دولت هم آمده تو زمين، ديده اصلا تيمى در
كار نيست. يك عده دارند با واكر راه ميروند، يك عده هم چون هشت سال راه
نرفتند، پايشان خواب رفته و نميتوانند راه بروند. مربى هم مجبور ميشود دو
نفر را از نيمكت، چهار نفر را از بين تماشاچيها، سه نفر را از تداركات و
دو نفر را هم از بوقچىها صدا كند، كه لباس بپوشند و بيايند تو زمين.
مربى رفت جلو دروازه حريف و ديد يك نفر بغل تير دروازه زير پتو خوابيده، گفت: شما؟
طرف گفت: من اينجام که با دروازهبان حريف مذاكره كنم گل بخوره.
مربي: پس خيلى ظريف اين كار رو بكن، نه مثل قبلىها زمخت.
طرف گفت: باشه. به شرطى كه به تماشاچيها بگى عليه من شعار ندن و تيتر نزنن.
مربي: شعار ندن؟ شانس بياری سمتت سنگ پرت نكنن، باقيش پيشكش.
خلاصه بازى شروع كه ميشود، وقتى تيم دولت مدافعان حريف را دريبل ميكنند و
ميرسند به دروازه حريف، ميبينند رسانههای مخالف سد دفاعى ايجاد
كردهاند.
دولت ميگويد ببخشيد شما جلو ما را گرفتيد و ما نميتوانيم به حريف گل بزنيم، چرا؟
اساتيد ميگويند: زكى. تا با گلزدن به حريف، مواضع خودمان را تضعيف كنى و
ما را از قعر جدول ديپلماسى و اقتصاد ببرى بالا؟ تا حريف چشممان بزند؟
عمرا.
خلاصه تحت فشار تيم دفاعى، ششتا از وزراى روحانى مجبور به استعفا و هشتتاشان مجبور به عمليات انتحارى ميشوند.
نتيجه؟
صداوسيما در گزارشى ثابت ميكند تيم دولت سوراخ است و ششتا گل از ١+٥ خورده است. پايان.
23302
نظر شما