه ثابت و پابرجاست. برای مثال زمانی که حتی برای پیوند بین برنامه‌های توسعه و مکمل بودن برنامه توسعه، سند چشم انداز ایران 1404 تدوین شد، انتظار می­رفت که با سند چشم اندار 1404 مخالفتی صورت نگیرد و در درجه دوم آگاهی عمومی نسبت به این سند چشم انداز حاصل شود. اما دولت‌های نهم و دهم نسبت به این سند بی­اعتنا بود. نتیجه عملی آن است که از اهداف چشم انداز توسعه عقب افتاده‌ایم. این در حالی است که چیزی حدود 10 سال بیشتر فرصت نداریم. این امر نشان­دهنده­ فقدان یک الگوی نظری در بحث برنامه توسعه در کشور است. بعد دوم که مانع راهبردی و استراتژیک برنامه‌های توسعه در ایران بوده است، فقدان اولویت­بندی در مسائل توسعه کشور است. به طوری که ما همواره در برنامه‌های توسعه و برنامه‌های سالانه که هر کدامشان یک گام در راستای تحقق توسعه است، همه مسائل را در کنار هم و بدون اولویت‌بندی در نظر گرفته‌ایم و به مسائل خرد و جزیی که در توسعه بسیار مسئله­ مهمی است، توجه نکرد‌ه‌ایم. به طوری­که در کلان نگری و کلی گویی گرفتار شدیم و این امر سبب شده برنامه‌های توسعه برای جامعه جذاب و محسوس نباشد که بتوانند در تحقق آن مشارکت کنند. به عنوان نمونه اگر در برنامه‌های توسعه­ای کشور، حمل و نقل ریلی به عنوان اولویت اول در کشور تعریف می­شد و گفته می­شد که باید مبنای حمل و نقل در کشور، حمل و نقل ریلی با فناوری­های پیشرفته باشد و اگر این اتفاق رخ می­داد؛ حداقل در این بعد به پیشرفت و توسعه دست پیدا می‌کردند و تحقق این امر با ارزش بود. یا اگر خط قرمزی به نام محیط زیست را در بحث توسعه تعریف می‌کردیم و اجماع صورت می­گرفت که به هیچ وجه نباید برنامه‌ها­ی اجرایی و اقتصادی، خدشه به محیط زیست کشور وارد کنند، امروزه دچار معضلاتی مثل ریزگردها، آلودگی­ها، کم آبی و خشک شدن دریاچه‌ها نبودیم. نتیجه این­که در این بخش هم اولویت­های مشخصی نداشتیم و مردم همواره با عنوان کلی توسعه و برنامه مواجه شدند که بیشتر هم در حد حرف و شعار بوده است.

منبع : روزنامه ارمان

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 370241

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =