به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اتاق تهران، «شرق، شرق است و غرب، غرب و ایندو هرگز به هم نخواهند رسید.» رودیارد کیپلینگ، رماننویس انگلیسی و برنده نوبل ادبیات، یک قرن پیشتر این حرف را زده بود. مجله کارآفرین (Entrepreneur) این نقلقول او را آورده و نوشته است: «صد سال پس از این حرف، جهان دوباره به صورت یک پانگهآ [نام تکقاره موجود بر کره زمین پیش از جدا شدن قارهها از هم] درآمده است که توسط فیبرهای نوری و برندها و شبکههای تامین مواد اولیه جهانی به هم پیوند خورده است.» این نشریه یکی از نمادهای اتصال و درهمآمیختگی شرق و غرب را جک ما، موسس شرکت علیبابا میداند و در مطلبی به چهار روش مدیریتی او پرداخته است. این مطلب ترجمهای است از بخشهایی از همین مقاله نشریه «کارآفرین».
چگونه شد که یک معلم زبان انگلیسی که به او «مای دیوانه» میگفتند به خاطر شیوه مدیریتیِ بهدور از تعصبش توانست در طول 15 سال یکی از ارزشمندترین شرکتهای جهان را بسازد؟ او این کار را از طریق ترکیب کردن تکنولوژی غربی و شرقی و شیوههای اجرایی و مدیریتیاش انجام داد. چهار شیوه مدیریتی جک ما میتواند به خصوص برای صاحبان کسبوکارهای کوچک آموزنده باشد.
- مثل فارست گامپ باشید
جک ما همان صداقت ساده و بیرحمانهای را دارد که در شخصیت فارست گامپ دیده میشد. او فیلم محبوبش «فارست گامپ» را بارها و بارها دیده است. شکی نیست که «ما» هم نگذاشته سرخوردگی بر او غلبه کند، حتی زمانی که به عنوان معلم زبان انگلیسی 15 دلار در ماه درآمد داشت. زمانی هم که به دنبال کار میگشت و هم یک هتل، هم نیروی پلیس و هم رستوران کیافسی دست رد به سینهاش زدند ناامید نشد. «ما» مثل فارست گامپ جهان را به چشم موقعیتهای ممکن میبیند، تقریبا مانند نگاهی که بچهها به دنیا دارند. با این باور که تکنولوژی مانند جادو است. کارآفرینان موفق نمیگذارند که شکستها جلوی آنها را بگیرند، آنها هم ممکنها را میبینند و هم غیرممکنها را اما تنها بر ممکنها تمرکز میکنند.
- نوآوری روی شانه غولها
«ما» این نکته را به درستی فهمیده است که نوآوری همیشه هم به معنای اختراع نیست. مثل بیل گیتس که سیستم عامل کامپیوتر و استیو جابز که دستگاه پخش دیجیتال موسیقی را اختراع نکرد. جک ما هم کسبوکار موفقش را بر پایه تکنولوژی موجود بنا کرد. به عنوان مثال eBay بسیار پیشتر کارش را از سایت Taobao که جک ما راهندازی کرد، شروع کرده بود. او همین تکنولوژی را گرفت و با توجه به فرهنگ، تاریخ و فلسفه خودش و چین بومی کرد. کارآفرینان باید بدانند که نوآوری خالص لزوما به معنای اختراع نیست.
- پرواز با عقابها
جک ما اطرافش را پر کرد از باهوشترین و توانمندترین و خلاقترین مدیران و نیروهای اجرایی که میتوانست پیدا کند. او هیچوقت دچار این توهم نبود که خودش در همه امور تخصص دارد و به عنوان موسس شرکت باید درباره تمامی جزئیات کار نظر بدهد. در آن موقع (زمانی که این کار اصلا مرسوم نبود) «ما» درِ شرکت را به روی مدیران خارجی باز کرد تا ثابت کند که به ترکیب غرب و شرق اعتقاد دارد. او همچنین با جری یانگ، یکی از موسسان یاهو و ماسایوشی سان، مدیرعامل شرکت سافت بانک دوست شد و آنها تبدیل به سرمایهگذاران اولیه علیبابا شدند، این روابط به رشد سریع این شرکت کمک فراوانی کرد. کارآفرینان باید به دیگران اجازه بدهند در کار کمک کنند و بیشتر از اینکه به فکر وجهه خودشان باشند به منافع شرکت بیندیشند.
- کسبوکارتان را جدی بگیرید نه خودتان را
«ما» از روز اول سخت کوشید تا فرهنگ کاری متمایزی را بر علیبابا حاکم کند. هرچند ممکن است این حرف کلیشهای به نظر برسد اما اتفاقا این موضوع یکی از مهمترین عوامل موفقیت علیبابا است. جک ما فرهنگی بر پایه همکاری، تعادل و سرگرمی بنا کرد. او از خودش انرژی زیادی نشان میدهد و شخصیتی گرم، دوستداشتنی و بامزه دارد. در این سالها او اطمینان پیدا کرده که ویژگیهای خودش تبدیل به ویژگیهای شرکت هم شده است. او برای کارکنانش تصویر یک پدر، مرشد و مدیر را دارد. در نتیجه کارکنان شرکت سختکوش هستند و مدیران و کارمندان تا آخر دنیا هم از «ما» پیروی میکنند. برای کارآفرینان خیلی مهم است که همزمان با خلق یک برند، فرهنگ خاصی را هم حول آن شکل دهند و خودشان را آنقدرها هم جدی نگیرند.
35224
نظر شما