۰ نفر
۲۱ فروردین ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۵

بازهم سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی از راه رسید و بازهم طبق معمول دعوا بر سر این که آوینی که بود و چه می گفت در گرفت. من خود سال هاست که طرف یکی از این دعوا ها هستم و با کسانی که سعی می کنند آوینی را مصادره به مطلوب کنند دعوا دارم. امسال اما چند اتفاق مبارک رخ داد و آن هم این که آدم هایی که از آقای آوینی تعاریف مختلفی داشتند توانستند سرِ یک میز بنشینند و در باره آوینی ای که می شناسند حرف بزنند.

از دلِ همین حرف ها و تعریف های مختلف و گوناگون و گاه صد در صد متضاد است که آوینی حقیقی چهره می نماید و می تواند با ما سخن بگوید. پی بردن به این که آوینی حرف حسابش چه بوده کار چندان دشواری نیست. نه این که مطالب او دم دستی و سطحی بودند و درک آن ها برای همگان میسر است، خیر. بلکه حرف او برای آن ها که اهل مباحث نظری بودند و دغدغه اندیشیدن داشتند خیلی ناروشن نیست. آوینی فارسی را پاکیزه می نوشت و نثرش تحت تاثیر ترجمه و ژورنالیزم رایج نبود. از این رو آن ها که با مباحث نظری آشنا بودند و با ادبیات فارسی انسی داشتند و از معارف دینی هم کما بیش مطلع بودند سخن او را به راحتی درمی یافتند. هنوز هم اگر کسی چنین ویژگی هایی داشته باشد سخن آوینی را به راحتی متوجه می شود و نیاز به شرح و تفسیر ندارد. پس دعوا بر سر چیست؟ نشناختن آوینی و دعوا بر سر این که او از چه پایگاه و جایگاهی سخن می گفت محصول چیست؟ آیا می توان همه این قرائت های مختلف و متضاد را صرفا حاصل سیاست زدگی دانست؟ بدون شک سیاست زدگی در این قضیه بی تاثیر نیست. سیاست زدگی در روزگار ما از ضخیم ترین حجاب هایی است که مانع دیدن حقیقت می شود و هنر را از دیدگان ما پوشیده می دارد اما در این موضع خاص نمی توان همه تقصیرهارا به گردن سیاست زدگی انداخت. آوینی فرزند زمانه خویشتن بود و به همین دلیل در کنار زیباترین نریشین هایی که برای مستند روایت فتح می نوشت از هیچکاک هم غافل نبود. او بر این باور بود- به درست یا غلطش کاری نداریم- که هیچکاک آدم مهمی در سینمای دنیاست و بدون درک درست سینمای او نمی توان سینما را خوب فهمید. در نگاه آدم های تک ساحتی، جمعِ این دو محال می نماید.

مسلمانی که اهل ظاهر است گمان می کند توجه آوینی به هیچکاک یک اشتباه بوده و باید یک جورهایی یا این اشتباه را توجیه کرد و یا با سکوت از کنار آن رد شد. از آن طرف شبه روشنفکر هم گمان می کند آن چه اهمیت دارد همین توجه آوینی به هیچکاک است و اگر آوینی چند صباحی دیگر عمر می کرد شاید بالکل بی خیال جنگ و عاشورا و این حرف ها می شد و باقی عمر را صرف سینما و نقاشی و موسیقی می کرد و برای همیشه دست از مسلمانی می شست. در حقیقت هر کسی نقش خویشتن در آینه می بیند و به تعبیر شاعر:

گفت من آیینه ام مصقول دست

هرکسی در من همان بیند که هست

علاوه بر این ها چیزی که آوینی را از بسیاری از آدم های زمانه ما ممتاز می کرد و در این باره کم تر سخن گفته می شود گوش شنوای او بود. او به دیگران مجال سخن گفتن می داد و صرف مخالفتش با دیگری سبب نمی شد تا جانب ادب و اخلاق را فرو بگذارد. اگر حوصله داشتید گفت و گویی که کیومرث پور احمد با سایت مشرق نیوز انجام داده را بخوانید و در خاطره ای که او از مسعود بهنود درباره آوینی نقل می کند تامل کنید تا بدانید چه می گویم. غرض این که نوشته های آوینی که در دسترس همگان هست و اگر کسی اهل خواندن باشد می تواند با مراجعه به آن ها با اندیشه های آوینی آشنا شود اما چیزی که در این میانه باید بیشتر به آن توجه شود سلوک آوینی و نوع مواجهه او با مسائل زمانه خود است. شاید بهترین منبع برای فهم این چیزی که عرض کردم دوستان و آشنایان آقای آوینی باشند. البته دوستان و آشنایانی که هنوز مثل خیلی از ماها سیاست زده نشده اند و هنوز هم مرتضی آوینی را در زندگی خود حی و حاضر می بینند.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 525539

