برای رسیدن به این باور به جای صدور دستورالعمل های بی قاعده و درمان بخش ، بایستی به تلخک های فساد نشان و دلقک های ترخان مقام روی بیاوریم که در تاریخ نه چندان دور این سرزمین رواج داشته است که متاسفانه به دلایلی که اشاره خواهد شد در یکصد سال اخیر به فراموشی عمدی سپرده شد .
در زمانهای دور و نزديک که حکومتها عموما به شيوه ديکتاتوري و
استبدادي اداره ميشدند و طبيعت اين نوع حکومتها اين بود که مردم از بيان مشکلات
و ضعفها در پيش سلطان وحشت داشتند و اين موضوع موجب بروز مشکلاتي در اداره جامعه
شده بود، به همين علت ، براي درمان دردهاي مردم و حکومتها، تدريجا درباريان بر آن
شدند که عنوان و منصبي با نام «ترخان» به وجود آورند تا مشکلات به گوش پادشاهان و
حاکمان برسد.
ترخان در لغت به معني «رئيس و شريف» است، اما در اصطلاح به کسي ميگويند
که قلم تکليف از روي او برداشته شده و از هر قيد و بندی در بيان مطالب آزاد است،
بدون اينکه کوچکترين مؤاخذهاي شود و رفتوآمد اين قماش از افراد در دربار بدون
هيچگونه محدوديتي صورت ميگرفت؛ به هر جا و مکاني و در هر زماني ميتوانستند وارد
شوند.
ترخان در اين دسته از حکومتها، نقش سوپاپ اطمينان در ديگ بخار را
داشت. بدين معني که هم سخنان مکتوم مردم از شيوه حکومت داری شاه را بيان می ساخت
و هم حاکم را از رخدادها و اعمال کارگزاران آگاه می کرد و در نتيجه ؛ موجب اصلاح
امور می شد.
در همين زمينه نيز در بخشهايي از تاريخ سلاطين از عناويني مانند
«دلقک» يا «تلخک» سخن به ميان آمده است که ماهيتاً همان ترخانها هستند که پيش از
آن اشاره شد.
دلقک را هرچند از حيث ريشه طناز و بذلهگو خواندهاند لکن در دربار
محمود غزنوی، همين نام را «تلخک» می خواندند، ولي چون علمای عرب در خواندن متون
عربي بدون نقطه تبحر داشتند و آن را از برجستگی های خود به شمار ميآوردند، کلمه «تلخک»،
تبديل شد به «طلحک» و در دوره قاجار، «ط» از بين رفت و جاي آن را « د » گرفت و شد
«دلحک» و سرانجام دلقک به وجود آمد و در هر دورهای از افرادی مانند شيخ شيپور،
الذاکرين، مصطفی کچل، ميرزا کی خان، ملقب به چلقوز دلقک و ... نام برده میشوند که
این نقش را کم و بيش در اداره جامعه و
دربار عملی می ساختند.
از جمله دلقکیهای حکيمانه که در تاريخ پيشين نگاشته شده، مربوطه به
حادثهايی است که گفته شده: طلحک را برای امر مهمي نزد خوارزمشاه فرستادند. وی مدتی
آنجا ماند، ولی خوارزمشاه توجه چنداني به وی نکرد. روزی پيش خوارزمشاه، از خصوصيات
مرغان سخن در ميان بود که طلحک گفت: هيچ مرغي از لک لک زيرک تر نيست.
گفتند: ازچه ميدانی ؟ گفت: همين که هرگز به خوارزم نمی آيد.
و مشابه چنين رفتارهايي را در کردار و رفتار کريم شيرهای در دربار
ناصرالدين شاه در بيان گرفتاریها و رفع و رجوع مشکلات مردمان و طبقات پايين از
مديران حکومت به ثبت رسیده است .
در يک بيان، می توان ترخان،
تلخک، طلحک و يا دلقک را نماد حاضر جوابی و هوشمندی تعبير کرد که در ادب فارسی نيز
از آن با همين موقعيت ياد می شود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي که دلهای بسياری برای ارايه الگويي جديد
در مديريت به آن اميد بسته شده بود به خاطر ويژگی های کاريزمايی در ميان رهبران و
مردم و قداستی که مردم به مديران در سطوح گوناگون قايل بودند، اجازه هيچگونه
ايرادگيري از تصميمات و اعمال ايشان را به خود نمی دادند و دربست همه رفتار حاکميت
را عين درستی تلقی ميکردند که متأسفانه، حکومت نه تنها از اين موقعيت بی بديل
استفاده جامعی نکرد، بلکه با گذشت زمان و کاهش روحيه انقلابي و تغيير در نگرش
مديريتها و ورود آسيبهای اجتماعي و اقتصادی در سطح رفتارهای شخصی و سازمانی بسياری
از مديران و گسترش فاصله حاکمان از مردم و ورود صدها عامل ديگر در سالهای اخير، احساس
میشود برخی تحليلها ، از اوضاع کشور و وضعيت زندگي مردم و آنچه در ميان مردم می گذرد،
بيشتر تصنعی بوده و به عبارتی ، مديران در
جامعه مخاطب خويش را از دست دادهاند و در خلأ با جامعه پيرامونی خويش سخن می گويند
و تحليلها از شرايط فرهنگی و سياسی کشور ساخته و پرداخته دستگاهها ی حاکمیتی است تا اينکه برخاسته از يک نگاه جامع و راستين
باشد.
چرا چنين است؟
گويند روزي براي سلطان محمود در حالت گرسنگي، بادمجان بوراني آوردند
که از خوردن آن خوشش آمد و گفت: بادمجان طعامي است خوش. نديمي که در نزد ايشان
بود، در مدح بادمجان تعريف فراواني کرد. ديگر روز که برای سلطان محمود بادمجان
تهيه کردند. وي بعد از خوردن گفت:
بادمجان ضرر زيادي دارد که اين بار همان نديم شروع کرد در مضرات بادمجان ، مبالغت
تمام و کمال کرد. سلطان که تعاريف قبلي نديمش را از بادمجان در خاطر داشت گفت:
« ای مردک! تا اين زمان مدحش ميگفتي؟ گفت: من نديم توام، نه نديم بادمجان.
مرا چيزی بايد بگويم که
تو را خوش آيد، نه با دمجان را. »
مشکل امروز به ظاهر منتقدان کشورمان نيز چنين است که عموم ايشان نديم
هستند تا منتقد و تا زماني که اصلاح نشود، نميتوان به نتيجه فعاليتها اطمينان
کاملي داشت. اينکه ديده ميشود مجری برنامهای، هم خودش اجراي برنامه ميکند و هم
از نتايج آن اعلام رضايت ميکند و کارمندانش (نديمان) تحت عنوان افکارسنجي از
نتايج مقبول آن در ميان مردم گزارش ميدهند، حکايت از معضلي است که بايد پيش از
همه چيز درمان شود و سپس ارزيابي کرد که نظر مردم در موضوعي که به آن پرداختهايم
چيست.
پیشنهاد :
1 ـ مديران در همه سطوح، خويش را از خطا مصون نپندارند، بلکه به معني
واقعي ، هر قدر سطح مسئوليتشان بيشتر ميشود، خود را محتاجتر به شنيدن بدانند و
نيمي از اوقات خويش را به شنيدن صرف کنند.
گويند مهاتما گاندی در برخي از مراسمهاي تخصصي و عمومي که ميرفت
تنها صرف شرکت و براي شنيدن حاضر ميشد، اما در ايران...
زکي
يماني، وزير نفت اسبق عربستان سعودي و
پرنفوذترين عضو اپک در سالهاي پيشين در هفته يک روز را براي استراحت و فکر کردن و
شنيدن اختصاص داده بود و همين رمز اقتدار و موفقيت وي بود... .
2- فضا را به گونهاي فراهم کنيم که افرادي که
هيچ براي از دست دادن ندارند، در کنار مديران به ويژه صاحبان مناصب بالا حضوری
فعال داشته باشند تا بدون چشمداشت و ترس از فردای زندگيشان، هر آنچه را ميپسندند
و با هر زباني که دوست دارند، بگويند.
دقت کنيم تلخک يا ترخان يا دلقک و يا همين منتقد خودمان، بايد چيزي
براي از دست دادن نداشته باشد، وگرنه سخنانش هماني خواهد بود که در گفتار نديم
محمود غزنوي تجلي يافته بود.
تا زمانی که این امر تحقق پیدانکند ، فیش های نجومی و پاداش های بی حد واندازه و شکم های سیراب نشدنی جماعتی از مدیران ، تداوم پیدامی کند و به جایی می رسد که حتی شکم دوستی اشان ، امنیت سیاسی کشور راهم با مخاطره روبرو می سازد .
در نوشته های پیشین یادآوری کردم که افشاء فیش های نجومی حاصل وزش باد ملایمی بود که دامان نظام مدیریتی کشور را بالا زد و زشتی های پنهان شده ای را نشان داد اما اگر میزان وزش باد بیشتر شود و یا به طوفانی ولو باسرعت اندک ، تبدیل شود معلوم نیست بتوان با توجیهات سطحی جامعه را به باور رساند که فساد رخ داده شده مربوط به تعدادکمی از مدیران است و بیشتر مدیران پاکدست هستند ، گرچه درهمین اندازه هم که افشاء شد شبهات و تردیدهای بسیاری را نسبت به زندگی مدیران دیروز وامروز بوجود آورد .
از مهمترین راههای برون رفت از مشکل پیش آمده و پیشگیری از اتفاقات مشابه که کیان ملی کشور را تهدید می کند بالا بردن آستانه تحمل در هرم بالای حاکمیت و فراهم کردن امکان نقش آفرینی ؛ « تلخک های فساد نشان و دلقک های ترخان مقام» است و الا هردم ازاین باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد.
دکترمرتضی بهشتی حقوقدان و پژوهشگر
نظر شما