اعتراض به سگ کشی؛ مطالبه‌ای اجتماعی یا هیاهو؟!

باشد که زوزه‌های جگرخراش سگ‌های بیچاره‌ای که به شیوه‌ای بی‌رحمانه کشته شدند، تازیانه‌ای باشد بر وجدان خفته‌ی جامعه که ناظر غیرفعال قربانی شدن طبیعت زنده‌ی کشور است!

سگ کشی در شیراز، بار دیگر ماجرای سگ‌های رهاشده(1) را داغ کرد. واکنش‌های گسترده‌ی طرفداران حقوق حیوانات که با همراهی یا همدلی طیف گسترده ای از طرفداران محیط زیست هم همراه شد، اگرچه نشانگر نزدیک شدن جامعه‌ی ایرانی به نوعی بلوغ فکری در زمینه‌ی توجه به طبیعت و موجودان غیر انسان است، اما در عین حال یک ویژگی جامعه‌ی ایرانی را نیز به نمایش گذاشت؛ من این ویژگی را  "نشانگان (سندروم) هیاهوخواهی" می‌نامم. افراد یا جامعه‌ی مبتلا به این نشانگان، اعتراض را دوست دارد، اما دقیقا نمی‌داند که به چه چیزی اعتراض دارد. اعتراض می‌کند، اما جایگزین برای مورد اعتراض را نشان نمی‌دهد. سر و صدا می‌کند، اما نقد عمیق ارایه نمی‌کند. در اعتراض‌های خود، چند موضوع را خلط می‌کند، و اعتراض‌هایش بیشتر از جنس هیاهو است تا مطالبه.

با تاکید بر این که کشتن سگ‌های رهاشده به صورت گسترده و به عنوان تنها راه حل برای این مشکل، به‌ویژه به شکلی که با درد و شکنجه‌ی حیوان همراه باشد، عملی زشت و مردود است، می‌خواهم از زاویه‌ی دیگری هم به قضیه نگاه کنیم؛ آیا درست است که هر گونه سگی در کوچه و خیابان رها باشد؟ آیا حضور سگ در کوه و دشت، خطر بزرگی برای حیات وحش نیست(2)؟ پاسخ به دور از هیاهو، به نظرم این است که قطعا جای سگ‌های پیر، بیمار، معلول، یا سگ‌هایی که می‌توانند به انسان (به‌ویژه: بچه‌ها و افراد ضعیف) حمله کنند، مکان‌های عمومی نیست. همچنین، با توجه به مسایل اقتصادی و اجتماعی، قابل تصور نیست که بتوانیم شمار زیادی از سگ‌های رهاشده را در اردوگاه‌های ویژه یا در پارک‌های شهری، و در شرایطی که برای جامعه و خود حیوان قابل قبول باشد نگهداری کنیم.

سگ جانوری است گوشت‌خوار، و گوشت‌خواری یکی از مهم‌ترین عامل‌های مصرف منابع (آب و انرژی و محصول‌های کشاورزی) و به همین دلیل یک عامل بزرگ گرمایش زمین است. دام‌پروری، در واقع دور ریختن ذرت و جو و سویا و ... است برای تولید گوشتی که معادل یک‌دهم تا یک‌پانزدهم غله‌ی مصرفی برای تولیدش، کالری ارایه می‌کند! به همین دلیل نگهداری حیوانات گوشت‌خوار مانند سگ و گربه به عنوان حیوان خانگی، تلف کردن مقدار زیادی منابع و از این رهگذر، کمک به تخریب محیط زیست است. از سوی دیگر، پرورش و نگهداری سگ یک تجارت و سرگرمی کم و بیش بی‌رحمانه است؛ چرا که در روند پرورش سگ، حیوان دوره‌های سختی را در اسارت می‌گذراند. همچنین، شرایطی که انسان‌ها در آپارتمان یا حتی مزرعه برای سگ دارند، غالبا با طبیعت حیوان سازگار نیست.

می‌خواهم بگویم که بهتر است از نگهداری سگ به عنوان حیوان خانگی خودداری کنیم، زیرا این نوعی به اسارت کشیدن حیوان و حیف و میل کردن منابع زمین است. خیلی از سگ‌هایی که شهرداری یا مراجع دیگر مجبور به کشتن آن‌ها می‌شوند، حیوان‌های بی‌گناهی هستند که ما انسان‌ها از روی هوا و هوس مدتی نگاهداری‌شان کرده ایم و سپس خسته شده و رهایشان کرده ایم.

سگ‌های گله که همچون خود دام‌ها، بی‌ضابطه و به تعداد زیاد در تمام کوه و دشت‌های کشور می‌گردند، از دشمنان درجه ‌یک حیات وحش هستند؛ چه با ترساندن آن‌ها و جلوگیری از نزدیک شدن‌شان به منابع آب، و چه با حمله به توله‌ها، بره‌ها، و جوجه‌های جانوران وحشی و خوردن آن‌ها. سگ‌هایی که در کوه‌پایه‌های نزدیک شهرها و روستاها رها شده اند، از سگ گله نیز برای حیات وحش خطرناک‌تر اند، زیرا شبانه‌روز در عرصه‌های طبیعی می‌چرخند و همیشه گرسنه هستند.

در آخر می‌خواهم بگویم که اگر حیوانی بیمار و بی‌فایده و بی‌سرپناه شده و در گرسنگی و آوارگی روزگار می‌گذراند، این "حق" او است که به آرامی راحت شود و از این جهان برود. من همین حق را برای انسان‌هایی هم که دچار دردهای درمان‌ناشدنی و عذاب‌آورهستند، قایلم... .

تکمله: راستی، چرا برای حیاتی‌ترین موضوع‌‌های محیط زیستی مانند خشک شدن دریاچه‌ی اورمیه یا واگذاری جزیره‌ی آشوراده به بخش خصوصی، فقط چند ده نفر در تجمع‌های اعتراضی حضور می‌یابند، اما در اعتراض به سگ‌کشی، صدها نفر...؟! این هم علامت دیگری از "نشانگان هیاهوخواهی" نیست؟!

 

پی‌نوشت

1) می‌گویم "سگ‌های رهاشده" زیرا این پدیده از بی‌مسوولیتی انسان‌هایی ناشی می‌شود که حیوان معصومی را نگه می‌دارند، اما پس از مدتی (به هر دلیل) آن را رها و آواره می‌کنند. با عبارت "سگ ولگرد" موافق نیستم، چون ولگردی به نوعی القاکننده‌ی صفت بی‌مبالاتی است که از بی‌مسوولیتی خود شخص ناشی می‌شود.

2) در گفتگو با تارنمای انتخاب خبر (3/2/1394) هم به این نکته‌ها اشاره کرده‌ ام، و در همان‌جا مژگان جمشیدی (روزنامه‌نگار حوزه‌ی محیط زیست) نیز از زاویه‌ای دیگر به موضوع پرداخته است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 414019

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۶
    7 0
    ببخشید این حیوانات سالیان سال زندگی کردند و به محیط زیست آسیبی نرساندند، عامل گذکایس و ازبین رفتن منابع طبیعی گازهای گلخانه ای و تبدیل فضای سبز به برج و ساختمان هست
  • بی نام IR ۰۷:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۶
    3 0
    البته من این حق را برای انسان قائل نیستم چون جان را خدا می دهد و اوست که می گیرد. مطمئن باشید که انسانهای پیر و درمانده آن رنجی که انسان جوانی که مبتلا به بیماری است را نمی کشد چون خداوند رحمان است و سیستم هایی در بدن او تعبیه کرده که در زمان درماندگی رنج نکشد گرچه ممکن است برای اطرافیان رنج آور باشد. در مورد سگ ها هم نباید این حیوانات زجرکش شوند چون ما به آنها سیطره داریم. بلکه چون سیطره داریم حتی برای نابود کردنشان باید روشهایی اتخاذ کنیم که رنج نکشند.من شخصا با نگهداری سگ در آپارتمانهای کوچک مخالفم ولی حق آنهایی که اینکار را می کنند را نیز محترم می شمارم. حداقل به سگ های خانگی اجازه گردش با قلاده در خیابان بدهیم.
  • توحید IR ۱۰:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۶
    2 0
    جناب محمدی با نظر شما در خصوص "سندرم هیاهوخواهی" موافقم ولی در مورد کشتن حیوانات حتی به روش آرام و بی درد مخالفم. اول اینکه بنظر من کارشناس انتشار گازهای گلخانه ای در مورد تاثیر سگها بر انتشار گازهای گلخانه ای و گرمایش زمین کمی اغراق آمیز نوشته اید؛ عامل تعیین کننده ما انسانها هستیم نه حیوانات چه در مصرف سوختهای فسیلی و انتشار دی اکسید کربن و چه در مصرف گوشت و انتشار متان. دوم اینکه مقایسه کشتن حیوانات گرسنه با کشتن انسانهای با دردهای درمان ناپذیر قیاس درستی نیست؛ چون در مورد حیوانات نظر واقعی آنها را نمی دانیم در حالیکه این انسانها خودشان مرگ را انتخاب می کنند ضمن اینکه مشکل گرسنگی یک حیوان براحتی قابل برطرف کردن است. در آخر اینکه بهترین راه حل شاید محدود کردن زاد و ولد آنها باشد.
  • عباس محمدی A1 ۱۶:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
    0 2
    به: توحید در اروپا و آمریکا، چند صد میلیون سگ خانگی نگهداری می شود. تاثیر بسیار منفی این تعداد سگ گوشتخوار بر زمین، به هیچ وجه اغراق نیست. به نظر شما سگ های آواره و بیمار و معلول را چه باید کرد؟
  • توحید IR ۱۱:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
    1 0
    به: عباس محمدی. مطلب شما درباره ایران است، نه اروپا و آمریکا ضمن اینکه در این مناطق دنیا هم اثرات محیط زیستی سگها بسیار کمتر از فعالیت های بشری است. شاید درباره سگهای معلول و بیمار باشما موافق باشم ولی شما تعریفتان از سگ آواره را مشخص بفرمایید. طبیعی است که همه سگها آواره هستند مگر اینکه صاحبی داشته باشند. نظر نهایی بنده کنترل زاد و ولد سگهاست.
  • الهام A1 ۰۴:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۷
    2 0
    تنها موجودی که به محیط زیست آسیب وارد میکند انسان. گوشتخواری هم بخشی از طبیعت
  • بی نام IR ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
    0 0
    البته این نظر شخصی شماست ولی من فکر میکنم اشکال عمده در فرهنگ ماست و البته بخشی ناشی از درآمد بخش عمده جامعه است که گرچه شاید ما عمیقا ً از مطرح کردن آن پرهیز کنیم ولی نادیده گرفتن آن علاج کار نیست . از آنجا که این بخش نان روزمره خود را به سختی در میاورند هرگز بخشی از غذا ی خود را با حیواناتی که پیرامون محیط زندگی شان پرسه میزنند شریک نمیشوند و همواره مذهب را بهانه کار خود میکنند . درحالی که موجوداتی که به قول شما سرگردانند با تکه نانی سیر میشوند و اصولا برای انسان و محیط زندگیش خطری ندارند و لزومی ندارد کسی آنها را نگهداری کند و یا مثل موجودات خونخوار قتل عام کند