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۱:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
    26 13
    شک نکنید آوینی اگه الان زنده بود یکی از سران فتنه بود
    • امیرحسین A1 ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
      5 6
      مردی که "شهادت" و "اسلام"را در رگ هایش حس کند هیچگاه غبار زلت همراهی با فتنه ایی بر علیه "اسلام" بر رویش نخواهد نشست دوست عزیز
    • بی نام A1 ۰۷:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
      2 2
      "کسی که "اسلام"را یا رگ هایش حس کند هیچگاه غبار ذلت همراهی با فتنه ایی برعلیه"نظام اسلامی"بر چهره اش نخواهد نشست. اگر "فتنه"خواندن حرکت سال88 به نظر شماتهمت است پس کامنت منتشر شده که بنده به آن پاسخ دادم هم تهمت محسوب میشوداگر باز هم قرار است این کامنت رد بشود مشکلی نیست اما حداقل دلیل اقنا کننده ایی به بنده ارائه بشود.باتشکر
    • جواد A1 ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
      1 1
      شما از کجا این حرف را می زنی مگر علم غیب داری
  • ارزو IR ۰۳:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
    14 1
    روحت شاد بزرگمرد
  • بی نام A1 ۰۴:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
    11 1
    آقای نویسنده عزیز، موضوعی که شما مطرح کرده اید خیلی موضوع عادی و معمولی است برای مثل منی که قبل و بعد انقلاب را دیده ام. ما قبلا یک ملت بودیم با تنوع فکری که خودکامگی حاکمان سعی در سرکوب بعضی از این افکار را داشت اما مدتی طولانی است که در هر موضوعی دوشقه می شویم به دو ملت و دو فکر. یک ملت من هستم که همه حق با من است و بقیه می شوند ملت دوم که اصلا هم مهم نیست چی می گویند یا چی فکر می کنند مهم این است که اعمال و افکارشان از نظر من پوچ و باطل است. بنابراین تنوع فکری مجاز در حال کم و کمتر شدن بوده است در این سالها
  • شمس تبریزی A1 ۰۷:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
    15 7
    سلام. خواستم عرض کنم که آوینی هر که بود و هر چه بود، اما اونقدر نبود که 23 سال درباره اش صحبت کنن. به نظرم آوینی بهانه ای بوده که هر کس بیاد به اسم ایشان نظرات و احساساتش را مطرح کنه. حکایت آوینی حکایت شمع و گل و پروانه در اشعار شعرا شده. هزار ساله دارن درباره اش شعر میگن اما تمامی نداره. آیا همه اینها درباره مثلا پروانه حرف زدن؟ نه بابا. اینها دیواری کوتاه تر از پروانه پیدا نکردن تا حرفهاشون رو از زبان او بگن. راستی فرق یک ادیب و هنرمند با یک دانشمند در چیه؟ به نظرم در اینه که هنرمند مثلا میتونه مثنوی هفتاد من درباره درخت سرو بنویسه اما تمام گیاه شناسان حداکثر میتونن یک کتاب تحقیقی در این رابطه بنویسن. زوال آفتاب 22 فروردین 95 را پیشاپیش به همه دوستان تبریک و تهنیت عرض میکنم. خداحافظ شما
  • محمد مهدی IR ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
    8 12
    کلا حرف مهمی نداری آقا سید. یکی دو جمله است که بیخودی کشش میدی.
  • شهاب IR ۱۶:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
    0 2
    کم گوی و گزیده گوی چون در موسوی عزیز تر از جانم که دلم برات تنگه فکر نمی کنید تبدیل یک فیلم کوتاه به سریال، به تماشایش نمی ارزد؟
  • قربان علی IR ۰۵:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
    2 1
    اقا سید حرفی رو که گفتی نمی خواهم نفی کنم ولی بدان ایشان سید اهل قلم هستند