۰ نفر
۲۲ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۲

رمان مشهور «دختر سروان»، شاهکار نثرِ آلکساندر پوشکین و سرآغاز رمانِ تاریخی روسیه روانه بازار نشر شئ.

به گزارش خبرآنلاین، «دختر سروان» نوشته آلكساندر پوشكين با ترجمه حميدرضا آتش‌برآب در 650 صفحه و با قیمت 28 هزار تومان منتشر شده است.

چهارچوب تاریخی داستان دوران سلطنت امپراتریست کاترین دوم، یعنی دورانی است که شورش پوگاچف در آن روی داده است. ماجراهای افسری جوان، به نام گیرینیف و گماشته­ او، ساولیچ، بهانه­ ای است که به پوشکین امکان می­ دهد تا جلال و درخشش نثر موجز و پرشکوه خود را به جلوه در آورد. خواننده شاهد حرکت این ستوان و یار وفادارش از خانه­ پدری به سمت پاسگاه دورافتاده­یبلوگلورسک است که گرینیوف باید خدمت خود را در آن انجام دهد و... در آنجا او و دختر فرمانده پاسگاه به هم علاقمند مي‌شوند. اما در اين ميان شورشياني به پاسگاه حمله مي‌كنند و پرسنل نظامي را به گروگان مي‌گيرند ...

مترجم در مقدمه كتاب توضيح مي‌دهد:

«خواننده عزيزم، آن‌چه پيش روي تو است يكي از نخستين آثار نثر تاريخي روسيه و مشهورترين آنهاست؛ نخستين رمان تاريخي روسي، زير قلم بزرگترين نويسنده روس. اين نه‌صرفا يك اثر تاريخي مهم، كه شاهكار نثر روسيه است، شاهكار يك نابغه كه براي نخستين‌بار در زبان روسي از انساني معمولي با زباني متداول و مردمي سخن مي‌گويد، و همزمان آن را تا منتها درجه زيباشناسي بر مي‌كشد...در قدم اول پيشنهاد مي‌كنم قياس را كنار بگذاري! در اينجا تعريف رمان، از نظر كمي و كيفي، با آن شكل استانداردي كه از اين ژانر در ذهن داري و با آن رمانهاي چندوجهي داستايفسكي و تالستوي كه با شيوه‌اي اروپايي نوشته شدند به‌شدت تفاوت دارد! اينجا سرآغاز همه آغازها در ادبيات روسي است ...»

داستان هم با اين جملات آغاز مي‌شود:
«پدر من - آندري پيتروويچ گرينيوف - در جواني پيش كنت مينيخ خدمت كرد و بعد هم در هزار و هفتصد و ... با درجه سرگردي به بازنشستگي رسيد و از همان‌موقع در ده‌شان - سيمبيرسك - ساكن شد و دوشيزه آفدوتيا واسيلي‌يونا را، كه دختر يك نجيب‌زاده فقير مال همان‌جا بود، به عقد خود درآورد.
ما نه تا بچه بوديم كه همه خواهربرادرهام در اوان كودكي به رحمت خدا رفتند. مادرجان هنوز من را در شكم داشت كه به لطف شاهزاده ب ... - سرگرد گاردي كه يكي از اقوام نزديكمان بود - اسمم را به عنوان گروهبان در هنگ سيميونافسكي جازدند. حالا اگر برخلاف انتظار، مادرجان دختر مي‌زاييد، آن‌وقت پدرجان خبر فوت گروهبان مفقود‌شده را به آنجا كه لازم بود مي‌رساند و قضيه هم به همين‌جا ختم مي‌شد. من از قرار معلوم تا پايان تحصيلاتم در مرخصي به حساب مي‌آمدم ...»

 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 375181

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اسد A1 ۱۳:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۴
    1 0
    حداقل به اون دو ترجمه قبلی اشاره میکردید ترجمه خانلری از این کتاب امیرکبیر چاپ میکنه همین کتابه یا نه؟ چرا تعداد صفحات این قدر فرق دارند ؟