دلم به حال آن کسانی می سوزد که تهمت سهمگین اخلاقی و افترای بی حیایی چون تازیانه یی خونین تن رنجورشان را زخمی و روح ساکتشان سر به گریبان شده است.چه راحت تن و روح فرزندان پاک وطن را به آتش حسد و حقد و کینه و تهمت می سوزانیم .به کجا میرویم و آنها به کجا؟

ساعت هاست با خودم کلنجار می روم. شب از نیمه گذشته و خواب به چشمان نیمه اشکبارم نمی آید.قادر به درنگ و گذرنیستم تا خودم را قانع کنم اتفاقی بود و افتاد!. این نیز بگذرد. اما چه کنم که نمی گذرد!.شاید این نیز مانند دیگر بی اخلاقی های عصر سیاست بی رحم باید پذیرفته شود....

چه شوم محصولی دارد این کارخانه تهمت و افترا! و چه ارزان فروشانی دارد بازاریابان این محصول در سرزمین آرزو های من و شما....

خدای من نمی توانم با خود کنار بیایم. وجدانم آسودگی ندارد اگر نتوانم و نخواهم و ننویسم و فریاد نزنم....
فردی هتاک حتما تصورخطایی از سرزمین مادری من دارد که اینگونه بر فرزندان مام میهن بی محابا می تازد و لکه سیاه بر چهره های پاک فرزندان مام وطن پرتاب می کند. اگر اینگونه نبود که قلم شرم و حیا را به چاه ویل سیاهی نمی انداخت واینگونه آسوده خیال نمی نوشت و نمی تازید و برمرکب شومش خیابان نوردی نمی کرد....

دلم به حال محمد جواد ظریف سخت می سوزدو چشمانم اشکبار که اینگونه از او هتک حیثیت و ازاله آبرو می شود،اما در ستایش حیا و شرم سکوت می کند و دم بر نمی آورد...

دلم به حال آن کسانی می سوزد که تهمت سهمگین اخلاقی و افترای بی حیایی چون تازیانه یی خونین تن رنجورشان را زخمی و روح ساکتشان سر به گریبان شده است...

چه راحت تن و روح فرزندان پاک وطن را به آتش حسد و حقد و کینه و تهمت می سوزانیم به کجا میرویم و آنها به کجا؟....

تاریخ چون گذشته نیست و عدل الهی تعطیل بردار.اما اگر درنگی کنیم باید بدانیم تاریخ زودتر از آنچه تصور میکنیم در باره ما قضاوت خواهد کرد. از تاریخ اگر باکی نیست - که ظاهرا نیست - اما از خدا و عدل و خشم ویرانگرش باکی نداریم!!!که اینگونه مرزهای اخلاق و انسانیت را ویران می کنیم؟....

ظریف را جاسوس و خائن خواندن!صالحی را شایسته زیر بتن دفن کردن! و عده یی انسان شریف و پاک را به تهمت تکان دهنده رابطه نامشروع بی حیثیت کردن!...

برای چی؟برای کی؟و برای چه مطاعی و پاداشی از این عالم فانی؟. خدا در کجای زندگی این افراد قرار دارد؟. شب به چه رو و حیایی به خانه رفته و به صورت اهل خود نگاه می کنند؟ و با چه وجدانی به خواب می روند؟.....

آنگاه نه از سردرد و بیداری وجدان که شاید برای آمادگی بیشتر درشوره زار کردن خاک این سرزمین می گویند"اگر!!!(دقت کنید می گویند اگر)موجب ناراحتی و سوءتفاهم شده "ببخشید!!"....

همین!؟به همین راحتی!؟....

خدایا چه می شنویم و میبینیم. این اگر که مبتنی بر شاید است حکایت از آن دارد که من از کرده و گفته خود که تورا جاسوس و آن دیگران را ...( پناه بر خدا شرم دارم از نوشتن) توصیف کرده ام، نادم نیستم. اما خب، اگر احیانا به شما بر خورده ببخشید!!....

چه راحت و آسوده خیال.کجاست آن که مدتی پیش گفت "اگر از کسی سوال کنند این هستی یا آن، این تهمت است یا سوال؟.....

محمد جواد ظریف و آن دیگران اگر سر به بیابان بگذارند آیا محق نیستند؟....

خدایا بر ما رحم کن...
خدایا به تو پناه می بریم....
خانه دل تنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود بر خواهد گشت
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست اینهمه درد
در کمین دل آن کودک خرد
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه شوم
خو نکرد ست با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم درراه
که بیایند عزیزانم،آه...
(پیر پرنیان ما.هوشنگ ابتهاج)

matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 608786

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =