از مجموعه کودکانه های بامداد دو کتاب «ملکه سایه ها» و «قصه هفت کلاغون» نوشته احمد شاملو با تصویرگری ضیاء‌الدین جاوید از سوی نشر چشمه منتشر شد.

به گزارش خبرآنلاین، دو کتاب «ملکه سایه‌ها» و «قصه هفت کلاغون» نخستین بار حدود چهل‌ سال پیش در اواخر دهه چهل منتشرشده بودند و مدت‌ها بود که از جمله آثار نایاب شاملو محسوب می‌شدند. شاملو این دو داستان را در قالب صوتی و به‌صورت نوار نیز با صدای خودش برای بچه منتشر کرده بود. ویژگی قابل اشاره این دو داستان زمینه فولکلوریک آن‌هاست و ریشه‌ ای که در قصه‌های عامیانه و باورهای مردمی دارند.

قصه «هفت کلاغون» حکایت هفت برادر است که در پی آوردن آب برای خواهرشان که تازه به دنیا آمده سوی چشمه می‌روند. هریک از این برادران در تلاش است که زودتر به سرچشمه رسیده و آب بردارد. رقابت بین آن‌ها نهایتاً به درگیری ختم شده و باعث شکسته شدن کوزه‌هایشان می‌شود. پدرشان آن‌ها را نفرین می‌کند و پسران به ‏شکل هفت کلاغ درمی‌آیند که روزها پرنده‌اند و شب‌ها انسان . وقتی هشت سال بعد وقتی خواهرشان قصه‌ی برادرانش را می‌شنود پی به غصه پدر مادرش برده و می‌کوشد برادرانش را از این شرایط برهاند و....

«ملکه سایه‌ها» حکایتی ست برخوردار از تبار ارمنی که شاملو به سلیقه و نثر خود آن را بازنویسی کرده است. خواهر و برادری خوب و خوش ایام می‌گذرانند. روزی خواهر آرزو می‌کند که کبوتر سفیدی شود با برآورده شدن این آرزو برادرش که او را گم‌کرده در جستجوی او همه‌جا را زیر پا می‌گذارد تا به کاخ خورشید شاه می‌رسد. از خورشید شاه می‌شنود که خواهرش و دخترانی دیگر اسیر ملکه‌ی سایه‌ها هستند و برای نجات آن‌ها باید انگشت دست خود را ببرد و از خون خود به آن‌ها بمالد. جوان راه کاخ ملکه‌ی سایه‌ها در پیش‌گرفته و می‌کوشد زندانیان این کاخ را نجات دهد. سی‌ونه دختر آزاد می‌شوند اما خواهر او در میانشان نیست. برادر در پی خواهر با ماجراهایی دیگر روبه‌رو می‌شود و...

داستان «ملکه سایه ها» اینگونه آغاز می شود:

« یکی بود یکی نبود روزی روزگاری زیر این آین آسمان کبود خواهر و برادری بودند که به خوبی و خوشی با هم زتدگی می کردند. روزها بردر می رفت و کار می کرد و پول در می آورد و خواهر توی خانه می ماند و به کارهای خانه داریش می رسید.
یک روز که آن دو تا کنار پنجره نشسته بودند و پرواز کبوترها را توی آسمان تماشا می کردند؛ برادر رو به خواهر کرد و ازش پرسید:
- خواهر جان دلت می خواهد کبوتر سفیدی می شدی و پر می کشییدی و توی آسمانها پرواز می کردی.
خواهر سری به حسرت جنباند؛ آهی کشید و جواب داد:
- آخ برادر نگو که دلم برای این چیزها پر می زند.
برادر این را که شنید؛ گفت:
- خوب این که آه کشیدن ندارد. حالاکه از ته دل می خواهی کبوتر سفیدی بشوی؛ زود باش پرهایت را باز کن و بپر.
همان وقت خواهر کاغذ سفیدی شد و پر زد توی آسمان و بال زنان دور شد...»

این دو کتاب با قیمت 10 هزار تومان روانه بازار نشر شده است.

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 401129

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۳:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۲
    0 0
    چقدر خوبه براي بچه هامون اين قصه ها رو بخونيم