هنوز که هنوز است مخاطبانش او را با نقش محمد منصوری سریال «در پناه تو» به خاطر میآورند. اگرچه پس از این سریال، کارهای بسیار دیگری انجام داد، اما با بازی در این نقش در ذهن مردم ماندگار شد.
حسن جوهرچی را اکثرا در نقشهای مثبت دیدهایم، اگرچه خودش میگوید نقشهای مثبتم با یکدیگر متفاوتند. به هر حال به بهانه بازیاش در سریال «سراب» و نقش استاد سلیمانی به سراغش رفتیم و او پاسخگوی سئوالاتمان شد.
از دنیای این روزهای حسن جوهرچی چه خبر؟
خبری نیست. برای چند کار صحبت کردهام، اما هنوز قطعی نشده.
در این سالها فقط میخواهید بازی کنید یا خود کار هم برایتان مهم است؟
اتفاقا اهمیت کارها برایم بیشتر شده. شاید یک زمانی آن هم در ابتدای کارم و به دلیل انتخاب شدنم خیلی نقشها برایم اهمیتی نداشتند، اما حالا هم انتخاب میکنم و هم نقشها برایم مهم هستند. من فکر میکنم نقشهایم دو دسته هستند یا بشدت از آنها دفاع میکنم و دوستشان دارم مثل «غریبانه»، «مشق عشق» و «جابربن حیان» یا اگر خوب نبودهاند از مردم عذرخواهی کردهام.
نقشهای همیشه مثبتی که بازی میکنید بسیار به هم نزدیک هستند. آیا آدم آرمانیای هستید؟
ببینید ما یک تاریخ هشت ساله جنگ داریم که نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم و از آن فرار کنیم. در ضمن مردم این کشور همگی متاثر از این ماجرا هستند، حتی کودکی که امروز به دنیا میآید. به هر حال ما نهتنها نباید منکر این موضوع شویم، بلکه باید مشوق زنده نگاه داشتن آن هم باشیم. در ضمن فراموش نکنید که من نقش منفی هم بازی کردهام، مانند نقشی که در سریال «غریبانه» یا فاصلهها داشتم.
اما نقشهای منفیتان بسیار کم بودهاند. شاید پیشنهادی در این زمینه ندارید. اینطور نیست؟
چرا. نقش منفی هم به من پیشنهاد میشود، اما معمولا شخصیتهای قابل پردازشی نیستند و با تصورات من نمیخواند. نقشهایی که من میپذیرم باید یک سری شرایط داشته باشند که بتوانم به آنها نزدیک شوم و مثبت یا منفی بودن آنها برایم فرقی نمیکند. ضمن این که در سالهای اخیر، نویسندگان ما دیگر شخصیتهای تکبعدی صرف که مثلا منفی منفی یا مثبت مثبت باشند را خلق نمیکنند و با سطح سلیقه مردم جلو میروند. برای مثال امروزه دیگر محمد منصوری «در پناه تو» برای مردم باور کردنی نیست.
برویم سراغ «سراب» و نقش استاد سلیمانی. چه شد که این نقش را بازی کردید؟
من پیشتر با آقای سهیلیزاده در سریال «فاصلهها» همکاری کرده بودم و خیلی دوست داشتم دوباره با ایشان کار کنم. برای همین وقتی این نقش به من پیشنهاد شد با کمال میل پذیرفتم. در ضمن زمانی این کار به من پیشنهاد شد که تازه از سفر حج برگشته بودم و موهایم بسیار کوتاه بود.
فیلمنامه سراب آماده بود؟
خیر. طرح اولیه آن کامل نوشته شده بود، اما فـــقــط هفت قسمت از فیلمنامه نوشته و آماده بود و بقیه در طول کار به دستمان میرسید.
قصه «سراب» چقدر برایتان جذاب بود؟
به نظرم قصه سراب خیلی امروزی و خوب نوشته شده بود و به نوعی معضل امروز جامعهمان را مطرح میکرد. مشکلاتی که نخبگان دانشگاهی ما با آن مواجه هستند. متاسفانه برای دانشجویان نخبه کشور، شرایط تحقیق و پژوهش به درستی مهیا نیست و آنها برای ادامه تحصیل به کشورهای خارجی میروند و در آنجا به ادامه تحصیل میپردازند که این مسئله یک فاجعه بزرگ برای کشور ما محسوب میشود.
فکر میکنید قصه «سراب» دغدغه چند درصد از مخاطبان تلویزیون است؟
میتواند دغدغه خیلی از آنها باشد، چون به هر حال تعداد دانشجو در کشور ما بسیار زیاد است. ضمن این که فضای دانشجویی و دانشگاهی ما در حال حاضر فضای مبهمی است. البته قصه فاصلهها میتوانست همه را جذب کند، چون بیانگر شکاف نسلها بود، ولی «سراب» قشر دانشجویی را هدف قرار داده است. به هر حال به نظرم این سریال توانسته تاثیر خودش را بگذارد و همین که الان من پیش شما هستم یعنی این که «سراب» توانسته حرفش را بزند.
بعضیها میگویند این سریال میخواهد جنبش دانشجویی را به سخره بگیرد. در این مورد چه نظری دارید؟
چند سالی است قشر دانشجو و کلا فضای جامعه، فضای سیاسی شده که این مسئله فیالنفسه، اتفاق خوبی است. منتها چون اختلاف سلیقه وجود دارد، مشکلاتی هم پیش میآید که این مسئله در همه جای دنیا وجود دارد. دانشجوی نخبه حق دارد اگر نسبت به تحقیقاتش بیمهری شود اعتراض کند و این مسئله کاملا طبیعی است و حال دکتر سلیمانی به عنوان تریبون مثبت و اصلی قصه میخواهد کاری کند که این دانشجویان به خواستههای مشروعشان برسند.
حالا نمیدانم این جریان، روی لبه تیغ حرکت کردن است یا خیر و این که مخاطبان به چه میزان به رسانه ملی اعتماد دارند. به هر حال اگر افرادی این سریال را سفارشی میدانند یا قصه آن را به سخره میگیرند دیگر مشکل خودشان است.
58301
نظر شما