روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت: آورده‌اند که روزی شیخ جعفر کاشف‌الغطاء مبلغی پول بین فقرای اصفهان تقسیم کرد، و پس از اتمام پول به نماز جماعت ایستاد، بین دو نماز که مردم مشغول تعقیب نماز بودند، فقیر بی‌ادبی وارد شد و آمد تا مقابل امام جماعت رسیده گفت: ای شیخ سهم مرا بده!

شیخ فرمود: قدری دیر آمدی، متاسفانه چیزی باقی نمانده است، فقیر بی‌ادب، با کمال جسارت آب دهان خود را به ریش شیخ انداخت و گفت تو دروغ می‌گویی. آن حلیم عالم نه تنها هیچ‌گونه عکس‌العملی خشونت‌آمیز از خود نشان نداد، بلکه برخاسته و در حالی که دامن خود را گرفته بود، در میان صفوف نمازگزاران گردش کرد و گفت هر کس ریش شیخ را دوست دارد، به فقیر کمک کند. مردم که ناظر این صحنه بودند، اطاعت نموده دامن شیخ را پر از پول کردند، سپس همه‌ پولها را آورده و به آن فقیر تقدیم کرد و سپس به نماز عصر ایستاد.

مردم و شیخ حسن روحانی باید همان کار اهالی مسجد و شیخ جعفر کاشف الغطاء را پیشه خود کنند و محزون نباشند و به خدا واگذارند که فرمود: وَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ ‌ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا ‌ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ .

 

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 655590

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =