۰ نفر
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۵

ایمان هوده شناس

فصل نخست سریال شهرزاد که در قسمت های پایانی، واکنش های متفاوت و بعضاً تناقض آمیز مخاطبین خود را برانگیخته بود، بالاخره به اتمام رسید و مشتاقان خود را چشم به راه آغاز فصل دوم گذاشت.
گفتن از ویژگی ها، ساختار، فیلمنامه، طراحی صحنه، بازی، کارگردانی و ... تکرار مکررات است و کمتر بیننده ای است که به فاخر بودن اثر اذعان نکند. پس، از اینها می گذریم و سعی می کنیم پایان بندی سریال را بیشتر مد نظر قرار دهیم.
واضح است که ترجیح دادن فرهاد به قباد، از سوی شهرزاد، به مذاق دوستداران سریال خوش نیامد و به ویژه، اکثر قریب به اتفاق "مادران" نتوانستند با این تصمیم شهرزاد کنار بیایند که: چطور ممکن است یک مادر - آن هم در سالهای دهه 30 - به این راحتی از بچه اش بگذرد و به عشق قدیمی خود رجوع کند؟ از حق هم نگذریم این حرف بی راهی نیست؛ گرچه شهرزاد از زنان زمانه خود بسیار جلوتر بوده است.
در واقع، نوع تمایل مخاطبین به این بود که شهرزاد در هر صورت به قباد برگردد. دلیلش هم واضح است؛ قباد مردی است که از زن اول خود جز توهین و بد دهنی، مهمانی بازی و بریز و بپاش و ولخرجی، تنشهای روانی و ... چیزی ندیده. در حالی که در آن سوی میدان، انسانی متعالی را دید که بی برو برگرد، عشقی والا و بدون قید و شرط را برایش به ارمغان آورد. این آدم داغان و شکسته و خرد، با شهرزاد نم نم رو به تعالی بود. به قول خودِ قباد، بهشت را تازه داشت پیدا می کرد.
پس بیننده با این وجه داستان همذات پنداری بیشتری داشت و لذا وقتی که محقق نشد و در سکانس معروف حیاط خانه، شهرزاد فرهاد را انتخاب کرد، خیلی ها همراه با قباد فرو ریختند.
با اینحال فتحی با حرفه ای گری خاص خود، برای این بخش از روایت هم همچون سایر گره های قصه، ادله محکمه پسندی دارد. او میلیمتری و میناتوری، از زبان شهرزاد توجیهات لازم را ارائه می کند. مثلاً در سکانس مهمی از قسمت 27 می بینیم که شهرزاد رو به قباد می گوید که او (شهرزاد) به میل خود از خانه وی نرفته و تا زمان تصمیم به جدایی قباد (که ناشی از فشار های سنگین و کمرشکن بزرگ آقا بود) به عهد خود با او وفادار بوده است. از سوی دیگر شهرزاد انتظار داشت قباد در طول زمان، به چنان رشد و تعالی ای برسد که بتواند اصطلاحاً جلوی بزرگ آقا در بیاید و ظلم وستم او را بر نتابد. کاری که قباد بسیار دیر - در سکانس های پایانی - به آن رسید و دیگر آب از سرش گذشت و ترس هایش را کنار گذاشت و توانست بی واهمه و رو در رو، با عمویش (؟) کارزاری بی سابقه را به نمایش بگذارد.
همچنین از زبان بزرگ آقا می شنویم که قباد نتوانست طوری با شیرین رفتار کند تا بتواند زندگی موازی با شهرزاد را تداوم بخشد. به خاطر همین، با فتنه گری های شیرین و عصبیت ها و تأثیرگذاری اش بر پدر، جدایی قباد از شهرزاد اجتناب ناپذیر شد.
با وجود تمام امیدواری ها به این مجموعه، متأسفانه آفتِ مدل پایان بندی سریال های ایرانی، دامن "شهرزاد" را هم گرفت و گرچه با شدت کمتر، نوعی دستپاچگی و سرِهم بندی در تعیین تکلیف ماجراها کاملاً مشهود بود. به ویژه تغییر نگاه یا دیدگاه شخصیت های فیلم در برخورد با موضوع مهمی مثل ازدواج فرهاد و شهرزاد (گره اصلی داستان) که برای پروراندن و جا انداختن آن، قسمتهای زیادی صرف شده بود. این چرخشهای ناگهانی، گاهی چنان توی ذوق زننده است که انگار کسی خواسته صرفاً با یکی دو قسمت و چند سکانس، تمام آن زحمات را بر باد دهد! (نگاه کنید به سکانس پذیرش موضوع از سوی بزرگ آقا یا مادر فرهاد).
همچنین در ادامه انتقاد به اختتامیه سریال، نوع مرگ بزرگ آقا هم به هیچ وجه در شأن بزرگی اش نبود. شاید در سکانس لطیف مکالمه اش با باغبان (که به زعم حقیر از معدود بخش های قابل تأمل در یکی دو قسمت پایانی محسوب می شود)، می شد مرگی خاصتر برای وی متصور شد.
در عین حال حسن فتحی با ایجاد ابهامات و معماهای نسبتآً به موقع در داستان و کاشتن بذر تعلیق و پرسش در ذهن تشنه و جستجوگر مخاطب، توانست به خوبی در لحظه اتمام فصل یک، همه را به فصل دوم سریال امیدوار سازد. در واقع با وجود دلخوری مخاطب به خاطر تصمیم شهرزاد، نکته مهم این بود که اکثر قریب به اتفاق بینندگان، انتظار رسیدن فصل دوم را به سایر توقعات روز مره شان اضافه کردند!
ارتباط عجیب و غریب قباد با نصرت/حشمت، نوع آگاهی (یا ناآگاهی؟) بزرگ آقا نسبت به این رابطه، نقش اکرم در ادامه ماجرا و سابقه قبلی اش، نحوه استمرار جاه و جلال بزرگ آقا و جایگاه قباد در این معرکه، سرنوشت شیرین و شربت و سرهنگ تیموری و مهمتر از همه، عاقبت مثلث عشقی "شهرزاد - فرهاد - قباد"، همگی سوالات بی جوابی هستند که تمایل به دیدن فصل بعد را در مخاطب به خوبی زنده نگاه می دارند.
چرا نصرت که اینقدر به بزرگ آقا نزدیک است و حکم دست راست وی را دارد، اینطور به خون او تشنه بوده؟ چه چیزی بینشان جریان داشته که چنین تناقض بزرگی را در نوع رابطه شان می بینیم؟
یا اینکه چرا بزرگ آقا در حین مرگ، به نصرت اعتراف کرد که قباد را دوست داشته؟ این چه دوست داشتنی است که با نقره داغ کردن همیشگی اش همراه بود؟ قصدش چه بود که اسمی از شهرزاد برد و انگار منظورش این بود که می خواسته شهرزاد این تاج و تخت را پس از او راهبری کند؟
تناقضات فوق البته تا اینجای کار ایرادی ندارد؛ چون قصه فعلاً در جایگاه روایت موضوع است. ولی برای ادامه سریال، کار فتحی و تیم نویسندگان جهت ایجاد یک منطق منسجم و باورپذیر و گره گشایی از ابهامات متعدد و پیچیده داستان، بسیار سخت خواهد بود.
این در حالی است که واکاوی عشق رازآلود بزرگ آقا به شهرزاد - که به گفته خود بزرگ آقا دچار خودسانسوری از سوی وی شد - هنوز هم جای کار بسیار دارد. یادتان باشد در قسمت 16 سریال، عکس زنی (در لباس عروسی) از صندوقچه مخفی بزرگ آقا بیرون آمد و در دستش دیده شد که شباهت انکارناپذیری به شهرزاد داشت. او که بود؟ (قطعاً همسرش نبود چون در صحنه تصادف و همچنین بر روی در و دیوار خانه، عکس همسر بزرگ آقا مشخص است.)
در همین راستا، بد نیست گریزی هم بزنیم به منولوگ ماندگار و استثنائی بزرگ آقا در اپیزود 17؛ که حالا می فهمیم بی ارتباط به عشق مخفی و یک طرفه وی به شهرزاد نبوده است:
می دونم ... سراپات کدورته از من.
خیلی مونده بفمی که زندگی بی رحم تر از اونه که هر چی می خوای جلوت بذاره؛
اگه یه وقت اینو بفهمی، همه کدورت ها از قلبت پاک می شه...
تو زندگی یه رازهایی هست که به زبون نمیاد؛ باید راز مگو بمونه.
اینو بدون: تو این دنیا تو تنها کسی نیستی که دلت شکسته؛ به اونچه که می خواستی نرسیدی.
اصل تو این دنیا نرسیدنه؛ وقتی برسی عجیبه ...
ساختار فصل 2 می تواند جذابتر هم باشد. تلفیقی از آینده و فلاش بک. فلاش بک هایی حتی به قبل از زمان فصل 1. پس شاید در فصل بعدی، خیلی در زمان به جلوتر نرویم؛ به خاطر حل معماهای کاشته شده در ذهن.
در پایان، نمی توان از "شهرزاد" گفت و به وجه نامحسوس سیاسی اثر اشاره ای نکرد. فتحی در قالب یک درام سنگین عشقی - تاریخی، دغدغه های سیاسی جالبی هم دارد. آنجاها که در قالب بازی زیرکانه کلمات، تلنگر های ریزی به ذهن مخاطب می زند!..

4545

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 537694

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 27
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محسن IR ۱۲:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    16 25
    شهرزاد چیزی برای گفتن نداشت.فقط یه سریل تقلیدی و کپی شده از سریالهای ترکیه بود و چون شهرزاد اولین سذیال در این سبک بود و تبلیغات اغراق امیز و بزرگ نمایی شده هم روش زیاد بود باعث شد جوی بوجود بیاد که همه فکر کنن سریال پرطرفداریه .من با بیشتر کسانیکه صحبت کردم اکثرشون میگن سریال رو ندیدن ولی جالبه به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن تبلیغاتش میگفتن سریال خوبی باید باشه بدون اینکه دیده باشن.
  • قدرت A1 ۱۲:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    11 2
    ایمان جان تحلیل شما از قصه شهرزاد خیلی خوب و دقیقه. لذت بردم رفیق. قدرت
  • بی نام IR ۱۳:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    6 17
    من پایان سریال رو خیلی دوست داشتم ،،،
  • بی نام A1 ۱۳:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    14 2
    من هم با شما موافقم... تصمیم شهرزاد برای انتخاب فرهاد به مذاق مخاطب چندان خوش نیامد و پایان بندی سریال بسیار شتاب زده و ضعیف بود. ولی در کل سریال خوبی بود.
  • رضا GB ۱۳:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    7 2
    عجب تحلیلی بود . دمت گرم / امیدوارم تو فصل دوم شاهد افت کیفی فیلم نباشیم
  • بی نام A1 ۱۳:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    14 1
    خیلی خوب نوشتید...منم پایان بندی سریالو اصلا دوست نداشتم...رسیدن شهرزاد و فرهاد به هم اینقدر عجله ای در حالیکه شهرزاد تازه پدرش مرده و طلاق گرفته و از همه مهم تر بچه نوزادش ازش جدا شده منطقی نبود..
  • رویا A1 ۱۳:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    15 1
    باهاتون موافقم .متاسفانه قسمت های پایانی خیلی ضعیف بودن و نحوه برگشت شهرزاد به فرهاد جالب نبود.شهرزاد درحالیکه می دونست مقصر تمام این اتفاقات بزرگ آقاس اما همه نفرتشو سر قباد خالی کرد و خیلی بد جلوی همه بخصوص معشوقه سابقش خردش کرد.از همه بدترم گذشت اینقدر ساده و بی رحمانه شهرزاد از بچش بود برگشت این دو بهم نیاز به قسمتای خیلی بیشتری داشت نه اینکه تو سه قسمت کل ماجرا عوض بشه
  • بی نام EU ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    14 1
    عالی نوشتید حرف دل خیلیا رو گفتید
  • احسان A1 ۱۵:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    3 11
    ببخشید ولی تحلیلتون خیلی آبکی بود
  • بی نام IR ۱۵:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    13 12
    هیچی نداشت یه سریال معمولی مثل بقیه سریالها که الکی بزرگش کردن
  • بی نام A1 ۱۷:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    9 4
    حداقل من وچند نفر از اطرافیانم هیچ تشنگی برای فصل دو نداریم به چند دلیل یک سریال در قسمتهای نخست واقعا قوی بود برای جذب مخاطب در قسمتهای میانی افت داشت و در سه قسمت پایانی ضعیف شد .آقای فتحی انگار در قسمتهای پایانی می خواست قباد را ترسو نشان دهد که نتوانست زندگی اش را حفظ کند اگر حداقل یک نفر در این سریال مقابل بزرگ آقا می ایستاد آدم از قباد زده می شد همه در هر شرایطی دستبوس بزرگ آقا بودند هاشم برای این که پسرش با نامزد سابقش که بزرگ اقا ازپسرش گرفته وبعد از زاییدن یک بچه طلاقش دادند ازدواج کند به دستبوس واجازه خواهی از بزرگ آقا رفت اتفاقا آقای فتحی باید نشان می داد فرهاد وشهرزاد بدون اجازه بزرگ آقا عروسی کرده اند.
  • بی نام A1 ۱۷:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    8 2
    شخصیت پردازی شهرزاد وفرهاد در سریال شهرزاد بشدت اشکال داشت شهرزادی که در ابتدا زن مسوول وعاطفی بود بطوری که دیدیم در قسمتهای ابتدایی برای نجات جان فرهاد حاضر شد نه فقط با مردی که نمی شناسد ازدواج کند بلکه برود هووی دختر مردی شود که پدرش نوچه اش است برای یک خانم دکتر تحصیلکرده در شصت سال پیش که تعداد زنان تحصیلکرده بسیار کم بود قاعدتا بسیار سخت بود اما همین زن وقتی فرزندی که برای هر مادر مسوول وعاطفی در تمام دوران ها ودر تمام جوامع مهمترین است ازش دور شد ما بغیر از یک صحنه غش اولیه چیزی ندیدیم حتی نرفت دم در بچه نوزادش را ببیند انگار انداختن گردن بند دیر می شد شهرزادی که دوسال گردن بند مرغ آمین را نگه داشته بود کوچکترین یادگاری از فرزندش نداشت خبر ان لاین شما هم لطفا چاپ کنید
  • بی نام A1 ۱۸:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    10 1
    یکی از دلایل جذب مخاطب در شهرزاد علاوه بر این که قسمتهای ابتدایی بسیار خوب بود وبازی بازیگران بخصوص شهاب حسینی خیلی خوب بودتیم تبلیغی بسیار قوی شهرزاد در فروش ان بسیار موثر بود بطوری که برای اولیین بار در ایران سریالی هم پیج ایستگرام هم سایت رسمی هم کانل تلگرامی داشت.ولی این تیم تبلیغی همیشه هم با مخاطب صادق نبودند مثلا با وجودی که پایان سریال الو رفته بود همه جا از پایان غیر قابل پیش بینی وخاص سخن می گفتند یا در مصاحبه های ابتدایی می گفتند چون از ساختن فصل دو مطمین نیستند داستان در فصل یک کامل تمام می شود بنظر می رسد برای این که مخاطب را تشنه نگه دارند پپایان فصل یک را حذف کرده اند مثال ان همه ما عکسهایی از قباد را با سبیل وانگشتر بزرگ اقا دیدیم روبروی شهرزاد ولی این صحنه را قسمت اخر ندیدی
  • بی نام A1 ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
    7 1
    درست است که سریال به گفته نویسنده تلگرهای سیاسی هم داشت اما نماد این شخصیت که فرهاد بود هرچند در ابتدا رفتار و کردارش مثل یک جوان ادیب وسیاسی دهه سی بود هرچه جلوتر رفتیم این چهره سیاسی کمرنگ تر شد بطوری که در انتها رفتار وحرکاتش از هر جوان عادی هم معمولی تر بود
    • بی نام GB ۱۲:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
      2 3
      اهل سیسات هستی؟ ی جایی ادم از شکست های دائمی خسته میشه و بیخیال همه چیز میشه و این تنها نکته ایه که سیاسیون سوارش هستن ادمها از شکست ها و ظلم های پی در پپی خسته میشن. از دویدن و نرسیدن. و ی روزی میزنن زیر همه چی و میرن
  • بی نام IR ۰۵:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
    10 4
    دستمریزاد آقای فتحی
  • فریبا A1 ۰۶:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
    7 5
    بنده خدمت همه دستاندرکاران این سریال خسته نباشید میگم و همینجا این رو بی انصافی میدونم که این داستان رو اینقدر راحت زیر سوال ببرید شما یا نقاد خوبی نیستید یا خوب فیلم رو نگاهنکردید به نظر من یه نقاد اول باید فیلسوف خوبی باشد. اینقدر در مورد این داستان غیر منصفانه صحبت کردید که ترجیح میدهم بجای بیان جواب سوالهای در ذهن شما شمارو دعوت به خواندن کتابهای فلسفه و سپس نقد فیلمها نمایم
  • بی نام A1 ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
    6 7
    حرفای خارجی میزنی... با شهر زاد نم نم رو به تعالی بود ؟عجب این کدام تعالی است که فباد براحتی همسرش را طلاق داد و منتظر ماند تا چه پیش آید ؛بقول خودتان وقتی به خودش آمد که دیگر دیر شده بود؛ حال آنکه آن دو ازخانواده و همه چیز گذشتند و شتابزده و بی تجربه گریختند و سپس شهرزاد در کشاکش تهدیدِ مرگ و زندگیِ عشقِ خود؛آگاهانه و تنها برای عشقِ خود از خود گذشت و از عشقِ خود هم گذشت؛و این پایانِ کار نبود،نه برای فرهاد و نه برای شهرزاد؛چنانچه در ماجرای جراحی گلولِۀ آذر در بخش 14 هر دو در اولین رویا رویی لحظاتی از دنیا فارغ شدند.اصلا بنای این سریال بر تعلق و مهر ورزی و پایبندی این دو بوده است، عشق و دلدادگی را پدرش گفت،همچون رسوبی تا پایان عمر قلب عاشق و معشوق را در سیطره خواهد داشت و گریزی از آن نیست .
    • مهراب A1 ۱۲:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
      9 4
      تعلق و مهرورزی اون مادر به بچش چی پس؟ به قول خودت شهرزاد به خاطر عشقش زندگیشو فدا کزد اما به خاطر بچش حتی یک کلمه حرف نزد اعتراض نکرد...تو قسمت 14 که به قول شما لحظاتی از خود بیخود شد چرا تو قسمت 27 برا دیدن بچه ش ی لحظه دم در نرفت درکل این سریال اونقدر که در فضای مجازی و اینترنت مهم شده در فضای واقعی چندان هم قابل اعتنا نبود... ضمنا حرف نویسنده هم همینه که از قسمت 6ام قباد کم کم تغییراتی داشت ولی از قسمت 23ام دوباره برگشت به همون ادم سابق و این یعنی از نظر فنی نه سلیقه ای فیلمنامه ایراد داره اگر هم قرار نیست در قباد اتفاقی بیفته 16 قسمت نباید به زندگی شهرزاد وقباد پرداخته بشه و بعدبا یک کلیپ سه دقیقه ای طلاق...در داستان شما رو موضوعی وقت بیشتری میزاری که اهمیت داره شخصیت فرهاد هم خیلی تخت
  • مانی A1 ۰۸:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
    13 25
    هیچی نداشت. لطفا کامنت منو منتشر کنسد تا ببینم چند تا منفی میخوره. ممنون
  • بی نام RO ۱۲:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
    9 8
    شهرزاد مبلغینی مثل خبر آن لاین داشت کامنتی انتقادی زیر این نقد نوشتم دو روز است منتشر نکرده اید
  • بی نام RO ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۱
    3 8
    کیمیا
  • مهکامه A1 ۱۸:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۱
    2 3
    بسیارزیبا بود ایمان جان.احسنت
  • مریم A1 ۱۹:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۶/۰۵
    0 3
    من هم عاشق کیمیا هستم هم شهرزاد و طرفدار آرش و قباد هستم
  • زهرا KZ ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۶
    2 2
    جناب منتقد عزیز،اینکه شهرزاد کودک خردسالش رو براحتی رها میکنه و با وجودی که قباد ازش فرصت خواسته بود،شتابزده و بدون اندکی درنگ به عشق قدیمیش رجوع میکنه،واقعا نشاندهنده ی جلوتر بودن شهرزاد از زنان زمان خودشه؟آیا عاطفه ی مادری چیز پوسیده و کهنه ایه و باید کنار گذاشته بشه؟متاسفانه این جلوتر نشون دادن شهرزاد از اول سریال باعث شده خیلی از درستها و غلطها با هم قاطی بشه تا جایی که حتی تفکرات غلطی که از سوی شهرزاد در سریال ابراز میشه،خیلی راحت با ژست روشنفکرانه ای که از ابتدای سریال بهش داده شده توجیه میشه.اساس این سریال بر مبنای جبرمطلق پایه ریزی شده و از اول سریال شاهد مجبوربودن شخصیتهای متعددش به کارهای غیرقانونی و غیرشرعی بودیم اما به قباد که رسید طوری قضیه رو پیچوندن که لفظ مجبور بودم شد توجیه.
  • زهرا KZ ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۶
    3 2
    آیا اگر بجای امید بودید،دلایل مادرتون رو میپذیرفتید؟آیا از مادرتون دلخور نمیشدید که بدو بدو رفته با عشق قدیمیش عروسی کرده؟این چه آرمانگراییه که آینده ی بچه ای رو که متولد کرده و مسئولشه رو با بوجود آوردن یه مثلث عشقی تباه میکنه؟اگر قباد شخصیتی مثه همایون پناه در مدارصفردرجه داشت و مدام شهرزادو اذیت میکرد میشد ازدواج مجدد شهرزادو آرمانگرایی تلقی کرد اما الآن اسمش چیزی جز بی وفایی نیست.شهرزاد که تا اون موقع دختر معقول و باشعوری معرفی شده بود چطوری از قباد انتظار داشت عادتی رو که یک عمر باهاش زندگی کرده در عرض یکسال به کلی تغییر بده؟مسلما قباد به فرصت بیشتری از یکسال احتیاج داشت کما اینکه نشون داده بود زمینه ی تغییر کردن رو داره.
  • زهرا KZ ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۶
    1 1
    البته نکات ضدفرهنگی و بعضا غلو شده هم در سریال الا ماشاالله وجود داشت که در حوصله ی بحث نمیگنجه اما منکر جذبه ای هم که این سریال داره و باعث شده که به شخصه بیصبرانه منتظر فصل سومش باشم هم نمیشم اما حداقل سعی میکنم آگاهانه ببینم نه کورکورانه تفکر نویسنده رو تایید کنم بسان خیلی از دوستان که حرفای خود شهرزاد رو مو به مو تکرار میکنن و بعدم خودشونو فلسفی و منطقی میدونن.