اما به نظر میرسد افتخارآفرینان ایرانی در این دوره از مسابقات، کاری دشوارتر از گذشته داشتند؛ نگاه به مسابقات و همچنین مصاحبه ورزشکاران و مربیان ما پس از انجام هر مسابقه نشان میداد، ورزشکاران نه تنها در عرصههای مختلف باید به مصاف ورزشکاران و قهرمانان دیگر کشورها میرفتند، بلکه در بسیاری از مسابقات باید از سد داوران و نمایندگان نهادهای بینالمللی ورزشی نیز میگذشتند و به تعبیر گزارشگران ورزشی مدالهایشان را از حلقوم شیر بیرون میکشیدند.
این وضعیت نابرابر در مسابقه دسته فوقسنگین وزنهبرداری به اوج خود رسید و به ترتیبی که همگان شاهد آن بودند، هیات ژوری، مدال بهداد سلیمی را از چنگ این جوان رشید ایرانی بیرون آورد و دل میلیونها ایرانی را شکست. او بهرغم آنکه در حرکت یکضرب رکورد المپیک را شکست و در دو ضرب هم وزنه 245 کیلوگرمی را دوبار مهار کرد، داوران، بلافاصله بعد از رأی سفید خود و بدون طی شدن روال طبیعی مسابقات، نظر هیات ژوری را پذیرفتند و حرکت او را مردود اعلام کردند.
این که سه داور خطاکار در طول بازیهای المپیک از کار کنار گذاشته شدند، این احتمال را بالا میبرد که آرای غیرمنصفانه در برخی از مسابقات ورزشکاران دیگر ایرانی نظیر مجتبی عابدینی ستاره شگفتیساز رشته شمشیربازی، احسان روزبهانی ملیپوش بوکس، سعید عبدولی و امید نوروزی کشتیگیران رشته فرنگی نیز مانع از درخشش بیشتر این ورزشکاران شده باشد. در مسابقه نهایی حسن یزدانی، کشتیگیر طلایی دسته 74 کیلوگرم نیز چنین روندی حاکم بود. اتلاف وقت کشتیگیر روسیه و نحوه هدایت مربی او بهگونهای بود که تلاش میکردند داوران مسابقه را تحتتاثیر قرار دهند اما همانگونه که این چند روز چندین بار از زبان کشتیگیران و کارشناسان کشتی شنیدیم، دلاور ایرانی در برابر همه جنگید و همه را با هم برد.
حال که ورزشکاران ایرانی حاضر در المپیک همگی به وطن بازگشتهاند و المپیک خاتمه یافته در همین رابطه میخواهم به موضوعی بپردازم. به نظر میرسد فساد سازمانیافته در نهادهای بینالمللی ورزشی که نمونه آن در فدراسیون بینالمللی فوتبال در سال گذشته منجر به برکناری رییس و بازداشت چند عضو هیات رئیسه شد، همچون غدهای بدخیم، روح ورزش را در جهان با تهدید مواجه کرده است. اما همیشه مشکل، فساد نیست، گاه با حضور نداشتن نمایندگان ایرانی و نداشتن کرسیهای مهم و تصمیمساز در نهادهای بینالمللی ورزشی و داوری، موقعیت ورزشکاران ما در میادین مهم با خطر مواجه شده است.
در سالهای قبل و در زمان دولت آقای خاتمی، با حکم رییسجمهوری کمیتهای موقت در شورای فرهنگ عمومی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شده بود که برای زمینه سازی فرهنگی و اجتماعی پیروزی ورزشکاران در عرصههای بین المللی مانند جام جهانی و المپیک و بدست آوردن پستهای مدیریتی در نهادهای فرهنگی و هنری و ورزشی بینالمللی اقدام شود. در همان زمان مدیرانی از ایران در این نهادها عضویت یافتند که نتیجه آن نفوذ مؤثر ایران در این مراکز بود و تجربههای ارزشمندی بدست آمد که متاسفانه در دورههای بعد نادیده انگاشته شد. به نظر میرسد پس از وقفهای طولانی این رویه باز هم باید نصبالعین سیاستگذاران کشور قرار گیرد. بهویژه در ورزش که هماکنون آسیب ناشی از نبود قدرت چانه زنی در حق ورزشکاران ایرانی بهعینه قابل رویت است. آنچه از سوی وزارت امورخارجه در این چند روز بهویژه در مورد وضعیت بهداد سلیمی رخ داد و پیگیریها و مشورتهایی که در این زمینه انجام گرفت، میتواند قابل تقدیر و مقدمه ورود به چنین مسئلهای باشد.
نظر شما