نقش ایران در عراق عمیق تر از مستشاری نظامی است

حضور ایران در عراق صرفا مستشاری نظامی و مشاوره دادن به نظامیان این کشور نیست بلکه ایران در ابعاد «سیاسی»، «اقتصادی»، «فرهنگی» و «معنوی» در عراق حضور دارد که بسیار عمیق تر از بعد مستشاری نظامی آن است.


چندهفته قبل «حيدر العبادي» نخستين سفر دوجانبه اش را به ايران انجام داد تا براي خيلي ها اين پيام شفاف را داشته باشد: «ايران متحد اصلي عراق است.» اين سنت از سوي مقامات ايراني هم پي گرفته شده بود. «محمدجواد ظريف»، وزير خارجه ايران نيز نخستين سفر خارجي اش را به «بغداد» انجام داده بود تا او هم پيامي مشابه از سوي دولت يازدهم به کشورهاي منطقه اي مخابره کرده باشد. سفر «العبادي» در خلال بحران «داعش» و پس از پايان يافتن بحران سياسي عراق را مي توان از يکسو تشکر از ايران بابت نقش آفريني مثبتش در عراق دانست و از سوي ديگر رايزني براي برخورد با پديده شوم «داعش» ارزيابي کرد. همچنين در کنار اين سفر، وزير دفاع لبنان نيز براي مذاکره درخصوص هداياي نظامي تهران به بيروت، ميهمان مقامات ايراني بود. به غير از اين دوسفر، نماينده ويژه سازمان ملل در سوريه و «رمضان عبدالله»، رهبر جنبش جهاد اسلامي فلسطين نيز به ايران آمدند تا کشورهاي منطقه بيش ازپيش متوجه نقش پررنگ ايران و فعال بودن ديپلماسي منطقه اي ايران شوند، نقشي که از سال 84تا92 منفعل و سرخورده شده بود. هدف و دستاوردهاي سفر مقامات عراقي و لبناني را از «محمد ايراني»، سفير سابق ايران در «اردن» و «لبنان» پرسيديم که در ادامه آمده است:
    
     سفرهاي اخير مقامات منطقه اي از جمله «حيدر العبادي»، نخست وزير عراق و «سمير مقبل»، وزير دفاع لبنان به تهران، از چه مساله اي حکايت دارد؟
     اين سفرها را مي توان به دليل جايگاه منطقه اي و ژئواستراتژيک ايران وبه دليل اشراف سياسي آن بر مسائل منطقه دانست. همچنين حضور و نفوذ ايران براي همه دولت هاي منطقه اي مورد پذيرش قرار گرفته است؛ البته در يک بازه زماني به دليل سياست هاي تهاجمي و نادرست خدشه دار شده بود که هم مردم و هم نظام از آن ضرر کردند. اما حالابا رويکرد عاقلانه تري که دولت جديد پي گرفته اين جايگاه در حال بازگشت است.
    
     حيدرالعبادي در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل ديداري مفصل با «باراک اوباما»، رييس جمهوري آمريکا داشت و حالابه ايران آمده. با توجه به ترتيب ديدارها مي توان گفت که در مورد حضور ايران در ائتلاف ضد داعش باشد؟
     بحران عراق تنها بحران اين کشور نيست بلکه يک بحران منطقه اي و بين المللي است. به هرحال نقش آفريني منفي برخي بازيگران در بحران جاري عراق، باعث شده تا جامعه بين الملل متضرر شود. سفرهايي که در اين مقطع انجام مي شود، مسلما تنها مختص مسايل دوجانبه نيست بلکه بخش مهمي از آن به ابعاد اين بحران اختصاص دارد. مهم تر از اين مسايل، تاثير، نقش آفريني، نفوذ و تعيين کننده بودن ايران در منطقه است. ايران در اين بحران بخشي از راه حل است. پيام اولين سفر «العبادي» به ايران، «قابل اعتماد بودن» تهران است. دومين پيام اين سفر اين است که به دليل مرز مشترک ايران و عراق، «تهران مي تواند در خدمت امنيت بغداد» باشد. سومين پيام هم اين است که «ايران بخشي از راه حل بحران» است.
     بسياري از کشورها با توجه به نفوذ ايران در عراق، تهران را به حمايت از بخش شيعي دولت بغداد متهم مي کنند.
    قابليت تاثيرگذاري و واقعيت حضور ايران را همه کشورها پذيرفته اند و بر کسي پوشيده نيست. بحران سياسي عراق که چند ماه پيش بروز کرد، با تلاش هاي ايران و تاکيد بر اين اصول که بايد عراقي ها تعيين کننده دولت باشند و پايبندي به قانون اساسي عراق، پايان يافت. پس از انتخاب «العبادي» کشورهاي عربي منطقه نيز از آن استقبال کردند. تلاش هاي ايران بابت خروج عراق از بحران بود ولي برخي رسانه هاي منطقه اي سعي دارند آن را مساله اي طايفه اي  نشان دهند و عليه اين تلاش ها دست به تبليغات بزنند. اما به دلايل تاريخي و مرزهاي مشترک، ايران به اين نقش آفريني ها مي پردازد.
    
     درخصوص حضور اين روزهاي ايران در عراق، برخي رسانه ها و حتي رسانه هاي داخلي عکس هايي از حضور سردار «سليماني» در ميادين نبرد عراق منتشر مي کنند. انتشار اين عکس ها به حضور ايران کمک مثبتي خواهد کرد يا خير؟
     به نظر من روش درستي نيست و نتيجه آن مطلوب نخواهد بود. حالاممکن است با انتشار اين عکس ها منافع مقطعي ايران تامين شود ولي منافع بلند مدت جمهوري اسلامي را تامين نخواهد کرد چرا که حضور ايران در عراق صرفا مستشاري نظامي نيست بلکه ايران در ابعاد «سياسي»، «اقتصادي»، «فرهنگي» و «معنوي» حضور دارد که بسيار عميق تر از بعد مستشاري نظامي آن است.
    
     درخصوص سفر وزير دفاع لبنان به تهران؛ ارسال هداياي نظامي ايران به لبنان، مخالفت برخي کشورها را در پي داشته. آنها از چه مساله اي نگرانند؟
     ارسال هداياي نظامي براي کشورهاي دوست، امري مرسوم است که از سوي کشورهاي داراي توانايي اين چنيني، انجام مي شود. اعتراض برخي کشورها مانند آمريکا نيز به دليل تحريم هايي است که عليه فروش سلاح ايران وضع شده، اما بايد به اين نکته توجه داشت که اين سلاح ها هديه هستند و پولي بابت آن ردوبدل نمي شود. پس ادعاي نقض تحريم هاي فروش سلاح در اين مورد، قابل اعتنا نيست.
    
     شرايط ارتش لبنان در اين بين تاثيري در قبول اين هدايا داشته است؟
     ارتش لبنان پيش از اين، مسووليت حفاظت داخلي اين کشور و نقشي شبيه نيروي انتظامي را بر عهده داشت. اما در دو، سه سال اخير ارتش لبنان براي حفاظت از مرزهاي اين کشور فعال شده و قرار است از اين به بعد از مرزهاي لبنان دفاع کند. از طرفي حضور تروريست هاي «داعش» و «النصره» در مرزهاي مشترک سوريه و لبنان در قسمت هاي «عرسال» و «قلمون»، ارتش اين کشور که پيش از اين به سلاح هاي سبک مجهز بود، لازم است که به سلاح هاي پيشرفته تر تجهيز شود. البته اين سلاح ها همگي در رديف سلاح هاي دفاعي هستند و نه تهاجمي. پس در چارچوب اين ساختار لازم بود تا ارتش لبنان تجهيز شود.
    
     از جايي که ارتش لبنان بعضا با حزب الله دچار تنش مي شود، کمک هاي ايران به ارتش لبنان، مي تواند خللي در روابط حزب الله و ايران ايجاد کند؟
    «مردم»، «مقاومت» و «ارتش» سه راس مثلثي هستند که در کنار هم در لبنان وجود دارند. مقاومت، حفاظت از مرزهاي جنوب وبخشی از شرق لبنان را برعهده دارد و در اين رابطه با ارتش اين کشور، جلسات هماهنگی متعددي دارند. ارتش، جريان مقاومت را به رسميت مي شناسد. حتي در برخي موارد که داخل لبنان بعضي گروه ها عليه جريان مقاومت اقدام مي کردند، اين ارتش لبنان بود که وارد معرکه مي شد و با همکاري حزب الله قضيه را جمع مي کرد.
    
     اقدامات ايران عليه تروريست هاي داعش مي تواند تاثيري در به نتيجه رسيدن مذاکرات هسته اي داشته باشد؟
     اگرچه رسما درخصوص کنارهم قرارگرفتن اين دو مساله سخني گفته نشده، اما از لحاظ رواني، مي تواند روي يکديگر تاثير داشته باشد. نقش ايران در بازگشت امنيت به منطقه غيرقابل چشم پوشي است. غرب هم به دنبال همين مساله است. ايران و غرب در اين خصوص به نوعي با يکديگر همپوشاني دارند و بازگشت امنيت به منطقه مي تواند فضاي رواني خوبي را در مذاکرات ايجاد کند.
    
     اما در اين بين برخي کشورهاي منطقه اي مانند عربستان هيچ تمايلي به انجام توافق در مذاکرات هسته اي ندارند. آيا مي توان گفت که در صورت انجام توافقي بين ايران و غرب، عربستان قصد انتقام گيري از طريق کارشکني در راه مبارزه با ناامني هاي منطقه را داشته باشد؟
     سعودي ها مايل به نقش آفريني قدرتمندانه ايران در منطقه نيستند. اما اگر توافقي انجام شود، همه کشورها دير يا زود، واقعيت را مي پذيرند. از سوي ديگر موج همکاري ها با ايران شروع مي شود. اين تصور براي آنها ايجاد نگراني مي کند اما مقاومتشان در برابر پذيرش واقعيت زياد طولاني نخواهد بود. مگر آنها چقدر براي مخالفت توان دارند؟
    
     اما در حال حاضر سعودي ها در اولين اقدام، در بازار نفت تلاطم ايجاد کرده و قيمت آن را پايين کشيده اند.
    اولين ضرر کننده اين اقدام آمريکايي ها هستند. سعودي ها توانايي هماهنگ کردن کشورهاي ديگر به خصوص کشورهاي بزرگ را با خودشان ندارند. ادامه اين کار از سوي آنها محدود است. سعودي ها اين اقدام را به صورت يکجانبه انجام داده اند.
    
     يعني برخلاف برخي نظرات، آمريکا در اين اقدام سعودي ها نقشي نداشته است؟
     اين تصور که برخي کشورها سياست هاي خود را نعل به نعل با قدرت هاي فرامنطقه اي مثل آمريکا هماهنگ مي کنند، به نظر من صحيح نيست. آنها هم اقداماتي براي منافع خود به صورت يکجانبه و بدون هماهنگي با کشورهاي بزرگ انجام مي دهند که مورد حمايت قدرت ها نيست. نمونه اين اقدام هم حمايت عربستان از گروه هاي تندروست که مورد انتقاد برخي قدرت ها هم قرار گرفته است. بنابراين آنها هميشه، سياست هاي خود را با منافع کلان دولت هاي بزرگ هماهنگ نمي کنند.

منبع: روزنامه شرق

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 386163

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 10 =