۰ نفر
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۲:۴۵

باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: این روزها همه ما باید تلاش کنیم تا کودکان و نوجوانان ما به کتاب و کتاب‌خوانی علاقه‌مند شوند.

نشست کتابخوانی هنرمندان در هفتمین فرهنگسرای کتاب، با حضور بهزاد فراهانی برگزار شد.

فراهانی در این نشست «منظومه آرش کمانگیر» اثر «سیاووش کسرایی» را برای مخاطبان خود خواند.

وی درباره این انتخاب گفت: من در سال‌های گذشته هم در فرهنگسرای کتاب حضور داشتم، سال گذشته زمانی که روی سن رفتم، متوجه شدم خیل بیشتر مخاطبان من را کودکان و نوجوانان تشکیل داده‌اند؛ به همین دلیل شاید شنیدن قسمتی از کتاب مارکز برایشان جذابیتی نداشته باشد، به همین دلیل در اسطوره‌ها به دنبال شخصیتی گشتم، تا بتواند نظر آنها را جلب کند و آرش یکی از بهترین گزینه‌ها برای این اتفاق بود.

وی اضافه کرد: این روزها همه ما باید تلاش کنیم تا کودکان و نوجوانان ما به کتاب و کتاب‌خوانی علاقه‌مند شوند؛ چرا که آنها حافظ و ادامه دهنده فرهنگ ما هستند. من به خانواده‌ها و به ویژه مادران می‌گویم لطفاً برای کودکانتان از اسطوره‌های ایرانی بگویید.

این کارگردان پیشکسوت تئاتر درباره لزوم این امر گفت: سال‌هاست که شاهد تاریخ سازی در هالیوود هستیم. علم کردن اسطوره‌هایی که سال‌ها بعد مانند رستم و سهراب ما شناسنامه و هویت دارند. حتی بچه‌های امروز هم سوپرمن و اسپایدرمن و بت من را از رستم و سهراب بیشتر می‌شناسند؛ چه رسد به کودکان و نوجوانان آینده این سرزمین. این اتفاق برای ما یک تلنگر بزرگ است که چرا آنچه از دل مردمان ما تا امروز مانده و حکایتگر داستان‌هایی از فرهنگ و هویت ماست به درستی به آنها معرفی نشده است.

58241

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 534798

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام GB ۰۳:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۰
    2 0
    ظاهرا که اسطوره های ایرانی قابل قبول نیستن
  • بی نام A1 ۰۳:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۰
    1 0
    اسطوره ی من نه مرد عنکبوتی است نه بن تن و نه رستم و زال و سهراب. اسطوره ی من کارگر خسته ی خاک آلوده ای است که با هزار درد و رنج کار می کند و تن به دزدی نمی دهد و نان حلال برای بچه هایش می برد. کارگر خسته ای که با هزار مشقت "برج " را به آخر می رساند. کارگر خسته ای که در جیبش چیزی "ندارد" اما در دلش هزار "درد" دارد و در چشمش اشک و در سفره مقدار کمی نان اماحلال.