۰ نفر
۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۰

رمان، عرصۀ زندگی است. بود و نمود مردمی که سهم و نقشی در زندگی دارند و اگر احیاناً به حقی نیز وقوف یابند؛ تصویر و تصور آن "حق" با وظیفه یا مسئولیت شخصی یا اجتماعی خویش می تواند صحنه های خاطره زا و مانا درذهن و ضمیر مخاطب ایجاد کند و زبان؛ نماد انسان است و ادبیات نمود آن. جَستن و جُستن از خویش شاید هدف اصلی هنر و ادبیات باشد، حداقل در سرزمین ما که پیشینۀ ادبیات عرفانی پردامنه، عمیق و پویاست. صرف نظر از چگونگی ساختار و محتوای رمان کلیدر، پیدایی چنین کتابی شایستۀ تأمل و نگاه دوباره و چندباره است

به همین منظور پس از چند دهه هنوز هم می شود در چند و چون این اثر سخن گفت. در خلال بیش از سی سال که از انتشار مجموعه ده جلدی کلیدر می گذرد نقدهای متفاوت و حتی متضاد درباره این مجموعه سه هزار صفحه ای نگاشته شده است و این خود نشان از ماندگاری آن دارد. روشن است حلاجی و ارزیابی این اثر سترگ مجال و حال و مقال خاص خود می طلبد و البته در هر مورد-زبان، سبک، ساختار و محتوا- صلاحیت ویژه مطابق با وجه ادبی و هنری لازم است ولی اظهارنظر کلی چون مخاطبی نه چندان خاص خود نوعی روشنگری است. حقیقت این است که مطالعه و خواندن بیش از سه هزار صفحه متن داستانی در روزگار توئیتی و دو خطی شبکه های اجتماعی که اغلب جوانان بدان عادت کرده اند و حوصله و زمان کافی-به دلایل متفاوت- ندارند خود کار مهمی است و داستان و رمان باید آنقدر جاذبه و کشش داشته باشد تا علی رغم همه این نکات، مخاطب را جذب و جلب کند. و کلیدر از همان سطور اول تا حد زیادی به این مهم دست یافته است:
«اهل خراسان مردم کرد بسیار دیده اند. بسا که این دو قوم با یکدیگر در برخورد بوده اند؛ خوشایند و ناخوشایند. اما اینکه چرا چنین چشمهاشان به مارال خیره ماند بود، خود هم نمی دانستند. ماارال، دختر کُرد دهنۀ اسب سیاهش را به شانه انداخته بود، گردنش را سخت و راست گرفته بود و با گامهای بلند، خوددار و آرام رو به نظمیه می رفت. گونه هایش برافروخته بودند. پولک های کهنۀ برنجی از کناره های چارقدش به روی پیشانی و چهرۀ گرد و گُر گرفته اش ریخته بودند و با هر قدم پولک ها به نرمی دور گونه ها و ابروهایش پر می زدند...»

قصه چندان پیچیده نیست. ماجرای شخصی ایلیاتی، "گل محمد"نام است که می خواهد در هر شرایطی، "زندگی" کند. انسانی رها در باد و باران و در بیابان و در عرصۀ فراخ زندگی. با همه سختی ها و نشیب و فرازهایش. در هجرت، در عسرت، در سفر و در آوارگی. مهم نیست او کرد، بلوچ یا خراسانی است و حتی مهم نیست سبک و سیاق رفتار، کردار و گفتار او چگونه و در چه مشربی است. مهم این است که جهانی نو، خلق و وضع شده است، دنیایی که نویسنده خواسته است آنگونه باشد. خالق اثر البته مجاز است جهان مجازی خود را آنچنان که مایل است بنا کند. او مختار است هر آنچه می خواهد در قول و عمل بیش از شصت شخصیت داستانی خود تصویر و تصور کند و به مخاطب بقبولاند. ساختمان رمان مصالح خود را می طلبد و هر نویسنده معمار اصلی آن. بنابر این نویسنده خداوندنگار رمان است. با این وصف، روشن است نویسنده برای خود نمی نویسد و مخاطب نیز در پیدایی این اثر جدید، نقش و سهمی دارد. اگر نویسنده یک نفر است، خواننده فراوان است و هر خواننده دنیای خویش را با جهان نو مبادله یا معاوضه می کند. خواننده نیز مختار است با برخی شخصیت های رمان هم آواز شود و برخی را طرد و به کناری نهد. یا صحنه ای را بپسندد و با آن درآمیزد یا بند و فصلی را غیرضرور بداند، اما واقعیت رمان، همان جهانی است که پیش روست با همه ویژگی ها و مختصات خود که نویسنده خواسته است. اساساً رمان بر همین اساس لازمه زندگی امروز است. ما در جهان رمان آرزوها خواست ها، نقش ها، طرح ها و کنش و واکنش های خود را طلب می کنیم. ما در خلوت کتاب، مفاهیم و رویاهای خودمان را جستجو می کنیم. از طرفی مایلیم از تجربیات دیگران بدانیم. همذات پنداری نیاز آدمی است و همین لذت مطالعه را دو چندان می کند. مارال، گل محمد، خان عمو، ستار، علی اکبر حاج سند، قدیر، بابقلی بندار، خان محمد، بیک محمد، آلاچاقی، بلقیس،زیور و... چنان معرفی شده اند که گویی ما آنها را می شناسیم حتی اگر واقعیت خارجی امروز مصداق نداشته باشند. تخیل، وهم و گمان نیست، خود واقعیت است. نثر رمان که با توصیف های دقیق صحنه ها و شخصیت ها همراه است بغایت ادیبانه است و اطلاعات و کلمات نو و کهنه فراوان است که برخی برای نخستین بار تنها در این اثر استفاده شده اند.

محمود دولت آبادی با وسواسی عجیب به پیرایش و ویرایش کلمات و جملات توجه دارد. حتی وقتی چوپانی در بیابان سخن می گوید، نثر شاعرانه بر کل داستان سایه می افکند، و در این کار گویا تعمدی نهفته است. آدم های داستان همه ادیبانه سخن می گویند و نثر فاخر در توصیف صحنه ها البته نمود بیشتری دارد. در اینجا برخی صاحب نظران برآنند که شخصیت باید متناسب شأن و مقام خویش سخن بگوید، نه بدانگونه که نویسنده می خواهد؛ چرا که "واقع نمایی" یا "حقیقت نمایی"، اصلی از اصول ادبیات داستانی است تا مخاطب قصه را بپذیرد یا در پندار خویش بقبولاند. این سخن البته در برخی داستانها شایسته توجه است اما بنظر می رسد در رمان کلیدر بایستی از زاویه ای نو به موضوع نگریست به چند دلیل. نخست آنکه زبان دری پایگاه اصلی اش خراسان بوده و هست و ادبیات فاخر ایران منشاء اصلی و اولیه اش خراسان بزرگ بوده که آثار عظیمی در حوزه ادبیات عرفانی در عرصه زبان فارسی بجای مانده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شیخ عطار، رودکی و حکیم عمرخیام نیشابوری شاخص ترین آنهایند. این مهم نه فقط در حوزه ادبیات و ادیبان آن سامان که حتی در گفت و شنود روزمره مردم نیز بوضوح مشهود است و علی رغم نفوذ و ظهور رسانه ها، منطقه خراسان بزرگ، مملو از اصطلاحات و کلمات ادبیات عارفانه است. من خود با برخی از کارگران و دهقانان افغان و سمرقند و بخارا و خیوه و خوارزم و دوشنبه صحبت کرده ام آنها حتی در گفتگوهای روزمره، ادیبانه سخن می گفتند و این نشان از تأثیر شگرف ادبیات در زندگی مردم دارد. بنابر این می توان تا حد زیادی این شیوه سخن گفتن شخصیت های رمان را واقعی یا واقع نما دانست نکته ای که شاید برخی منتقدین برنتابند. نگارش مجموعه رمان کلیدر در سال 1365 به پایان رسید و منتشر شد و در میان آثار متنوع نویسنده، مهمترین و پرحجم ترین اثر است و البته اگر دولت آبادی اکنون می خواست چنین موضوعی را بپروراند شاید گونه ای دیگر می نوشت. نقش ارباب ها و خان ها و رعیت و چگونگی ارتباط روشنفکران چپ با روستائیان و نحوه مبارزه با رژیم شاهی و نحوه تعامل ستم دیدگان با ظالمان و اساساً وقوع انقلاب و طغیان اقشار مردم بیشتر در شخصیت گل محمد و ستار و بندار بروز و ظهور یافته است. نکته ای که چندان به بار نمی نشیند. گل محمد شخصیتی پرتب و تاب، بی باک و آزاد است. در بیابانی کویری که طالب زندگی است، بی هیچ منت و فریبی. او منفعت طلب نیست، جویای نام و جاه و مقام نیست حتی اهل مبارزه هم نیست. اما به راهی درمی افتد که عرصه پیکار است. جدال برای زنده ماندن و زندگی با همه مقتضیات و شزایط دشوار ایلیاتی. خانواده اش جز راهزنی و طلب هر چیزی برای معیشت زندگی چیزی نمی دانند جنس شخصیت گل محمد شبیه بسیاری از آدمیان طغیانگری است که فراتر از الگوهای پیرامون خود رفتار می کنند نه برای هدفی متعالی و نجات مردمی دیگر یا ایجاد تحولی اساسی در نقش ها و روش های مردم بلکه به ضرورت محیط و تنگناهای زندگی خویش.

برهه زمانی حوادث، سالهای 1320 تا ترور شاه است. ستار که با مردم روستا انس و الفتی یافته و با گل محمد یار غار شده است؛ در هول و ولای پیروی از دستور سازمان یا وفاداری به گل محمد مانده است او بارها در رفت و آمد ذهنی و جسمی بین این دو گرفتار می شود تا اینکه سرانجام تصمیم نهایی می گیرد و همپای گل محمد می ماند و کشته می شود. در این جدال نه گل محمد و نه ستار از جانب مردم حمایت واقعی نمی شوند گل محمد در یک حرکت عاشورایی شبانه همراهانش را پراکنده می کند و و بار تعهد و مسئولیت را از دوش آنها وا می کند او حالا دریافته است کشته شدن خودش اجتناب ناپذیر است و آنهم به دلیل خون هایی است که ریخته است اما همگامی با مردمی که همواره با قدرتمندان بوده اند و از ترس تن به ذلت داده اند راهکار درستی نیست حتی اگر چندی با او همراه شده باشند. گل محمد این بیابانگرد پرخاشجو دریافته است که به مردم و روستا امیدی نمی توان داشت و این را به عینه لمس می کند اما ستار که خود مشوق گل محمد در وقوع چنین جنبشی بوده است حالا که به عدم همراهی مردم وقوف یافته است ناجوانمردی می داند که گل محمد را تنها بگذارد و به دستور تشکیلات عمل کند. ستار هم چون گل محمد به بی ثمری یک عمر تلاش برای آزادی مردمی که زیریوغ خان و ارباب و نیروهای حکومت استثمار شده اند باورمند می شود.

علی رغم مساعدت گل محمد با مردم و رافت و کمک بی چشمداشت او در هنگامه کوتاه سرداری خود مردم در لحظه حساس به راه خویش می روند و استبداد و استثمار و آرامش نسبی را بر "آزادی" ترجیح می دهند. چرا که "آزادی" فرع بر "آگاهی" است. مردم ابتدا باید هشیار شوند و به درجه ای از فهم و درک نایل گردند تا آزادی را خود بخواهند البته در این صورت بستر لازم برای تحول آماده می شود اما به زور و جبر نمی توان حتی آزادی را به مردمی ارمغان داد.
 
کلیدر رمانی است که بواسطه وسعت کلمات و جملات نو و نحوه قصه پردازی و نثر فاخر و وصف شخصیت ها و محیط روستایی کشور مورد اقبال نه فقط اهالی ادبیات بلکه دانشگاهیان بخصوص رشته های جامعه شناسی و مردم شناسی است. موضوع اصلی داستان کلیدر "زندگی" است. تبلور و تجلی زندگی با همه مرارت ها و مشقت هایش و همین نکته می تواند اثری ماندگار پدید اورد که زمان را در نوردد.

*تحلیل کامل این رمان در نهمین شماره ماهنامه «چهره های ماندگار» آماده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 633226

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =